مرحوم استاد محمدحسین فرجنژاد با نگاهی علمی و تاریخی، تاریخ ۱۷۰۰ ساله شجره خبیثه یهود به چندین دوره تقسیم میکردند. در ادامه هر دوره به طور مختصر توضیح داده میشود و برخی از فیلمهای مهم تاریخی که به دنباله تاریخسازی جعلی یهود هستند مثال زده میشود؛
دوره اول: مهاجرت به فلسطین و سکونت عبرانیان در کنعان که سرزمین کنعانیونی بود که از حدود چهار هزار و پانصد سال قبل (۲٥۰۰ق.م.) در سرزمین لبنان و فلسطین ساکن بودند؛ یعنی حدود پانصد و اندی سال قبل از عبرانیون مهاجر به کنعان که در حدود ۱۸۰۵ ق.م. انجام گرفت. بنا به تصریح تورات در فقره هشتم باب سوم سفر خروج از کتاب تورات، زمانی که حضرت ابراهیم و عبرانیان به کنعان وارد شدند، کنعانیان، حتّیان، آموریان، حویّان، یبوسیان، فرزّیان و مصریان در آن جا ساکن بودهاند و هرگز آن جا خالی از سکنه نبوده است.
دوره دوم: مهاجرت به مصر پس از زعامت حضرت یوسف(ع) بر مصریان و بنیاسرائیل (حوالی ١٦٥٠ ق.م.) در این دوران بود که بنیاسرائیل با دیوانداری و حکومت داری دنیوی مصریان آشنا شدند و بسیاری از مادیگرایان و منافقین آنان تحت تأثیر اساطير، خرافات، سحر، جادو، خدایان و بتهای مصریان قرار گرفتند.
دوره سوم: خروج از مصر و سرگردانی چهل ساله در صحرای سینا به دلیل تخلف از دستور خداوند متعال از حدود سال ١٤٤٧ ق.م. تا (١٤٠٧ق.م.) در همین دوران بود که نبی خدا حضرت موسی (سلام الله علیه) از دنیا رفت و به دلیل سرگردانی بنی اسرائیل، محل دقیق قبر ایشان مشخص نیست.
دوره چهارم: پس از فوت حضرت موسی(ع) یوشع بن نون رهبری بنی اسرائیل را به دست گرفت و حوالی سال ١٤٠٧ ق.م. وارد فلسطین شدند. در سفر یوشع از تورات این ورود به همراه خونریزیها و کشتار فلسطینیان تصویر شده است. مبنای «سیاست سرزمین سوخته» غاصبان کنونی، فلسطین نیز برخی مضامین این کتاب است در صورتی که یوشع از اولیای الهی باشد، این تصویر تورات قابل خدشه است.
سکونت در میان اعراب و بومیان فلسطین و حکومت قضات بر بنیاسرائیل نیز در همین دوران است. نبردهای مختلفی که بین آنها و کنعانیان شکل گرفت، در فیلمهایی چون «داوود» به تصویر کشیده شده است در این ایام، بنی اسرائیل تحت تأثیر بتپرستی کنعانیون و فینیقیها قرار گرفتند و بت و بعل جایگاه عمیقی نزد دنیاطلبان بنی اسرائیل پیدا کرد. این دوره حدود ۲۰۰ سال تداوم یافت.
دوره پنجم: سلطنت الهی دو پیامبر بزرگ خدا، حضرت داوود و سلیمان(عليهما السلام) به مثابه نمونهای از تمدنسازی دینی و زندگی ذیل حکومت الهی به نظر میرسد که بر تاریخنگاران مستقل است که درباره آثار تاریخی و باستانی این دوران به خوبی مطالعه کنند و الگوی یک حکومت الهی تمدنساز را بازسازی کنند.
تاریخنگاری یهودی متاسفانه حتی این دو بزرگوار را پیامبر نمیداند و حضرت سلیمان را در بسیاری موارد متمایل به بتها و زنباره به تصویر میکشد!
فیلمهای داوود، سلیمان و ملکه صبا درباره این دوران تولید شدهاند. این تولیدات بر آرمانهای دنیوی و قومی یهودی تأکید مضاعفی دارند و در مقابل، توجهی به وجهه الهی تمدن این دو نبی خداوند ندارند. این دوره تا حوالی قرن نهم قبل از میلاد ادامه پیدا کرد.
دوره ششم: عدم قبولی جانشینی حضرت سلیمان(ع) توسط یهودیان و تشکیل مملکت افرائیم. اسرائیل در شمال به دست ده سبط و مملکت یهودا در جنوب به وسیله دو سبط در حدود سال ۹۳۰ ق.م. و تسلط منافقان بنیاسرائیل بر تشکیلات رهبری بنیاسرائیل در همین دوران بود. این دو مملکت جنگهای بسیاری با یکدیگر داشتند.
تا این که مملکت شمالی با حمله پادشاه آشور نابود شد. در اثر تسلط کلدانیها بر آشوریان در نینوا و ضعف حکومت مرکزی، مصریها به یهودا حمله کردند و آن جا را تابع خود کردند.
در سال ۵۹۷ ق.م. مملکت جنوبی نیز به تصرف کلدانیها درآمد و بسیاری از یهودیان به بابل و غرب ایران مهاجرت کردند. یهودیان مدعیاند که در سال ٥٨٦ .ق.م بخت النصر (نبوکدنزر) بابلی به اورشلیم حمله کرد و آن را تخریب کرد و یهودیان را به بابل کوچاند؛ ولی تاریخنگاران مستقل معتقدند که این یک مهاجرت خودخواسته توسط بخشی از یهودیان بوده تا بتوانند از مواهب اقتصادی سرشار مملکت کلدانی بهره ببرند.
پس از تسلط هخامنشیان بر بابل، کورش آزادی مذهبی بیشتری به یهودیان بابل و غرب ایران اعطا کرد و اورشلیم بازسازی شد.پس از اسکندر مقدونی و تسلط وی بر دولت هخامنشی، یهودیان فلسطین از او استقبال کردند و تسلیم وی شدند. فرهنگ مقدونی-یونانی در این ایام بر یهودیان تأثیرات زیادی گذاشت.در همین ایام، فرقه صدوقیون با تمایلات هلنیستی و مادهگرایی شدید همراه با انکار معاد بر بسیاری از یهودیان مسلط بودند.
غلبه خاندان یهودا بر سایر قبایل بنی اسرائیل و شکست حکومت افرائیم (خاندان یوسفی) در اواخر همین ایام رخ داد و انحرافات بنیاسرائیل به اوج خود رسید و عنوان یهودی در همین دوران رواج یافت در همین ایام، فرقه فریسیان بر صدوقیان غلبه یافت و اسنیان را که معروف به زهّاد بنی اسرائیل بودند به کناره شهرها در دامنه کوهها راندند.
اسنیان افسار حاکمیت بر یهودیان را به دست گرفتند و به نحو منسجمی بیش از گذشته آنان را به سمت آرمانهای دنیوی خویش بردند.
دوره هفتم: ظهور حضرت یحیی(ع) در بین یهودیان با بشارت پیامبری عیسی بن مریم(س) بود، ولی با کمک دنیاطلبان یهودی شهید شد. پس از ایشان حضرت عیسی(ع) به پیامبری مبعوث شدند و بسیاری از یهودیان و زهاد بنیاسرائیل مسیحی شدند.
اما قدرتطلبان یهودی توطئه قتل ایشان را کشیدند که اشتباها فرد دیگری را به جای ایشان به صلیب کشیدند. در این زمان اشرافیت دنیاطلب در بین یهودیان بیش از گذشته رشد کرد.
آرمانهای الهی رنگ باخت و یهودیت بیشتر به عنوان قومیت مطرح شد تا مذهب آرمانهای قبیله یهودا به نحو گستردهای در میان دیگر یهودیان بسط یافت.
از الهیات آسمانی مذاهب ابراهیمی فاصله گرفتند و یهودیت با اساطیر هلنیستی رومی حاکم بر منطقه استحاله شد. یهودیان در دوران اولیه مسیحیت به همکاری با دشمنان مسیح (ع) پرداختند و سعی در ترور ایشان و یارانش داشتند.
چند سالی پس از ۵۰.م بود که یهودی شاخصی چون پولس از حربه نفوذ در بین مسیحیان استفاده کرد و روزنههای انحرافی جدی در مسیحیت گشود.دوره هشتم: دوران مهاجرت و حضور بنیاسرائیل در بابل، ایران و جنوب روم و به طور کلی غرب آسیا تا طلوع اسلام. در اواسط قرن هفتم میلادی در این ایام یهودیان به نحو ویژهای در شبهجزیره عربستان سرمایهگذاری کردند. آنها در قرن چهارم میلادی شهر یثرب را بنا کردند.
تا از مواهب پیامبر آخرالزمانی که بنا به پیشگوییها در آینده در آنجا رحل اقامت و حکومت میافکند. به نفع آرمان حکومت جهانی خویش استفاده کنند. البته بودند یهودیان پاکدلی که برای یاری پیامبر آخرالزمان به آنجا رفته بودند و در صدر اسلام در رکاب پیامبر اسلام (ص) قرار گرفتند؛ ولی درگیری یهودیان زیادی در داخل مدینة النبی یا یثرب پس از حضور پیامبر اسلام در منطقه خیبر و فدک اثبات میکند که قصد اولیه آنها از حضور جدی در شبه جزیرۀ عربستان مادی و دنیوی بوده است.
دوره نهم: دوران حضور توأم با امنیت یهودیان در عربستان و غرب آسیا، ذیل حکومت اسلام تا اواخر قرن یازدهم میلادی. متأسفانه این دوران توسط هالیوود مسکوت گذاشته شده و به حمایتهای اسلام از اهل کتاب توجه نشده و نخواهد گرفت.
یهودیان در این دوران از نظر علمی شاگردی مسلمانان را میکردند اما از نظر مالی تا جایی رشد کردند که یهودیان بغداد وامهای کلانی به دربار قدرتمند عباسی دادند.
برخی از مهمترین مترجمان و ناقلان فرهنگ یونانی جهان اسلام، در بیتالحکمه یهودیان و مسیحیان بودند. آنها در این دوران در یک سازگاری جدی با مسلمانان به سر میبرندند؛ اما با مهاجرت برخی ثروتمندان یهودی به اندلس و اروپای جنوبی و با رؤیای تسلط بر اروپا به کمک یهودیان به مسیحیان رقیب مسلمانان و نفوذ به دربارهای اروپایی آغاز شد.
دوره دهم: دوران جنگهای صلیبی که از سال ۱۰۹۱ تا ١٢٩٤م. تداوم یافت. همراه با افول بغداد، با سنگ اندازیهای صلیبیون یهودی و مسیحی توسعهطلب، پایتخت عباسیان در قرن هشتم هجری/چهاردهم میلادی به دست مغولان فتح شد. در این دوران، بسیاری از تجهیزات مالی و جنگی صلیبیون را یهودیان دنیاطلب تأمین کردند تا مسلمانان را از جنوب اروپا و اندلس بیرون کنند و نفوذ گستردهتری را بر مسیحیان و اروپاییان داشته باشند.
درباره جنگهای صلیبی فیلمهای متعددی ساختهاند که سلمانان را متهم به خونریزی شدید و یهودیان را مظلومان ابدی جلوه داده است که برای نجات اروپائیان از شر مسلمانان و اعراب مهاجم(!) تلاش میکردهاند. در برخی آثار سینمایی، جنگهای صلیبی را گریزناپذیر جلوه دادهاند؛ در برخی نیز مظلومیت یهودیان را به تصویر کشیدهاند.
باید در این تاریخنگاری مجعول تجدیدنظر کرد و هدف مسیحیان و یهودیان صلیبی از فتح بیتالمقدس و نابودی جهان اسلام را جدیتر مطالعه کرد.
دوره یازدهم: شوالیههای همپیمان یهودیان و مسیحیان جنگطلب، پس از جنگهای صلیبی به کشورهای خود بازگشتند. گروههای مخفی و دولتهای در سایه ایجاد کردند و به تدریج اقتدار اقتصادی یافتند؛ «شوالیههای معبد» یکی از همین گروههاست.
زمینههای ایجاد تصوف یا عرفان یهودی در همین زمان و در میان بازگشتگان از جنگهای صلیبی و اشرافیت یهود شکل گرفت و بالاخره در اوایل قرن چهاردهم میلادی با تدوین کتاب «زوهر» به انسجام رسید.
در همین دوران، مهاجرت بیشتر یهودیان به ایتالیا، جنوب فرانسه، اسپانیا، پرتغال و روسیه انجام پذیرفت؛ چراکه این کشورها در حال تبدیل به مراکز مهم اقتصادی بودند.
در این عصر، یهودیان که سالها از نظر علمی در فلسفه و عرفان شاگرد مکتب مسلمانان بودند، در انتقال فرهنگ و علوم تمدن اسلامی به اروپا، نقش برجستهای داشتند، همچنین یهودیان ثروتمند نفوذ گستردهای در دربارهای اروپایی داشتند و اولین زمینههای استعمار ماوراءبحار با کمک وامهای یهودیان و کشتیهای مسافرتی و جنگی یهودیان اسپانیا و پرتغال شکل گرفت و اسکو داگاما و کریستوف کلمب و سایر دریانوردان و غاصبان یهودی سفرهای دریایی سیاسی و تجاری–نظامی خویش را آغاز کردند.
در همین سفرها با سرزمینهای جدیدی که قرنها پیش مسلمانان یافته بودند، قاره آمریکا، هندوستان و شرق دور آشنا شدند و به غصب و تاراج آن مشغول شدند.
مطالعه فیلمهای معروف به وسترن و فیلمهای سفرهای دریایی غربیان و ورود همراه با نظامیگری و وحشیگری آنها به آمریکا و هند و شرق دور در اینباره لازم است.
دوره دوازدهم: دوران مهاجرت یهودیان به هلند و انگلیس در قرن شانزده و هفده میلادی این دو کشور که تحت تسلط پروتستانهای متمایل به یهود در آمده بود، به تدریج در حال تبدیل به پایتخت مالی اروپا بودند، این دوره همراه با گسترش مکتب تصوف یهودی، قباله کابالا توسط چاپخانههای گسترده آمستردام هلند و انسجام مالی یهودیان اروپایی بود در این دوران تاراج شرق شدت و وسعت بیشتری یافت؛ دربار انگلیس و یهودیان در یک اتحاد استراتژیک تجارت ماوراء بحار، غصب آمریکا و دزدیهای دریایی کلان را شدت بخشیدند و پایههای امپراطوری استعماری بریتانیا را ریختند درباره شروع این دوران فیلم «ملکه الیزابت» و فيلم «لوتر» قابل مطالعه است.
همزمان با این فرایندها تداوم حضور یهودیان در روسیه نیز سرعت مییابد. مهاجرت غاصبانه و گسترده یهودیان به سرزمین جدید آمریکا در ادامه همین دوران است. در این دوره پیوریتنها، پروتستانها، فراماسونرها، یهودیان و دربارهای انگلیس و اسپانیا برای بسط تمدن یهودیزه غرب، آمریکا را با کشتار عظیم سرخ پوستها غصب کردند. در اثر این غصب، به ثروت کلانی دست یافتند و تمدن مدرنیته را همراه با اخلاق یهودی-پروتستانی و روح سرمایهداری ایجاد کردند. با گسترش نفوذ فکری و سیاسی خود بر جهان اروپایی و آمریکای جدید زمینههای غصب فلسطین در قلب جهان اسلام ایجاد شد.
در همین عصر، شکار بردگان آفریقایی با شدت و حدت انجام شد. این بردهداری وحشیانه، حدود صد میلیون تلفات از آفریقائیان گرفت – برخی کشته شده و برخی به عنوان بردگان اشراف مسیحی و یهودی آمریکای جدید در آمدند و آفریقا که مهد تمدنهای اولیه بشری بود، به شهادت متون متعدد تاریخی هنوز در اثر این ضربه نتوانسته سربلند کند و در رنج و درد و فقر و استضعاف میسوزد.
اشراف یهود نقش به سزایی در بردهداری چهار قرنه از پانزدهم تا نوزدهم میلادی داشتهاند. ایشان برای تبرئۀ خویش، سردمدار برخی قیامهای ضد بردهداری شدند. فیلمهایی چون «امیستاد» اثر استیون اسپیلبرگ در این زمینه قابل تأمل هستند.
در این دوره کابالیسم مسیحی نیز نضج گرفت و در کنار کابالیسم یهودی، زمینههای نفوذ تفکرات نژادی یهود بر تودههای مسیحی و یهودی ایجاد شد. کابالیسم مسیحی با گرایش به جادوگری، کیمیا، علوم غریبه و پیشگوییهای کتاب مقدس با تفاسیر یهودی زمینهساز تشکیل مکتب پروتستانتیسم و سپس پیوریتنیسم شد و سرانجام در قرن بیستم به شکلگیری صهیونیسم مسیحی انجامید.
دوره سیزدهم: دوران شکلگیری رسمی سازمان صهیونیسم و اولین کنگره سازمان صهیونیسم (۱۸۹۷م.). تئودور هرتصل به عنوان عامل اجرایی روچیلدها و سایر خاندانهای الیگارشی یهودی انتخاب شد و برای تاسیس دولت یهودی اسرائیل تلاشها و رایزنیهای گستردهای با برخی کشورهای آفریقایی-اروپایی و آمریکایی داشت.
در این دوران با تبلیغات زیادی که از جانب صهیونیستها و حامیان مالی آنها چون روچیلد شکل گرفت. ذهن بسیاری از یهودیان جهان به تمایلات صهیونیستی جهتدهی شد. پس از نفوذ چشمگیر کمپانیهای یهودی در هالیوود، اکثریت یهودیان جهان در راستای آرمانهای صهیونیسم وارد میدان شدند.
اقلیت ضدصهیونیست تأثیر چندانی در عرصه تبلیغات نداشتند؛ لذا روز به روز از تعداد حامیان مردمی آنها کاسته شد و امروزه رمق چندانی ندارند، به همین دلیل در مطالعه یهودیت معاصر باید به نحو بسیار جدى تفکرات و اساطیر بنیانگذار سیاست اسرائیل را نیز مدنظر قرار داد؛ چراکه اکثریت قریب به اتفاق یهودیان رسانهای، جهان صهیونیست هستند و به پروپاگاندای تبلیغاتی مشغولند.
در تداوم همین دوره بود که تلاشهای هفت قرن گذشته یهودیان و قبالائیستهای یهودی و مسیحی به نتیجه رسید؛ با فروپاشی امپراطوری عثمانی و رواج دولت-کشورهای مختلف در میان مسلمان بازمانده از تخریب عثمانی، تفرقه در میان مسلمانان حاکم شد و زمینههای تأسیس رسمی اسرائیل مهیا شد.
در سال ١٩٤٨م بود که بیانیه رسمیت یافتن دولت یهودی در سرزمین فلسطینیان توسط لرد بالفور وزیر خارجه انگلیس به لرد روچیلد یهودی صادر شد و غصب رسمی فلسطین شکل گرفت.
بلافاصله آمریکا و سازمانهای بینالمللی نیز به این غصب رسمیت دادند. در همین سالها چندین پروژه عظیم سینمایی در هالیوود برای توجیه غصب فلسطين و مظلومیتنمایی یهودیان ساخته شد؛ مانند نسخه دوم «ده فرمان» و«بن هور» از غصب فلسطین تاکنون نیز در بسیاری از فیلمهای هالیوودی و آثاری از سینمای اسرائیل، شاهد ترویج گسترده آرمانهای صهیونیستی به عنوان تمام یهودیان هستیم و حتی بخش عمدهای از آثار سینمای اروپا درباره یهودیت نیز متأثر از حضور جدی لابیهای قدرتمند و ثروتمند صهیونیستی در کشورهای اصلی اروپایی چون آلمان، فرانسه و انگلیس هستیم.
مثلا بسیاری از آثاری که درباره اسطوره جعلی هولوکاست و مظلومیت یهود ساخته شدهاند، در همین سالها تولید و پخش شدند. سعی در توجیه غصب فلسطین داشتند.
3 پاسخ
رحمت خدا بر استاد فرج نژاد
رحمت خدا به روح مطهر استاد فرج نژاد خدا همه شاگردان پنهان و هویدا ایشون رو حفظ کنه
بسیار عالی بود
سپاس بابت انتشار آثار محققانه استاد فرج نژاد