اخبار روز

ورود / عضویت

پیدا کردن خیابان‌های گمشدۀ قم در فیلم مجنون

فیلم مجنون، فیلمی که بیشترین سیمرغ را در جشنواره فجر 42 برد، به‌خصوص برای قمی‌ها جذابیت‌های خاص خودش را دارد. فیلمی که در آن لهجه قمی فقط برای خنده نیست و اسامی شهدای گمشده و ناشناس خیابان‌ها و محلات قمی، در آن به تصویر کشیده شده‌اند؛ تصویری هنرمندانه از شهدای لشکر 17 علی‌بن ابیطالب قم.
فیلم مجنون

زنده شدن شهدای قم برای تماشاچی قمی
با موتور از میدان شهید زین‌الدین به سمت میدان امام خمینی می‌پیچم، تصویر شهید زین‌الدین را می‌بینم اما درکی از او ندارم، به گلزار شهدای قم هم رفته‌ام، قبر بزرگی دیده‌ام که همیشه رویش گلبرگ‌های سرخی است و نوشته‌اند که اینجا مزار دو برادر به نام‌های مهدی و مجید زین‌الدین است، قبل‌ترها که بچه‌تر بودم سمت میدان جهاد که می‌رفتم تصویر سرداری را زده بودند که سه‌ستاره روی دوشش داشت و نوشته بود فرمانده لشکر علی ابن ابیطالب بوده است، البته آن نقاشی روی دیوار هم الان دیگر نیست، مدتی محل‌کارم سمت خیابان آذر بود که اسم کاملش شهید جواد دل‌آذر است، محله آذر از قدیمی‌ترین محلات قم است، شب‌ها از خیابان دل‌آذر پیاده می‌انداختم به سمت میدان شهید مطهری، کتاب صوتی گوش می‌کردم، کله‌پزی‌های آذر را رد می‌کردم، آبمیوه‌فروشی‌ها و امام‌زاده چهل‌اختران را رد می‌کردم و وارد خیابان بازار می‌شدم تا به شهید مطهری برسم.
خیابان آذر آذر بود و میدان زین الدین میدان زین‌الدین بود، همینطور بدون توضیح، بدون تصویر، بدون داستان، بدون جلوه، اما بعد از تماشای فیلم مجنون، زین‌الدین بغضی فروخورده گوشۀ گلو است و آذر اصیل‌ترین آدم حسابی قمی است که می‌شناسم، گویش و لهجه قمی همیشه با کلیپ‌‌های دوبله قمی که درست می‌کردند مایۀ طنز و خنده بوده است، تماشاچیان فیلم مجنون هم با دیدن لهجۀ شیرین شهید جواد دل‌آذر در فیلم می‌خندیدند اما وقتی که آتش جنگ بالا گرفته بود و عملیاتی در قلب عراقی‌ها رخ می‌داد تماشچیان بیصدا می‌گریستند و دیگر به لهجه قمی نمی‌خندیدند.

کم‌کاری در نمایش اسطوره‌های تماما واقعی این خاک

فیلم مجنون حقش بیش از 4 سیمرغ بود، این فیلم را ما باید مثل فهرست شیندلر در اسکار بالا می‌بردیم، اگرچه یهودیان دربارۀ افسانه‌ای فیلم ساختند و ما دربارۀ اسوه‌هایی که هنوز خیلی خیلی خیلی ازشان عقب هستیم، تازه بعد از 30 الی 40 سال تصویری از فرمانده لشکر علی ابن ابیطالب روی پردۀ سینما نقش بسته است، این تازه دری است که باز کرده‌ایم در حالی که ما الآن باید برای سربازان گمنام بی‌نظیری که در این جنگ گمنام بوده‌اند کتاب‌ها و فیلم ساخته باشیم.
مقایسه‌ای بکنیم، فقط عناوینی که دربارۀ مرد عنکبوتی، سوپرمن یا حتی جک و لوبیای سحرآمیز ساخته شده آنقدر زیادند که بعید است کسی بتواند همه را یکجا جمع کند، دربارۀ شخصیت‌های تخیلی صد جین سریال و فیلم و انیمیشن ساخته‌اند و حال ما با ادعای انقلاب اسلامی تازه به اینجا رسیده‌ایم که دربارۀ شهید زین‌الدین فیلمی بسازیم آن هم به دست کارگردانی فیلم اولی به نام مهدی شاه‌محمدی.
فیلم مجنون روایتی از عملیات خیبر است به فرماندهی همزمان شهید زین‎‌الدین و گردان‌ها و تیپ‌های لشکر علی بن ابیطالب قم و لشکرهای دیگر شهرها به فرماندهی شهید احمد کاظمی، شهید همت و شهید باکری است. تقریبا فیلمی مثل این ندیده‌ایم که این تعداد شخصیت واقعی شهدا در آن وجود داشته باشند.

هنرنمایی مجید انتظامی در فیلم مجنون

آنچه مجنون را تبدیل به بغضی در دل مانده بدل می‌کند، همراهی فیلم با موسیقی استاد مجید انتظامی است که الحق بسیار چشمگیر است، بسیاری از بخش‌های فیلم هنر هفتم بر دوش موسیقی قرار دارد و باعث خلق اثری فرمال می‌شود، از ترومپت و آکاردئون تا ویولن و ویولنسل نقش بازی می‌کنند.

خلاصۀ داستان فیلم مجنون

فیلم مجنون محصول سازمان اوج به کارگردانی مهدی شاه‌محمدی دربارۀ اهمیت جزایر مجنون برای عراق و فتح این جزایر است. مهدی زین‌الدین در فیلم عملیات خیبر را توضیح می‌دهد و قرار می‌شود از مسیر حور که البته مسیری سخت است و برخی باید با بلم‌ها و بدون قایق موتوری به پایگاهی بزنند و گروهی دیگر به بخش‌های دیگر محور عملیاتی خیبر.
در این مسیر شخصیت‌های بزرگ بسیاری جان می‌دهند تا عملیات به نتیجه برسد و در این میان مدیریت و فداکاری شخصی شهید زین‌الدین بسیار چشم‌گیر است. این عملیات موفق از عوامل پیروزی ایران در جنگ بین ایران و عراق است، اگر چه با تأسف بسیار با خیانت برخی عوامل داخلی ماجرای جنگ منجر به سر کشیدن جام زهر امام خمینی شد و قطعنامه 598 پذیرفته شد.

تصویر زن شهید در فیلم مجنون

امروزه که ما درگیری جنگ رسانه‌ای زنانه هستیم، نمایش الگوی زنانه انقلاب اسلامی بسیار مهم است، در فیلم مفتضح آسمان غرب که زن شهید شیرودی زنی غرغرو و بی‌منطق و نچسب است، در فیلم مجنون همسر شهید زین الدین به نام منیره ارمغان، خانمی است که به همراه مهدی زین‌الدین به اهواز آمده و در مدرسه به شغل معلمی مشغول است.
روابط بین شهید با همسرش با بازی خوب خانم شبنم قربانی آموزنده است. فرمانده لشکر بسیار با محبتی که با وجود تمام خستگی زمانی که به خانه می‌رسد، در کار خانه به همسرش کمک می‌کند و محبت عمیقی به همسر و فرزندش دارد، او اگرچه قلب رئوفی دارد اما شخصیتش در فیلم شکننده نیست و استوار و با اقتدار است.
نمایش روابط همسر فقط در نیمه اولیه فیلم است و پس از آن همسرش را همراه فرزندش به قم می‌فرستد تا مشغول عملیات شود.

شخصیت‌پردازی‌های فیلم مجنون

سردار مهدی زین‌الدین در این فیلم شخصیتی کاریزماتیک و عمیق است که بسیار شجاع است، زمانی که همه می‌ترسند و جا می‌زنند، با اقتدار پیش می‌رود و این پیش رفتن احمقانه نیست بلکه هوشمندانه است. اگر جایی لازم باشد تنهایی با یک موتور به خط می‌زند یا سوار هلی‌کوپتر می‌شود و در شب عملیات گردان‌ها را پشتیبانی می‌کند. شهید زین‌الدین شخصیتی پیشرو دارد، زمانی که از سربازان می‌خواهد تا داخل آب بپرند و نمی‌پرد، ابتدا برادرش مجید می‌پرد و سپس خودش داخل آب می‌پرد که باعث می‌شود سربازان داخل آب بپرند.
شخصیت مجید زین‌الدین برادر کوچک‌تر شهید زین‌الدین گویی بر اساس مزاج‌شناسی یک مرد با قلب بسیار قوی با مزاج گرم و خشک است، گویی آنقدر سبک است که روی هوا حرکت می‌کند، به اندک سرعتی همسر شهید زین‌الدین را قم می‌برد و برمی‌گردد، نیروی هوشمند اطلاعات عملیات است، کم استراحت می‌کند و دقیق عمل می‌کند.
شهید جواد دل‌آذر مردی با لهجه کاملا قمی و با کمی شوخ‌طبعی است، موهای فرفری دارد و دقیق یکی نقش یکی از بازوهای شهید زین‌الدین را بازی می‌کند.
شهید رضا حسن‌پور جانشین فرماندهی لشکر علی‌بن ابیطالب است که کمی شکمو است، عاشق املت است و از پوشیدن پوتین متنفر است. البته در ادامه دربارۀ این خصیصه خواهیم گفت.
محرمعلی مهدی‌زاده که رزمنده ترکی است که گاهی ترکی صحبت می‌کند، تکیه کلامی دارد که این نامه را آقا مهدی زین الدین به من داده است و دستخط دارم، سیگاری است، قدبلند است، حاشیه دارد، موهای فر دارد و ما را یاد برخی ترک‌های محله نیروگاه قم می‌اندازد که تماشاچیان قمی بیشتر چنین تیپی را درک می‌کنند.
طراحی لباس فیلم مجنون مطابق واقع است، سربندها و لباس‌های خاکی و بارانی، دقیقا مطابق تصاویری که از جنگ نشان داده می‌شود طراحی شده است.
در فیلم توجه زیادی به اجازه مادر می‌شود که مهدی زین‌الیدن برادرش را مجاب می‌کند برای ماندن در جبهه حتما باید اجازۀ مادر را بگیرد. همین که چنین مفهومی بالا برده شود و در فیلم نمایش داده شود که اجازه و احترم به والدین واجب است، اگرچه فیلم در جبهه هم رقم نخورد، فیلم ما در مسیر انقلاب اسلامی است.
منظور از نام مجنون روی این فیلم در واقع فرماندهی با درایت است که گاهی کارهایش عین مجانین است، تنهایی با یک موتور به خط می‌رود، وسط عملیات در نیمه‌شب سوار هلی‌کوپتر می‌شود و نیروها را پشتیبانی می‌کند، در واقع شهید زین‌الدین مجنونی است که در عقلانیت حل شده است.
دقت روی هویج‌هایی که آماده می‌شود تا به رزمندگان آب هویج داده شود جالب است، در صحنه خانه شهید زین‌الیدن و بین کتاب‌هایش رسالۀ قدیمی امام خمینی به چشم می‌خورد، رزمندگان از زیر قرآن رد می‌شوند، مداحی می‌کنند، سینه می‌زنند و گریه می‌کنند، حنا روی دستشان می‌گذارد، فضاسازی فیلم واقعا همان فضاسازی معنوی است که از یک فیلم دفاع مقدسی انتظار داریم نه آن چیزی که در فیلم آسمان غرب نمایش داده می‌شود و رزمندگان ارتش برای سرحال شدن دربارۀ حکم پاسور جوک می‌گویند و ادای کلانتر کمدی وسترنی را پشت پرده در می‌آورند آن هم بدون یک جلوه معنوی که با داشتن یک عکس کوچک امام خمینی سرهم‌بندی شده است.

شاید نواقص فیلم

اگرچه به لحاظ داستانی کار جالبی است، اما مهدی زین‌الدین زمانی پیش شهید رضا حسن‌پور می‌آید که رضا دارد نماز می‌خواند و دائم با رضا حرف می‌زند و به نماز او توجهی نمی‌کند، بعد که رضا نمازش تمام می‌شود می‌گوید آقا مهدی دارم نماز می‌خوانم، نمایش این صحنه که گویی زین‌الدین به نماز بی‌توجه است و برایش مهم نیست و مسائل عملیات برای یک لحظه‌ کوتاه مهم‌تر است خوب نیست.
همچنین شهید حسن‌پور عاشق املت است و یکی از دیالوگ‌هایی که بین شهید زین‌الدین و حسن‌پور تبادل می‌شود این است که زین‌الدین به او می‌گوید که پخت املتش را رها کند و برای کاری بیاید و شهید حسن‌پور تعلل می‌کند و سعی می‌کند برای املت بماند و انگاری شخصیتی است که گاهی املتش و شکمش از مسائل جدی جنگ مهم‌تر می‌شود. البته این بخش‌ها جذابیت داستانی کمدی دارند اما باعث خدشه بر اخلاق شهید می‌شوند.
جلوه‌های ویژه فیلم همچنین زمانی که آب در جزیه جاری می‌شود و زیر تانک‌ها قرار می‌گیرد توذوق‌زن است و کار جالبی از کار درنیامده است.
در صحنه‌ای شهید زین‌الدین چپیه آبی عربی دارد، شبیه همین‌هایی که زائران سفر اربعین با خود همراه می‌کنند، در صحنه دیگری صوت مهدی سماواتی پخش می‌شود، سوال این است که این دو آیا در سال‌های جنگ فراگیر بوده‌اند و وجود داشته‌اند یا نقص فیلم است؟

هنرنمایی عناصر داستانی

در قواعد داستان‌نویسی آمده است که هیچ چیزی نباید اضافی باشد، مثلا اسلحه‌ای که در پرده اول نمایش داده می‌شود باید در پرده دوم شلیک کند. در فیلم مجنون از این اشیاء زیاد داریم. محرمعلی رزمنده ترک که دستخطی از شهید زین‌الدین دارد و دائم روی آن تأکید می‌کند و حالت طنز دارد، وقتی در آخر پس از شهادت آن را از جیبش در می‌آورند و خونی است، این دستخط که یاد‌آوری‌اش کمدی بود باعث تغییر احساسات مخاطب می‌شود.
شهید حسن‌پور علاوه بر عشق املت بودن، از پوشیدن پوتین هم نفرت دارد و شهید زین‌الدین بهش اصرار می‌کند که پوتین بپوشد، وقتی که شهید حسن‌پور جانش را فدا می‌کند، شهید زین‌الدین بدون کلامی پوتین‌هایش را از پایش در می‌آورد، گویی می‌خواهد که او دیگر راحت بخوابد.
زمانی که پشت بیسیم خبر می‌رس که همت شهید شده است، زین‌الدین از سنگر بیرون می‌زند و باران می‌گیرد، بعد از شهادت هیچ شهیدی باران نمی‌آید و گویی اینجاست که فضاسازی خارجی با عواطف داخلی شخصیت ترکیب می‌شود و غصه شهید زین‌الدین حس می‌شود.

اطلاعات جنگی مایۀ جذابیت

اگرچه اطلاعات جنگی برای توضیح عملیات خیبر شاید کمی حوصله‌سربر باشد، اما وقتی مجید زین‎‌الدین مشغول بررسی حملات توپخانه‌ای دشمن است، از مسأله‌ای به نام نواخت توپ صحبت به میان می‌آید، به این معنا که میزان فعالیت و زمان استراحت توپخانه دشمن را متوجه شود. اشاره به این نکته و اطلاعات جنگی موجود در داستان باعث جذابیت داستان می‌شوند.

نبرد در روایت عقیق سرخ

در دست شهید مهدی‌ زین‌الدین انگشتر عقیق سرخی قرار دارد، تفکری که فیلم مجنون آن را تبلیغ می‌کند یعنی جوان حزب‌اللهی پشتیبان انقلاب، این همان تفکری است که دشمنان ما از آن می‌ترسند و برای همین است که در فیلم موهنی مثل عنکبوت مقدس در دست قاتل کثیفی انگشتری با نگین عقیق سرخ با سیاه‌نمایی و تحریف نمایش داده می‌شود، شهید زین‌الدین که مجنونِ جهاد بود، همان شخصیتی است که در جشنواره فجر و در سینمای جمهوری اسلامی از آن انتظار داریم و باید بیشتر و بیشتر از امثال آن به تصویر کشیده شود.
در فیلم کانالی مملو از پیکرهای شهدا می‌بینیم، شهدایی که حتی نمی‌توانند از جزیره مجنون پیکرهایشان را عقب بکشند و فقط پلاک‌هایشان را برمی‌دارند، آن‌ها همان‌هایی هستند که به عمل ما نگاه می‌کنند و منتظرند در این دوره از حرکت انقلاب، هر جوانی وظیفه‌ای که متناسب با خودش بر دوشش مانده را به سرانجام برسان و الا به قول شهید کاظمی نباید کاری کنیم که این صف منتظر ما، نگاهشان را از ما برگردانند./201 فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون  فیلم مجنون 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *