اخبار روز

ورود / عضویت

حال و هوای زمستانِ بسیار گرم مؤسسه استاد فرج‌نژاد

روایتی از زمستان بسیار گرم مؤسسه استاد فرج‌نژاد

روز پنجشنبه برای شرکت در کلاس روایت اندیشه در سپهر فرهنگ، با تدریس طلبه‌ای که رکوردار کتاب‌های طاقچه است ساعت هشت صبح وارد مؤسسه می‌شوم، جاکفشی مؤسسه کمتر جای کفشی برایش باقی مانده است و به زور باید کتانی‌های مشکی را فشار بدهم تا جایی برایش باز شود. زیرزمین که می‌روم گویی نگهبان کلافه است از اینکه دائم باید در مؤسسه را باز کند. زیرزمین که محل واحد فضای مجازی است، کلاسی برای خواهران در حال اجرا است و انگاری باز هم مسؤولان فضای مجازی آواره یا نیمه‌آواره شده‌اند.

نه‌تنها زیرزمین که طبقۀ اول و طبقۀ دوم پر از خواهران و بانوانی است که از زیر نگاه چشمان استاد فرج‌نژاد در آن بنر بزرگ پاگرد طبقۀ اول رد شده‌اند و سر کلاس نشسته‌اند تا برای انقلاب نفس بزنند و بنویسند و بیاموزند و حرکت کنند. لاجرم باید کلاس روایت اندیشه در طبقۀ چهارم برگزار شود. وقتی وارد کلاس می‌شوم کلاس گویی دم کرده و انگار وسط زمستان باید کولر گازی آن وسط روشن کنیم.

در میانۀ کلاس وقتی می‌خواهم با آسانسور پایین بروم باید ده دقیقه معطل شوم، چون قرار نیست آسانسور یک لحظه هم آرام شود، یحتمل باز مسؤول پذیرایی آسانسور را قُرق کرده و با فلاسک‌های چای کرم رنگ و بیسکوییت‌های جام شیرین شهد یزد و میز دوطبقه پذیرایی‌اش دارد از طبقه اول پذیرایی‌ها را تحویل می‌دهد و بالا می‌آید. وقتی به هر زحمت وارد آسانسور می‌شوم، دکمه‌ طبقه زیرزمین را که می‌زنم کار نمی‌کند، باید چند باری با ملاطفت و بعد با کمی خشونت با این تصور که که محکم فشار دادن باعث کار کردن بهترش می‌شود فشار بدهم.

نهایتا طبقۀ همکف می‌توانم خودم را برسانم چون دکمه‌اش کار می‌کند و بعد به نگهبان بگویم که این دکمه‌اش انگار کار نمی‎‌کند و بگوید نه اشتباه می‌کنی کار می‌کند و وقتی برگردم باز به طرز معجزه آسایی دکمه آسانسور درست شده است.

زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که تنها فضای باقی مانده مؤسسه که حیاط است را قرار است صندلی بگذاریم نزدیک‌های بهار و آنجا را هم پر از کادرهای آیندۀ انقلاب اسلامی کنیم و استاد نظرش چه خواهد بود؟ استادی که وقتی با بعضی از بچه‌هایی که همین الآن در مؤسسه راهش را ادامه می‌دهند زمانی با تجهیزاتی بسیار محدود، روی موزاییک خاکی نشسته بود و به بچه‌ها می‌نگریست و میز معلمی و تخته‌اش از پتوی خاکی سربازی تشکیل شده بود.

و بعد صندلی‌اش دبه چوبی‌ای بود که برعکس روی زمین می‌گذاشت و از مافیای خاندان‌های یهودی می‌گفت که جهان را قبضه کرده‌اند و دنباله‌شان با بعضی مافیاها تا وسط ایران کشیده شده است. استادی که شوخی می‌کند و با لبخن حرف‌هایش را می‌زند ولی در عین حال بسیار جدی است و جدیتش در پاسخ دادن و صحبت کردن مشخص است.

و با اخلاقی که از او می‌شناختیم، اگر همین امروز می‌رفتیم و بهش می‌گفتیم سلام حاج حسین، این برنامۀ کلاس‌های مؤسسه‌ات است؛

برنامه هفته سوم کلاس‌های ترم زمستانه و بهاره مؤسسه‌ فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد؛ ۲، ۳ و ۴ اسفند ماه

۱) دوره غرب‌شناسی با محوریت کتاب زرسالاران
دوشنبه؛ ۱۶:۳۰ الی ۱۸:۰۰
دکتر محمد محمدی‌نیا

۲) دوره رسانه و جنگ شناختی
چهارشنبه؛ ۱۵:۰۰ الی ۱۶:۴۵
زن و اسطوره | سرکار خانم جمالی
چهارشنبه؛ ۱۷:۰۰ الی ۱۹:۰۰
رفتارشناسی | آقای علی اصغر سیاحت

۳) گروه خواهران شهیده رحیمی
۱۵:۰۰ الی ۱۶:۴۵
اسطوره‌های صهیونیستی سینما | آقای علی اصغر سیاحت
۱۷:۰۰ الی ۱۹:۰۰
مخاطب‌شناسی با نگاهی به مزاج | سرکار خانم شاکری

۴) نشست «دشمن برای کاهش مشارکت»
چهارشنبه؛ ۱۹:۴۵ الی ۲۱:۳۰
حجت‌الاسلام احمد پناهیان

۵) گروه دختران آتیه
۸:۰۰ الی ۱۲:۰۰
هویت ناظر به مذهب | حجت‌الاسلام محسن وافی

۶) گروه دختران پیچک
۸:۰۰ الی ۱۲:۰۰
رفتارشناسی | آقای علی اصغر سیاحت

۷) گروه دختران جدید
۸:۰۰ الی ۱۲:۰۰
آموزش کلیپ‌سازی | سرکار خانم عبدالهی

۸) دوره روایت اندیشه در سپهر فرهنگ
پنجشنبه؛ ۸:۰۰ الی ۱۳:۰۰
چگونه روایت‌ خود را سامان دهیم؟ | حجت‌الاسلام اسماعیل جلالی

۹) گروه پسران شهید فخری‌زاده
پنجشنبه، ۱۳:۳۰ الی ۱۷:۳۰
جریان‌شناسی تاریخ ایران معاصر| دکتر جواد فرج‌نژاد

۱۰) گروه پسران شهید مالامیری
پنجشنبه، ۱۳:۳۰ الی ۱۷:۳۰
جریان‌شناسی تاریخ ایران معاصر| دکتر جواد فرج‌نژاد

۱۱) گروه پسران شهید ابراهیم هادی
پنجشنبه، ۱۳:۳۰ الی ۱۷:۳۰
سواد بازی‌شناسی و نقد بازی | دکتر حسین خوشگفتار مقدم

۱۲) گروه پسران شهید صدرزاده
پنجشنبه، ۱۳:۳۰ الی ۱۷:۳۰
سواد بازی شناسی و نقد بازی | دکتر حسین خوشگفتار مقدم

۱۳) گروه پسران جاویدالاثر احمد متوسلیان
پنجشنبه، ۱۳:۳۰ الی ۱۷:۳۰
آموزش کلیپ‌سازی | آقای مهدی شهیدی
آموزش عکاسی | آقای امیرحسین مولایی

۱۴) دوره رسانه و جنگ شناختی برادران «یک»
پنجشنبه، ۱۴:۰۰ الی ۱۸:۰۰
گیمیفیکیشن | دکتر صادق مهدیان

۱۵) دوره رسانه و جنگ شناختی برادران «دو»
پنجشنبه؛ ۱۴:۰۰ الی ۱۸:۰۰
رفتارشناسی | استاد علی‌ اصغر سیاحت

۱۶) دوره فن بیان و سخنوری
جمعه، ۸:۰۰ الی ۱۲:۰۰ | ویژه خواهران
حجت‌الاسلام سید مجتبی سیدسلیمانی

۱۷) دوره فن بیان و سخنوری
جمعه، ۱۴:۰۰ الی ۱۸:۰۰ | ویژه برادران
حجت‌الاسلام سید مجتبی سیدسلیمانی

یحتمل می‌گفت دارید کم‌کاری می‌کنید و فلان جای کارتان اشکالی است که متوجهش نبودید. شاگردش می‌گفت وقتی رفته بودم مقاله‌ای را به خیال خودم بسیار کامل با 20 تا رفرنس جلویش گذاشته بودم، بهم تشر زده بود که اصغر آقا من اگر جای تو بودم جای 20 تا 60 تا منبع را در کمتر از زمانی که تو وقت گذاشتی دیده بودم؛ چرا که او می‌دانست راضی شدن به آنچه هستیم نقطه‌ای بر پایان کارمان است و عجب و غرور کم‌کم خواهند آمد و ما را از حرکت کردن باز می‌دارند و حیف که به قول مشهور صدها پیامی که از مخاطبان گرفتیم، «او را دیر شناختیم و نتوانستیم در زمان حیات درکش کنیم»

و چه می‌شد یکبار در چارچوب در فلزی مؤسسه پیدایش می‌شد، موتورش را دم مؤسسه پارک می‌کرد، دست محمدرضا و علیرضا را می‌گرفت و با کیف کرم رنگِ رنگ و رو‌رفته‌اش می‌آمد طبقه اول و می‌گفت و می‌خندید و  شوخی می‌کرد و روی تخته می‌نوشت و باز می‌گفت: بچه‌ها ما غیر از شما چه کسانی را داریم که برای انقلاب کار کنند؟ و در همین حین بچه‌ها با ماژیک مشغول نقاشی کشیدن روی تخته بودند و حواسمان را گاهی پرت می‌کردند و ما سرشار می‌شدیم از حرکت، از رفتن، از عقیده و انگیزه و از عشق به مسیری که از قلب سرخش در رگ‌هایمان جاری کرده بود./401

یک پاسخ

  1. «و چه می‌شد یکبار در چارچوب در فلزی مؤسسه پیدایش می‌شد، موتورش را دم مؤسسه پارک می‌کرد، دست محمدرضا و علیرضا را می‌گرفت و با کیف کرم رنگِ رنگ و رو‌رفته‌اش می‌آمد طبقه اول و می‌گفت و می‌خندید و شوخی می‌کرد و روی تخته می‌نوشت»کاش امکان تحقق پیدا میکرد و این حسرت همیشگی دیدار به پایان می رسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *