اخبار روز

ورود / عضویت

ریشۀ فیلم‌های ضعیف حاضر در فیلمفارسی

مدیر مؤسسه شناخت ضمن بیان تاریخچه و جریان‌شناسی سینمای ایران بیان کرد: ریشه‌های روایت‌های بدون منطق فیلم‌های فعلی را باید در جریان فیلمفارسی جستجو کرد.
فیلمفارسی

دکتر اسماعیلی، مدیر مؤسسه شناخت در جلسۀ جریان‌شناسی سینمای ایران در انجمن سوادرسانه طلاب با اشاره به گذشت زمان برای شکل‌گیری هر رسانه گفت: ایدۀ سینما در ایران از سال 1270 شمسی حدود سی الی چهل سال طول کشید تا اولین سالن سینما در ایران تأسیس شود. البته رسانۀ تلویزیون و رادیو هم همین بود و هر رسانه‌ای تاریخچه خاصی دارد و فرایندی را طی می‌کند تا به بلوغ خودش برسد.

وی دربارۀ آغازی سینما در ایران بیان کرد: در سال 1279 شمسی، مظفرالدین شاه به اروپا می‌رود و در آنجا با سینماتوگراف آشنا می‌شود. البته سفرش با هدف دیگر و بازدید از نمایشگاه بین‌المللی بود. بهش می‌گویند چیزی به نام سینماتوگراف هست و او یکی از آن‌ها را خریداری می‌کند که چیزی شبیه ویدئو پروژکتورهای امروزی بود. این از ایده و منتقل شدنش به ایران است. از زمانی که سینما در کشورهای اروپایی ایجاد می‌شود تا رسیدنش به ایران حدود 20 الی 25 سال طول کشیده است.

مدیر مؤسسه شناخت با معرفی کتاب تاریخ اجتماعی رسانه‌ها گفت: در این کتاب حتی راه‌آهن نیز به عنوان رسانه در نظر گرفته شده است و دربارۀ تاثیر آن صحبت شده است. این کتاب مرجع خوبی در زمینه شناخت رسانه‌ها از ایده تا شکل‌گیری است. شاید برخی بگویند دنیای امروز، دنیای شبکه‌های اجتماعی و اینترنت است و مثلا خط راه آهن چه اهمیتی دارد؟ باید گفت همۀ این‌ها به هم پیوسته است، نمی‌توانید رسانه‌ها را از ریشۀ خودش منقطع کنید، همانطور که نمی‌توانید خودتان را از کودکی خودتان منقطع کنید. باید دوران کودکی و نوجوانی رسانه‌ها را بشناسید تا زمان بلوغ آن‌ها را بشناسید.

وی ادامه داد: وقتی تحلیل‌های خوبی در زمینۀ هوش مصنوعی می‌بینم، می‌فهمم خوب این مسأله را فهم کرده‌اند. برای شناخت رسانه‌ها باید آن‌ها را از بالا ببینید و فرایند آن را برای خودتان ترسیم کنید. با وجود شبکه‌های اجتماعی و اینترنت، تولیدات سینمای هالیوود بیشتر شده که کمتر نشده، جریان‌ساز شده است. تیراژ روزنامه‌هایشان هنوز یک میلیون است و نمی‌گذارند از دست برود.

دکتر اسماعیلی با گوشزد کردن اشتباهی در سیاست‌گذاری رسانه‌ها اذعان کرد: از تلویزیون نباید توقع سینما و از رادیو توقع تلویزیون داشته باشید. در رادیو می‌توانید داستان‌های تخیلی را راحت‌تر ارائه بدهید اما در تلویزیون نمی‌توانید. اشتباه این است که انتظاری که از تلویزیون داریم می‌خواهیم رادیو انجام بدهد. اشتباه راهبردی ما این است.

وی با معرفی کتاب نظریه‌های ارتباطات نوشتۀ مهدی‌زاده بیان کرد: رسانه‌ها انواعی دارند، رسانۀ سرد کمتر با تخیلات و با حواس ظاهری ارتباط دارد اما رسانه‌های گرم تخیلات را وسط می‌آورد و بیشتر می‌تواند ذهن انسان را درگیر کند. رسانه‌های سنگین، رسانه‌هایی هستند که قابل انتقال مکانی نیستند مانند تصاویری که روی کوه‌ها دربارۀ جنگ‌ها می‌کشیدند و پایدار است، اما رسانه‌های سبک مانند کاغذ، قابل انتقال بوده اما پایدار و ماندگار نیستند. مارشال مک لوهان دربارۀ رسانۀ سرد و گرم گفته و این را در کنار سه دورۀ ارتباطات قرار داده است. شبکه‌های اجتماعی نمی‌توانند کار سینما و تلویزیون و رادیو را انجام بدهند. دربارۀ رسانه‌های امروزی بحث شده است که کدام رسانۀ امروز امتداد کدام رسانه است.

دکتر اسماعیلی با تشبیه رسانه‌ها به یک آدمک گفت: در تشبیه کردن رسانه‌ها به آدمک، سر این آدمک کتاب، دست چپ و راستش مطبوعات و تلویزیون و پای راست و چپش سینما است. فضای مجازی البته سایۀ کل این انسان است. همه است و هیچکدام نیست، گستردگی سایه گاهی از خود انسان بیشتر می‌شود. حرف مهم در این آدمک این است که سر و مغزش کتاب است، البته منظور از کتاب، تئوری و نظریه است و همۀ این‌ها با یکدیگر معنا دارد. غرب در کار رسانه‌ای موفق است چون تمام این‌ها را با هم کار می‌کند.

وی با اشاره به ریشۀ ساخت فیلم هری‌پاتر گفت: در دانشگاه‌ها چندین سال روی جادوگری نظریه‌پردازی می‌شود و بعد چنین فیلمی در این زمینه ساخته می‌شود. ما باید فکر کنیم، شاید چیزی در تلویزیون بسازیم بهتر است تا در سینما بسازمم، یا اگر در پادکست جواب می‌دهد بهتر است تا در رسانه دیگری بسازم.

دکتر اسماعیلی دربارۀ اولین سالن سینما در ایران بیان کرد: اولین سالن سینما را میرزا ابراهیم‌خان صحاف‌باشی به وجود آورد. او عتیقه‌فروشی داشت. علی وکیلی و اسحاق زنجانی که در مدارس اسرائیلی درس خوانده بودند صاحب اولین سالن‌های سینما بودند. آن‌ها در نخستین مدارس صهیونیستی تحصیل کرده بودند که توسط ناصرالدین شاه در ایران شروع شده بود، بعد از آنکه او با روچیلد در اروپا جلسه داشته است. سینما در ایران از این مدارس شروع می‌شود.

وی دربارۀ اولین فیلم‌های سینمای ایران توضیح داد: فیلم «آبی و رابی» اولین فیلم ایران بوده که فیلمی صامت بوده است، البته برخی اولین فیلم را فیلم «دختر لر» می‌دانند که باید آن را اولین ناطق دانست است. فیلم آبی و رابی را اوانس اوهانیانس ساخت که ارمنی بوده است. این فیلم 560 تومان هزینه و 7 هزارتومان فروش داشته است. در سال 1312 دومین فیلم سینمای ایران به نام «حاجی آقا آکتور سینما»که فیلمی کمدی بود ساخته شد که مردم خوششان آمد.

دکتر اسماعیلی با اشاره به اینکه سینمای ایران برگرفته از سینمای هند است گفت: دورۀ اول سینمای ایران از سال 1308 تا 1315، دورۀ سینمای ایرانی-هندی است. در سال 1311، عبدالحسین سپنتا فیلم دختر لر را می‌سازد و نگاه مثبتی به سینمای ایران می‌شود، چون اثر بهتری بوده است. این فیلم کلیشۀ فیلم‌های بعد از خودش می‌شود. اگر دختری به نام گلنار در آن زمان مشهور می‌شود ریشه‌‌اش به این فیلم برمی‌گردد. چندین فیلم بعد از انقلاب دیده‌ام که فلش بک می‌زند به ماجرای جعفر و گلنار. در این دوره است که ابراهیم مرادی فیلم بوالهوس را می‌سازد.

وی ادامه داد: دورۀ دوم سینما، دورۀ سکوت سینمای ایران است، سال‌های 1315 تا 1326 به دلیل جنگ جهانی دوم تقریبا سینما تعطیل است. در این دوره دنبال ادبیات کهن ایرانی بوده‌اند و فیلمسازان خارجی سعی کردند نفوذ خود را بیشتر کنند. دورۀ فیلمفارسی از سال 1327 تا 1346 بوده که از مهم‌ترین دوره‌های سینمای ایران بوده است. البته این اسمی که بعدا روی آن گذاشته‌اند. در حل حاضر اگر به فیلم بدی بخواهند توهین کنند، می‌گویند که فیلمفارسی است.

مدیر مؤسسه شناخت بیان کرد: شروع دورۀ فیلمفارسی با فیلم طوفان زندگی از 1327 بوده است. 6 فیلم در 1330، 11 فیلم در 1331، 20فیلم در 1332 ساخته شده است. در آن زمان سینمای ایتالیا و اروپا خیلی جدی‌تر شده است اما ادبیات سینمای فیلمفارسی هنوز با ادبیات جهانی خیلی متفاوت است. در فیلمفارسی چند کلیشه وجود دارد؛ کلیشه‌ای مثل داستان عاشقانۀ پسر یا دختر فقیر با پسر یا دختر پولدار. اشرف پهلوی در این زمان به سینما رکس رفت و فیلم طوفان زندگی را دید که با همین کلیشه پسر فقیر و دختر پولدار بود و الگوگرفته از فیلمی مصری بوده است.

دکتر اسماعیلی دربارۀ ویژگی‌های دورۀ فیلمفارسی گفت: مکان‌های بدنام و کاباره جزء لاینفک فیلمفارسی بوده است، اگر این موضوع نبوده انگار فیلمی نبوده است. باید مکان‌های بدنام در محوریت داستان قرار می‌گرفتند و شخصیت مثبت یا منفی قصه با این مکان‌ها سنجیده شود. در سریال کلاه پهلوی این نفوذ فرهنگی نشان داده شده است. آوازه‌خوانی یکی دیگر از مفاهیم ثابت این فیلم‌ها بوده است. وضعیت فرهنگی اجتماعی آن زمان، به‌خصوص وضعیت بد فقر بعد از جنگ جهانی دوم باعث شده بود که یکسری از مردم آرزوهای خودشان را در فیلم‌ها ببینند و این فیلم‌ها مخدری برای ذهن انسان‌های آن زمان بوده است. مخاطب همزادپنداری می‌کرد با آدم بدبختی که توانسته بود به ثروت برسد. هدف فیلمفارسی بیشتر فروش و ذائقۀ مخاطب بوده است و سیاستگذار آن را پایه‌گذاری کرده است.

وی ادامه داد: نظریه‌پردازی می‌گفت تاریخ یک کشور را می‌توانید از سینمایش در بیاورید. برای فهم پوشش خانم‌ها می‌توانید فیلم‌های هر دوره را ببینید. البته غیر از زمان‌های خاص مانند زمان اصلاحات که نمی‌تواند نماینده باشد اما پس از آن همین سینما پوشش را تغییر داده است.

دکتر اسماعیلی دربارۀ فیلمفارسی به عنوان ریشۀ فیلم‌های ضعیف حاضر گفت: اصالت سود و تجارت در فیلمفارسی جریان داشته است، مؤلفه‌های جنسی، سطحی‌نگری و شادی ابلهانه دارد. روایت‌های بدون منطق ازخصوصیات فیلم بوده که در قالب فیلم‌ها همه چیز اتفاقی بوده است.  اگر فیلم‌های الآن هم روایت بدون منطق دارد باید ریشۀ آن را باید بفهمیم. فیلمفارسی توجهی به واقعیت‌های زمانه نداشته است با وجود آنکه فقر اقتصادی و فرهنگی بسیار زیاد بوده است. ستاره‌سازی از زمان فیلم جنگ قارون رخ داده است، در آن زمان دستمزد بازیگران به شدت بالا رفت و سلبریتی‌ از آن زمان شروع شد.

/401

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *