ظلم یهود در گذر تاریخ

قرآن، این کتاب آسمانی، روایتگر نبردهای مهم جبهۀ حق و باطل، از جمله ظلم یهود در طول تاریخ است. قرآن کریم در ضمن بیان این وقایع، با آموزههای دشمنشناسی، اتحاد و هشیاری را در میان پیروان حق برمیانگیزاند. این کتاب مقدس با بررسی جنگهای انبیا و طواغیت و زدودن شک و شبهه از قلوب مؤمنان، آنها را در مسیر اهدافشان مستحکم میکند.
هنگام قرائت سورۀ بروج، به آیاتی برمیخوریم که راوی جنایتی هولناک و غیرقابل تصور است. قرآن کریم در آیات 4 تا 8 سوره بروج میفرماید: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ مرگ بر دستاندرکاران کانالهای پرآتش(4)النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ آن آتش شعلهور(5)إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ وقتی کنارش مینشستند(6)وَ هُمْ عَلي ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنينَ شُهُودٌ و بلایی که بر سر مومنان میآوردند تماشا میکردند(7)وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزيزِ الْحَميدِ نفرتشان از مومنان فقط برای این بود که آنان به خدای شکستناپذیر ستودنی ایمان داشتند(8)».
با تأمل در این آیات، به قصۀ قومی از جبهۀ باطل پی میبریم که مؤمنان را تنها به دلیل ایمان به خدای متعال، در گودالهایی از آتش انداخته و آنها را زندهزنده سوزاندند. برای روشن شدن این واقعه، در ادامه به تحقیق و بررسی دراینباره میپردازیم.
ظلم یهود در نجران
مستندات موثقی دربارۀ این ماجرا وجود دارد که از جملۀ این منابع، کتاب بحارالانوار اثر علامه مجلسی است. علامه در جلد 14 بحارالانوار بحث مفصلی را دربارۀ اصحاب اخدود بیان فرمودهاند که در ادامه، خلاصهای از داستان این قوم را میخوانید.
در سالهای پایانی قرن 5 میلادی، حاکمی از حاکمان محلی یمن، با خرید کنیزی یهودی از شهر نَصیبین، فرزندی[1] را بر جای گذاشت که شرارت او در تاریخ ماندگار شد. ذونواس فردی باهوش بود که با متحد کردن قبایل بزرگ یمن، حکومت خود را گسترش داد و در سال 515 میلادی[2]، تاج پادشاهی یمن را بر سر گذاشت. وی تحت تربیت مادرش، به دین یهود گرایید و بر این عقیده تعصب یافت.
بعد از گرایش ذونواس به دین یهود، وی دستور یهودی شدن مردم یمن را صادر کرد. در پی این فرمان، مردم به دین یهود در آمده و طبق احکام این دین رفتار کردند. در این میان، تنها مردم شهر نجران از فرمان ذونواس سر باز زده و بر دین مسیحیت باقی ماندند. مورخان، این افراد را تابع فردی به نام فیمیون میدانند.
یهود در بالای اخدود
بنابر روایت وهب بن منبه، فیمیون فردی مستجاب الدعوة و صاحب کرامت بود اما به روایت جابر از امام باقر(ع)، وی یکی از انبیاء نجران بوده است. طبق روایت وهب، وی از شناخته شدن فراری بوده و بعد از شناسایی شدن، آن منطقه را ترک میکرد. در یکی از سفرها، فردی به نام صالح شیفته و پیرو او شد.
آنها به همراه یکدیگر، به نجران سفر کرده و مردم را در حال پرستش درخت دیدند. فیمیون دعوت به حق را از کسی که در خانهاش ساکن بود، شروع کرد. رفتهرفته دین مسیحیت در میان مردم نجران گسترش یافته و غالب مردم نجران، پیرو این دین شدند. گرویدن مردم به دین مسیحیت موجب شد آیین جاهلی درختپرستی زائل شده و جامعۀ نجران، قدمی به سمت جامعۀ ایمانی بردارد.

تبلیغ دین مسیحیت توسط فیمیون و استقبال گستردۀ مردم از این دین، موجب خشم ذونواس شد. او با سفر به نجران و تهدید کردن فیمیون و پیروان او، قصد داشت مردم به دین یهود گرایش یابند و دست از مقاومت بردارند. ذونواس دستور داد، گودالهایی به طول 40 و عرض 20 ذراع حفر کنند. سپس بین سوزانده شدن در گودالها و روگردانی از آیین مسیحیت به مسیحیان حق انتخاب داد.
عدهای از مسیحیان که ذلت زندگی در مسیر باطل را بر شهادت در راه حق ترجیح دادند، از سوختن در گودالها فرار کردند و یهودی شدند. در مقابل این دسته، گروهی تا پای جان، بر عقیدۀ خود استوار مانده و در برابر ذونواس و تهدیدش، سر خم نکردند. ذونواس مؤمنان را در کمال بیرحمی، در آتش سوزاند و به کودکان نیز رحم نکرد.[3] یهودیان با شادمانی بر بالای اخدود و گودالها ایستاده و سوختن مسیحیان را تماشا میکردند[4].
هولوکاست حقیقی و هولوکاست دروغین
با راهاندازی جنگ جهانی دوم و آشوب در دنیا توسط یهودیان، آنها به بهانۀ کشته شدن 6میلیون یهودی، مردم دنیا را قانع کردند تا حکومت مستقلی برای خود داشته باشند. یهود برای دستیابی به اهداف شوم خود، فلسطین را برگزید و با نقشهای جنایتکارانه به این کشور نفوذ کرد. یهود با کنترل سازمان ملل، کشور فلسطین را به اشغال خود درآورد و در حالی که جنگ در وضعیت آتشبس بود، به کشتار مردم و غصب زمینهای فلسطین پرداختند.
با درنظر گرفتن واقعۀ «اصحاب اخدود»، میتوان بیرحمی یهودیان در اشغال فلسطین و افتخار کردن آنها به کشتار کودکان بیگناه را درک کرد. گویا یهود، شقاوت و شرارت را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند.

یهود برای باورپذیری فریب هولوکاست، تمام تلاش خود را در عرصههای مختلف به کار گرفت. آنها در فیلمهای هالیوودی، این داستان را حقیقی جلوه داده و برای مخاطبان خود، روایتهایی دروغین از هولوکاست میسازند.
با وجود تلاش رسانهای یهود در گسترش این روایت، عدهای از محققان با تحقیق دربارۀ این واقعه، دروغ بودن آن را اثبات کردند و به گوش عدهای از مردم رساندند. دشمن برای زمینگیر کردن این جریان، محققان را از کار اخراج و برای آنها مجازات قانونی تعیین کرد. این نحوۀ برخورد یهود با حقیقتجویان، مردم را به سکوت فراداشته و از ادامۀ این ماجرا جلوگیری کرد.
فریبی به نام صلح با یهود
با بررسی تاریخ یهود و رصد جریان این قوم در زمان حال، درمییابیم که این دشمن دیرینه، برای دستیابی به مقاصد خود از هیچ ظلمی واهمه ندارد و حتی نسبت به کودکان رحمی ندارد.
یهود با باورهای نژادپرستانه و خودبرتربینی خواهان اطاعت همه جانبۀ عوام و خواص از فرامین خود است. ازاینرو در پیمانهایی که به سودش نیست، خلف وعده کرده و زیر میز مذاکرات میزند.
با اصلاح دیدگاه و شناخت دشمن، از مذاکرات بیهوده و صلح استعمارگرانه پیشگیری خواهد شد. همچنین با نگاهی اجمالی به جنایتهای هولناک یهود در تاریخ بشر، پی میبریم که تنها با این قوم باید مبارزه کرد و هرگونه صلح و نشان دادن حسن نیت به او، فرصتی را در اختیار او قرار میدهد تا ظلم خود را شدت بخشیده و صدها زن و کودک بیپناه را در بیمارستان شهید کند.
منابع
[1] مسعودی، التنبیه، ص ۱۸۶؛ مجمل التواریخ و القصص، ص ۱۵۸
[2] سیدعبدالعزیز سالم، ص ۶۸؛ محمد یحیی حداد، ج ۱، ص ۳۰۶؛ مهران، ص ۳۶۷؛ قس بوری ، ج ۲، ص ۳۲۳
[3] الروایة العربیة، ص ۸۷ـ۸۸، ۹۳ـ۱۱۵؛ ابن هشام، ۱۹۷۹، ص ۳۱۲
[4] قرآن کریم، سوره بروج، آیه 7
بیشتر بخوانید:
ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود ظلم یهود
دیدگاهتان را بنویسید