اخبار روز

ورود / عضویت

زبان ناتوان انیمیشن رویاشهر در روایت مهدویت

رویاشهر جدیدترین اثر مرکز انیمیشن سوره به تهیه‌کنندگی مصطفی حسن‌آبادی و نویسندگی و کارگردانی محسن عنایتی است. انیمیشنی سه بعدی در ژانر فانتزی با موضوع مهدویت که در چهل‌و‌دومین دورۀ جشنوارۀ فیلم فجر به روی پرده‌ رفت. این انیمیشن که دنبال روایتی از مهدویت و منجی بود، به دلیل ضعف فرمی و محتوایی در رسیدن به این مهم ناتوان ماند.
رویاشهر

خلاصۀ داستان انیمیشن رویاشهر

دامون، شهردار رویاشهر با فریب‌ دادن مردم خود، به دنبال رسیدن به گوی ارزشمندی در شیناشهر است. او می‌خواهد با استفاده از این گوی بر جهان حکمرانی کند. رویاشهر قهرمانانی دارد که شاخ‌های روی سرشان نماد قدرت آن‌ها است.

قهرمان داستان برای به دست آوردن این گوی، راهی شیناشهر می‌شود. در این مسیر او با چالش‌های بسیاری مواجه می‌شود و به حقایقی دربارۀ رویاشهر و پدرش دست می‌یابد. در نهایت تیم قهرمان با نابود کردن ضدقهرمان، یعنی دامون زمینه‌سازی ظهور منجی را رقم می‌زند.

نگاهی به شخصیت‌پردازی رویاشهر

آرات: آرات، نوجوانی 12 ساله و در رؤیای قهرمان شدن است. الگوی او پدرش، قهرمان رویاشهر است. آرات بر خلاف پدرش دارای شاخ نیست. این مسئله از عضویت او در گروه جنگجویان اژدها جلوگیری می‌کند.
نسلی که ویژگی‌های اساطیر گذشته را ندارند اما بنا دارند با تلاش‌های خود، به قهرمانان شهر تبدیل بشوند. او در سودای قهرمانی در ابتدا توان فهم حقایق را ندارد، اما در ادامه می‌تواند مسیر صحیح را بیابد و به مقابله با ضدقهرمان بپردازد. شخصیت او بی‌شباهت به شخصیت «بنیامین» در انیمیشن بنیامین نیست.

دامون: دامون به عنوان ضدقهرمان داستان، شهرداری منفعت‌طلب است. دامون تمام ویژگی‌های زمامداری یک کشور استکباری را دارد. فردی ترسو، مخفی‌کار، انحصارطلب، بی‌رحم، دروغگو، مستکبر و مرتبط با اژدهایی که در برخی اساطیر نماد اجنه و شیاطین است. تلفظ نام او نزدیک به نام دمون است. دمون یکی نام‌های شیاطین است. فیلم‌ساز، ضدقهرمان داستان را در هیبت قیصران رومی به تصویر می‌کشد.

سرهان: او قهرمان رویاشهر است که مردم خیال می‌کنند، در مأموریتی مرده است. سرهان که حقیقت‌جو است، در مأموریت‌های خود، به ماهیت رویاشهر، دامون و غارتگری‌هایشان پی می‌برد. او عَلَم مخالفت با دامون را بلند می‌کند. سرهان شجاع و قدرتمند اما کمی خشمگین و در سودای انتقام است.
پاشا: پاشا، خدمتکار باهوش قهوه‌خانۀ شیناشهر است. او نماد قشر خودباختۀ جامعۀ ایرانی و دیگر جوامع مستعمره است. پاشا در آرزوی رویاشهر بر خلاف جو عمومی شیناشهر به آرات در رسیدن به گوی کمک می‌کند. او در حال کمک کردن به دشمنی است که شهرش را به غارت برده است. دیالوگ‌های بسیاری دلالت بر این مسئله دارند.
صحنه‌ای که آرات متوجه می‌شود که تامارا خواهرش است، پاشا با اینکه به غارتگری‌های رویاشهر پی برده، می‌گوید: حال اگر برای پیشرفت خود اندکی از کشورهای دیگر قرض(/کمک) بگیرند، ایرادی ندارد.
او در صحنه‌ای دیگر می‌گوید: من در این شهر حیف می‌شوم و کسی قدر مرا نمی‌داند. فرار مغزهایی که به شکلی طنز در حال بیان شدن است، در شخصیت پاشا نمود می‌یابد.
تامارا: خواهر آرات و دختر سرهان است. او به همراه شهردار شیناشهر تنها شخصیت کاملا مثبت داستان است. تامارا از ابتدا در مسیر صحیح قرار دارد و به دنبال اصلاحِ پروژۀ ویرانگری پدرش است. تامارا شجاعت پدر را به ارث برده و به دنبال آبادانی شیناشهر است.
شخصیت‌های دیگری همچون شهردار شیناشهر، مادر آرات و …. در این انیمیشن نقش ایفا می‌کنند که تفصیل آن در این نوشتار نمی‌گنجد.

پیرنگ و ساختار سه پرده‌ای

این انیمیشن با ساختار سه پرده‌ای ساده‌ای که دارد، برای کودکان قابل فهم است اما از جذابیت بالایی برخوردار نیست. این انیمیشن خالی از صحنه‌های جذاب و مهیج است. ترافیک چالش‌های قهرمان به حدی به ضعف داستان انجامیده است که در بخش‌هایی از فیلم، عظمت برخی وقایع مانند احضار اژدها و یا ظهور منجی به چشم نمی‌آید.
سرعت رقم خوردن وقایع سبب شده است تا ما نتوانیم نقطۀ اوجی برای آن در نظر بگیریم. البته که در هیچکدام از چالش‌ها کارگردان انتظار ما را برآورده نمی‌کند. در بخش‌های اکشن انیمیشن که نیاز است موسیقی به کمک داستان بیاید، هیچ اثری از آن حتی در سینما به گوش نمی‌خورَد.
گویی فیلمساز سریالی را به تدوین‌گری تحویل داده و از او خواسته تا خلاصه‌ای از این سریال برای مخاطبان تدوین کند. چه لزومی برای رقم زدن این تعداد از چالش‌ها بود. و این در حالی است که در انیمیشن‌هایی همچون فیلشاه، شاهزادۀ روم و یا حتی بنیامین با این مسئله مواجه نیستیم.
پیرنگ این انیمیشن دارای ضعف فاحشی نیست، اما در صحنه‌هایی از انیمیشن، چند واقعه غیرمنطقی رخ می‌دهند. برای مثال در صحنه‌ای که آرات، بنا دارد با ترفندی اژدها را نابود کند، علیرغم اینکه دامون در کنار اوست، با خیال راحت کارش را انجام داده و به جنگ اژدها می‌رود. یا در صحنه‌ای که پاشا و آرات به اتاق سرهان می‌روند، تامارا و سرهان ابتدا، متوجه حضور آن‌ها نمی‌شوند.

اقتباس‌های رویاشهر از آثار مختلف

انیمیشن رویاشهر در بخش‌هایی از داستان‌ها و فیلم‌هایی اقتباس کرده است. اژدهایی که توسط دامون احضار ‌می‌شود، شکل و شمایلی شبیه به اژدهای آلفا در سینمایی اژدهاسواران دارد. به علاوه حملۀ این اژدها به شهر شباهت بسیاری به ماجرای حملۀ ربات فضایی به شهر، در انیمیشن هیولاها علیه بیگانگان دارد. در انیمیشن هیولاها علیه بیگانگان، قهرمان داستان، ربات را دقیقا در نزدیک پلی شبیه به پل معلق رویاشهر زمین‌گیر می‌کند.

رویاشهر

رویاشهر

آرات اژدها را با لوبیاهایی زمین‌گیر می‌کند که انگارۀ لوبیای سحرآمیز را در ذهن مخاطب زنده می‌کنند. ماجرای احضار اژدها همچون انیمیشن هتل ترانسیلوانیا است. دامون به سبک پروفسور ون‌هلسینگ اژدهایی را که در دریاست احضار می‌کند.
کهن‌الگوی رستم و سهراب نیز در داستان به کار گرفته شده است. آرات برای جلوگیری از پدرش در استفاده از ربات برای نابودی رویاشهر جلوگیری کند، پدر بی‌خبر از اینکه او فرزندش است، او را می‌کشد.

رمزگان اجتماعی

رویاشهر، به خوبی تداعی‌کنندۀ کشورهای غربی است. مردمی با لباس‌های فرنگی، شهرداری با هیبت رومی، معماری مدرن، پیشرفت تکنولوژیک، پل‌هایی معلق و تاریخی شبیه به تاریخ استعمار. البته، در بخش‌هایی تناقضاتی وجود دارد. برای مثال در نقاطی از شهر المان‌های شرقی به کار رفته است. یا در بخش‌هایی، آمیختگی المان‌های سنتی با مدرن وجود دارد. شهرداری با لباسی سنتی و بادیگاردهایی با لباس‌های مدرن. شیناشهری که به تازگی مس را کشف کرده، اما سرهان در حال اختراع ربات است.
نام گروه قهرمانان رویاشهری هم جنگجویان اژدهاست. انتخاب این نام یکی از نقاط ضعف این انیمیشن است. انگارۀ جنگجویان اژدها فارغ از اینکه هیچ ارتباطی با غرب ندارد، انگارۀ کاملا مثبتی در ذهن مخاطب ایرانی است. جنگجویانی که منجیان جهان‌اند. زمانی که روایت غرب از جنگجویان اژدها بر روایت ما از حضرت صاحب‌الزمان می‌چربد، اشتباه است که ما ای ندو را در مقابل هم قرار دهیم.
شیناشهر نیز نماد جامعۀ ایرانی است. لهجه‌های محلی اقوام ایران، معماری ایرانی، سنت نقالی در قهوه‌خانه، اعتقاد به منجی، زمامداری متدین، فرهنگ پهلوانی و همکاری مردم به خوبی گویای این مسئله است. البته جامعۀ ایرانی به شدت عقب‌مانده است. اقتصاد این کشور نیز تک محصولی بوده و به دست یک رویاشهری یعنی سرهان به راه افتاده است. مردمی که بیکاری آن‌ها بر فعالیت ایشان غلبه دارد.
نکتۀ قابل توجه دیگر آن است که شیناشهر خالی از زنان است. تعداد زنان به شدت کم بوده و نقش ایشان هیچ نمودی ندارد. تامارا تنها زن نقش‌آفرین شیناشهر است. فروپاشی خانوادۀ سرهان، حکایتی غریبانه از تاریخ استعمار است. مادری با پسرش در غرب و پدری به همراه دخترش در شرق.

مفاهیم کلی انیمیشن رؤیاشهر

مفهوم انتظار و ظهور منجی

پس از ساخت انیمیشن‌های شاهزادۀ روم و بنیامین مبتنی بر مفهوم انتظار، انیمیشن رؤیاشهر نیز به صراحت به این مفهوم می‌پردازد. برای مثال شهردار شیناشهر در گفتگویی با آرات می‌گوید: ما توان نجات شهرها را نداریم، نجات شهرها دست فرد دیگری است.
زمانی که فردی در قهوه‌خانه مشغول نقالی است، شخصی از او می‌پرسد: ما که قهرمانی نداریم، چگونه می‌توانیم در مقابل رویاشهری‌هایی که جنگجویان اژدها را دارند بایستیم؟ نقال پاسخ می‌دهد: ما نیز اگر متحد شویم می‌توانیم زمینه‌سازی ظهور منجی را کرده باشیم.
این انیمیشن چیزی را بیان می‌کند و چیزی خلاف آن را نشان می‌دهد. در بخش‌هایی از انیمیشن به طور مستقیم گفته می‌شود: ظهور منجی به دست مردم است. اما روایتی که از مفهوم انتظار ارائه می‌‎دهد، فارغ از ضعف‌های داستانی و فرمی فاحش، هیچ ارتباطی با ادعایی که می‌کند ندارد.
مردم نه شناختی از منجی دارند، نه دغدغۀ او را و نه حرکتی برای ظهور او می‌کنند. تنها کسانی که در مقابل رویاشهری‌ها متحد می‌شوند، سرهان، آرات، شهردار شیناشهر، تامارا و پاشا هستند.
ظهور منجی نیز به قدری ساده اتفاق می‌افتد که نه اوجی در آن است، نه موسیقی یاری می‌رساند و نه صحنه‌های خارق‌العاده‌ای خلق شده است. توقع می‌رفت با تجربه‌های موفقی چون شاهزادۀ روم، عظمت این صحنه به خوبی به تصویر کشیده شود.
نکتۀ مهم‌تر دربارۀ ظهور منجی، جامعۀ آرمانی است که با آمدن منجی شکل می‌گیرد. قبل از آمدن منجی، دامون و ارتشش توسط سرهان نابود می‌شود. پس از آمدن منجی، مردم به ساخت سدی در مقابل رؤیاشهری‌هایی می‌پردازند که حال دیگری دولتی برای حمله به شیناشهر ندارند.
ما ادعا داریم با آمدن منجی صلح همه جا را فرا می‌گیرد و به جامعۀ آرمانی مهدوی خواهیم رسید. مگر اینکه منجی مورد نظر کارگردان ذوالقرنینی باشد که در مقابل قوم یأجوج و سدی با فلز می‌سازد، باشد.

نمایش تاریخ استعمار

رویاشهر کشوری پیشرفته است که شهرهای بسیاری را در این راه غارت کرده است. مشخص شد که رویاشهر نماد کشورهای غربی و شیناشهر نیز نماد کشور ایران است. با توجه به این مسئله می‌توان به خوبی فهمید که کارگردان بنا دارد تاریخ استعمار را بیان کند.
نقطۀ قوت انیمیشن رؤیاشهر در زاویۀ دید متفاوت آن است. کارگردان به جای روایت استعمار از دید یک کشور مستعمره، از زاویۀ نگاه یک استعمارگر به قضیه وارد می‌شود. در تاریخ استعمار نقل شده است که استعمارگران برای تهییج و انگیزه دادن به مردم برای غارت و استعمار کشورهای شرقی، به نوشتن سفرنامه‌ها حتی به صورت جعلی می‌پرداختند.
در این انیمیشن ما شاهد آن هستیم که دامون با افسانه‌سرایی و قهرمان‌سازی، مردم را برای غارت شیناشهر تهییج می‌کند. این مسئله خواه عمدی و خواه غیرعمد به ظرافت بیان شده و آن را می‌توان نقطۀ قوت انیمیشن رویاشهر دانست.
روایت انیمیشن از شیناشهر با نقالی نقال در قهوه‌خانه آغاز می‌شود و به دورۀ بیداری می‌رسد. جامعۀ ایرانی به دنبال قیام علیه رؤیاشهر و دفاع از خود است. البته تلاش شایانی برای این امر انجام نمی‌دهد.

چاقوی دولبۀ انرژی هسته‌ای

گوی ارزشمندی که در شیناشهر نگهداری می‌شود، هم برای کشاورزی، درمان و تولید استفاده می‌شود و هم می‌تواند سلاحی خطرناک و کشنده را ایجاد کند. دامون با آن بنای حکمرانی بر جهان را دارد و سرهان به دنبال از بین بردن رویاشهر با استفاده از آن است.
اگرچه برخی نشانه‌ها دلالت بر این مسئله ندارند، اما دور از ذهن نیست که منظور کارگردان از این گوی، همان انرژی هسته‌ای باشد. حکومت ایران به علت مخالفت با سلاح‌های کشتارجمعی از انرژی هسته‌ای برای تولید بمب استفاده نمی‌کند. شهردار شیناشهر و تامارا نیز با سرهان در استفاده از گوی برای نابودی رویاشهر مخالفت جدی می‌کنند. ولی دامون به دنبال استفاده از آن برای حکمرانی بر جهان است.

امپراتوری دروغ

نظام حکمرانی کشورهای غربی اقتضا می‌کند تا سردمداران با فریب مردم جامعۀ خود، بر آن‌ها حکومت کنند و بتوانند با استفاده از نیروی ایشان، به آرمان خود یعنی حکمرانی بر جهان دست‌‎ یابند. به همین دلیل است که دامون با افسانه‌سرایی‌ها، قهرمان‌سازی‌ها و اجرای تکنیک‌هایی به فریب مردم می‌پردازد. مردمی هم که تا خرخره در زندگی شخصی و منافع خود غرق شده‌اند حتی پس از آشکار شدن حقیقت حرکتی نمی‌کنند.
حقیقت آن است که دامون برای حکمرانی بر جامعه خود نیز دست به گریبان روایت‌سازی می‌شود. پیش‌تر نیز گفتیم که در تاریخ استعمار و در تاریخ معاصر غرب نیز سرمایه‌داران با روایت‌سازی، پس از غارت کشورها، حکمرانی بر مردم خود و جهان را میسر کردند./202

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *