اخبار روز

ورود / عضویت

ثأثیر قبالا در عصر حاضر

قبالا در عصر حاضر در سینما، تلویزیون، مطبوعات، اینترنت و سایر دستگاه‌های تبلیغاتی جهان نفوذ کرده و آن را توسط نیروهای خود در کنترل خود قرار داده است.

ثأثیرات آیین قبالا در عصر حاضر

آیین قبالا در گسترۀ تاریخ

آیین قبالا نخستین بُن‌مایه‌های رازورانه و نهانی را از جریان‌های نهانی درونی و یزدان شناختیِ[1] یهودیان فلسطین و مصر در دورۀ زایش مسیحیت، برگرفته است. این جریان‌ها و گرایش‌ها دارای پیوند بسیار با تاریخ فرهنگ هلنی و آیین وحدت وجودی پایانۀ دوران باستان می‌باشد. پژوهشگران در مورد میزان و چگونگی تأثیر این آیین‌ها و همچنین آیین پارسی بر درونمایه و ساختار نخستینی قبالا، هم‌نظر نیستند.

برخی به تأثیر فرهنگ و آیین ایرانی بر زایش و پویش یهودیت و قبالا در دورۀ معبد دوم[2]، به ویژه ادبیات دینی یهود و آیین قبالا باور دارند؛ دیدگاهی که از سوی بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران برجستۀ آیین گنوسیسم در جهان همچون «رایتسنشتاین»[3] و «گ. ویدنگرِن» پشتیبانی می‌شود. در مورد تأثیر گستردۀ اندیشه و فرهنگ یونانی بر گرایش‌های قبالایی و آیین یهود، پژوهشگران بسیاری نوشته‌اند و نظریه‌های گوناگونی پدید آمده است.

بسیاری از کارشناسان گنوسیسم، سه قرن نخستین دورۀ مشترک آیین‌ها تا آنجا پیش رفته‌اند که آیین‌های گنوسی را در بنیاد، پدیده‌ای یونانی یا هلنیستی می‌انگارند و بر این باورند که برخی جنبه‌های آن در حلقه‌های یهودیت پدیدار گشته که می‌توان برای نمونه از آیین «خاخامی‌ها-مینیم»[4] یاد کرد. جایگاه و پیوند «فیلون اسکندرانی» در و با یهودیت فلسطینی، دارای اعتبار بسیار در این جدل‌هاست.

فیلون اسکندرانی
فیلون اسکندرانی

در برابر پژوهشگر و دانشمندی چون «هری ولفسن»[5] که فیلون را در اصل، فیلسوف یونانی در هیأت یهودیت می‌پندارد، دیگر پژوهشگران، مانند «هانس لوی»[6] و «اروین گودِنا»، او را در ردۀ یزدان‌شناسان یا حتی عارفان می‌نهند. باید این نکته را بیان کرد که در برابر نظریه‌هایی که دربارۀ ثأثیر فرهنگ پارسی و یونانی بر یهودیت و آیین قبالا تأکید دارند، نگرشی وجود دارد که بر پویش درونی یهودیت فلسطینی پای می‌فشرد؛ بنا به این نگرش، یهودیت خود در پدید آوردن جنبش‌های عرفانی و نهانی توانمند است.

نخستین نشانه‌های آیین نهانی قبالا و رازوری «مرکابه» را در ادبیات آیینی یهودیت می‌یابیم که مجموعه ادبیات رازورانه را در اختیار نخبگان نهاده است. تنها درونمایۀ چنین اندیشه‌هایی نهانی نیست، بلکه خود نویسندگان آن‌ها نیز نام و فردیت خویش را پنهان کرده‌اند و در پس چهره‌های دینی چون انوخ، نوح، ابراهیم، موسی، باروخ و دانیال خود را آشکار می‌کرده‌اند. این نهفتن و یگانه شدن عارفان یهود با شخصیت‌های دینی، بازشناسی تاریخی و اجتماعی جایگاه این نویسندگان و عارفان را برای ما دشوار ساخته است.

عرفان مرکابا
عرفان مرکابا

این الگوی نگارش با نام‌های مستعار و با چهره‌های مشابه، در سده‌های پسینیِ سنت عرفانی همچنان ماندگار شد. گردش آشکار به رهروی عرفانی به مثابه راهی برای آماده‌سازی خویش در پذیرش سنت عرفانی، در کتاب انوخ به روشنی بیان شده است. در عصر بیداری معنوی، بسیاری از حلقه‌ها و گرایش‌های بدعت‌گذار در آیین یهود بر آمد که برآیندِ کنش‌های درونی و واکنش‌های بیرونی بود.

اینکه حلقه‌های گنوسی در پیرامون یهودیت پیش از پیدایش مسیحیت پدیدار شده‌اند، جای بحث دارد. در درون این حلقه‌ها، اندیشه‌های یزدان‌شناختیِ گوناگون که دارای پیوستگی با گرایش‌های عرفانی بوده، برآمده‌اند که هر یک دارای ویژگی درونی و ساختاری بودند و سامان یگانه‌ای نداشتند. این حلقه‌ها و گرایش‌ها، همزمان واژه‌ها، مفهوم‌ها و مقوله‌های عرفانی ویژه‌ای هم پدید آورده‌اند.

نفوذ همه‌جانبۀ قبالایی‌ها بر رسانه‌

بهترین و مؤثرترین راه و روش برای سیطره و سلطه بر جهان، تأثیرگذاری بر باور، افکار، رفتار، تسخیر عقل و عواطف بشری و در یک کلمه «کنترل ذهن» و مهندسی افکار عمومی است. همواره اذهان آزاد، قاعده‌مند، خلاق و تحلیل‌گر، بزرگ‌ترین مانع بر سر منافع اصحاب سلطه بوده و خواهند بود. بر این اساس، مهم‌ترین برنامه نظام سلطه در طول تاریخ، کنترل اذهان و تغییر ذائقه و افکار مردم در جهت نظرات و اهداف خود حول دو محور فریب و اقناع بوده است.

آن‌ها طبق ظرفیت‌ها و موقعیت‌های مختلف تاریخی و جغرافیایی سعی کرده‌اند با روش‌ها و تکنیک‌های مختلف، ساختار اندیشه و روان جوامع بشری را تحت کنترل خود قرار دهند که در این فرایند، گاه به ابزار و روش‌های سخت و خشن و گاه نرم و نامحسوس متوسل شده‌اند.

در هژمونی فرانو و دیکتاتوری نرم، افراد به ظاهر در محیطی امن و آزاد زندگی‌ می‌کنند اما در واقع اسیر میله‌های قطور و بلند زندان نامرئی نظام سلطه و تحت شعاع هپینوتیزم آن قرار گرفته‌اند و در آن افکار و اندیشه‌ها اعمال و احساسات بشری چنان شکل و جهت می‌گیرد که به آن‌ها القاء و دیکته می‌گردد.

رسانه، جاده صاف‌کن نظام سلطه است که به زندگی فردی و اجتماعی جوامع بشری جهت می‌دهد و بیشترین سرمایه‌گذاری اصحاب زر و زور را به خود معطوف داشته است. به طور مثال جورج بوش پدر، بودجۀ تبلیغاتی ایالات‌متحده را در سال 1993.م چهار برابر افزایش داد. کارتر رئیس‌جمهور اسبق آمریکا نیز معتقد بود که در مقابل هر سه دلار باید یک دلار صرف تبلیغات شود.[7]

رسانه جمعی

نظام سلطه از طریق رسانه‌های گروهی، کوشیده است افکار عمومی مردم جهان را در جهت منافع و سلطۀ شیطانی خود بسیج کند. امروزه وسایل ارتباط جمعی از همان قدرتی برخوردار است که زمانی جنگ‌افزارها از آن بهره می‌بردند؛ در واقع امروزه کاربرد اهرم‌گونۀ ارتباطات با هیچ وسیله‌ای قابل قیاس نیست. «آلوین تافلر» تاریخ بشر را با تأکید بر عامل قدرت به سه عنصر تقسیم می‌کند؛ به نظر وی انسان‌ها با گذار از مراحل کشاورزی به صنعتی به مرحلۀ نهایی که عصر قدرت‌یابی ارتباطات است، پای گذاشته‌اند؛ در این مرحله قدرت در دست کسانی است که صاحب شبکه‌های ارتباطی و اطلاعاتی هستند.[8]

کارکرد استراتژیک رسانه‌ها در همسوسازی افکار عمومی موجب گردیده است که سر نخ بسیاری از رسانه‌ها و ابزارهای تبلیغاتی به طور مرئی و نامرئی در دست و متصل به صاحبان قدرت و ثروت باشد. اکنون استکبار رسانه‌ای به سرکردگی یهودیت کابالیست بر تمامی رسانه‌ها تسلط دارند، به طوری که بیست و سه نفر که عموما نیز یهودی هستند، بیست‌و‌پنج هزار رسانه را در سطح جهان اداره می‌کنند و با استفاده از ابزار متنوع و شیوه‌های مختلف از جمله تحریف وقایع توانسته‌اند نظرات و دیدگاه‌های خود را به جهان تبدیل کنند.

استاد شهید مطهری در همین خصوص می‌گویند:«یهود‌ی‌ها قهرمان تحریف در جهان‌اند نه امروز، از وقتی که تاریخ یهودیت در دنیا به وجود آمده است. نمی‌دانم این نژاد چه نژادی است که تمایل عجیبی به قلب حقایق و تحریف کردن دارد و لهذا همیشه کارهایی را در اختیار می‌گیرند که در آن کارها بشود حقایق را تحریف و قلب کرد. بعضی از همین خبرگزاری‌های معروف دنیا که رادیو و روزنامه‌ها همیشه از این‌ها نقل می‌کنند، منحصرا مال یهودی‌هاست، چرا؟ برای این که بتوانند قضایا را در دنیا آن طوری که دل خودشان می‌خواهد منعکس کنند و قرآن چه عجیب دربارۀ این‌ها حرف می‌زند! این خصیصۀ یهودی‌گری که تحریف است، در قرآن به صورت یک خصیصۀ نژادی شناخته شده است.[9]

یهود

در سال 1869 میلادی حاخام یهودی راشورون در اهتمام یهود به تبلیغات می‌گوید:«اگر طلا نخستین ابزار ما در سیطره و حکومت بر جهان است، بی‌تردید مطبوعات و روزنامه‌نگاری دومین ابزار کار ما خواهد بود.»[10]

در پروتکل دوازدهم، فلاسفه خبیث صهیونیسم نیز به موضوع تأکید کرده‌اند: ما جریان مطبوعات و روزنامه‌نگاری را بدین صورت در خدمت خویش در می‌آوریم؛ آرام‌آرام به سمت صهیونی کردن مطبوعات حرکت می‌کنیم و افسار و عنان آن را به دست گرفته و به سمت خود منعطف می‌سازیم. ما نباید بگذاریم که دشمنان ما به روزنامه‌ها و رسانه‌های بدون کنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود. حکومت ما افسار بیشتر مطبوعات را به دست خواهد گرفت و با این تدبیر، ما بالاترین نیروی جهت‌دهنده به افکار عمومی را در اختیار خواهیم گرفت.[11]

بدین ترتیب صهیونیست‌های کابالایست، امروزه سینما، تلویزیون، مطبوعات، اینترنت و سایر دستگاه‌های تبلیغاتی جهان را کنترل می‌کنند و در اختیار کامل خودشان دارند به گونه‌ای که علی‌رغم تعدد رسانه‌ها، کل جریان خبری در غرب در یک جهت خاص حرکت می‌کند. صهیونیست‌ها در آمریکا بر بیش از پنجاه درصد از شبکه‌های چاپ و نشر تسلط کامل دارند.[12]

فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران که یکی از مهم‌ترین سندیکاهای مربوط به روزنامه‌نگاران جهان است در سال 1990 گزارشی دربارۀ هفت مالک عمدۀ رسانه‌های همگانی چاپ کرد؛ از این جمع «روپرت مرداک» یهودی استرالیایی الاصل با 28000 حقوق‌بگیر! پیشتاز بوده است.[13]

روپرت مرداک
روپرت مرداک

شرکت «نیوز کُرپوریشن لیمیتد» که به روپرت مرداک تعلق دارد از لحاظ قلمرو جغرافیایی یکی از بزرگ‌ترین غول‌های جهان محسوب می‌شود که فقط در سال 1996 حدود 10 میلیارد دلار سود کرد[14] شرکت فیلمسازی فاکس قرن بیستم، شبکه تلویزیونی- ماهواره‌ای فاکس و فاکس‌نیوز، نیوز کروپ در انگلستان، شبکۀ تلویزونی اسکای و روزنامه‌های کثیر الانتشار تایمز، ساندی‌تایمز و سان در اختیار و تحت سلطه‌ی مرداک است.

نفوذ اختاپوس صهیونیسم بین‌المللی بر رسانه‌ها از جمله شبکه‌های تلویزیونی، مطبوعات، اینترنت، سینما، رادیو و… امری ثابت و غیرقابل انکار است که بیش از این نیاز به توضیح ندارد و پر واضح است. در غرب جلوی دهان کسی را نمی‌گیرند؛ چاپ و انتشار هر نشریه همچنین تولید فیلم و سریال اگر چه نه تحقیقا بلکه تقریبا آزاد است. هرکس می‌تواند هر چه می‌خواهد بگوید و این مهم نیست، آنچه اهمیت دارد آن چیزی است که فهمیده می‌شود.

در چنین حالتی هر چه فعالیت وسایل ارتباط جمعی رسمی و غیررسمی بیشتر می‌شود، هر چه بیشتر می‌گویند، می‌شنوند، می‌نویسند و منتشر می‌کنند، عوامل سانسور به هدف‌های خود نزدیک‌تر می‌شوند و جامعه مثل کسی که در مرداب افتاده باشد، هر چه بیشتر دست‌وپا بزند، بیشتر در گل و لای تبلیغات تحریفی فرو می‌رود و این یکی از شگردهای اصحاب رسانه یهودیان در غرب است.

پیوست‌ها و منابع:

[1] Theosophical

[2] Second Temple

[3] R. Reitzenstein

[4] Ha-minim

[5] Harry Wolfson

[6] Hans Lewy

[7] منصوری، جواد، استعمار فرانو (نظام سلطه در قرن بیست و یکم)(تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، 1387) ص 315.

[8]  تافلر، الوین،  موج سوم، ([بی‌جا]، انتشارات نشر نو، چاپ بیست و نهم، 1402) ص 61.

[9] مطهری، مرتضی، حماسه حسینی(قم، موسسه انتشارات صدرا، چاپ سی‌ام، 1396) ج1 ص 57.

[10] رفاعی، فؤاد، نفوذ صهیونیسم بر رسانه‌های خبری و سازمان‌های بین المللی، ([بی‌جا]، انتشارات کیهان، ترجمه: حسین سروقامت، چاپ دوم، 1381) ص 8.

[11] نویهض، عجاج، پروتکل‌های دانشوران صهیون: برنامه عمل صهیونیسم جهانی([بی‌جا]، انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ ششم، 1390) صص 316-307

[12] رفاعی، فواد، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمان‌های بین المللی([بی‌جا]، انتشارات کیهان، ترجمه: حسین سروقامت، چاپ دوم، 1381) ص 67

[13] نشریه کار و توسعه شماره 1 صص 21-19.

[14] شاوکراس، ویلیام، روپرت مورداک: امپراتور رسانه‌ای ([بی‌جا]، انتشارات ساقی، ترجمه: امیرحسین بابالار، چاپ اول، 1385)

[15] کاویانی، شیوا، آیین قبالا:عرفان و فلسفۀ یهود([بی‌جا]، انتشارات فراروان، چاپ اول، 1384)

بیشتر بخوانید:

قبالا در عصر حاضر قبالا در عصر حاضر قبالا در عصر حاضر قبالا در عصر حاضر قبالا در عصر حاضر قبالا در عصر حاضر قبالا در عصر حاضر قبالا در عصر حاضر قبالا در عصر حاضر 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *