اخبار روز

ورود / عضویت

نقد فیلم Dune 2 (تلماسه 2) | نمایش امام زمان دروغین

فیلم تلماسه، فیلم پرسر و صدای این روزها بر اساس رمانی به همین نام است، فیلمی که نقش اول آن مهدی یا لسان الغیب نام دارد.
نقد فیلم Dune

نگاهی به پیشینۀ کارگردان در نقد فیلم Dune

قسمت دوم فیلم Dune از مهم‌ترین فیلم‌های سال 2024 است که دنی ویلنوو کارگردانی آن را بر عهده داشته است. این کارگردان در کارنامۀ چهار فیلم اخیر خود فیلم‌هایی غالبا با ژانر علمی تخیلی بر جای گذاشته که در جشنواره‌ها نیز به این فیلم‌ها توجه ویژه‌ای شده است.

در سال 2016 فیلم ورود (Arrival) را ساخت که دربارۀ ظاهر شدن جسمی بیگانه در زمین است که در این فیلم زبان‌شناسِ زنی مأموریت پیدا می‌کند تا با موجودات فضایی که ظاهری سیاه مانند و شبیه به اختاپوس دارند ارتباط بگیرد.

در سال 2017 نیز فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049) را ساخت که فیلمی با موضوع هوش مصنوعی و وجود انسان‌های مصنوعی است.

وجه اشتراک فیلم‌های اخیر او رقم خوردن اتفاق‌هایی در آینده با محوریت بیگانگان و هوش مصنوعی است، داستان فیلم تلماسه نیز در آیندۀ دور یعنی حدود 21هزار سال بعد اتفاق می‌افتد. البته جهان داستانی فیلم تلماسه نیز دربارۀ هوش مصنوعی و تأثیرات آن است اما به این ماجراها و ریشه‌ها در قسمت اول و دوم تلماسه اشاره نمی‌شود، در واقع علت اینکه مادۀ اسپایس به عنوان ماده‌ای ارزشمند در سیارۀ آراکیس شناخته شده و برای به دست آوردن آن جنگ‌هایی رخ می‌دهد، از زمانی آغاز می‌شود که در داستان کتاب‌های فرانک هربرت، استفاده از هوش مصنوعی تعطیل می‌شود و برای سفرهای بین‌سیاره‌ای و طولانی شدن عمر باید جای استفاده از هوش مصنوعی باید از اسپایس استفاده شود.

علت این ممنوعیت جنگ‌هایی است که در پیش از داستان فیلم تلماسه رخ داده است، جنگ‌هایی طولانی بین انسان با هوش مصنوعی، ربات‌ها و ماشین‌ها که باعث کشتار بسیاری شده است و در نهایت انسان‌ها پیروز این جنگ می‌شوند، این موضوعی است که شبیه آن را در سری فیلم‌های ماتریکس می‌بینیم. در سری فیلم‌های ماتریکس نیز انسان‌ها با ابرکامپیوترها و هوش مصنوعی در جنگ بودند و شخصیت نئو، منجی انسان‌ها برای جنگ علیه ماشین‌ها و استقرار شهر زایان(صهیون) می‌شود.

نگاهی به مجموعه کتاب‌های تلماسه

در نقد فیلم Dune باید گفت که این فیلم تنها بخش کوتاهی از داستان اصلی فیلم‌های فرانک هربرت است. در ایران تمام جلدهای رمان تلماسه ترجمه نشده است. کتاب تلماسه به عنوان دومین رمان علمی تخیلی پرفروش تاریخ شناخته می‌شود.

بر اساس این کتاب فیلمی در سال 1984 و مینی سریالی در سال 2000 ساخته شده است. آثار دنی ویلنوو در واقع سومین اثر اقتباسی از داستان فرانک هربرت است. در سال 1986 فرانک هربرت فوت کرد و در سال 1999، پسرش برایان هربرت با کمک کوین جی اندرسون نویسندۀ داستان‌های علمی تخیلی مابقی کتاب‌های او را بر اساس یادداشت‌های فرانک هربرت منتشر کردند.

در داستان‌ تلماسه از واژه‌های عربی و ایرانی استفاده بسیاری شده است.

به طور کلی آثار فرانک هربرت را به ترتیب تاریخی عبارتند از؛

کتاب تلماسه (Dune 1965)

کتاب تلماسه مسیح(Dune Messiah 1969)

کتاب فرزندان تلماسه(Children of Dune 1976)

کتاب خدای امپراتور تلماسه(God Emperor of Dune 1981)

کتاب بدعت‌گذاران تلماسه(Heretics of Dune 1984)

کتاب تلماسه: فصل خانه (Chapterhouse: Dune 1985)

نقد فیلم Dune

این‌ها مجموع 6 جلدی است که هربرت در زمان حیات خودش منتشر کرد و مابقی کتاب‌ها را فرزندش برایان هربرت با کمک کوین جی اندرسون بعد از مرگ منتشر کرده است؛

Prelude to Dune prequel trilogy (1999–2001) by Brian Herbert and Anderson

Legends of Dune prequel trilogy (2002–2004) by Brian Herbert and Kevin J. Anderson

Hunters of Dune (2006) by Brian Herbert and Anderson

Sandworms of Dune (2007) by Brian Herbert and Anderson

Heroes of Dune series (2008–2023) by Brian Herbert and Anderson

Great Schools of Dune prequel trilogy (2012–2016) by Brian Herbert and Anderson

The Caladan Trilogy (2020–2022) by Brian Herbert and Anderson

قسمت اول و دوم فیلم سینمایی تلماسه ساختۀ دنی ویلنوو در واقع تا انتهای کتاب اول فرانک هربرت است. کتاب‌هایی که برایان هربرت منتشر کرده، ماجرا و داستان‌های پیش از داستان فعلی را روایت می‌کنند که بر اساس یادداشت‌های فرانک هربت نوشته شده است.

ریشه‌های در کتاب داستان «تلماسه: جهاد باتلری»

در سال 2002 کتابی به نام «تلماسه: جهاد باتلری» منتشر شد. مطابق عادت هربرت در داستان، در نامگذاری این کتاب از کلمۀ جهاد استفاده شده است که واژۀ Jihad را روی چاپ اول این کتاب می‌توانید ببینید.

نقد فیلم Dune

این کتاب در واقع روایت داستان تلماسه اما در حدود ده‌هزار سال قبل از روایت داستان فیلم است. این کتاب بر اساس یادداشت‌های فرانک هربرت و به دست فرزندش برایان هربرت نوشته شده که در آن ریشۀ اتفاقات حاضر فیلم بیان می‌شود.

در رمان «تلماسه:جهاد باتلری» با ریشه‌ها و پایه‌های کتاب اول تلماسه آشنا می‌شویم و از این حیث اهمیت دارد که در نقد فیلم Dune کاربرد دارد. در این رمان شخصیت‌هایی معرفی می‌شوند که به فهم فیلم تلماسه که در توضیح فضای داستانی خود ضعیف است کمک می‌کند. در فضای داستانی تلماسه سه طایفه یا گروه دارای اهمیت بسیاری هستند؛ این سه گروه عبارتند از آتریدیزها، کورینوس‌ها و هارکونن‌ها.

جهاد باتلری در واقع نام جنگی است که میان انسان‌ها به سردستگی آتریدیزها، هارکونن‌ها و کورینوس‌ها علیه هوش مصنوعی انجام شده است که سالیان زیادی به طول می‌انجامد و بعد از اینکه انسان‌ها بر کامپیوترها غلبه می‌کنند، قانونی بر این مبنا تنظیم می‌کنند که ساخت هر گونه هوش مصنوعی و ربات‌ها ممنوع اعلام می‌شود.

پس از غلبۀ انسان‌ها بر هوش مصنوعی، امپراتور از میان کورینوس‌ها انتخاب می‌شود که در فضای داستانی اولین کتاب تلماسه، امپراتور نامش «پادیشاه شادام(یا صدام) چهارم» است.

جالب است بدانید که نام اجداد فرمن‌ها که شباهت زیادی به اعراب دارند، در کتاب‌هایی که داستان قبل از تلماسه را روایت می‌کنند «سُنی‌های سرگردان» است. رهبر اول گروه فرمن‌ها لسان الغیب است که در واقع پُل به همان نام در میان فرمن‌ها به عنوان منجی شناخته می‌شود.

قسمت بعدی تلماسه چه خواهد بود؟

فیلم سینمایی تلماسه قسمت اول و دوم تا انتهای داستان اولین کتاب فرانک هربرت را روایت می‌کند. کتاب دوم تلماسه به نام «تلماسه: مسیح» نام دارد که قسمت سوم فیلم Dune  بر اساس آن ساخته خواهد شد. مطابق سایت باکس آفیس موجو قسمت دوم فیلم تلماسه با فروش نزدیک به 700میلیون دلار، تا الآن پرفروش‌ترین فیلم سال 2024 بوده است.

قسمت سوم فیلم تلماسه دربارۀ شخصیت پُل(مهدی) اما با 12 سال فاصله است، زمانی که افراد بسیاری بر اثر جهاد او! از بین رفته‌اند و پُل پس از ازدواج با چانی صاحب یک دوقلو خواهد شد. همچنین مطابق داستان این فیلم پُل در نهایت کور خواهد شد اما با کمک دوقلوهای خود می‌تواند ببیند.

درونمایۀ اصلی تلماسه چیست؟

همانطور که در نقد قسمت اول این فیلم اشاره کردیم درونمایۀ مهم داستان و فیلم تلماسه این است که اولا منجی ساخته و پرداختۀ فرقه‌ای به نام بنی‌جزیریت است، گروهی که برای به دست آوردن قدرت در جاهای مختلف ادیان را به وجود می‌آورند، منجی برای این ادیان می‌تراشند و با توانایی‌های خاص خود در کنترل نسل، از میان خودشان شخصی را آماده می‌کنند تا به عنوان منجی به قدرت برسد تا بتوانند قدرت را به دست بگیرند و این فیلم نه تنها ضد اسلام و شیعه بلکه ضد تمام ادیان از جمله مسیحی و یهودی نیز هست.

اعضای بنی‌جزیریت شبیه ندیمه‌های مسیحی هستند، خواهر مکرمه نماد حضرت مریم است با توجه به مشابهت اسمی آن و «لیدی جسیکا» کسی است که منجی فرمن‌ها را به دنیا می‌آورد و همنام منجی شیعیان است. نشانه‌های منجی ساخته خود بنی‌جزیرت است؛ مثلا این نشانه که تنها مردی است که می‌تواند آب حیات(ماده صفرای کرم‌های بیابانی) را بخورد و زنده بماند. در حالی که بنی‌جزیریت افرادی هستند که همگی خودشان به استفاده از دوز کم این ماده عادت دارند و همگی زن هستند اما جسیکا با دنیا آوردن پسری که در واقع او هم از همین عده بنی‌جزیریت است، کاملا مهندسی شده این پیشگویی و نشانه را به سرانجام می‌رساند.

بنی‌جزریت‌ها برای رسیدن به منجی، نسل‌های خاصی را کنترل می‌کنند تا به زاد و ولد کویساتز هادراخ نزدیک شوند. طبق ادعای بعضی، فرقه‌های شبه‌ماسونی همچون پگاه صبح طلایی نیز مثل بنی‌جزیرت‌ها، نسل‌های انسانی را جهت‌دهی کرده و سعی دارند با حفظ الگوهای ژنتیکی خاص، به انسان کامل برسند.

(https://www.philosophyforlife.org/blog/6-dune-the-hermetic-order-of-the-golden-dawn-and-occult-eugenics)

منجی خاصی که بنی‌جزیرت دنبال آن است، مطابق طرحشان قرار بوده از ازدواج بین دختر «لیدی جسیکا» – در صورتی که از طرح تخطی نمی‌کرد و دختر به دنیا می‌آورد – با فید روتا از فرماندهان هارکونن‌ها به وجود بیاید و این منجی اسمی یهودی به نام کویساتز هادراخ(یا هادراک) دارد که مطابق دستورات و فرامین بنی‌جزیریت پیش برود.

در اینکه این منجی هم مهندسی شده است و دین نوعی بازیچه و ساخته گروهی خاص در داستان است شکی نیست، اما ممکن است در ادامۀ داستان این منجی خاص به دنیا بیاید و بر خلاف پُل که در ابتدا خوب اما در نهایت دیکتاتوری خونریز و مایۀ مرگ انسان‌ها است، منجی معقول‌تر و سالمی باشد و در نهایت درونمایۀ داستان این شود که منجی اصلی انسان‌ها، منجی یهودی است. باید منتظر ماند و قسمت بعدی فیلم را پس از ساخت تماشا کرد.

اسم منجی در فیلم پاول یا همان پولس است. پولس در مسیحیت تداعی‌گر شخصیت پولس قدیس، یهودی به ظاهر مسیحی شده در سدهٔ اول میلادی است. در نگاه دقیق‌تر به تاریخ، پولس قداستی نداشته و مهم‌ترین عامل تحریف آیین حضرت عیسی‌ است، اما به هر حال مسیحیان امروزی از وی به نیکی یاد می‌کنند. از طرفی وی در نظر بومیان آراکیس، مهدی خطاب می‌شود. درواقع پاول/مهدی به عنوان منجی اهالی آراکیس، نه فقط بازنمایی توهمی کارگردان از شخصیت منجی اسلامی‌ است، بلکه اشاره‌ای به منجی مسیحی نیز دارد. این اشارات زمانی پررنگ می‌شود که می‌بینیم پاول دریافت‌های باطنی بسیاری دارد و همچون بعضی قدیسان در مکاشفاتش آینده‌های محتمل را می‌بیند.

پاول در ابتدای فیلم از سیاره‌ای خوش آب و هوا به آراکیس که منطقه‌ای سخت برای زندگی‌ است آمده، گویی فرمن‌ها لیاقت اینکه مهدی از خودشان باشد را ندارند. علاوه بر اسم غربی پاول، شهرتش(اتریدیس) نیز به معنای منسوب به اَتریِس، یکی از پادشاهان مشهور یونانی‌ است. در واقع عقبهٔ خانوادگی پاول نه از آراکیس و غرب‌آسیا که ریشه در غرب دارد.

فرانک هربرت مطابق مصاحبه‌هایش در کتاب‌های تلماسه دنبال نمایش رهبران دیکتاتوری است که به نام منجی ظاهر می‌شوند و باعث کشته‌شدن و آسیب طرفداران خود می‌شوند، اما ممکن است دنی ویلنوو در ساخت قسمت اسم و اثر اقتباسی آن ماجرا را تغییر بدهد.

مهدی یا لسان‌الغیب در این فیلم اصلا باور ندارد که منجی است، در حین ورود به سیارۀ آراکیس اشاره می‌شود که بنی‌جزیرت در اینجا تبلیغ ظهور او را کرده‌اند، خودش شک دارد که بتواند منجی باشد و بعد هم که طی مکاشفه‌ای متوجه می‌شود که تن دادن به منجی بودن و دنباله‌روی مادر شدن باعث مرگ و کشتار مردم می‌شود، از آن پرهیز می‌کند اما در نهایت بین نابود شدن فرمن‌ها و این کشتار، منجی بودن را با قدرتی که از خوردن صفرای کرم بیابانی(آب حیات) به دست می‌‎آورد می‌پذیرد.

شبهه وارد کردن به منجی ادیان ابراهیمی

مردم و پیروان فرمن منجی، واقعا تمام ویژگی‌های منجی را در وی یافته‌اند و با بعضی کارهای خارق عادت وی، به مهدی/پاول ایمان آورده‌اند. یعنی مخاطب مسیحی یا یهودی کاملا همچون فرمن‌ها، باید در دین خود شک کند که چگونه به صرف اخبار از غیب یا کارهای خارق عادت دیگر، نبوت پیامبران یهودی را که عصمت ندارند پذیرفته است.

اما در اسلام به برکت معجزهٔ جاویدان حضرت که در قرآن کریم تجلی تام و تمام یافته، ما با رجوع به مطالب بلند این کتاب که در جامعه‌ای بدوی و به دور از علم و دانش نوشته شده است، درمی‌یابیم که مطمئنا ریشهٔ این تعالیم بلند، نمی‌تواند ذهن انسانی باشد که تحصیلات آکادمیک هم ندارد. در واقع به برکت قرآن کریم که بر خلاف کتاب مقدس نه تناقض درونی دارد و نه بیرونی، انسان در مواجههٔ عقلانی با کتاب، مطالبش را تصدیق می‌کند. اما چون در کتاب مقدس مسیحی-یهودی، خرافات زیادی بیان شده، معتقدان به این ادیان مجبورند یا دین خود را کنار گذاشته یا به تعالیم ضدعقل و شیطانی کتاب کورکورانه باور پیدا کنند.

در اینجاست که رذالت هربرت در معادل‌گذاری اسلامی برای پاول و فرمن‌ها بسیار دور از انصاف جلوه کرده و در خوش‌بینانه‌ترین حالت ناشی از یکی دانستن عقاید اسلامی با مسیحیت و یهودیت است. پاول چون عصمت ندارد منجی مناسبی نیست و عاقبتش هم ذلت‌باز است.

پاول هر چند منجی و نجات‌دهندهٔ فرمن‌ها از دست ظلم امپراطوری‌ است، اما اقدامات وی باعث شعله‌ور شدن جنگ در تمام جهان خواهد شد. پاول آتریدیس در کتاب دوم هربرت که تلماسه:مسیح(Dune:Messiah) نام دارد، تبدیل به رهبری خونریز شده و به عنوان مؤدّب/مهدی (مهم‌ترین شخصیت در دین فرمن‌ها) فرمان جهاد(همین لفظ در کتاب آمده است) صادر کرده و تمام جهان را به خاک و خون می‌کشد. پس از چندی، پاول از بار حکومتی که به آن رسیده شانه خالی کرده و بعد از کور شدن در تروری ناموفق، سر به بیابان می‌گذارد. قدرت نیز به دست عالیا(Alia) خواهر پاول و فرزندانش، غنیمه(Ghanima) و لِتوی دوم سپرده می‌شود. پس از سال ها پاول بازمی‌گردد تا دینی را که با محوریت خودش بنیانگذاری شده نابود کند اما کشته می‌شود.

رگه‌های ضددینی در تلماسه، خصوصا در قسمت‌های آینده که فصل نتیجه‌گیری زندگی پاول است، بسیار پررنگ می‌شود. پاول فقط منجی اسلامی نیست، بلکه با ویژگی‌های شخصیتی وی در تلماسه، هر دینداری در جهان که منتظر منجی است فردی نادان و بالقوه تروریست شناخته می‌شود. بر اساس منطق تلماسه هر منتظر دینداری فارغ از دینی که دارد، اگر منجی‌اش ظهور کند، پیاده‌نظام جنگ‌های وحشیانه خواهد شد. نامگذاری با مهدی و جهاد، ضداسلامی بودن اثر را بیشتر کرده و مسلما ضدیت اثر با اسلام، بیش از ضدیت اثر با آیین‌های منجی‌گرای دیگر است.

پاول کسی است که ویژگی‌های مکتوب منجی را دارد، پس تلماسه به ملاک تشخیص منجی از نگاه زرتشتی، هندو، یهودی، مسیحی و مسلمان حمله کرده و دین و رهبری دینی را مایهٔ هلاکت معرفی می‌کند. می‌توان گفت هربرت و به تبع وی ویلنوو، با تخریب شخصیت منجی و ترسیم چهره‌ای کریه از ظهور او، می‌خواهند مردم را از گشایش الهی در این دنیا ناامید کرده و قانع بودن به همین لجنزار مدرنیستی یا شبه‌مدرن را تجویز نمایند.
شاید به همین دلیل است که تالکین نویسندهٔ هابیت و ارباب حلقه‌ها که در مجموع ترسیم‌گر منجی مسیحی است، وقتی کتاب‌های هربرت را خواند در نامه‌ای به او نوشت: به شدت از کتاب‌ها خوشم نیامد!

https://tolkiengateway.net/wiki/Letter_to_John_Bush_(12_March_1966)

نمادشناسی در نقد فیلم Dune

داستان فیلم تلماسه داستانی آکنده از نمادها و اسامی خاص است که هر تماشاچی فیلم را به سمت تحلیل آن سوق می‌دهد تا کنکاش کند علت وضع این اسامی و اشخاص چیست.

آراکیس نام سیاره‌ای است که اکثر آن را مطابق نقشه‌اش بیابان‌های شنی تشکیل داده است. نام آراکیس(Arrakis) شبیه نام کشور عراق(Iraq) است و شباهت به آنجا دارد.

اسپایس ماده‌ای است که به عنوان سوخت برای سفرهای بین سیاره‌ای استفاده می‌شود، چیزی شبیه به نفت است که برای آن جنگ‌هایی بین گروه‌های مختلف به وجود می‌آید. پاول در برخورد با اسپایس همچون مصرف مواد مخدر، مکاشفاتی را می‌بیند، این مطلب اشاره به بعضی عقاید معنوی در عرفان‌های شرقی و غربی دارد که به واسطهٔ مواد مخدر بعضی ادراکات ماورایی پیدا می‌کنند. در حالی‌ که در عرفان اسلامی اثری از این خرافات و ابزارهای باطل دیده نمی‌شود.

فرمن‌ها پوشش و زبانی شبیه عرب‌ها دارند و البته آن‌ها مردگان خود را شبیه به کشورهای هندوستان و کره می‌سوزانند. فرمن‌ها چشمان آبی رنگ دارند، استفاده از اسپایس است که باعث آبی شدن چشمان آنان می‌شود. فرمن‌ها لباس خاصی به تن دارند که به واسطۀ این لباس تعریق به شدت کاهش می‌یابد و نمی‌گذارد آب بدن از دست برود تا آن‌ها بتوانند در صحرا دوام یابند.

نقد فیلم Dune
سجده کردن فرمن‌ها

در کنار پوشش اسلامی زنانشان و پایبندی اکثر فرمن‌ها به دین و خصوصا انتظار منجی‌ به نام مهدی، بدون شک فرمن‌ها همان مسلمان‌های غرب‌آسیا هستند. البته در مناسک فرمن‌ها رگه‌های بودیستی نیز دیده می‌شود و مثلا نماز آن‌ها، دقیقا نماز اسلامی نیست؛ به همین علت بعضی تحلیل‌گران دین فرمن‌ها را ذن-سنی، یعنی ترکیب اسلام و ذن بودیسم دانسته‌اند.(1)

فرِمِن‌ها کرم‌های بزرگی به نام شای(یا شیئ) خلود (موجود جاودانه) را می‌پرستند، چرا که به برکت همین کرم‌های عظیم‌الجثه، آراکیس مرکز اسپایس شده است و آب حیات نیز از همین موجودات خداگونه به دست می‌آید.
عده‌ای شیئ خلود را به خاطر اشاراتی که در کتاب موجود است، تمثیلی از اژدهایان دانسته‌اند، چرا که همچون اژدها از گنج های گران‌بها (در تل‌شنی، اسپایس) محافظت می‌کنند. به نظر می‌رسد کرم‌های عظیم‌الجثهٔ پربرکت در آراکیس، اقتباسی از داستان معروف هفتواد باشد. در شاهنامه و بعضی کتب دیگر، داستان هفتواد این چنین نقل شده است: «در کرمان، دختر هفتواد کرمی را از درون سیبی پیدا کرده و هنگام نخ‌ریسی، متوجه می‌شود دوبرابر حالت عادی کار کرده است. کرم هفتواد باعث برکت هفتواد و پیروزی وی بر حاکم منطقه می‌شود؛ کرم کم‌کم بزرگ شده، درون حوضی قرار گرفته و وقتی به اندازهٔ فیل شد، مردم کرم هفتواد را می‌پرستند. در کتاب تاریخ کرمان کرم را به اژدها تشبیه کرده است. هفتواد و دخترش بت‌پرست بودند و در نهایت توسط اشکانیان تارومار شدند. البته ظاهرا کرمان از کرم گرفته نشده و ریشهٔ دیگری دارد. (2)

البته کرم‌های شامیر نیز ممکن است مایهٔ اقتباس باشد، اما با توجه به فرهنگ مردم فرمن، به سختی می‌توان این کرم‌ها را به فرهنگ عبری مرتبط دانست.
بعضی از فرمن‌های شمالی به منجی باور ندارند و بعضی دیگر مثل جنوبی‌ها، معتقد به ظهور منجی هستند. در بین اساطیر مشرکانهٔ عربی قبل از مبعث حضرت نبی‌اکرم (صل الله علیه و آله) خدایان متعددی وجود داشتند که در بین اعراب شمالی و جنوبی، این خدایان متفاوت بودند. شاید تفاوت فرهنگی فرمن‌ها در جنوب و شمال به این نکته بازگردد.(3)

فرمن‌ها تحت استعمار این گروه‌های قدرتمند هستند و باید اسپایس خود را به آن‌ها بدهند، دقیقا شبیه مردم هندوستان و عراق و افغانستان و ایران و به طور کل آسیا که تحت استعمار اروپاییان و روس‌ها قرار داشته‌اند.

پُل یا مهدی همنام با منجی شیعیان است و نام دیگری به نام اصول دارد که استیگلار در معنای آن توضیح می‌دهد که به معنای پایه است.

پُل همچنین تحت تربیت فرمن‌ها قرار می‌گیرد و منجی این گروه می‌شود تا علیه هارکونن‌ها و امپراتور قیام کند. اینکه تأکید بر بودن او در صحرا می‌کند شبیه روایت‌هایی از تشرفات افراد خدمت امام زمان است.

در این فیلم همانند سریال ویچر اشارۀ مستقیمی به جن با همین اسم خاص «جن» می‌شود. استیلگار مرشد مهدی به او می‌گوید که باید مراقب جن‌ها در صحرا باشد.

 نقد فیلم Dune 

 نقد فیلم Dune مهدی مکاشفات و آگاهی‌هایی دارد، اما این مکاشفات به دلیل بُعد ملکوتی یا روحانی او نیست، بلکه این قدرت‌ها را بر اثر استفاده از اسپایس و همچنین استفاده از صفرای آبی رنگ کرم بیابانی پیدا می‌کند.

نام دیگر پُل لسان الغیب است، لسان الغیب لقب حافظ شیرازی، شاعر بزرگ ایرانی است که به نوعی نماد هنر و شعر ایرانی است.

مرکز آراکیس(آراکین) مرکز ذخیرهٔ مادهٔ گران‌بهای اسپایس است و این مکان معماری شبیه به زیگورات دارد. زیگورات از اماکن مذهبی در بین‌النهرین بوده و بقایای آن در ایران و عراق هنوز باقی مانده است. زیگورات چغازنبیل از معروف‌ترین و بزرگ‌ترین زیگورات‌های جهان است.(4)

نقد فیلم Dune

ساختار زیگورات در واقعیت و شباهت آراکین با آن در فیلم

نقد فیلم Dune

نکتهٔ مهم در شناخت فرهنگ فرمن‌ها، مسالهٔ آب حیات است. در تلماسه، کارکرد آب حیات، باز شدن ذهن و رسیدن به آگاهی بسیار زیاد و دیدن آینده است. پاول نیز برای شکوفا شدن کامل قدرتش و تبدیل شدن به کویساتز هادراخ، نیاز به استفاده از آب حیات دارد. ماجرای آب حیات نیز در اساطیر مختلف ذکر شده است؛ مثلا در کتاب مقدس مسیحی، عبارات مختلفی در مورد نوشاندن یا مشاهدهٔ آب حیات توسط حضرت مسیح یا خداوند وجود دارد؛ (رجوع شود به مکاشفه ۲۱ : ۱-۸، مکاشفه ۲۲ : ۱، یوحنا ۴ : ۱-۱۹)

با ورود آتریدیزها به سیارۀ آراکیس، بگ پایپ یعنی سازی نی‌لبان خاص اسکاتلندی‌ها نواخته می‌شود و همچنین آن‌ها نماد گاو را دارند، به طور کل آن‌ها و همچنین کورینوس‌ها که امپراتور از میان آن‌ها است.

در آغاز قیامِ مهدی، او از سلاح اتمی علیه امپراتور استفاده می‌کند و این سلاح نقشی کلیدی در پیروزی او ایفا می‌کند.

با کنکاش در این فیلم به نمادهای خیلی بیشتری خواهیم رسید، آن طور که سازندگان این فیلم انتظار دارند با این صحبت‌ها و گفتگوها باعث تبلیغ بیشتر فیلمشان شوند، همانطور که این رازورزی و نشانه‌گذاری‌ها باعث شده کتاب فرانک هربرت بعد از کتاب 1984 جورج اورول به پرفروش‌ترین کتاب علمی تخیلی تاریخ تبدیل شود.

ادامۀ داستان تلماسه چه می‌شود؟

در کتاب چهارم هربرت، شاهد قدرت گرفتن پسر پاول به نام لتوی دوم هستیم. لتو خودش را با کرم‌های عظیم‌الجثه ترکیب کرده و تبدیل به کرم/خدای آراکیس می‌شود. شبیه به بعضی اساطیر ناستیک یا اسطورهٔ اِمبیر در آمریکای جنوبی که خالق جهان را کرمی انسان‌گونه می‌داند.(5) لتو با منع رفت و آمدهای بین‌سیاره‌ای در کل جهان، چنان استبدادی ایجاد می‌کند که مردم پس از مرگ وی نفسی راحت می‌کشند.

در تلماسه گفته می‌شود آراکیس به دست منجی به سرزمینی سرسبز و بهشت‌گونه تبدیل می‌شود. هر چند پاول/مهدی موفق به چنین کاری نشده و برعکس دوزخی را برای جهانیان به ارمغان می‌آورد، اما لتو با نابود کردن شای هالود(کرم‌ عظیم‌الجثه)، صحرای آراکیس را به سرزمینی سرسبز تبدیل می‌کند. این خدای بدقیافه و مستبد هم پس از سال‌ها می‌میرد و داستان نیز با جریاناتی دیگر و با محوریت فرقهٔ بنی‌جزریت ادامه پیدا می‌کند.
درواقع هربرت اسامی دینی را استفاده کرده اما مسمی و واقعیت جهان را مشرکانه، اساطیری و فرقه‌ای ترسیم می‌کند. مهدی، جهاد، منجی، ظهور، دینداری، پرستش و… در اثر موجود است، اما خدا یا نمایندهٔ خدایان بر اساس اساطیر مشرکانه به تصویر کشیده می‌شود.

تلماسه اثری مهم اما فاقد ارزش فرمی

در غیرمنطقی بودن جهان تلماسه همین بس که در بعضی سکانس‌ها سربازان با سلاح‌های لیزری با هم می‌جنگند و ناگهان شمشیر کشیده، به جنگ تن‌به‌تن مشغول می‌شوند! چانی که در قسمت اول در غالب مکاشفات پاول مشاهده می‌شود، در قسمت دوم حضور مؤثری ندارد و ما علت مخالفتش با به قدرت رسیدن پاول را به هیچ وجه نمی‌فهمیم. حتی خود پاول در ابتدای فیلم در گفت و گویی که با پدرش دارد، از رسیدن به قدرت و جانشینی پدرش اظهار نارضایتی می‌کند، اما معلوم نیست که چرا دوست ندارد این منصب را بپذیرد.

در نهایت باید گفت اگرچه این فیلم، با توجه به مضمون و محتوایش فیلم مهمی است و تبلیغات بسیاری برای فروش و توزیع آن در دنیا وجود داشته است و مطابق ذائقۀ مخاطبان غربی در ژانر علمی تخیلی ساخته شده است اما به لحاظ ساختاری به خصوص داستانی فاقد ارزش است و عمق کافی ندارد.

اینکه فیلمی آکنده از اسامی خاص بسازیم که باعث کنجکاوی شود اما نتوانیم شخصیت‌هایی ماندگار خلق کنیم که عمق کافی داشته و حس‌برانگیز باشند، همچنین در چالش‌هایی که پروتاگونیست در طرح روبرو می‌شود، به سادگی بتواند دشمنان خود را از میان بردارد و پیروز شود، به سادگی بتواند سوار «شای‌هالود» بزرگ‌ترین کرم بیابان شود، نوعی ماست‌مالی حرفه‌‎ای است.

مادامی که در داستانی دشمن ضعیف باشد و حل مسائل او ساده و پیش پا افتاده باشد، ما با داستانی قوی و چالش‌برانگیز و دارای جذابیت برای مخاطب روبرو نخواهیم بود، داستان فیلم تلماسه همچنین دارای غافل‌گیری که منجر به جذابیت داستانی شود نیست و داستان آن قابل حدس است، منجی ساخته و پیروز می‌شود و آسیب جدی هم جز در نبرد نهایی نمی‌بیند، تازه تمام این اشکالات در صورتی است که مخاطب بفهمد اصلا فیلم چه شد! حال آنکه در نقد فیلم Dune قسمت اول اشکال جدی این بود که مخاطبان نفهمیدند فیلم چه شد و داستان چه بود و این اشخاص چه کسانی هستند و تا آمدند بفهمند چه شده فیلم تمام شد! و فهم آن جز با خوانش داستان خارج از فیلم میسر نمی‌شد.

نقد فیلم Dune

اینکه شخصیت چانی در قسمت اول دائما در مکاشفات حضور دارد اما در قسمت دوم کاملا در حاشیه رفته است، از ضعف فیلمنامۀ بخش دوم فیلم تلماسه است.

تقلیل‌گرایی و تحریف منجی در تلماسه

به طور کلی می‌توان گفت تلماسه هدفی جز ناامید کردن مردم از منجی و اصلاح این جهان ندارد. از طرفی با استفادۀ وارونه از مضامین ماورایی، مخاطبان را از هر چه معنویت‌گرایی و دینداری‌ است بیزار می‌کند. خدای فرمن‌ها هم که کرم‌هایی آدم‌خوار بوده که به انسان‌ها سواری می‌دهند. در واقع مفاهیم ماورایی نیز در خدمت بهبود زندگی این دنیایی انسان‌ها است.
پاول عاقبت خوشی ندارد و قرار است تمام امیدهای مردم به منجی در قسمت‌های بعدی تلماسه، تبدیل به ناامیدی، پشیمانی و حسرت شود. پاول علاوه بر شخصیت تحریف‌شده‌اش، تصویری تقلیل‌یافته از منجی و امام در اسلام است؛ چرا که امام زمان(علیه السلام) در اسلام واسطهٔ فیض بوده و همین الآن تمام جهان به برکت باطن امام روزی می‌خورد. اینکه فیلم مقام امامت را به ظهور و تغییر این جهانی تقلیل داده است، از کژتابی‌های مهم فیلم است.
طبیعی‌ است که هالیوود با سابقهٔ تاریخی یهودی-ماسونی‌اش، چنین آثاری را برای تثبیت نظام‌های ضددینی بسازد و حاکم و حکومت دینی را وارونه جلوه دهد، اما از ما دینداران جهان تعجب است که چنین آثاری در جهان بازدیدهای میلیونی پیدا کرده ولی ما هنوز آثار ترازی برای ترسیم آخرالزمان حقیقی و متکی بر پیشگوییهای الهی، تولید نکرده‌ایم.
مطمئنا در شرع مقدس اسلام، سعادت انسان‌ها وابسته به عمل صالح، شفاعت ائمه(علیهم السلام) و رسیدن به رستگاری در عوالم بعدی‌ است، اما در حکومت مهدوی و زیر سایهٔ عدل و نورانیت حکومت حضرت، سلوک انسان‌ها بسیار ساده‌تر خواهد شد.
با اینکه هدف اسلام رسیدن به کمال باطنی است و آبادانی این دنیا در هدف اصلی خلقت مستقیما دخیل نیست، اما نیل به الله جل جلاله با زیست در بی‌عدالتی و ذیل حکومت های کفر، بسیار سخت‌تر خواهد بود، چنانکه امروز در قریب به اتفاق کشورهای جهان به دلیل سیستم‌های الحادی حاکم بر جامعه، بخش زیادی از مردم نه دین حق را می‌شناسند و نه سبک زندگی الهی را به کار می‌بندند؛ بنابراین همه وظیفه داریم علاوه بر جهاد فردی و اجتماعی، برای ظهور عاجل حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام دعا کنیم.

در انتها باید پرسید ما برای تولید آثار داستانی و سینمایی برای منجی خودمان حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه کرده‌ایم؟

اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ؛ خدایا این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت برطرف کن.

منابع:

1.Dune and filosophy ,edited by jeffrey nicholas,open court chicago, p72

2.اسطورهٔ هفتواد، سید شمس‌الدین نجمی، پژوهشنامه تاریخ سال نهم پاییز 1393 شماره 36

3.https://www.britannica.com/topic/Arabian-religion/Sanctuaries-cultic-objects-and-religious-practices-and-institutions

4.https://www.britannica.com/technology/ziggurat

5.Encyclopedia of ancient dieties, Charles Russell Coulter and Patricia Turner, P921

/201/205

 نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune  نقد فیلم Dune 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *