روزی روزگاری در غرب | یهود در قاجاریه

نویسنده: اسداللهی
انگار این داستان آشناست. روزگاری که تور سفرهای اروپای شاه قاجار، خزانهها را کرور کرور خالی میکرد و امروز تور آنتالیا برای قشر متوسط جامعۀ ما تدارک دیده شده… این داستان از روزی روزگاری در غرب آغاز شد. از غروب یک پادشاهی…
شاهی که ناصرالدین نام داشت بنا به اسناد تاریخی با سفرهایی بر مدار فرنگ، گویا فرهنگ گردشگری ناصری را از درباری به دربار دیگر انتقال داد. پس از سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا، قفل مرحلۀ جدیدی از سفرهای خارجی در میان شاهان قاجار شکسته شد.
سفرهای شاهان قاجار روند ویژهای در تاریخ ایران به دنبال داشته است. اولین سفر شاهانۀ ایرانی به غرب با نزول اجلال قبلۀ عالم به سنپترزبورگ و امپراطوری روسیه و بهدنبال آن به فرانسه در سال 1252ش(1873م) به مدت پنج ماه و نه روز اتفاق افتاد و پس از آن، موج سفرهای شاهانه به غرب ادامه یافت.
سفر دوم ناصری به انگلستان در سال 1268 شمسی(1889 میلادی) به میزبانی ولیعهد ادوارد و دوستان یهودی او به نیابت از ملکه ویکتوریا، میهماندار او بودند. در این سفر، وی عمدتاً میهمان شخصیتها و محافل یهودی انگلستان و سرمایهداران یهودی مانند لرد روچیلد بود.
یازده سال بعد هم در سال 1277شمسی(1889م) آخرین سفر ناصرالدین شاه مصادف شد با تعدادی از امتیازاتی که در تاریخ ایران نماد تحقیر ملی شناخته میشود. امتیاز تالبوت و رویتر فقط بخشی از ثمرات سفر سوم شاه به فرنگ بود.
سفرهای قاجارها به اروپا از این پس مانند عادتی سنتی رواج یافت و به طور مثال در یازده سال پادشاهی مطفرالدین شاه سه سفر چندماهه به اروپا با استقراض از بانکهای خارجی اتفاق افتاد. مظفرالدین شاه 18ماه در سفر فرنگ به سر میبرد. این فاجعه یعنی بیش از یک سال و نیم یا حدود 10درصد دوران حکمرانی خود را در اروپا به سر برد.
قابل توجه است که از سال 1855تا 1860 میلادی / 1234 تا 1239 شمسی، «ادوارد یاکوب پولاک» یهودی طبیب مخصوص ناصر الدین شاه بود. به نوشتۀ تاریخ یهود، یاکوب ابزاری برای اطلاع یهودیان خارجی خصوصاً انگلستان از وضعیت یهودیان ایران بوده است.
نکتۀ مهم این است که یاکوب از سال 1851-1860 در ایران حضور داشته است ولی از سال 1855 پزشک دربار ناصرالدین شاه میشود. در منابع دورۀ قاجاریه، از جمله روزنامۀ خاطرات اعتمادالسلطنه از او به عنوان «حکیم پولاک» یاد شده است.
از دیگر افراد یهودی که به دربار ناصرالدین شاه رفتوآمد داشت شخصی به نام یحزقل، معروف به حکیم حقنظر از ثروتمندترین یهودیان ایران در دربار بوده است. او حکیمِ مهد علیا مادر ناصرالدین شاه بود. از نکات قابل توجه اینکه داماد یحزقل، عزرا فرزند یعقوب نوۀ داوود شیرازی از ثروتمندان معدود آن عصر بود که بین تهران و بغداد و تهران و منچستر انگلستان به امور تجاری اشتغال داشت.
در دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا که او به انگلیس رفت در سال 1889 میلادی و 1268 شمسی ولیعهد ادوارد و دوستان یهودی او به نیابت از ملکه ویکتوریا، میهماندار او بودند. در این سفر وی عمدتاً میهمان شخصیتها و محافل یهودی انگلستان بود.
در این سفر، بار اصلی پذیرایی از پادشاه ایران به دوش آلفرد و فردیناند روچیلد یهودی بود. به نوشتۀ الفری، شاه در لندن برای شام، میهمانِ روزبریها(کنت و کنتس/ حنا روچیلد) بود و فردای آن روز برای ناهار مهمان آلبرت(ساسون یهودی) سالخوردهای بود که خود حکمران امپراتوری شرقی محسوب میشد.
بررسی نتایج اقتصادی سفر شاهان به فرنگ، مثنوی هفتاد من کاغذ میشود اما با تأملی دقیق میتوان حدس زد که این سفرها چه نقشی در بیپناهی رعیتها و سیاستگذاری علیه مردم و سرزمین ایران داشته است. این سفرها آنقدر مهم است که بار دیگر از جنبۀ ملاقات شاه با الیگارشی یهودیان غرب در این سفرها بررسی میکنیم که چرا علیرغم حضور همیشگی طبیب و تاجر یهودی در دربار ایران، ملاقاتهای بسیار ویژهای در این سفرها اتفاق میافتاد. لازم است با عینکی جدید به این موضوع بنگریم.
این دورۀ حساس، درست همزمان با سروسامان گرفتن تشکیلات فرهنگی یهود در ایران و تأسیس مدارس آلیانس اسرائیلی در کشور ذیل سایۀ سنگین غرب است.
در گزارشهای آن روزگار آمده که آقای «کوهنکا» ریاست دبیرستانهای آلیانس در ایران، دربارۀ فعالیتهای مؤسسات تابعه و متبوعۀ خود برای درج در روزنامه فرستادند که عیناً درج میشود؛
«آلیانس ایزرائیلت اونیور سل در تاریخ 1889میلادی/1277 شمسی درست در همان موقعی که جامعۀ اسرائیل ایران احتیاج مبرم به تشکیلاتی فرهنگی داشت، مدارس خود را در ایران دایر نموده، بدواً در تهران و به تدریج در اکثر شهرستانهای یهودینشین ایران، دبستانها و دبیرستانهای(مدارس) متعدد تأسیس و مشغول کار شدند. در حال حاضر (1334ش) مؤسسۀ آلیانس در تهران دو باب دبیرستان پسرانۀ کامل(دبیرستان اتحاد و دبیرستان کوروش) و دو باب دبیرستان دخترانه و دو باب دبستان پسرانه و دخترانه دارد و در شهرستانهای همدان، کرمانشاهان، سنندج، گروس(بیجار)، نهاوند، تویسرکان، بروجرد، اصفهان،یزد، کاشان نیز دبستانها و دبیرستانهای دخترانه و پسرانه دارد که جمعاً هشتهزار نفر از افراد این کشور در بناهای جدید و مدارس مدرن آن تحصیل مینمایند»
آنچه مشخص و نمایان است، اتحادیۀ جهانی اسرائیلی یا آلیانس، یک سازمان سیاسی با اهداف صهیونیستی بوده که تحت پوشش فعالیتهای آموزشی و فرهنگی، اغراض خود را در ممالک مختلف جهان تعقیب میکرده است.
از دیگر موارد مهم جذب کودکان مسلمان ایرانی توسط مراکز آموزشی آلیانس و آشناسازی آنها با تعلیمات صهیونیستی، خطر خزندهای است که برخی عالمان به شدت به آن حساسیت داشتند و عکسالعمل نشان میدادند. در کتاب تاریخ یهود به این واقعه اشاره شده است که بسیار قابل تأمل است: در سال 1900 میلادی مدارس آلیانس در اصفهان افتتاح گردید و چند سال بعد در سال 1907، سیّدی از عالمان از عدهای از بزرگان یهود تعهد گرفت که اطفال مسلمان حق ندارند در مدارس یهود حضور یابند. این دستورات هم در اثر دخالت وزیر مختار ایران عقیم ماند.
این واقعه نشان میدهد که اقلیت یهود در قبال اکثریت قاطع مسلمانان از نفوذ قابل توجهی در دستگاه حکومتی برخوردار بود و به طور همهجانبه از حمایت دولت بهرهمند بوده است. جذب دانشآموزان مسلمان در مدارس آلیانس، برنامۀ حساب شده و با اغراض مشخصی از سوی بعضی تشکلهای یهودی بود که تا زمان سقوط سلطنت پهلوی در سال 1357 در ایران استمرار داشت. این در حالی بود که «بنابر گزارشهای وزارت معارف، در مدارس آلیانس یهود چندان توجهی به زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران نداشتند. برنامههای مدارس دولتی و آییننامههای وزارت معارف را پشت گوش میانداختند»
مؤسسات و مراکز آموزشی وابسته و مرتبط با آلیانس تا سال 1357 شمسی در ایران فعالیت داشتند و از طریق ارتباط با مرکزیت آن در فرانسه، به مدت 80سال اهداف اتحادیۀ جهانی اسرائیلی مستقر در پاریس را در ایران تعقیب میکردند.
در خلال مدت مزبور، نمایندگان اعزامی و نیز رؤسا و رهبران اتحادیۀ جهانی اسرائیلی مستقر در فرانسه در میان یهودیان ایران رفتوآمد داشتند و همواره در مسیر پیشبرد اهداف این تشکیلات میکوشیدند.
در سندی به جا مانده از ساواک در سال 1345 شمسی چنین گزارش شده است:
«طبق اطلاع واصله از تهران، ساعت 18 روز 1345/10/15 از طرف انجمن فرهنگی و خیریۀ یهود ایران، مجلس کوکتلی به مناسبت ورود آقای ژرارد ایسرائیل معاون دبیر کل مؤسسه مرکزی آلیانس اسرائیلیت اونیور سل به ایران در هتل کمودور تشکیل گردید که در آن مجلس، آقایان نمایندۀ آژانس یهود در ایران(کشفی) نمایندۀ اقلیت کلیمیان در مجلس شورای ملّی(القانیان) و دویست نفر از کلیمیان مقیم تهران ترتیب داده و ساعت 20:30 مدعوین متفرق گردیدهاند.» (حبیب القانیان یکی از بزرگترین سرمایهداران یهود ایران بود که سالیان دراز ریاست انجمن کلیمیان تهران را نیز بر عهده داشت. وی با اکثر سازمانها و انجمنهای یهودی و صهیونیستی فعال در ایران، ارتباط و همکاری داشت. القانیان ضمن کمکهای مالی سرشار به اسرائیل، بخشی از سرمایۀ خود را به منظور حمایت و پشتیبانی از رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی به کار گرفت و در زمینههای مختلف هتلسازی، بانکی، خانهسازی و … سرمایهگذاری کرده بود. سرمایۀ بیحد و حصر او موجب شده بود تا جایگاه برجستهای در محافل اسرائیلی و صهیونی پیدا کند. او جزء اولین سرمایهداران یهودی ایران بود که در اتاق بازرگانی و صنایع ایران شاهنشاهی عضویت داشت. اریه لوین معاون سفارت و نمایندگی رژیم صهیونیستی در ایران عصر پهلوی، ضمن ستایش و تمجید از خدمات القانیان به آرمان صهیونیستی مینویسد:«حاج حبیب القانیان در مقامات بالای صنعتی و اقتصادی، پایگاه شامخی داشت و از روابط حسنهای با محافل صنعتی و طبقات بالای رژیم برخوردار بود.
مطابق اسناد ساواک، همه ساله، یکی از رؤسا و مسؤولان بلندمرتبۀ اتحادیۀ جهانی اسرائیلی مستقر در فرانسه به ایران اعزام میشد و به شهرهای مختلف یهودینشین، سرکشی میکرد و بازدید به عمل میآورد.
گزارش ساواک در خصوص شرکت لطف اله حی، در سال 1349 شمسی، در کنگرۀ آلیانس در فلسطین تحت اشغال صهیونیستها چنین حکایت میکند:
موضوع: تشکیل کنگرۀ آلیانس در اسرائیل
طبق دعوت قبلی و به شرح جزوۀ چاپی پیوست در تاریخ بیست و پنج خرداد ماه گذشته، کنگرۀ فرهنگی آلیانس یهود که مرکز آن کشور فرانسه میباشد در کشور اسرائیل تشکیل گردیده است. در این کنگره نمایندگان آلیانس از اکثر کشورها من جمله آمریکا، کانادا و فرانسه شرکت داشتهاند. مسؤولان تشکیل کنگرۀ مزبور از کلیمیهای ایران نیز دعوت کرده بودند تا در کنگره شرکت نمایند و با توجه به این که لطف اله حی نمایندۀ مجلس شورا[ی ملی] و نایبرئیس کمیتۀ انجمن خیریه و بهداشتی [اتحاد] یهود قصد مسافرت به اسرائیل به منظور معاینۀ طبی داشته لذا از طرف رئیس انجمن اتحاد(حبیب القانیان به وی مأموریت داده میشود تا در جلسات کنگره مزبور شرکت کند[…]
حضور لطف اله حی در کنگرۀ بینالمللی آلیانس در اسرائیل حداقل از دو جنبه حائز اهمیت تلقی میشد. اول اینکه سخنرانی او در تعریف و تمجید از محمدرضا شاه و دستگاه سلطنتپهلوی و جایگاه ممتاز یهود در ایران شاهنشاهی، باعث شد که پس از بازگشت به شدت مورد تشویق و تقدیر ساواک و مقامات حکومتی قرار گرفت. دوم اینکه نامبرده در پایان سخنرانی خود در کنگرۀ آلیانس به نیابت از هشتاد هزار یهود ایران، نسبت به تلاش و اقدام این سازمان در ایجاد «میکوه اسرائیل»(روستای کشاورزی امید اسرائیل) در فلسطین اشغالی ابراز خوشحالی و تقدیر نمود.
لطف اله حی در بخشی از سخنرانی خود گفت:
استاد بزرگوار جناب آقای رنه کاسن
آقای رئیس ، خانمها و آقایان!
جامعۀ یهود ایران، سالیان دراز است که در انتظار چنین فرصتی است تا مراتب عمیق صادقانه و همهجانبۀ قدرشناسی و تشکر خود را نسبت به دستگاه آلیانس ایزرائیلت تقدیم کند.[…] در شرایط حاضر، جامعۀ 80هزار نفری ما تحت سرپرستی و رهبری عالیه شاهنشاه عظیمالشأن ایران محمدرضا شاه پهلوی آریامهر انسان بزرگ قرن معاصر به موازات و حتی بیش از حد متوسط ملت ایران از لحاظ فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی پیش رفته است. به طوری که تقریباً در جامعۀ ما فرزندی که تحصیل نکند وجود ندارد و تعداد دانشجویان ما در دانشگاههای داخل و خارج به مراتب بزرگتر از پورسانتاژ متوسطه مملکتی است. [….] به طور یقین زیربنا و حرکت اولیۀ این ترقی و پیشرفت جامعۀ یهودی ایران در دوران ما مرهون زحمات و فعالیتهای آلیانس و معلمان فداکار آن در ایران بوده که نزدیک یک قرن پیش در یک محیط تاریکی و جهل به کمک ما آمدند و صمیمانه به روشنی افکار فرزندان این جامعه و بسیاری از مردم آن و همچنین بالا بردن سطح معلومات آن ها کوشش کردند…
بررسی این اسناد حاوی سرنخ های زیادی از چگونگی پشتیبانی یهودیان از پروژه های پیشرفت در سرزمین های اشغالی است.
روزی روزگاری در غرب بود که این روند کلید خورد، ملاقاتی بین شاهی توریست و مقیم غرب و سپس آلیانس و از آنجا آبادانی روستاها در اسرائیل در زمان پهلوی رخ داد.
و این چنین است که راه آبادانی اسرائیل از غربگردی شاهانه آغاز شد و به بهای ویرانی روستاهای ایران بود که میکوه کشاورزی در اسرائیل غرق در جوانههای سرسپردگی و غربزدگی شد.
منبع: رک سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران، موسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379، تهران، موسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی
دیدگاهتان را بنویسید