فیلم کرونوس (Cronos) 1985 گیرمو دل تورو
فیلم کرونوس اولین اثر گیرمو دل تورو است. این فیلم در گیشه نیز موفق نبود و با بودجۀ دو میلیون دلاری، فقط حدود نیم میلیون فروش رفت. کرونوس دربارهی اثر ماورایی یک تخم مرغ طلایی است که شبیه به سوسک اسکاراب است.
این سوسک در مصر باستان با خِپری مرتبط بوده است که نماد رشد و سازندگی است. از طرفی نام کرونوس نیز اشاره به خدای زمان یا صورت انسانی زمان در یونان باستان دارد.
اشاره به خدایی سوسک درون تخم مرغ
در فیلم میبینیم که سوسک درون تخم مرغ طلایی میتواند با تزریق مادهای خاص به انسان، باعث نامیرا شدن وی شود. یعنی به رشد بدن و بهبود بیماری ها منجر میشود. در نتیجه انسان فانی میتواند بر زمان غلبه کند. ترکیب بین کرونوس و اسکاراب از این باب است.
تخممرغ همانند زخمهای دست مسیح، از جیزز یک منجی میسازد؛ اما از نوع خون آشام! اما نکات جالبی در زنده شدن دوبارۀ جیزز، شخصیت اصلی فیلم، وجود دارد. جیزز (Jesus) همان عیسی است که نام حضرت مسیح(علیهالسلام) میباشد.
شخصیت اصلی فیلم گیرمو دل تورو پس از مرگ به واسطۀ تزریق مادهای از سوسک داخل تخممرغ زنده شده و به زندگی باز میگردد. کاملا واضح به رستاخیز و زنده شدن مسیح از دید مسیحیان اشاره میکند؛ زیرا مسیحیان بر اساس کتاب تحریف شدۀ انجیل بر این باورند که پس از کشته شدن، حضرت زنده شده و به آسمان عروج کردند.
البته بعضی اناجیل مسیحی نیز بر خلاف اناجیل اصلی، این ادعا را رد کرده و شخص مصلوب شده را شخص دیگری معرفی میکنند.
سوسک اسکاراب که در مصر باستان پرستیده میشد، کاملا شبیه به تخم مرغ طلایی کرونوس است. بر خلاف کتاب مقدس مسلمانان که به دلیل دور ماندن از تحریف، از این دوگانگی خالی بوده و عروج حضرت را میپذیرد و عقیدۀ کشته شدن ایشان را یک اشتباه و سوءتفاهم میداند.
به هر حال زنده شدن جیزز کاملا اشاره به رستاخیز مسیح دارد. اما این رستاخیز این بار نه با کمک خدای یگانه، بلکه با کمک یک سوسک رخ میدهد!
خونخواری و خونآشام شدن جیزز
فیلم از این هم یک گام جلوتر رفته و در دیالوگهایی، سوسک را خدا معرفی میکند. یعنی اساسا نگاه گیرمو دل تورو در این فیلم، تمسخر زنده شدن مسیح و نسبت دادن کار خداگونه به یک سوسک است.
البته این سوسک در عقاید مشرکانۀ مصر باستان، نماد سازندگی بوده که به آن اشاره شد. اما جالب است که یک فیلمساز هالیوودی(گیرمو دل تورو)، به جای ترویج عقاید مسیحیت، دنبال ترویج عقاید اسطورهای مصر باستان است.
در جایی از فیلم میبینیم که جای زخم تخممرغ بعد از تزریق روی دستان جیزز مانده است که این اشاره به میخهایی است که به گمان مسیحیان هنگام به صلیب کشیده شدن مسیح، در دستان ایشان فرو شد.
پایان داستان نیز تکاندهنده است. جیزز با پوستاندازی خود تبدیل به خونآشام یا ومپایر شده و به برکت تزریق سوسک میتواند ادامۀ حیات دهد. در واقع شخصیت اصلی فیلم گیرمو دل تورو پس از خونخواریهایی که انجام میدهد، میتواند جاودانه شود و فیلم نیز این اعمال را با حق دادن به جیزز تأیید میکند.
هر چند این فیلم از آثار شاخص گیرمو دل تورو نیست و به شدت خستهکننده و کلیشهای است، اما میتوان تفکر وی را در این فیلم پیدا کرد. طرفداری از عجیب و غریبها و محکوم کردن انسانهای شیطانصفت.
فیلم ستون فقرات شیطان (Devils Backbone) 2001 گیرمو دل تورو
فیلم ستون فقرات شیطان، سومین اثر گیرمو دل تورو است. این فیلم بر خلاف فیلم کرونوس که در گیشه ناموفق نبود، توانست دو میلیون دلار بیشتر از بودجۀ فیلم، بفروشد. ماجرای فیلم ستون فقرات شیطان در اثناء جنگهای داخلی اسپانیا، در یتیمخانهای اتفاق میافتد.
حضور روح سرگردان بین انسانها
سانتی، پسر بچهای است که کشته شده و به صورت روحی سرگردان در یتیمخانه حضور دارد. ما ابتدا از وی میترسیم اما سانتی علیرغم چهرۀ ترسناکی که دارد، در انتهای فیلم به کودکان دیگر کمک کرده، از آینده خبر میدهد و در پایان هم به بچهها کمک میکند.
مضمون روح سرگردان از مضامین پرتکرار هالیوود است. جالب است بدانیم که ما چیزی به عنوان روح سرگردان نداریم. تمام انسانها پس از مرگ به جهانهای بعدی منتقل شده و اصلا در اینجا نمیمانند؛ یعنی حضور موجودات ماورایی در بعضی مکانها، به دلیل حضور ارواح سرگردان نیست؛
چرا که ارواح پس از مرگ از اینجا دور میشوند و ارواحی که پاک بودهاند و از گناهانشان توبه کردهاند، پس از مرگ از جهان بعدی به اینجا نیز سر میزنند. اما اینکه ارواحی همینجا بمانند و در کنار ما زندگی کنند، هیچ شاهد علمی ندارد.
بله موجودات ماورایی یا جنیان، در مکانهایی حضور پیدا میکنند و ممکن است شیاطین جنی، انسانهای کافر و گناهکار را آزار دهند؛ اما اینکه به جنیان، روح سرگردان بگوییم، اصطلاح دقیق نیست.
ارواح پس از مرگ به جهان دیگری منتقل شده، اگر خوب باشند به بازمانده ها سر میزنند و اگر ظالم و گناهکار باشند و توبه نکرده باشند، در عذاب خود حبس شده و توانایی ارتباط با جهان زندگان را ندارند.
علت نامگذاری فیلم گیرمو دل تورو به ستون فقرات شیطان
نام فیلم از ستون فقرات جنینهایی که در یک شیشه هستند، گرفته شده است. این جنینها مثل ترشی، در آب قرار داده شدهاند و آب این جنینها به وسیلۀ دکتر، فروخته میشود تا هزینههای یتیمخانه را تأمین کند! این عادیسازی کارهای عجیب و شیطانی به وسیلۀ دل تورو سابقه دارد. در فیلم کرونوس نیز مفهوم خونخواری عادی شمرده میشود.
ارواح واقعی هستند
در فیلم ستون فقرات شیطان، با اینکه دکتر اهل علم است و در ظاهر اعتقادی به روح ندارد، اما در باطن به روح اعتقاد دارد. فیلم نیز در کنار پذیرش وجود روح، شیاطین واقعی را انسانهای ستمکار نشان میدهد، نه بمبی که از آسمان افتاده و منفجر نشده است! و نه روح سرگردان ترسناک! فیلم پر از خون و صحنههای ترسناک از روح سانتی است. اما دشمن اصلی انسانها، خود انسانها هستند و نه سانتی.
پایان امیدبخش و روح دکتر
در پایان فیلم گیرمو دل تورو، دکتر نیز که از فروش آب ستون فقرات شیطان، هزینههای یتیمخانه را میداد، پس از مرگ خود به مانند سانتی، در یتیمخانه ظاهر میشود. یعنی روح دکتر نیز سرگردان است و همانجا خواهد ماند.
مسألۀ روح سرگردان میتواند منجر به رد جهانهای برزخی و قیامت شود؛ لذا باید توجه کرد که این خرافه در ذهن ما به عنوان فکت علمی، قرار نگیرد. همچنین شعار مهم فیلم این است که دشمن اصلی انسان، نه موجودات ماورایی، بلکه خود انسانها هستند.
حتما ما شیاطین انسانی داریم؛ اما جنیان شرور نیز دشمن ما هستند و نباید از دشمنی آنها نیز غافل شد.
در کل، فیلم ستون فقرات شیطان با تلفیق بین اتفاقات روزمره و ماوراء، توانست داستان خوبی را بسراید و اهداف اعتقادی خود را نیز بیان کند.
فیلم هزارتوی پن (Pans Labyrinth) 2006 گیرمو دل تورو
فیلم هزارتوی پن اثر گیرمو دل تورو، از هنریترین فیلمهای سینمایی تاریخ سینماست. این فیلم علاوه بر موفقیت چشمگیر در گیشه و فروش حدود هشتاد میلیونی با بودجۀ بیست میلیون دلاری، توانست رتبهی چهاردهم از بهترین فیلمهای سایت متاکریتیک را کسب کند.
۱.فاشیسم و جنگ داخلی
فیلم هزارتوی پن دو جنبه دارد؛ نظامی و متافیزیکی. در برههای از تاریخ اسپانیا، جنگی داخلی رخ داد؛ جنگی که حاصل آن حکومت شبهفاشیستی فرانکویستها شد. در فیلم دل تورو نیز نزاع بین چریکهای مردمی و نظامیان سنگدل و فاشیست اسپانیایی نشان داده میشود.
کاپیتان این گروه نظامی، شخصی سنگدل است که برای پیروزی هر کاری میکند. بازنمایی فاشیستها و نازیستها به عنوان موجوداتی حیوانصفت و ضدانسان، در هالیوود رونق دارد. دل تورو هم در آثار متعددی مثل استرین یا پسر جهنمی، به این موضوع پرداخته است.
در هزارتوی پن اتحاد بین کشیشهای مسیحی با قدرت فاشیست نشان داده میشود تا دین مسیحیت در این فیلم، نمونهای از مخدرهای مردم باشد. جدال بین فاشیستها با مردم، همزمان با سلوک اوفلیا پیش میرود تا اینکه در پایان فیلم با کشته شدن کاپیتان، جنگ نیز در این منطقه خاتمه مییابد. اما جنبۀ دیگر فیلم گیرمو دل تورو، بخش متافیزیکی ماجراست.
۲. اوفلیا، سالک یا متوهم؟
در قسمتهای مختلف فیلم، شاهد شهود باطنی و غیببینی اوفلیا هستیم. از ابتدای فیلم، اوفلیا با گذاشتن چشم مجسمه، به نوعی بینایی ماورایی دست پیدا میکند و میتواند پری ببیند. این پری بعد از خوابیدن اوفلیا، به سراغش میآید و وی را به هزارتویی قدیمی میبرد. اوفلیا در هزارتو با فاون یا پان، دیدار میکند.
فاون با پَن متفاوت است. فاون از اساطیر یونانی رومی است که نیمه انسان-نیمه بز است. اما پَن، خدای یونانی است که کاملا بز است با دو دست و دو پا. در فیلم به زبان اسپانیایی، به این موجود فاون میگویند؛ اما در انگلیسی پَن ترجمه شده است. به نظر میرسد فاون اسم مناسبتری باشد.
فاون علیرغم ظاهر ترسناکش، مهربان است و اوفلیا را مورد محبت و نوازش خود قرار میدهد. اوفلیا که خانوادۀ مناسبی ندارد، به فاون پناه برده و همراهی با سه پری و فاون را به زندگی معمول خودش، با خانوادۀ بیاحساس، آن هم در جنگ ترجیح میدهد.
ما تا اواخر فیلم گیرمو دل تورو دقیق متوجه نمیشویم که اوفلیا در حال رؤیا و خیال دیدن است یا این موجودات واقعی هستند. حتی هنگامی که مادرش طلسم فاون را به درون آتش میاندازد، ممکن است مادر به دلیل حرص و جوش حالش به هم بریزد و نه ابطال سحر.
اما در پایان فیلم مشخص میشود که اوفلیا حقیقت را دیده و حتی پس از مرگ نیز وارد محیطی شبه بهشت میشود. پس فیلم وجود این مخلوقات و غریب را میپذیرد؛ هر چند فقط اوفلیا میتواند آنها را ببیند.
۳. جنگرایی اثر؛ فاون، پری و قربانی انسان
سنت آگوستین، قدیس مسیحی دربارۀ فاون و شیاطین شبیه آن، میگوید: این شیطان هرزه و شهوانی است و به زنان حمله کرده و آنها را زخمی میکند. (Encyclopedia of demons and demonology, rosemary ellen guiley, p119)
اما در کمال تعجب، فاون در فیلم هزارتوی پن راهنمای اوفلیا به سمت سعادت میشود. اهل علوم غریبه اقسامی را برای جنیان میشمرند که یک قسم آن، جنیان شاخ قوچی است. فاون نیز از همین قسم بوده و در واقع در فیلم گیرمو دل تورو شاهد رفاقت دخترک معصوم با شیطانی جنی هستیم.
همراه فاون، سه پری نیز وجود دارد. این موجودات فِیری (Fairie) نام دارند. گفته شده است بعضی از فیریها با شیاطین خط و ربطی داشته و نباید در جهان آنان، غذایشان را تناول کرد. چرا که باعث گیر افتادن در آن جهان و بهرهکشی این فرومایگان از انسان خواهد شد. این موجودات قادرند شکل خود را نیز عوض کنند. (104&Ibid, p103)
در هزارتوی مارپیچ هم فیریها حضور دارند. جدای از سه فیری همراه فاون، موجودی نابینا در مسیر اوفلیا قرار میگیرد و اوفلیا نباید از غذای وی بخورد.
باطن شیطانی فاون در پایان فیلم نمود پیدا میکند. در جایی که برای بازگشت اوفلیا نزد پدر و مادرش، میگوید انسانی باید قربانی شود و اوفلیا نیز برادر نوزاد خود را به قربانگاه میبرد. اما خودش به ضرب گلوله کشته شده و قربانی میشود.
فیلم با صحه گذاشتن بر قربانی انسانی، علاوه بر تبلیغ ارتباط با موجودات شیطانی، از قربانی انسانی نیز قبحزدایی میکند.
۴. پایان فیلم با تثلیث غیر مسیحی
در پایان فیلم، اوفلیا خود را قربانی کرده و دوباره به عنوان شاهزاده، به خانوادۀ سلطنتی زیرزمینی خود باز میگردد. در سکانس پایانی شاهد خدمتگزاری فاون برای پدر و مادر اوفلیا هستیم که نشاندهندۀ خیرخواهی فاون برای دخترک است. فاون فریبکار نبود و واقعا قصد نجات وی را داشت.
همراه فاون، سه پری نیز وجود دارد. این موجودات فِیری (Fairie) نام دارند. گفته شده است بعضی از فیری ها با شیاطین خط و ربطی داشته و نباید در جهان آنان، غذایشان را تناول کرد. چرا که باعث گیر افتادن در آن جهان و بهرهکشی این فرومایگان از انسان خواهد شد. این موجودات قادرند شکل خود را نیز عوض کنند. (104&Ibid, p103)
در هزارتوی مارپیچ هم فیری ها حضور دارند. جدای از سه فیری همراه فاون، یک موجود نابینا در مسیر اوفلیا قرار میگیرد و اوفلیا نباید از غذای وی بخورد. گفته شده است در بین شیاطین، عدهای کور و بیزار از نور هستند. (Ibid,216)
اوفلیا با نشستن بر روی صندلی مخصوصش، در محیطی کاملا قُدسی، تثلیث را کامل میکند. اما نه آن تثلیث مسیحی را؛ بلکه تثلیثی که با اوفلیا و پدر و مادری که امثال فاون به وی خدمت میکنند، تکمیل میشود. دقت شود که تثلیث در مسیحیت از اصول اعتقادی دینداران بوده و این همسانسازی برای معتقد به دیانت مسیحی، توهینآمیز است.
به صورت کلی، فیلمهای دل تورو درصدد نشان دادن جلوهای مطلوب و جذاب از موجودات شیطانی و شیطان نشان دادن انسانها، علیالخصوص دشمنان آمریکاست. در این فیلم نیز شاهد همین کلیشه هستیم.
پیام کلی فیلم گیرمو دل تورو برای مخاطبان این است که برای رهایی و سعادت، به موجودات شیطانی دست دهید و حتی به قربانی انسانی متوسل شوید؛ در حالی که در تجربیات اهل علوم غریبه، ارتباط با این موجودات جز ضرر، چیزی را عاید جادوگران و کاهنان نخواهد کرد.
فیلم کوچۀ کابوس (Nightmare Alley) 2021 گیرمو دل تورو
فیلم کوچۀ کابوس اثر «گیرمو دل تورو»، با هزینۀ شصت میلیون دلاری و استفاده از بازیگرهای معروف، توانست تنها چهل میلیون دلار بفروشد. این فیلم شکستخورده در گیشه، به دلیل ضعف داستان و پایان شعارگونهای که داشت، حاوی مطالب جالب توجهی است که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
۱.جهانی سیاه و رقابت بد و بدتر
در جهان فیلم کوچۀ کابوس، رقابت بین افراد بد و بدتر است. داستان فیلم حول محور کلاهبردارانی است که سعی بر دزدی و فریب یکدیگر دارند. در جهان سیاه گیرمو دل تورو، خشونتهای اغراق شدهای وجود دارد که با ظلم دیگران، توجیه میشود.
یعنی شخصیت اصلی فیلم، صورت سرمایهداری را به دلیل سیلی زدن به همسرش، متلاشی میکند و وی را میکشد. این خشونت عجیب و غریب به دلیل سیاهی حاکم بر جهان فیلم توجیه میشود.
۲. تاروت واقعیت دارد!
یکی از نکات مهم فیلم گیرمو دل تورو، این است که کلاهبردارهای شعبدهباز، با اینکه روشهای گول زدن مردم را خوب بلد هستند، اما به دو چیز باور دارند. اول تاروت و دوم احضار ارواح. در فیلم گفته میشود که تاروت، واقعا تأثیر دارد و نباید مثل ترفندهای شعبدهبازها با آن برخورد کرد.همچنین از احضار ارواح دوری میکنند و آن را باعث نابودی و نزول بلا میدانند.
دربارۀ تاروت باید گفت که چون این کارتها با تمرکز عدهای شیطانگرا و جادوگر درست شده است، هر کس که بر این کارتها تمرکز کند، به آن ارواح شیطانی متصل شده و این کار هیچ عاقبت خوبی برای وی ندارد.
همچنین کارتهای تاروت به دلیل مناسک پشت پردهاش، اگر در خانهای باشد، باعث حضور شیاطین شده و برای نفوذ شیطانهای جنی در خانههای ما تبدیل به درگاهی میشود. بنابراین استفاده از تاروت، به هیچ وجه توصیه نشده و نتایجی هم که دارد، به دلیل نفوذ شیاطین، غیردقیق و ناکافی است.
به همین علت بهتر است به جای استفاده از تاروت و اتصال به شیاطین، به خداوند متصل شویم و با سپردن کار خود به خداوند، در مواقع شک از او کمک بگیریم.
احضار ارواح نیز در نگاه دقیق فلسفی، با این کارهای سطحی اتفاق نمیافتد. این رمّالها نیز با جنیان در ارتباط بوده و آنها را احضار میکنند، به همین دلیل اشارۀ این فیلم گیرمو دل تورو دقیق و پسندیده است که باید از احضار ارواح دوری کرد.
۳.پایان کلیشهای و ضعف تکنیک داستانی فیلم
در پایان فیلم، شخصیت اصلی به دلیل ظلمهای خود دچار سرنوشت ننگینی میشود. اما این اتفاق اصلا توجیهپذیر نیست؛ چرا کسی که مهارتهای متعددی دارد، باید دوباره برود و پستترین شغل را برای خود انتخاب کند؟ مگر در شهرهای دیگر فرصت شغلی وجود ندارد؟
این پایان ضعیف فیلم گیرمو دل تورو باعث شده است علیرغم میزانسنهای جذاب و بازیگرهای مطرح، نتواند فیلمی جذاب و سرگرمکننده باشد./202/
بیشتر بخوانید:
نقد و بررسی فیلم Crimson Peak قلعه خونین ساختۀ دیگر گیرمو دل تورو