قوانین یهودستیزی در صدا و سیمای ایران
حذف قسمتهای یهودستیزی مستند «سرو بیقرار» دربارۀ مرحوم استاد محمدحسین فرجنژاد در رسانه ملی، ما را به انتقاد و سؤال از این اتفاق کشانده و ما را با قوانین آنتیسمیتیسم روبرو کرد.
قوانینی که یهود را در محیطی امن و دور از انتقادات نگاه میدارد. از این رو به سراغ استادی رفتیم که نهتنها بر این مسائل تسلط دارد؛ بلکه در این خصوص کتابی به نام «یهودستیزی؛ واقعیت یا دستاویز سیاسی» به نگارش درآورده است.
گفتگوی پیش رو با استاد علیرضا سلطانشاهی، غبار را از قوانین آنتیسمتیسم و پشت پرده آن میزداید.
برای شروع لطفا معنای آنتی سمیتیسم را بفرمایید.
بهترین ترجمهای که برای آنتیسمیتیسم در فارسی یافت میشود، یهودستیزی است. البته مرحوم «عنایت» یهودآزاری یا ضدیت با یهود را نیز در ترجمه این کلمه بیان کردهاند اما بهترین معنا، همان یهودستیزی یا مخالفت با نژاد سامی است؛ البته ترجمۀ مذکور کاملا تحتالفظی نیست؛ زیرا آنتی سمیتیسم یعنی مخالفت با نژاد سامی. و خیلی از افراد در منطقه خاورمیانه خود را منتسب به سام که یکی از فرزندان حضرت نوح (ع) است، میدانند. پس آنتی سمیتیسم عبارت کاملی است که صرفا به بخشی از یک کل اطلاق شده است.
این عبارت در اواخر قرن 19 به دست «ویلهلم مار»[1] ابداع شد که منظور او فارغ از درستی یا نادرستی، مخالفت با یهودیها بود. یهودیانی که در اروپا بودند و بهعنوان یهودیان دیاسپورا[2] یا پراکنده در جهان و به زعم خودشان رانده شده از فلسطین به آنها نگاه میشد.
چه قوانینی در خصوص آنتیسمیتیزم(یهودستیزی) در فضای رسانه ثبت شده و به آن عمل میشود؟
قانون و قاعدهای وجود ندارد. چند سازمان مانند مرکز سیمون ویزنتال، لیکرا و یا انجمن ضد افترا در آمریکا و همچنین برخی از سازمانهای یهودی و صهیونیستی در اروپا، رفتارهای یهودستیزانه را در کل جهان رصد میکنند.
اگر در خبرگزاریها، روزنامهها، نشریات، فیلمها، سخنرانیها، سایتها و وبلاگها چیزی در مورد یهودیت یا علیه آن وجود داشته باشد، این مراکز آن را استخراج و مطرح میکنند. بر اساس این دادهها هرچند وقت یکبار، نموداری تنظیم میکنند که بیانگر کاهش یا افزایش یهودستیزی در جوامع یا عدم تغییر وضعیت است.
این سازمانهای رصد کننده عمدتا خودشان هم یهودی و صهیونیستی هستند و فضا را به سمتی بردهاند که اگر کسی با صهیونیستها هم مخالف باشد، او را یهودستیز خطاب میکنند.
درحالی که ممکن است کسی مخالف صهونیسم باشد اما با یهودیت کاری نداشته باشد. این نباید آنتی سمیت یا یهودستیز معرفی شود اما در یهودستیزی نوین هرکسی که هم علیه یهودیان و هم صهیونیستها ابراز مخالفت یا موضعگیری کند، او را یهودستیز خطاب میکنند.
در صحبتهایتان فرمودید که در قرن 19 بحث آنتیسمیتیسم مطرح شد. اگر بخواهیم برای قوانین آنتیسمیتیسم و رصدهایی که صورت میگیرد، نقطه شروع و بنیانگذاری را در نظر بگیریم، به چه جوابی میرسیم؟
یهودستیزی سابقهای بسیار طولانی دارد و مربوط به 50 الی 100 سال اخیر نیست. یهودیان با تاریخ چند هزار سالهشان از منطقه بینالنهرین یعنی فلسطین و مصر به سمت شرق و شمال پراکنده شدند.
به دلیل اینکه اقلیت بودند، هیچ زمان نمیتوانستند حکومت مستقلی تشکیل بدهند و همواره میان ملل و اقوام مختلف زندگی میکردند. ازاین رو بود که میگفتند اسباط یهود گمشدهاند؛ زیرا دوازده قبلیه بنیاسرائیل ابتدا در فلسطین متمرکز بودند و سپس در دنیا پخش شدند.
بحث از چرایی پخش یهودیان در جهان در این مصاحبه مد نظر نیست اما بهطور خلاصه، پول و امنیت بود که باعث شد یهودیان از جایی که بودند به نقاط مختلف دنیا مهاجرت کرده و ساکن شوند.
عملکرد آنها از لحاظ اخلاقی، رفتاری و اعتقادی بروز و ظهوری داشت که باعث شد دیگران نگاهی منفی به یهودیت پیدا کنند و چه در ممالک مسیحیان و چه ممالک مسلمانان چهرهای منفور داشتند.
گواه این مسأله، نام جهود در فارسی، جو در انگلیسی، یود در آلمانی یا ژوییف در فرانسوی است که به یهودیان اطلاق میشد و دارای بار منفی بود و مردم با آن احساس خوبی پیدا نمیکردند.
این مسأله سابقهای بسیار طولانی دارد اما بسیاری اعتقاد دارند که اولین واقعه یا رفتاری که در مخالفت با یهودیان ابراز میشود، واقعه پوریم است که در دوره خشایارشا اتفاق افتاد.
در این واقعه قرار بوده است هامان، وزیر خشایارشا، طی فرمانی که از پادشاه میگیرد، نسبت به سرکوب توطئه یهودیان اقدام کند. اما یهودیان با نفوذی که از طریق یک زن یهودی در دربار ایجاد میکنند، باعث میشوند آنها کشتاری از ایرانیان انجام دهند درحالی که باید یهودیان کشته میشدند.
برای همین است که یهودیان عید پوریم را در اسفند هر سال به عنوان جشن پوریم گرامی میدارند. بعد از آن هم وقایع مختلفی مانند حمله به بابل، حمله به آشور، انگیزیسیون اسپانیا در سال 1492، واقعه دریفوس و هولوکاست اتفاق افتاد.
چیزی که باید بهعنوان واقعه یهودستیزانه به آن توجه داشته باشیم این است که بخش زیادی از این اتفاقات واقعی بود و به یهودیان ظلم شد اما هنگامی که ریشه آن را بررسی میکنیم، میبینیم که ریشه این برخورد در عملکرد و اعتقاد خود یهودیان وجود داشت.
این مسأله مفصل است و علاقهمندان میتوانند آن را در کتاب «یهودستیزی؛ واقعیت یا دستاویز سیاسی» مطالعه کنند. آن چیزی که باید از پس این وقایع مدنظر قرار گیرد این است که اگرچه این وقایع حقیقت داشتهاند، ولی برخی از اوقات از آنها سوءاستفاده می شده است.
یهودیان برای اینکه تحرک بزرگی همچون مهاجرت توده ای از یک نقطه به نقطه دیگر انجام دهند، خودشان فضای یهودستیزی را ایجاد میکردند و با مظلومنمایی خودشان را برای رسیدن به آن هدف، محق جلوه میدادند.
به طور مثال واقعه هولوکاست که جدیدترین واقعه یهودستیزی در دورۀ معاصر است، با تبلیغ و ادعای اینکه شش میلیون یهودی را در کورههای آدم سوزی و اتاقهای گاز اردوگاههای آلمان کشتند، خود را محق میدانند و میگویند چارهای نداریم جز اینکه برای تشکیل حکومت به فلسطین مهاجرت داشته باشیم!
برای همین است که درست بعد از طرح داستان هولوکاست در جنگ دوم جهانی، در تاریخ 14 مه 1948، تشکیل حکومت یهودی در فلسطین کاملا طبیعی جلوه داده می شود و مردم میپذیرند اگر یهودیان بخواهند از چنین کشتارهایی که برایشان رخ میدهد، رهایی پیدا کنند، باید دولتی تأسیس کنند.
همانطور که فرمودید قدمت واژۀ یهودستیزی به اندازه ظلمی است که یهود به مردم روا داشته است و یهود خواسته کسی در این رابطه بحث نکند. آن چیزی که در فضای مجازی و رسانه مشاهده کردیم این بود که شما نمیتوانید ضد آنها فعالیت کنید. اگر ممکن است بفرمایید چه چیزی باعث شده که یهودیان و نفوذی که در جوامع دارند، مانع از بحث در مورد یهودستیزی در فضای مجازی شود؟
قوانینی که صجبت درباره یهودیت را منع میکند، تنها در مورد هولوکاست است. در اروپا از جمله در فرانسه قوانینی وجود دارد به نام «گسو» که انکار هولوکاست را منع میکند. هیچکس نباید اسناد، مدارک، کتاب، نشریه و یا حرفی علیه هولوکاست بزند که هولوکاست انکار و یا دروغ پنداشته گردد.
علاوه بر این قانون، هیچکس حق ندارد هولوکاست را ضعیف و کوچک بشمارد؛ یعنی اگر میگویند در کورههای آدمسوزی شش میلیون کشته شدهاند، نمیتوانی بگویی شش میلیون نبوده است و مثلا آمار 4میلیون یا 1میلیون یا 200هزار نفر بوده است.
روژه گارودی واقعه هولوکاست را انکار نکرد، بلکه آن را کوچک کرده بود. او گفته بود عدد 6میلیونی که یهودیان میگویند، دروغ است و فقط 200هزار نفر از یهودیان در جنگ جهانی کشته شدهاند. فلذا نهتنها کسی هولوکاست را انکار کند؛ بلکه اگر کسی آن را کوچک بشمارد یا در مورد آن تحقیق کرده و نتایجش را منتشر کند، تحت تعقیب قرار میگیرد.
این قانون یهودستیزی در آلمان، فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی وجود دارد. این مسأله باعث میشود یهودیان در حاشیه امنی قرار بگیرند که هیچ کس جرات نکند حتی برای تحقیق سراغ آن برود. اگر کسی در دنیا علیه یهودیان یا صهیونیستها اقدام کند، انجمن ضد افترا یا لیکرا یا مرکز سیمون ویزنتال به او حملههای مختلف میکنند.
فرقی نمیکند در ایران، اروپا یا کشورهای عربی باشد و این مسأله را سالانه اعلام میکنند. به طور مثال میگویند در طول سال گذشته هزار واقعۀ یهودستیزانه علیه یهودیها در فلان کشورها انجام شد. آنها با تبلیغ این مسأله، دولتمردهای کشورهای غربی و اروپایی را نسبت به یهودستیزان برمیانگیزانند.
بهطور مثال در سال گذشته به زعم مرکز سیمون ویزنتال، ایران و حزبالله رتبه اول و دوم در یهودستیزی دنیا را داشتهاند. آنها از طریق لابی و نفوذهایی که دارند، اقدام میکنند که دیگر این اتفاق نیفتد و یهودستیزان به راحتی جرأت نکنند از یهود انتقاد کنند.
به عنوان سؤال آخر، بعد از اینکه استاد محمدحسین فرجنژاد به رحمت خدا رفتند، موسسه شناخت مستندی را به نام «سرو بیقرار» ساخت که قسمتهای مهمی از زندگی استاد را به نمایش گذاشته بود اما قسمت یهودستیزی که صحبتهای مهم استاد هستند، در رسانه ملی حذف شدند. بعد از پرسوجو متوجه شدیم که قوانین یهودستیزی در ایران هم وجود دارد و به این عنوان که مطابق قانون یهودستیزی در صورت پخش قسمتهای ضدیهود، شبکههای صداوسیما از سطح ماهواره حذف میشوند، آن بخشها سانسور شدند، این اتفاق همچنین در پخش تیزر همایش دشمنشناسی هم افتاد، در حالی که گفتند با صحبتهای ضدصهیونیستی مشکلی ندارند. قوانین آنتی سمیتیسم تا چه حد در رسانه ملی جلو رفته است؟
من جدیدا مقالهای تحت عنوان «انکار هولوکاست در ایران» نوشتهام که إنشاءالله در آینده نزدیک در فصلنامه 15 خرداد منتشر میشود.
در این مقاله اشاره کردهام که چرا در ایران در مورد یهود و صهیونیسم نگاه دوگانهای وجود دارد. سیاست اعلامی ما به دلیل وجود بیش از 25 هزار یهودی -بیشتر از آن را تصدیق نمیکنم و حداکثر را میگویم- ساکن ایران هستند و در تمام رویدادهای سیاسی ایران اعلام موضع میکنند.
به طور مثال در روز جهانی قدس شرکت میکنند و مرگ بر اسرائیل میگویند و معتقد هستند که فلسطینیها باید به حق و حقوقشان برسند.
آنها حداقل ظاهرشان را در این موضوع مطابق با ما قرار میدهند اما تعدادشان 25 هزار نفر است و برای رعایت حال این تعداد و تا هنگام نپذیرفتن حاکمیت صهیونیسم، به عنوان پیروان حضرت موسی(ع) و یهودیان ضدصهیونیست برای ما دارای ارزش و احترام هستند.
این رویکرد، سیاست اعلامی ماست اما مطابق سیاست اعمالیمان، تمام یهودیان دنیا را باید زیر نظر داشته باشیم؛ زیرا شاید بسیاری از آنها به اسرائیل نرفتهاند اما به اسرائیل کمک میکنند.
از 14 میلیون یهودی که در سراسر دنیا زندگی میکنند، 8 میلیون از این جمعیت یعنی بیشتر از نصف یهودیان خارج از فلسطین هستند.
ما مجبوریم آن عده از یهودیان که در ایران یا هر نقطه از دنیا مخالفتشان را با صهونیستها اعلام میکنند، پیرو واقعی حضرت موسی(ع) و بریء از رفتارهای صهیونیستی بدانیم اما واقعیت این است که تمام یهودیان ساکن در سراسر ایران، قبل از انقلاب به اسرائیل کمک میکردند.
الان نیز بسیاری از یهودیان در نقاط مختلف دنیا به اسرائیل کمک مالی، اطلاعاتی و سیاسی کرده و به نحوی عقبۀ جهانی اسرائیل را حمایت میکنند.
از کل جمعیت 14 میلیونی یهودیان جهان تنها 6میلیون و 950هزار نفر در اسرائیل ساکن هستند. این نکته ملاحظهای است که باید داشته باشیم.
اکنون اگر یک نفر از یهودیان ساکن در ایران بگوید من به لحاظ دینی یا سیاسی یا اخلاقی با اسرائیل مخالف هستم، طبیعی است که به او به عنوان پیرو واقعی حضرت موسی(ع) نگاه بکنیم اما همهشان میدانند به نحوی با صهیونیسم همراه هستند و ما هم در مطالعه و تجربه به این مطلب رسیدهایم که فرقی بین یهود و صهیونیسم نیست.
این مطلب را در مطالعاتمان میآوریم و در بیانیه سیاسی وزارت خارجه و حتی صداوسیما بهعنوان یک سازمان رسمی نمیتوانیم بیان کنیم که یهود از صهیونیسم جدا نیست؛ بلکه آنجا باید از لحاظ سیاسی و سیاست اعلامی برخورد کنیم؛
زیرا یهودیت یکی از ادیانی است که درست یا اشتباه، طبق قانون اساسی در مجلس کرسی دارند و به عنوان یکی از ادیان در جمهوری اسلامی پذیرفته شده اند. اگرچه دریافتهای متفاوتی داریم اما در سیاست و اعلام مواضع این موارد را رعایت کنیم.
متاسفانه ما در رسانه ملی یک نظام نامه مشخص در باب چگونگی طرح یهود و صهیونیسم یا مساله فلسطین نداریم. برای همین بسیاری از تهیه کنندگان به راحتی با بیسوادی خود آب به آسیاب دشمن میریزند.
سریال مدار صفر درجه با محتوای کاملا جعلی و بی اساس خود در صدد بر آمده بود که تمام یهودیان ایران قبل از انقلاب را ضدصهیونیسم معرفی کند و حتی برای پر رنگ کردن داستان خود یک خاخام از بزرگان یهودی را به دلیل مبارزه علیه صهیونیسم قربانی میکند در حالی که هیچ سندی این ادعا را تایید نمیکند.
و یا درست در زمانی که رئیس جمهور وقت در وقوع هولوکاست تشکیک کرده بود، این رسانه دنبال اثبات هولوکاست با این سریال بود.
[1] . Wilhelm Marr
[2] . Diaspora