مقدمه نقد فیلم هری پاتر
در میان داستانهای کابالیستی و یهودی، کتب و فیلمهای هفتگانه هری پاتر، نمونهای عملا موفق بوده است. تب هری پاتر خیلی زودتر از آنچه تصور میشد، همهگیر شد. مجموعه کتاب هفت جلدی آن به ٦٧ زبان دنیا ترجمه شد.
فروش کمسابقه کتابها و فیلمهای هری پاتر نویسنده کتاب و شرکت سازندۀ آن، برادران وارنر را به ثروتی چشمگیر رساند. هفت کتاب مجموعه هری پاتر از سال ۱۹۹۷ تا امروز در مجموع ٤٠٠ میلیون نسخه در دنیا فروش داشته و خانم رولینگ را به نویسندهای میلیاردر تبدیل کردهاند.
معرفی کتاب «تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی (عرفان یهودی) در سینما»
کل هشت فیلم (قسمت هفتم به دو فیلم تبدیل شد)، از داستان هری پاتر فروشی در حدود ۷.۵ میلیارد دلار داشته است. همچنین آخرین فیلم هری پاتر با نام هری پاتر و یادگاران مرگ، قسمت دوم تا زمان اکرانش از ده فیلم پرفروش جهان بود.
این استقبال کمنظیر نشانی بر اهمیت این اثر است، به گونهای که حتی بعد از گذشت چندین سال از اکران آخرین فیلم از این مجموعه، بازهم نقد و بررسی آن میتواند در تحلیل هر چه بهتر آثار شبهدینی هالیوود مؤثر باشد.
بررسی داستان هری پاتر در فیلمنامه
در اینجا خلاصه هر هفت داستان را از نظر میگذرانیم، مخاطبان گرامی توجه کنند که داستان فیلم لو میرود.
داستان اول؛ هری پاتر و سنگ جادو
با سپرده شدن هری نوزاد به خانواده خالهاش آغاز میشود. هری ۱۱ سال در خانوادهای غیرجادوگر و نامهربان بزرگ میشود در شب تولد ۱۱ سالگیاش، با خبر میشود که جادوگر است. آنگاه از او دعوت میشود که به مدرسه سحر و جادوی هاگوارتز برود تا قدرت خویش را سامان دهد.
سپس به تدریج متوجه شهرت خود در میان مردم میشود. چرا که ولدمورت، جادوگر پلید و قدرتمندی که سالها در میان مردم به ظلم و ستم مشغول بوده به خاطر یک پیشگویی قصد کشتن او و خانوادهاش را میکند. در شبی تاریک، پدر و مادر هری کشته میشوند اما او به دلیل جادوی محافظ مادرش زنده میماند و جادوی ولدمورت باعث ضعیف شدن خودش میگردد.
از آن پس، شیطان داستان ناپدید شده و مردم، هری را به این سبب ستایش میکنند. طی اتفاقاتی که در آن سال در هاگوارتز رخ میدهد، هری متوجه میشود که همان جادوگر پلید برای بازگرداندن قدرت خویش سعی در یافتن سنگی به نام سنگ جادو دارد که باعث عمر جاوید و قدرت بیشتر میگردد، اما هری و دوستانش مانع این کار میشوند و در نهایت پیروز نهایی میدان هستند.
داستان دوم؛ هری پاتر و تالار اسرار
هری شاهد طلسمهای مشکوکی در مدرسه جادوگران میشود که خبر از باز شدن «تالار اسرار» دارد تالاری که سالها پیش توسط یکی از بنیانگذاران مدرسه ساخته و پنهان شده است، هری و دوستانش برای یافتن راه مقابله با این حملهها و نیز یافتن دوستشان(جینی) که توسط شخص نامعلومی دزدیده شده است راهی به تالار اسرار مییابند.
سپس هری با قدرتی که از ولدمورت در او نهادینه شده است شجاعانه با مار بزرگ و خطرناکی که در آنجاست میجنگد و او را میکشد، آنگاه خاطرات ولدمورت در دفترچه خاطراتی که باعث این همه مصیبت شده است از بین میبرد و بازهم پیروز میشود.
داستان سوم؛ هری پاتر و زندانی آزکابان
یکی از زندانیان آزکابان از زندان میگریزد؛ سیریوس بلک قاتل معروفی که ۱۳ سال زندانی بوده است. هری متوجه میشود که گویی این زندانی با او مرتبط است.
سیریوس به هاگوارتز راه پیدا میکند و هری و دوستانش را غافلگیر مینماید. آنگاه هری متوجه میشود که شایعهها درباره او دروغی بیش نبوده است؛ بلکه عامل قتلهایی که سالها به او نسبت دادهاند، ولدمورت بوده است.
سیریوس برای یافتن «پیتر پتی گرو» به هاگوارتز آمده است. کسی که سالها دوست سیریوس و پدر و مادر هری بوده است. اما با خیانت او، والدین هری کشته شده و بسیاری از مردم به قتل میرساند.
پیتر از آن پس میگریزد و مردم سیریوس را مسؤول قتلها میپندارند. اما بازگشته است تا او را یافته و انتقام گیرد، پیتر در این سالها خود را به موشی تبدیل و در خانوادۀ رون، دوست هری زندگی میکرده است اما اتفاقاتی که رخ میدهد باعث فرار او میشود.
هری که دریافته است سیریوس پدرخوانده اوست به او کمک میکند که فرار کرده و از دست دیوانهسازها (نگهبانان زندان) آزکابان بگریزد. این چنین بازهم هری پاتر پیروز شده است.
داستان چهارم؛ هری پاتر و جام آتش
جام جهانی سه جادوگر درذهاگوارتز برگزار میشود. این بازی قرار بود میان سه جادوگر از سه مدرسه جادوگری برگزار شود، اما به طرز مشکوکی هری نیز مجبور به بازی میشود. در همه مراحل بازی، به طور مشکوکی به هری کمک میشود که او به مرحله نهایی برسد.
در نهایت بازی، او و دوستش دیگوری جام را به دست میآورند، اما جام که دستکاری شده بود آنان را به قبرستانی میبرد در آن قبرستان، هری متوجه میشود که کل قضیه، نقشه ولدمورت بوده است که او را به آن قبرستان بکشاند در نهایت، ولدمورت به وسیله خون هری، جسم خود را بازیافته و «باز می گردد». و آنگاه که قصد کشتن هری را دارد، هری میگریزد.
داستان پنجم؛ هری پاتر و محفل ققنوس
هری متوجه ارتباط فکری و روحی خود با ولدمورت میشود. به خاطر این ارتباط، هری در دام او میافتد، ولدمورت که قصد یافتن گوی پیشگویی خود و هری را دارد، او را به سازمان جادوگری کشانده و به وسیله مرگخوارانش سعی در گرفتن آن از هری، مرگخوارانش و دوستانش دارد.
در این جدال سیریوس کشته میشود و گوی میشکند اما در نهایت که شاهد جدال سختی میان ولدمورت و دامبلدور هستیم. ولدمورت وارد ذهن هری میشود و سعی در کشتن او دارد، اما هری به خاطر عشق به دوستانش موفق میشود او را شکست دهد. این واقعه باعث میشود که سازمان، بازگشت ولدمورت را باور کند.
داستان ششم؛ هری پاتر و شاهزاده دورگه
هری و دامبلدور متوجه رازی میشوند که ولدمورت شیطانصفت را قدرتمند کرده است. ولدمورت در دوران تحصیلش سخن از جادویی سیاه گفته است که به وسیله آن روح را به چند قسمت تقسیم کرده و در شیئی پنهان میکنند. این چنین تا همه
اشیاء نابود نشوند، شخص فانی نخواهد شد..
همچنین هری و استادش متوجه میشوند کتابچهای که هری در سال دوم نابود کرد، یکی از آن اشیاء و به اصطلاح جانپیچ بوده است. شیء دوم انگشتری بود که دامبلدور سعی در نابودی آن داشت که باعث زخمی شدنش شد.
آنگاه هری و دامبلدور برای یافتن شیء سوم به غاری میروند تا گردنبندی را که در آنجا پنهان شده بیابند اما در این جریان دامبلدور به سختی مجروح میشود. آنگاه زمانی که به هاگوارتز باز میگردند، مالفوی به دامبلدور حمله میکند.
او که باعث ورود مرگخواران به هاگوارتز شده است، سعی در کشتن او دارد اما در نهایت اسنیپ، پروفسور مورد اعتماد دامبلدور او را میکشد، به همین دلیل هری تصور میکند که اسنیپ به آنان خیانت کرده است، در نهایت هری و دوستانش تصمیم میگیرند که به دنبال مابقی جانپیچها و نابودیشان بروند.
داستان هفتم؛ هری پاتر و یادگاران مرگ
در کتاب هفتم که در دو قسمت ساخته شد، هری و دوستانش مدرسه را ترک گفته و آواره گشتهاند. چراکه مرگخواران همواره در پی آنان هستند و آنان در پی یافتن جانپیچها. در این راه هری و دوستانش به سختی جانپیچها را یافته و نابود میکنند، اما یکی از آنها خود هری است.
هری متوجه میشود زمانی که ولدمورت سعی در کشتن او داشته، آخرین قسمت روحش را در روح هری فرستاده و ناخواسته او را به جانپیچی مبدل ساخته است، جان پیچی که حتی خود نیز از وجودش بیخبر بوده است.
ولدمورت برای یافتن هری به مدرسه حمله میکند و جنگ سختی در میگیرد، در این جنگ عزیزانی کشته و زخمی میشوند، هری که راهی جز فدا کردن خود ندارد، خود را به او تسلیم میکند تا کشته شود و جانپیچ نابود گردد. در این زمان، او با جادوی مرگبار ولدمورت به نوعی میمیرد اما خود را در مکانی برزخمانند مییابد.
او در آنجا دامبلدور را میبیند که همچون فرشتهای هنوز یاریگر اوست. وقتی که چشم باز میکند، متوجه میشود که نمرده و ولدمورت تنها توانسته جان را نابود سازد اما ولدمورت خیال میکند که هری مرده و او پیروز شده است.
به همین دلیل به مدرسه میرود تا پیروزیاش را به همه اعلام کرده و سلطهگریاش را اعمال کند، اما هری تلاش میکند ماری که جانپیچ آخر است، نابود سازد. جنگی سخت میان هری و ولدمورت در میگیرد، در آخر دوستان هری موفق به کشتن مار میشوند و اینگونه دیگر قدرتی برای ولدمورت باقی نمیماند، در این زمان هری او را میکشد.
در پایان فیلم، داستان به چند سال جلوتر میرود، هری و جینی ازدواج کردهاند و دو فرزند دارند، همینطور رون و هرماینی، آنان برای فرستادن فرزندان خود به مدرسه جادوگری به ایستگاه آمدهاند، سپس فیلم در حالی پایان مییابد که همه شاهد روزگاری خوب و خوش برای جادوگرانی جوان و نسلی نو هستند.
بررسی انگارههای کابالیستی-یهودی در مجموعه فیلمهای هری پاتر
فرهنگ عرفان یهودی در ۳۰ ساله اخیر با حرکت دنیا به سمت معناگرایی و رواج ادبیات داستانی پستمدرنیسم در غرب و اروپا رشد کرد. به همین دلیل بحثهای سینمای آخرالزمانی در غرب به وجود آمد و در این زمینه فیلمهای زیادی ساخته شد.
شاید بتوان از مجموعه فیلمهای هری پاتر به عنوان شاخصترین اثر سینمای آخرالزمانی قبالایی نام برد. مجموعه کتب هری پاتر با تبلیغات سرسامآور شبکههای بزرگ رسانهای غرب به تیراژی حدود ٤٠٠ میلیون رسید و اثر زیادی در میان نوجوانان جهان گذاشت.
در این داستان، نوجوان شجاعی را مشاهده میکنیم که مورد ظلم و ستم واقع شده و پدر و مادرش توسط شیطان(ولدمورت) کشته شدهاند اما از طرف مدرسه جادوگری هاگوارتز که محل تعليم و تعلم علم جادوست، فراخوانده میشود.
در آنجا به قهرمان تبدیل میشود و با کمک رئیس مدرسه در مقابل شیطان میایستد، با دقت در مبانی این فیلم به ادعای خود نزدیک میشویم، اکنون تکه های پازل را یک به یک بررسی مینماییم.
زمانی که به واسطه مؤلفههای بسیاری در فیلم، شباهت این داستان به داستانهای یهودی را مشاهده میکنیم، متوجه قرابت متن روایی داستان با انگارههای عرفانی یهود میشویم، عرفانی که برخی مطالبش پنهان و در اختیار عده محدودی از یهودیان برگزیده است.
در عرفان یهودی نوعی برگزیدگی خاص برای اهل کابالا در نظر گرفته شده است و در نوشتههای برخی مروجین کابالا آمده است.
چهرهپردازیهای هدفمند، استفاده از نشانههای ماسونی، وجود نمادهایی متعلق به خاندانهای بزرگ و مشهور یهودی مانند خاندان زرسالار روچیلد در داستان، شباهت به داستانهای تاریخی پیامبران و منجیان یهود، شباهت برخی اتفاقات داستان به معجزات پیامبران یهود، روایت کردن داستان در کشور انگلستان(مأمن يهود)،
تأكيد بر نژاد خاص و تحقیر دیگر نژادها و نگاههای اومانیستی، محور مؤلفههایی است که قرابت فکری داستان به اندیشهها و آرمانهای یهودی – روچیلدی را نزدیک و بلکه مطمئن میسازد.
آنگاه با بررسی دیگر مؤلفههای کابالایی، مانند جادوگرایی محض، در این داستان بازگشت و حفظ سرزمین اجدادی، شرگرایی و اسلامستیزی به عینه به ادعای مطرح شده دست مییابیم، مؤلفههایی که هر کدام به تنهایی بحث خواهند شد.
الف. فیلمنامه و داستان یهودی هری پاتر
یک) داستان یهودی
از دلایلی که باعث میشود متن روایی فیلم به عرفان یهود نزدیک شود، یهودیسازی داستان است. کارگردان و نویسنده فیلم با توصیفهایی خاص و شخصیتپردازیهای ویژه، به صورت بارزی داستان را به داستانهای یهودی شبیه میسازند. این مسأله با استناد به چهرهپردازیها، ایدئولوژیها، البسه و پوششها… در فيلم قابل بررسی است.
دو) چهره و لباس یهودی منجی و حامیانش
همانطور که میدانیم، کارگردانان موفق برای هر کاراکتر، متناسب با فضای فیلم و شخصیت او بازیگر را انتخاب کرده و به دنبال چهرهای خاص هستند. هیچگاه انتخاب یک بازیگر – آن هم در این سطح از شهرت – اتفاقی نیست.
یکی از دلایلی که ادعا میشود یک چهره به یک قوم یا آیین خاص منتسب است، استفاده از این نوع چهره در فیلمهای کلاسیک و مهم هالیوودی است.
فیلمهای کلاسیک، فیلمهایی هستند که در چهرهپردازی، نگارش قسمتهای مختلف فیلمنامه، نوع پایان داستان و… قواعد و قوانین مشخصی دارند، به همین دلیل کارگردانان برای انتخاب چهرۀ شخصیتهای داستان، دقت ویژهای به عمل میآورند؛ چرا که فیلم کلاسیک این گونه اقتضا میکند.
مثلا مشاهده میشود که برای انتخاب بازیگر هری پاتر، از هزاران نوجوان تست گرفته شد تا بالاخره دانیل رادکلیف انتخاب گردید.
این روند برای انتخاب چهره دیگر شخصیتها نیز وجود دارد؛ بنابراین در تحلیل اینگونه فیلمها در نوع چهرهپردازی و انتخاب بازیگر دقت میشود.
تجربه ثابت کرده است که هالیوود با تکرار یک نوع از چهره و یا یک بازیگر در یک نقش خاص یا مکتبی به خصوص سعی در تثبیت آن در ذهن مخاطب دارد.
مثلا در این فیلم نوع چهره هری پاتر مهم و قابل تحلیل است؛ حتی عینکی که برای او انتخاب شده است جای تأمل و تحلیل دارد. این نوع چهرهپردازی و استفاده از عینکی که به اصطلاح عینک «یهودی» نام دارد در دیگر فیلمهای یهودی نیز مشاهده میشود.
مثلا در فیلم «فهرست شیندلر» چهرههای انتخاب شده برای بازیگران یهودی خصوصا بازیگران اصلی فیلم – تعیین کننده است تشابه چهر هری با بازیگران یهودی در فیلم فهرست شیندلر قابل توجه است، همچنین «اشتون» همکار یهودی آقای شیندلر چهرهای یهودی است که همین عینک گرد را به چشم دارد. همچنین این عینک را روی چهره یهودیان دیگری در این فیلم میبینیم.
چهره و لباس دامبلدور به عنوان راهنما و استاد هری پاتر یادآور عارفان کابالیست شرق اروپاست، چهره او نمایانگر شخصیتی عرفانی و روحانی است که قدرتهای ویژهای دارد؛ خصوصا چوبدستی او یادآور عصای موسی – منجی بنی اسرائیل است که در داستان هفتم هری پاتر و یادگاران مرگ با آن آشنا میشویم. چوبدستی که گفته میشود مرگ آن را ساخته است و هیچ چوب دستی از او بالاتر نیست.
سه) چهره پردازی رقبا
چهرهپردازی خاصی که درباره رقبا و دشمنان هری پاتر به کار گرفته شده نیز گویای داستانهای یهودی است. گویی که فیلم با انتخاب چهرههایی آلمانی برای برخی دشمنان هری مانند مالفوی و ولدمورت داستان هولوکاست را تکرار میکند.چهرههایی که برای رقبای هری پاتر انتخاب شدهاند، همچون بازیگران آلمانی دیگر فیلمها، موهایی لخت، کوتاه و بعضا روشن دارند.
فاصله چشم و ابروها کم است، ابروان استخوانی و کشیده بینی به اصطلاح عقابی و صورتی رنگ پریده دارند، این مشخصهها شباهتی کلی را میان این بازیگران به وجود آورده است.
تشابه چهرههای برخی دشمنان اصلی هری، مانند مالفوی و ولدمورت با بازیگرانی که در فیلمهای شاخص دیگر در نقش آلمانهای ضدیهود، بازی میکنند از دلایل اصلی این ادعا است.
مثلا امثال این چهره را میتوان در چهره افسر عالی رتبه آلمانی در فیلم هولوکاستی فهرست شیندلر و زندگی زیباست مشاهده کرد.
چهار)سایر بازیهای بازیگران، مکمل زنجیره تبلیغی پروژه
همچنین بازی بازیگران اصلی این فیلم یعنی هری و ولدمورت در فیلمهای دیگر نیز جالب توجه است، مثلا بازیگر نقش هری پاتر یعنی دانیل رادکلیف در فیلمی به نام «پسر من، جک» بازی کرد؛ فیلمی که داستان آن در مورد یکی از سربازان متفقین است که در جبهههای جنگ علیه آلمان شرکت میکند.
او در نقش سرباز متفقین علیه آلمانها بازی میکند، جالب توجه است که در آن فیلم آقای دانیل رادکلیف با همان عینکی که در فیلمهای هری پاتر حاضر شده ایفای نقش میکند.
بازیگر نقش ولدمورت یعنی رالف فیناس نیز در سال ۲۰۰۸ در فیلمی با نام «خواننده» (کتابخوان) حضور دارد او در این فیلم نقش یک آلمانی را بازی میکند که داستان فیلم شرح مختصری از دوران نوجوانی و جوانی اوست.
پنج) بازیگر یهودی برای منجی
بازیگر نقش هری پاتر دانیل جاکوب رادکلیف یک یهودیزاده است؛ بدین معنا که مادر او یهودی و پدرش پروتستان است؛ طبق سنن یهودی و در نگاه یهودیان، اصالت یهودی فرزند زمانی است که مادر یهودی باشد و یهودی بودن پدر تنها این اصالت را زیادتر میکند. البته باید توجه داشت که پروتستانها نیز متأثر از یهودیان هستند.
همینطور نام این بازیگر نیز قابل توجه است دانیل (دانیال) جاكوب (يعقوب) رادکلیف که نشاندهنده تبار یهودی وی از مادرش است مذهب پدر وی در منابع پروتستان ذکر شده است. حاخام جک آبرامویچ در این زمینه مقالهای با نام «هری پاتر یهودی است»، نگاشته است.این موضوع بسیار قابل توجه است.
او مینویسد: «مضمون چندگانۀ هری پاتر کاملا یهودی است. وی میافزاید شخصا فکر میکنم که داستان هری پاتر شاید مضمون مناسبی برای بسیاری از نوجوانان یهودی داشته باشد که در تلاش خود برای رشد مذهبی با آن روبهرو میشوند، همانطور که میبینید هاگوارتز مدرسه جادوگری نیست… هر جایی است که بخواهید برای رشد در مراسم تورات و نزدیکی به خدا برويد».
او همچنین دورسلیها(خانواده خاله هری که مگول و غیر جادوگر) هستند را به افراد ضدیهود تشبیه کرده است که به یهودیان حسادت میورزند، همان گونه که خاله هری به مادر هری به خاطر قدرت جادوییاش حسادت میورزید! همچنین در کتاب هری پاتر و تورات نیز مضامینی مشابه یافت میشود.
شش) نمادهای یهودی و کابالایی
این اثر مملو از اسطورهها و نمادهایی است که هر کدام معانی خاصی در خود دارند از آن جمله تأکید ویژه بر اعدادی مانند ۷ و ۹ و ۱۱ و حیواناتی مانند: جغد،گربه، مار، تکشاخ، آینه و ققنوس که همگی از نمادهای کابالایی یهود است.
استفاده بسیار از شمع و شمعدان در این داستان نیز مؤیدی دیگر است. در کتاب مبانی فراماسونری، شمع و شمعدان را از سمبلهای اصلی معابد ماسونی میداند، شمعدانها آتش مقدس معابد ما هستند.معبد ماسونی بطور سمبلیک بایستی با آتش روشن شود، در درجه استادی وجود هفت شمعدان شرط است.
«شیر ایستاده یا شیر غران نماد ویژهای است که داستان روی آن تاکید دارد. این نماد به طور مشخص نماد خاندان تجاری-سیاسی روچلید» است. خاندان روچیلد از خاندانهای یهودی، پرنفوذ، ثروتمند و واپسین نماد قدرت و ثروت زرسالاری یهودی هستند.
این خاندان که از سالهای ۱۸۲۰ م پایههای سرمایهداری خود را محکم کردند، در طول تاریخ با شیوههایی غیرانسانی و غیراخلاقی به بزرگترین پایههای سیاسی اقتصادی دنیا تبدیل شدند.
نماد شیر غران که در انتهای قسمت اول (سنگ جادو) به عنوان نماد گروه هری پاتر یعنی گریفیندور به کار میرود و در سالن مدرسه هاگوارتز به اهتزاز درمیآید. نشان پیروزی یاران پاتر بر گروه اسلیتیرین و مالفوی است، نشانهای که حاکی از پیروزی گریفیندور با نماد شیر ایستاده بر گروه اسلیتیرین با نماد مار است.
همانطور که میدانید، مار نماد شیطان در تورات است. همچنین نماد شیر ایستاده نماد قبیله یهودا در کتاب مقدس یهودیان یعنی تورات است. قبیله یهودا مادهگراترین قبیله بنیاسرائیل بود که با حذف سایر قبایل، رهبری یهود را به دست گرفت و تاکنون بر مسند رهبری یهود بینالملل است.
در كتاب مكاشفه یوحنا میخوانیم «و یکی از آن پیران به من میگوید: گریان مباش! اینک آن شیری که از سبط يهودا و ریشه داود است غالب آمده است تا کتاب و هفت مُهرش را بگشاید.
نماد گروه گریفیندور روی لباس رسمی مدرسه هری پاتر، تاج و شیر ایستاده، بسیار شبیه نماد روچیلد است همچنان که کتاب «مبانی فراماسونری» شیر ایستاده را سمبل دولت «اسرائيل» میداند، سمبلی شامل شیر ایستاده و شاخههای زیتون.
همانطور که کتاب مقدس میگوید و بقیه یعقوب درمیان امتها و در وسط قومهای بسیار مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر ژیان درمیان گلههای گوسفندان خواهند بود که چون عبور مینماید، پایمال میکند و میدَرد و رهانندهای ناست».
همچنین در کتاب «دایرةالمعارف يهود و صهیونیست تصویری از تلمود آمده است که به عرفان کابلا میپردازد، در این تصویر نیز شیر ایستاده تک شاخ و تاج پادشاهی نمود دارد.
نشان روی پیشانی هری، اقتباسی صریح از جمله مکاشفه يوحنا (١٨:٤) است؛ آنجا که بیان میدارد در آخرالزمان دجال نشانه هایی روی پیشانی دشمنان باقی میگذارد، این نشان که به مانند حرف ان انگلیسی به صورت معکوس میباشد در نگاه برخی منتقدین به مثابه حرف اول کلمه نیوکرایس یا مسیح جدید نیز میباشد.
هفت) اسطوره داوود کوچولو
در این داستان هری پاتر یادآور کهن الگوی چیرگی کودک معصوم بر طاغوت جبار است. مانند حضرت موسی در گهواره درون آب، حضرت عیسی در گهواره، حضرت داوود نوجوان در برابر جالوت، انتخاب حضرت شموئیل نوجوان برای رهبری بنیاسرائیل.
زمانی که گهواره حضرت موسی به امر الهی به رودخانه انداخته میشود و در خانه فرعون از شر فرعون در امان میماند تا منجی بنیاسرائیل باشد یا حضرت عیسی که در گهواره سخن گفت تا دشمنان خود و مادرش را با معجزه و قدرت الاهی آشنا سازد یا زمانی که داوود نوجوان به قدرت الهی دشمنی قدرتمند را از پای درآورده و پیامبر قدرتمند بنیاسرائیل میشود.
همچنین نوع مبارزه هری در مقابل ولدمورت نیز یادآور مبارزه داوود نوجوان است. چنانچه گفته میشود داوود با پرتاب چهار سنگ دشمن را از پای در میآورد. یعنی با ابزاری ساده دشمن را شکست میدهد، هری نیز در رویارویی با ولدمورت از جادویی ساده بهره میگیرد، جادوی خلع سلاح که در مقابل جادوی مرگبار ولدمورت جادویی حرفهای به حساب نمیآید.
هشت) تشابه به معجزات حضرت موسی (علیهالسلام)
صحنههای تشبه منجی فیلم به حضرت موسی(علیه السلام) به عنوان بزرگترین منجی یهود، قابل توجه است. مثلا زمانی که در داستان ششم(محفل ققنوس) هری و دامبلدور به غاری میروند و سعی میکنند جانپیچی را که در آنجا مخفی شده به دست آورند، مردگان متحرک و طلسم شده به آنان حمله میکنند.
در آنجا دامبلدور برای عقب زدن آنها از آتشی استفاده میکند که یادآور معجزه حضرت موسی است؛ زمانی که حضرت موسی و قومش به کنار دریا رفتند فرعونیان پشت سرشان بودند. آنگاه به معجزه الهی بین آنها آتشی سد گردید و سپس دریا شکافته شد. در این صحنه نیز آتش به گونهای به تصویر کشیده میشود که گویی دریای دشمنان را میشکافد و آنان را به ساحل نجات میرساند.
نُه)انگلستان مأمن يهود
همانطور که بارها در داستان اشاره میشود، مدرسه هاگوارتز زیر نظر وزارت جادوگری انگلیس کار میکند. این موضوع از لحاظ فهم زمینه تاریخی و جغرافیایی در تحلیل فیلم بسیار مهم و قابل تأمل است، کل داستان در انگلستان معاصر شکل میگیرد و معماری ساختمانها نیز حاکی از انگلیسی بودن آنها دارد.
خصوصا که رئیس مدرسه هاگوارتز منصوب و مورد حمایت وزارت جادوگری انگلیس است. از طرفی میدانیم که از اوایل رنسانس، انگلیس مأمن یهود دنیاطلب بود و از همان روزها صفت روباه پیر برای انگلیس به کار گرفته شد، در حالی که کارگردان و نویسنده میتوانستند اشارهای به مکان وقوع داستان و انگلیس نداشته باشند.
ده) نژاد پرستی و خود برتربینی یهودی
در اصول داستان و فیلم هری پاتر گرچه ظاهراً در برخی گزارههای داستان هری پاتر، نویسنده ادعای ضد نژادپرستی دارد؛ ولی با توجه به اصول داستانی هری پاتر این قصه به وضوح حاکی از آن است که در جهان کنونی تنها عدهای از انسانها وجود دارند که لایق جادوگری و قدرتهای برتر هستند.
انسانهایی که از بدو تولد با این قدرتها به دنیا آمدهاند. قدرتهایی که آنها را از مردمان عادی پنهان میکند، این متمایز کردن خود از دیگران همان نژادپرستی مادیگرای یهودی است که با قائل شدن قدرت و جایگاهی ویژه برای قوم خود دیگران را تحقیر میکنند.
همانطور که جادوگران در این داستان غیر جادوگران را گول، مشنگ یا دیوانه مینامند و اهمیت زیادی برایشان قائل نیستند. این مطلب نشان از خود برتربینی این قوم است. در کتاب تلمود که مجموعه حکمها اخلاقیات و باورهای یهودی است میخوانیم:
«ساکنان زمین دو گونهاند: اسرائیل و ملتهای دیگر که مانند یک پیکر بدان نگریسته میشود، اسرائیل ملت برگزیده است و این عقیدهای است بنیادین.»
«فقط به یهودیان میشود به چشم انسان نگاه کرد خارج از یهودیان همگی حیوان هستند؛ احکام صادره در مورد خودداری از دزدی و غارت مال دیگران فقط در مقابل یهودیها صادق است؛ جان و مال دیگر ملل حلال است. شریعت یهودی زنا را بر مردان حرام کرده است؛ این فرمان فقط در مورد زنهای یهودیست؛ عرض و ناموس غیریهودیان بر یهودیان حلال است.
این مطلب در «تورات» نیز در چند جای تورات به وضوح چنین آمده است:
«گوشت مردار نخواهید خورد، آن را به غریبههای شهر بده تا بخورند یا به اجنبی بفروش، زیرا که تو قوم مقدس خدایی.»
«و اما در مورد بردهها و کنیزهایی که مال شما خواهد بود، از ملتهای اطراف برده و کنیز خواهید خرید، کودکان غریبهها و بیگانگانی را که در میان شما زندگی میکنند خواهید خرید و آنها را به عنوان ملک مطلق خود به فرزندان بعد از خود میراث باقی خواهید گذاشت، فقط به برادرانتان به بنیاسرائیل با خشونت تحکم و سروری نخواهید کرد.
در تأکید بر خون و نژاد اصیل همین بس که یهودیان تنها کسانی را که از مادران یهودی متولد شده باشند یهودی میدانند و نوکیشان را هرگز یک یهودی خالص محسوب نمیکنند. در این فیلم نیز تأکید و توجه خاص بر خون اصیل و غیراصیل حاکی از حس نژادپرستانه یهودی دارد.
ب. نگاه اومانیستی نهفته در مجموعه هری پاتر
از دیگر مؤلفههای کابالایی فیلم، نگاه انسانمحورانه و اومانیستی داستان است. تأکید این مطلب در مورد منجی و قهرمان داستان مشهودتر است. تأکید فیلم بر آنکه منجی لزوما نباید قديس الهی و یا همچون یک نبی باشد مؤلفهای قابل توجه است. حتى ممکن است منجی، فردی کاملا عادی و مادی و عاری از هرگونه ارتباطات متافیزیکی باشد.
بدین معنا که لزومی بر بروز معجزات تنها از یک شخص آسمانی و خدایی نیست؛ بلکه انسانهای عادی هم میتوانند قدرت اعجاز داشته باشند. انسان همهکاره خلقت است؛ خدا نقش بسزایی در زندگی آدمی ندارد و تنها خود انسان است که میتواند خود را نجات دهد.
در این داستان هیچگاه خدا به عنوان حامی معبود و اله حضور ندارد. هیچ خدایی به کمک هیچ فردی نمیآید همه چیز با اتفاقات سوانح و حوادث طبیعی پیش میرود. انسان – خصوصا منجی – تنهای تنهاست تنها خود اوست که میتواند زندگی خود و دیگران را نجات دهد.
دامبلدور فردی شوخ است که در قسمتهای زیادی از فیلم نقش خدا را ایفا میکند. او راهنمای هری و پیشوای اوست، اوست که همه مشکلات را از مدتها قبل پیشبینی کرده و برایشان راه حل دارد. بعد از مرگ وی محفلیها از هم میپاشند، هیچکس نمیداند چه باید کرد.
مرگ چشم باباقوری، نقص عضو فرد و… زمانی اتفاق میافتد که او مرده است. در انتها نیز او گویی در نقش فرشتهای پس از مرگ و یا الههای در برزخ به تصویر کشیده میشود.
در این داستان گویی جای دین و علم با جادو عوض شده است؛ یعنی نگاه داستان این است که به جای اینکه انسان نیازمند دین و علم باشد، نیازمند جادو است.
همانطور که دامبلدور همچون پیامبری جادوگر، همواره راهنما، یاریگر، پشتیبان و معلم هری بوده است کسی که خود نیز در خدمت خدایی بزرگتر، به نام جادو است.
ج. جادوگرایی صریح و آزاردهنده فیلمهای هری پاتر
جادو در آیین حنیف ابراهیمی، پلید شمرده میشود، در مذمت جادوگرایی همین بس که در مسیحیت از غیبگویی و جادوگری به عنوان نوعی بتپرستی یاد شده است، در عهد قدیم و تورات از کتاب مقدس نیز به شدت با جادو و ساحران مبارزه شده است و اذعان شده که جادوگری یکی از متعارفترین ابزارهای شیطان برای غافل کردن انسان از خود است و جادو و افسونگری مستقیم یا با واسطه آیینی شیطانی است.
در عهد عتیق [تورات] میخوانیم زن جادوگر را زنده مگذار (سفر خروج / ۱۸/۲۲)
همچنین «مرد و زنی که صاحب اجنه یا جادوگر باشد البته کشته شوند ایشان را به سنگ سنگسار کنید. خون ایشان بر خود ایشان است (سفر لاویان ۲۷/۲۰)
همچنین و درمیان تو کسی یافت نشود که پسر یا دختر خود را از آتش بگذرانند و نه فالگیر و نه غیبگو و نه افسونگر و نه جادوگر و نه ساحر و نه سؤال کننده از اجنه و نه رمال و نه کسی که از مردگان مشورت میکند؛ زیرا هر که این کارها را کند نزد خداوند مکروه است و به سبب این رجاسات، یهوه خدایت آنها را از حضور تو اخراج میکند (سفر تثنیه / ۱۸ ایه ۱۰ تا ۱۲)
همچنین به اصحاب اجنه توجه مکنید و از جادوگران پرسش منمایید تا خود را به ایشان نجس سازید (سفر لاویان ۱۹/۳۱)
قرآن کریم از جادوگری به عنوان کاری شیطانی یاد میکند، این گونه کارها به صراحت با آموزههای اصیل ابراهیمی در تناقض است و نزد یهودیان خداپرست و مسیحیان پیرو ابراهیم(علیه السلام) منفور است، گرچه توسط منحرفین آیین ابراهیمی نیز مورد بهرهبرداری سوء قرار گرفته است.
مثلاً برخی کابالیستها با وجود منع اساتیدشان، آن را برای خود مجاز دانسته و از جادو استفاده کرده و ضررهای آن را نیز چشیدند.
بنا به اقتضای قبالای منحرف یهودی که حاکم بر مضامین این اثر آخرالزمانی است، جادویی که در ادیان اصیل منفور بود در این فیلم توسط غالب شخصیتها استفاده میشود و کل داستان را به خود اختصاص داده است.
جادو در این فیلم، ابزاری است که افراد مختلف به کمک آن به اهداف خود میرسند و بدون آن بیدفاع و ضعیف خواهند بود؛ وسیلهای است که اگر قدرت آن در شخصی وجود نداشته باشد، مگول(مشنگ) و یا دیوانه نام میگیرد, پست و کمارزش تلقی میشود و همواره در درجات پایینی خلقت است.
درست است که گاهی این وسیله در اختیار جادوگران بد قرار گرفته و باعث آزار دیگران میشود، اما در واقع وسیلهای بسیار مهم و با ارزش است که هر کسی لیاقت داشتن آن را ندارد و بزرگترین قهرمان جادو در این فیلم منجی دوست داشتنی یعنی هری پاتر است که الگوی میلیونها نوجوان در جهان قرار گرفته است و مخاطبان کم سن و سال با وی همذاتپنداری شدیدی دارند.
د. اسطوره بازگشت به سرزمین اجدادی سرزمین موعود یا حفظ آن
کهنالگوی مادر مهربان و فداکار در این داستان نقش تعیین کنندهای داردژ مادر هری با همه وجود به خوبیها سر سپرده و جان خویش را ایثار کرده است، روح والدین، یاریگر هری و عشقشان گرهگشای فرزند در دشواریهاست، این اسطوره نقش پررنگی در این اثر ایفا میکند؛ چراکه در جای جای داستان، خصوصا قسمت آخر یادگاران مرگ بر فداکاری مادر هری تأکید میشود و از او به نیکی یاد میگردد؛
مادری که برای نجات فرزند، جان خود را فدا میکند، مادری که با فداکاری خود هری و در حقیقت، جهان را نجات میدهد.
مادر در اسطورههای بینالملل و علم نمادشناسی، نماد سرزمین است؛ سرزمینی که به مردم آن تعلق دارد و شیطان در پی تصرف آن است، اما با فداکاری مادر هری، این سرزمین برای مردمش – یعنی جادوگران خوب و در حقیقت یهودیان با ایمان میماند.
اسطوره بازگشت به سرزمین موعود، حفظ آن و حفظ میراث اجدادی در این داستان خصوصا قسمت نهایی نقش ویژهای مییابد. در آن زمان که ولدمورت به دنبال حکومت بر تمام دنیاست، او برای رسیدن به این هدف میخواهد که دشمن ویژه خود یعنی هری پاتر را از میان بردارد.
به همین دلیل به هاگوارتز حمله میکند. آنگاه هری با کمک یارانش با تمام توان از مدرسه حفاظت کرده، برای آن می جنگند و کشته میشوند.
از طرفی مشاهده میکنیم که مدرسه تعلیم و تربیت جادوگری هاگوارتز، در میان دو آبراه بنا شده است؛ چیزی که پرچم اسرائیل و تصویر روی آن را در ذهن بیننده تداعی میکند این پرچم بیانگر تئوری صهیونیسم مبنی بر مالکیت نیل تا فرات است و اسطوره یهودى-كاباليستى غصب سرزمین موعود توسط شيطان و لزوم حفاظت از آن در برابر نیروهای اهریمنی سیترا احرا است. صهیونیستها معتقدند در آخر الزمان تعبیر آنها مسلمانان هستند، بر سرزمین موعود به مرکزیت بيتالمقدس غالب میشوند و یهودیان با وجود مظلومیت، سرزمین موعود را نجات خواهند داد و در واقع تسلط بر سرزمین موعود مقدمه ای برای تسلط بر تمامی عالم خواهد بود.
هـ. اسلامستیزی و ایرانهراسی
همانطور که اشاره شد، اسلامستیزی از مؤلفههای عرفان کابالاست، این مسأله در داستان هری پاتر نیز نمود ویژه اما پنهانی دارد.
نمادها و مفاهیم ضداسلامی فیلم مانند فیلمهای «۳۰۰» یا «آرگو» یا «سنگسار ثریا» توهین علنی به اسلام ندارند بلکه به گونهای تصویر شدهاند که در نگاه اول مخاطب نتواند آنها را به وضوح تشخیص دهد.
بنابراین جبههگیری نمیکند و تنها ضمیر ناخودآگاه اوست که این مفاهیم را طبقهبندی کرده و تأثیر میپذیرد. به عنوان مثال رنگ سبز، نماد گروه «اسلیتیرین» رقیب گروه گریفیندور و رنگ «جادوی مرگبار» است؛ جادویی که همواره توسط ضد منجی به کار گرفته میشود.
همچنین رنگ سبز تیرهای را در ردای شیطان داستان نیز مشاهده میکنیم، همانطور که میدانید این رنگ در نمادشناسی فیلمهای هالیوود گاهی به عنوان نمادی از «اسلام» و گاهی به عنوان شیطان به کار میرود.
نمونه دیگر حلول شیطان(ولدمورت) در بدن یکی از اساتید مدرسه است در داستان اول (سنگ جادو) شاهدیم «پروفسور کوئیرل» که عمامهای تیره بر سر دارد جاسوس ولدمورت است.
او در صحنههای نهایی فیلم، عمامه خود را به شیوه عالمان مسلمان و شیعه از سر باز میکند، آنگاه در زیر عمامه، وی صورت ولدمورت چنان عیان میشود که گویی بر تمام تن آن شخص حکم فرما شده است.
در پاسخ به کسانی که ادعا میکنند، پوشش سر پروفسور کوئیرل، یک دستار هندی است نه عمامه مسلمانان؛ باید گفت که دستار هندی شکل ویژه و منحصر به فرد خود را دارد که کاملا با تصویر ارائه شده متفاوت است.
تصویر فیلم بازنمایی عمامهای به سبک عمامه علمای شیعی است که گویی نشانگر تسلط شیطان بر عقل و وجود مسلمانان و حلول ضد منجی زیر عمامه ایشان است، همچنین از پوشش سر پروفسور قسمتی جدا شده و روی شانه افتاده است این مساله به شدت شبیه تحت الحنک عالمان شیعه است.تحت الحنک به جدا کردن قسمتی از عمامه میگویند که مستحب است در هنگام نماز بر شانه قرار گیرد.
شکل عمامه و نحوه برداشتن آن توسط پروفسور کوئیرل را در مقایسه با نحوه عمامهگذاری اقوام نمونه دیگر، غیبت ضد قهرمانی است که نام او را بر زبان نمیآورند؛ ولدمورت شخصیتی است که مردم از ترس او جرأت گفتن نام او را ندارند.
غالبا او را «اسمشو نبر» و یا «لرد تاریکی» لقب میدهند، این مسأله یادآور شخصی در اسلام است که او را منجی مینامیم. امام مهدی(عج) منجی مسلمانان اسـت کـه بنا بـه دلایل روایی مسلمانان عموما نام حقیقی او را – که نام جدش رسول خداست ـ تلفظ نمیکنند و او را با القاب و کنیههایش مینامند.
این وجه تشابه، تصادفی به نظر نمیرسد، بلکه این مسأله مانند تکهای از پازل داستان اسلامستیزانه فیلم است که دیگر موارد آن را تکمیل مینماید.
حاخام آبرامویچ در ادامه مقاله «هری پاتر یهودی است» مینویسد:«ولدمورت یک شیطان جادوگر نیست اما او نیروهای شیطان را نشان میدهد، او بردهای مصری است. او اهل سوریه-یونان است. هامان است یک جلاد رومی است، تفتیشکننده عقاید اسپانیایی است. او خود قتلعام جنگهای صلیبی هولوکاست و انتفاضه است».
و. آخرالزمان ساختگی در مجموعه هری پاتر
سری هری پاتر در پروژه آخرالزمانسازی هالیوودی جایگاه ویژهای دارد، آخرالزمانی که از جنگ عظیم نهایی خبر میدهد. نبردی که در ادبیات کتاب مقدس خصوصا از منظر یهود و مسیحیان صهیونیست به «آرماگدون» شهرت دارد.
داستاننگاری هری پاتر به شدت با انگارههای آخرالزمانی کابالیستی و برخی مؤلفههای مسیحیت صهیونیستی همخوانی داشته و به تصویر کشیده شده است.
فضای آخر الزمانی هری پاتر با این نگاه هماهنگ به نظر میرسد؛ ضد منجی(ولدمورت) برای مدتی به ظلم و ستم در دنیا مشغول است. آنگاه برای چندین سال از جامعه کناره میگیرد، گویی که به زندانی از ضعف دچار شده است و به نوعی «غیبت» دارد.
آنگاه پس از تلاشهایی، بسیار به قدرت بازگشته و برای جنگ با منجی، همه نیروهای شیطانی را جمع میکند، در جنگ نهایی – آرماگدون ـ او به دست منجی نابود گشته و زمین از پلیدی او پاک میشود.
فضای تاریک و پر خطر داستان، از فیلم چهارم هری پاتر و جام آتش شدت میگیرد و در داستان آخر هری پاتر و یادگاران مرگ به اوج خود میرسد.
فضایی که امیدها کم رنگ شده و شادیها رخت بر میبندد، جهان در خطر تسلط نیروهای شیطانی قرار دارد و نیروهای خیر ضعیف و پراکنده و یا پنهان شدهاند؛ شر قوی و نیرومند است اما نیروهای خیر، معدود و کمتوان این چنین است که فضای آخرالزمان ساخته و پرداخته نویسنده به نبرد نهایی نیروهای خیر و شر منتهی شده و هری پاتر پیروز میشود.
نبرد نهایی خیر و شر در داستان هری پاتر نمودی ویژه دارد، نبردی که قسمت اعظم داستان هفتم هری پاتر و یادگاران مرگ را به خود اختصاص میدهد.
نبردی که در آن عده کم نیروهای خیر در مقابل عده زیاد نیروهای شر ایستادگی میکنند و در نهایت نیز خیر پیروز میشود. البته لازم به ذکر است که خیر و شر در این داستان کاملا مفهومی متفاوت دارد؛ چراکه خیر در این داستان، خیر حقیقی نیست.
در آخرالزمانی که در الهیات مسیحیت صهیونیستی و در کتب مقدس یاد شده است، در پایان دوران، موجوداتی پلید و شیطانی زندگی انسانها را به خطر میاندازند؛ موجوداتی که در هر یک از داستان پردازیها، متفاوتاند. این موضوع را در این داستان میتوان با موجوداتی چون دیو، اژدها، مرگخواران، مردههای جادو شده، دیوانهسازها، حيوانات عجیب و جادوهای خطرناک دید.
موجودات و جادوهایی که زندگی جادوگران و انسانهای خوب را به خطر انداختهاند و مانند سد راهی برای منجی هستند. در این فضا، ضد منجی که شیطان داستان است با نیروهای مثلا خیر به نبرد میپردازد. هری پاتر فردی است که ولدمورت در پی کشتن اوست تا در مقابل سلطهگریاش مانعی نباشد.
او به مدرسه هاگوارتز حمله میکند و جنگ عظیمی رخ میدهد، این جنگ با همان جنگ آرماگدون شبیه است چراکه اولا هاگوارتز به گفته حاخام آبرامویتز همان سرزمین مقدس یهود است و این جنگ جنگی میان اسلام و صهیونیسم است اما در این داستان همه چیز وارونه شده است، چراکه حتی اگر منظور از هاگوارتز سرزمین مقدس یا فلسطین باشد، این سرزمین در اصل از آن مسلمانان و اعراب بوده و صهیونیستها سالهاست جنگ را برای آن سرزمین به ارمغان آورده است.
14 پاسخ
عالی بود! خدا قوت
یه سری چیزا جا موند به نظرم.
مثلاً اینکه در قسمت چهارم یا همون جام آتش، اشاره شد که پدر ولدمورت یه مشنگ بوده و مادرش اصیلزاده. حضرت مهدی پدرشون امام ما بودند و مادرشون از نسل قیصران روم! و فکر میکنم اینجا قرار بود اصالتِ قیصران روم رو بر امامان شیعه برتر بدونند.
و البته صدای ولدمورت که توی گوش همه مینشست و صداشون میزد و اونها رو به سمت خودش فرا میخوند، شبیه داستان ظهور حضرت مهدی(ع) که موقع ظهور پیروانش رو صدا میزنه و به کمک فرا میخونه!
یه جورایی به نظرم آمادهسازی برای ظهور منجی واقعی دنیاست که وقتی ظهور میکنه و ما رو صدا میکنه، ما به دنبال صدای اون نریم!
چشم شدیداً ضعیف هری پاتر که بدون عینک تقریباً کور هست، نشونه چشمهای ضعیف و نسبتاً کور دجاله.
وو توی یه صحنه، تو یادگاران مرگ قسمت ۱ با یک طلسم، هرماینی گرینجرز، دوست صمیمی هری، برای شناخته نشدنش، روی اون طلسمی ایجاد میکنه که چشم راستش رو کور و برآمده میکنه و چشم چپ هم که به شدت ضعیفه و با عینک دیده میشه!
این دقیقاً توصیف دجال هستش!
و یک چیز دیگه هم اینه که اسم هری رو گذاشتن، پسری که زنده موند!
یه جورایی مثل امام زمان(عج) که زنده مونده بود.
میخوان کاری کنن، که آخرالزمان، به جای صدا و فریاد امام زمان(عج) به سمت فریاد دجال بریم.
ببین من مسلمونم به امام زمان هم عتقاد دارم ولی واقعا داری چرت پرت میگی ….نویسنده این فیلم مسیحیه نه مسلمون که پیامبر بیاره تو فیلم..این فیلم برا بچهاو نوجوانان ست من حتی با خانواده هم دیدم و واقعا این تعصب های بیخودی دینیه…به شماها میگن جهان سومی…شما سعی کن اینجور فیلم ها رو نبین چون جنبه شو نداری اتفاقا هری پاتر به عید پاک که برا مسیحی ها هس هم اشاره کرده بود
سلام اره قبول دارم به نظر خیلی تخیلی میاد ولی این تحلیل ها درواقع احتمالات رو میگن نه واقعیات صد در صدی رو. و اینکه دو تا نکته ریز داره که حال ندارم بنویسم😅 ولی منم راجع بهش فکر کردم و اتفاقا بیش از اونچه که به نظر می رسه می تونه حقیقت داشته باشه
فوق العاده بود!!! ممنون میشم اگر بیشتر نقد فیلم بنویسید
یک سوال اینجا مطرح میشه! چرا خانواده مادر هری که در اولین فیلم مورد تأکید بود با اینکه از هری انگار متنفر بودند، نمیگذاشتند به مدرسه بره و حتی برای فرار از نامه ها به یک جزیره ای در ناکجاآباد که بسیار ترسناک بود رفتند؟ آنها که انقدر تجملاتی و راحت طلب بودند؟
متشکرم لذت بردم
بر اساس قران اهل کتاب یهودی وغیره هیچ وقت با ما دوست نمیشوند واگر دین ما به درستی عمل شود متوانیم به قدرت زیادی دست پیدا کنیم چه نیاز به جادو وجادوگری یهودی
واقعا برای نویسنده این سایت متاسفم که بد بینه…..خانم جی کی رولینگ نویسنده ی که حتی مداد نداشته بنویسه چرا باید بیاد شیطانی کنه…شما دوست عزیز بع جای اینکه بیای به مالفوی و اسلیترین و هری توهین کنی برو وضع فیلم های ایرانی بنویس درباره چرت پرتای خودتون….هری پاتر کلا ی فیلم فانتزی و تمام بازیگراش از فلسطین همایت کردن …همین مالفوی که شیطان جلوش میدی کلی تو خیره کمک میکنه(تام فلتون) اگه قرار بود چرا این فیلم که بده تو خود صدا سیما تون پخش میشه ها؟ اول خودتون اصلاح کنید بعد بیاید چرت پرت تحویل ملت بدین
بچه ها من متاسفانه باید بگم هری ارزش دیدن نداره سیندرلایی تل ماسه رو ببنید زیبای خفته است 🤘🤘🔥🔥🐣
خب
دیدگاه شما به شدت یکطرفه، شخصی و بی مصرف بود
بعضی وقت ها قاطی کردن بحثی با بحث دیگه کافی نیست
بهضی وقتا تنها چیزی که میشه بهش تکیه کرد تخیل و فضای اونه ، داشتن تعصب های مذهبی روی یک اثر حرکت به شدت احمقانه ایه
نویسنده این داستان مسیحی بوده و این داستان رو برای بچه ها و نوجوون ها نوشته اما جالب بودن و زیبا بودن این داستان باعث شده تا نسل های بسیاری از اون لذت ببرند
شما میتونید زحمت بکشید و زندگی نامه جی کی رولینگ رو بخونید
شاید دراون صورت متوجه بشید که نویسنده ای با دوتا بچه که زندگی سختی داشته امکان نداره داستان های شیطانی بنویسه
اگر امکانش بود اگر حتی یک درصد هم نظریه غیرمنطقی شما درست بود این فیلم و کتاب در کشور های بسیاری ممنوع میشدند و نشر های ویدا اسلامی، پرتقال و دمنتور اونهارو ترجمه نمیکردند
قبل از نظر دادن خوب فکر کنید.
سلام تشکر
طبیعی خوراک فکری در ماورای فیلم نهفته هست یعنی بعضی تاثیرات را نوسنده لحاظ و پنهان کرده و بیننده در ناخودآگاه خود تغیی و این تغییر افکار را متوجه نمیشه که با هدف انجام میشه
ولی متاسفانه فیلم های بی محتوای ایرانی جایگزین مناسبی برای دیدن و سرگرمی خانواده ها نیست لذا این فیلم ها را نگاه می کنند
سلام وقت بخیر
بسیار عالی ، کلی لذت بردیم.
این مجموعه نیازمند کار بیشتری هست اگر که امکانش هست با این عنوان به ساخت مستند هم فکر بفرمایید.
خواهش دیگه ای هم دارم اگه ممکنه نقد انیمه اتک ان تایتان هم در سایت قرار بدید.
با تشکر
خدا خیرتون بده
سلام وقت بخیر
اول برای سروران که معتقدند این تحلیل ها درست نیست البته که اینها چیز بسیار معمولیه و آماده کردن ذهن مخاطب برای مقاصد منظور کارگردانه که نسخه هایی با اهداف مخالف هم وجود داره البته که ضعف رسانه باعث شده آثار این چنینی انقدر فروش و شهرت داشته باشن و سایرین نه که بماند
مطلب دوم خیلی علاقمند هستم اگه مقالات جامع تری در این باب وجود داشته باشه چون به بسیاری از نکات دقت نشد. فیلم هایی با مقاصد این چنینی فوق العاده محتوی نکات ریز تر و زیر پوستی تر هستند فی المثل تشابه اسمی مادر برادر پاتر، لیلی، به شیطان مونث عقاید صهیونیستی که زن حضرت آدم بود و قطعا خیلی نکات دیگه که بنظر من اگه رسانه مخالف انقدر خرج میکنه و چنین فیلمی میسازه بسیار دارای مصلحته که ماهم خرج کنیم روی رمزگشایی کردنش.
خلاصه که در صورت وجود همچین محتوایی مطلع کنید حقیر رو