اخبار روز

ورود / عضویت

مست عشق یا مست عامه‌پسندی؟ | نقد فیلم مست عشق

درونمایۀ اصلی فیلم مست عشق نه شمس است، نه مولوی، درونمایۀ ان ساختن اثری به هر جهت و با هر محتوا برای به دست آوردن سرمایه و فروش بیشتر است، همانند بسیاری از آثار امروز سینمای ایران.
نقد فیلم مست عشق

فیلم مست عشق آخرین ساختۀ حسن فتحی، تا به اینجای کار در سال 1403 پرفروش‌ترین فیلم سینما بوده است، فیلمی که بخشی از تبلیغات خود را مدیون مخالفت برخی عالمان با آن است. فیلمی که برای اولین بار دست روی سوژۀ مهمی گذاشته اما آن را با فرم و محتوای ضعیف به خوبی هدر داده است.

نقد فیلم مست عشق

فیلم آبگوشتی پاپ‌کورنی آبدوغ خیاری

فیلم مست عشق را فیلمی آبگوشتی، پاپ‌کورنی یا آبدوغ خیاری باید دانست، فیلمی که شاید خوردن چند تا خوراکی در مقایسه با تماشای آن، موضوعیت بیشتری داشته باشد و مشکل از جایی آغاز می‌شود که هیچ ساندویچی برای خوردن به سینما نبرده‌ایم و باید دو ساعت پای فیلم هدر بدهیم. این فیلم دربارۀ آشنایی شمس تبریزی با بازی شهاب حسینی با محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر مشهور ایرانی با بازی پارسا پیروزفر است.

ضعف فاحش فیلم از همان سکانس ابتدایی نمایان است، زمانی که مردم در شب با یکدیگر درگیر شده‌اند و در سر و کلۀ یکدیگر می‌زنند تا آنکه یک دفعه مولوی در میان مردم ظاهر شده و شروع به بیان اشعاری می‌کند، سپس مردمی که به خون یکدیگر تشنه بودند و داشتند یکدیگر را می‌کشتند و یکی‌شان چاقو زیر گلوی دیگری گذاشته، همگی تبدیل به میون‌دار هیأت و پامنبری جناب مولوی شده و به اشعار او گوش می‌دهند. این شخصیت‌ها دقیقا همان چیزی هستند که به آن مقوا می‌گویند، یعنی شخصیت‌هایی که عمق ندارند، چه آن‌هایی که تیپ هستند و چه آن‌هایی که شخصیت نامیده می‌شوند.

از همان ابتدا شعار دادن‌های کاراکترها آغاز می‌شود، زمانی که شمس گم شده و احتمال به قتل رسیدن او هست و مولوی می‌گوید: آن یار نازنین که پیامش جز عشق نبود. عشقی که فقط گفته شده ولی هرگز نشان داده نمی‌شود

داستان فیلم مست عشق گنگ است، یک روایت را کامل نمی‌تواند بیان کند و سعی می‌کند همزمان سه روایت را با هم بیان کند که صرفا باعث حوصله سر رفتن مخاطبان می‌شود.

فیلمی بی‌هنر

داستان فیلم چندین خرده‌روایت را با هم پیش می‌برد، امری که می‌توانست طی یک سریال انجام شود، اما خرده روایت‌ها مشکل اصلی داستان فیلم مست عشق نیست، اشکال اصلی این است که فیلم مست عشق به راستی هنر نیست چرا که از قابلیت مهم هنری یعنی آشنازدایی مفاهیم با خلاقیت و بیان مسائل به شیوۀ غیرمستقیم که باعث زیبایی و حظ مخاطب می‌شود عاجز و ناتوان است.

حسن فتحی انگاری دیالوگ‌ها را از وسط راهپیمایی برداشته آورده و در دهان کاراکترها گذاشته، همه پشت هم تکراری و شعاری، شمس دائم از عشق سخن می‌گوید عشق و عشق  و عشق! اما ما هیچ چیز نمی‌شنویم، هیچ حسی درونمان جاری نمی‌شود، هیچ تغییر محسوسی، هیچ غنج رفتن دلی، هیچ تغییری، تصمیمی برای عاشق شدن پیدا نمی‌کنیم، چون دارد شعار می‌دهد، هر کسی که اندک آشنایی با ساختار داستان داشته باشد به خوبی درک می‌کند که نباید مستقیم گفت بلکه باید غیرمستقیم با کنایه گفت و سپس نشان داد تا یک اثر هنری ایجاد شود و بخشی هم برای تفکر و کشف مخاطب باقی گذاشت.

شاید نشانۀ یک فیلم خوب عاشقانه این است که در آن اصلا کلمۀ عشق پیدا نشود، اما آن عشق لمس شود، نشان داده شود، فهمیده شود، بوییده شود، اما کلمه دائم تکرار نشود، تا آنکه مثل اثر مست عشق نشود یک کلمۀ بی‌مزۀ خالی از حس و حال.

فیلم مست عشق جای آنکه کنش‌محور و فیلم سینمایی باشد، از قالب اثر سینمایی داستانی خارج شده و تبدیل به رسانۀ منبرِ سخنرانی‌محور شده است، این کار تنها از نویسندگانی برمی‌آید که جای هضم مفاهیم خود در هنر داستان، آن‌ها را در قالب سخنرانی‌های ملال‌آور شعاری در دیالوگ کاراکترها قرار می‌دهند.

دوبلۀ توذوق‌زن

به راستی دوبلۀ فیلم هم افتضاح و در ذوق‌زن است، شنیدن صدای دوبلۀ شخصیت‌های شِرِک یا پاندای کونگ‌فوکار بهتر با لب زدن کاراکتر در آمده تا صحبت کردن علاء الدین پسر مولوی یا کیمیا خاتون و این هم در کنار مسائل فرمی عمیق‌تر مانند داستان و شخصیت‌پردازی در فیلم، مزید بر علت شده است.

بازیگران توانمند و کارگردان علیل

حسن فتحی از بازیگران مشهور ایرانی و ترکی در فیلم خود استفاده کرده است که برخی از آن‌ها توانمند هستند اما کارگردان فیلم علیل است. دیالوگ خوبی برای گفتن نیست و الا امثال شهاب حسینی می‎‌توانستند شخصیتی ماندگار از شمس به تصویر بکشند. او چهره‌ای جوان دارد اما فقط موها و ریش‌های ژولیده‌ای دارد و اساسا چه شمس و دیگر افراد مانند کیمیا خاتون با بازی هانده ارچل و علاء الدین با بازی بوران کوزوم، نسبتی با فیلمی تاریخی ندارند و حس فیلم تاریخی را منتقل نمی‌کنند، آن‌ها بیشتر حال و هوای فیلم فوق سطحی ترکیه‌ای را دارند. البته فضاسازی و طراحی لباس فیلم بدک نیست.

سر بریدنِ سوژه‌ای مهم

سوژۀ فیلم مست عشق، سوژۀ بسیار مهمی است، پس از سال‌ها فیلمی دربارۀ یکی از شاعران مشهور ایرانی ساخته شده است. اینکه مولوی و شمس چه جایگاه در میان اذهان عالمان دارند محل اختلاف بوده، علامه قاضی به شاگردان توصیه به خواندن اشعار مولوی می‌کرده‌اند اما از آن طرف آیت الله بروجردی بیان کرده‌اند که هر وقت می‌خواستند به خواندن اشعار مولوی بپردازند، ندایی از غیب می‌شنیدند که او را نهی می‌کرده است، همچنین برخی منابع تاریخی به این اشاره کرده‌اند که مولوی و شمس با نگاهی صوفیانه، شریعت را پشت سر گذاشته و مطابق طریقت، اعمالی مانند رقص و شرابخواری انجام می‌داده‌اند. همچنین انتقادات زیادی به سمت مولوی برای بیان الفاظ زشت و رکیک در اشعار شده است.

در همین رابطه گفته شده است: روزی مولانا شمس الدین(شمس تبریزی) از مولانا شاهدی زیبارو درخواست کرد. مولانا حرم(همسر) خود را در دست گرفته در میان آورد. (شمس تبریزی) فرمود که او خواهر جانی من است، نازنین پسری می‌خواهم. (مولوی) فی‌الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد. شمس فرمود: حالیا اگر قدری شراب دست می‌داد ذوقی می‌کردیم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بیاورد.(نفحات الانس، تألیف عبدالرحمن جامی، صفحه ۲۹۷) یا آنکه مولوی در ذم شیعه در شعری می‌گوید: این بیان اکنون چو خر بر یخ بماند/ چون نشاید بر جهود انجیل خواند/کی توان با شیعه گفتن از عُمَر/کی توان بربط زدن در پیش کر (مثنوی، تألیف مولوی، تصحیح ریچارد نیکسون، صفحه ۴۷۷)

به هر حال روایت کردن مولوی و شمس، مطابق نظر کارشناسی و بررسی شدۀ تاریخی از اهمیت بسزایی برخوردار است، اما جناب حسن فتحی ماجرای شمس و مولوی را در سطح نازلی در فیلمی عوام پسندانه با سلبریتی‌های مشهوری آورده است، زمانی که اولین بار تصویر هانده ارچل بازیگر فاسد ترکی نمایش داده می‌شود، مخاطبان عام سینما به هیجان بیایند و با این موضوع که این فیلم به دلیل تبلیغ صوفی‌گری با مخالفت برخی عالمان روبرو شده و استفاده از سلبریتی‌ها و بعد سوژۀ شمس و مولانا و همچنین با نام مست عشق، بسیاری از فاکتورهای عامه‌پسندی را در خود جمع کرده، عامه‌پسندی بالا اما ماندگاری بسیار کم، چیزی که در همین بهار 1403 مدفون خواهد شد و در ده سال آینده شاید کسی از گاوِ مهرجویی سخن بگوید اما اشاره‌ای به فیلم مستِ عامه‌پسندی نخواهد کرد.

مقایسه‌ای میان فیلم حشاشین و مست عشق

اکران فیلم مست عشق تقریبا با بحث و گفتگوها دربارۀ سریال تاریخی حشاشین ساختۀ کشور مصر همزمان شده است. سریال حشاشین با آنکه در محتوا فیلمی موهن علیه ایرانیان است و در آن شخصیت عمر خیام شاعر مشهور ایرانی لگدمال شده و شخصیتی شرابخوار و زن‌باره تصویر می‌شود و همچنین در آن حسن صباح شخصیتی فریبکار، منحرف، دغل‌باز و جانی است که با کمک گیاهی توهم‌زا به ترور شخصیت‌ها مشغول است اما در ساختار چیزهایی برای آموزش به حسن فتحی دارد.

شمس در فیلم مست عشق عینهو شلغم در میانۀ فیلم سر برمی‌آورد، هیچ توضیحی دربارۀ گذشتۀ آن پیدا نمی‌کنیم، کی بوده استادش که بوده، چطور شده که به این درجه از عرفان رسیده، این است که او یک مجسمۀ بی‌روح است، اما شخصیت حسن صباح در فیلم حشاشین شخصیتی است که از کودکی روایت می‌شود، پدرش نمایش داده می‌شود، اینکه علم فراست دارد و از کودکی با علوم غریبه دمخور بوده مشخص است اما شمس فیلم مست عشق ابرقهرمان فیلم ایکس من است که با گریم عمو فیتیله‌ای یکدفعه جلوی مولوی ظاهر می‌شود و در اولین حرکت کرامتی خود، همچون شخصیت‌های سرخ‌پوست انیمیشن لوک‌خوش‌شانس که با رقصی موجب بارش باران می‌شدند، اراده کرده و باران می‌بارد و پخش روی زمین در میان برگ‌ها می‌شود.

اینکه می‌گوییم ایکس‌من چون او رسما پرفسور ایکس در سری فیلم‌های ایکس من است، شخصی که توان تله‌پاتی داشته و شمس در آخرین کرامتی که در فیلم دارد، زمانی که ایاز یعنی مردی که برای گرفتن دختر ارمنی(مریم) با شمس درگیر شده و خنجر را بالا می‌برد تا جراحتی به شمس بزند، شمس در ذهن او تصرف کرده و نمی‌گذارد تکان بخورد و یک حملۀ قلبی با ذهنش به او وارد می‌کند!

شاید مخاطبان بگویند که کودکی مولوی نمایش داده شد، پذیرفتیم که نشان داد، اما صرف کودکی نشان دادن به معنای شخصیت‌پردازی قوی نیست. شخصیت پردازی قوی زمانی شکل می‌گیرد که کشمش‌ها و خواسته‌ها و هست‌ها و نیست‌ها و علایق و تنفرهای شخصیت دقیقا شبیه یک شخصیت واقعی در جهان واقعی ترسیم شود. اصل اینکه چرا باید بازیگری چشم آبی برای شخصیت مولوی انتخاب شود در حالی که چه نژاد ایرانی و چه ترکی چشم مشکی، سنخیتی با چشم آبی‌های آنگلولاساکسون ندارد جای پرسش است، پارسا پیروزفر بیشتر برای نقش‌آفرینی در میان وایکینگ‌های نروژی مناسب است.

سرمایه‌‌داری؛ درونمایۀ اصلی فیلم مست عشق

فیلم مست عشق دنبال تبلیغ صوفی‌گری با نمایش مراسم رقص سماع و مطرح کردن شمس و مولوی است، اما انگاری با ضعف خود بیشتر موجب تخریب صوفی‌‌ها می‌شود.

این فیلم درونمایۀ تخریب جریان‌هایی مخالف عرفان را دارد و شاید به سازمان حوزه و روحانیت هم طعنه می‌زند جایی که شمس(نقل به مضمون) می‌گوید: فکر کردی شاگرد داری و مشهوری پس خوبی و کار تمام است؟ و آیا کسب علم برای لقمۀ دنیوی می‌کنی؟. این جمله شبیه همان تهمتی است که به طلبه‌ها می‌زنند، اینکه طلبه‌ها در حوزه با کمک دین بخوربخور می‌کنند و از دین پول در می‌آورند، شاید ریشه‌اش برسد به حرف‌های مارکس که دین را افیون توده‌ها می‌دانست.

فیلم مست عشق دنبال بیان قرائتی پلورالیستی و اسلام رحمانی از دین است زمانی که شمس می‌گوید: خدا در هیچ کیش و آیینی نمی‌گنجد، و سپس اظهار می‌کند که انسان عاشق همه مخلوقات را دوست دارد. در واقع فیلم دنبال این است که خدا را باید فارغ از اصول و شریعت دوست داشت و مخلوقات را همچنین، در حالی که تولی و تبری هر دو در کنار هم از فروع دین هستند و نمی‌شود هم عاشق شمر شد و هم عاشق امام حسین.

در این فیلم با نمایش شکم عضلانی و سیکس پک بازیگر ترکی روی پردۀ سینمای جمهوری اسلامی روبرو هستیم و سپس با ناز و عشوه لباس انداختن زنی روی شانۀ لخت اسکندر با بازی ابراهیم چلیککول. در واقع نمایش برهنگی مردان و همچنین نمایش بی‌حجابی زنان با کمک بازیگران خارجی انتقادی است که از این فیلم گرفته تا فیلمی مانند گاندو هم وارد است، این‌ها محرمات الهی است که ریزریز همراه تکخوانی زن وارد سینمای ایران شده است و در فیلم بهشت تبهکاران نیز تکخوانی زن و گریم‌های شبه‌بی‌حجاب جریان داشت، بگذریم از اینکه زن چادری و بسیجی در برخی فیلم‌ها چه جایگاهی دارند و چقدر متولیان فرهنگ در ایران با فعل حرام مجسمه‌سازی برایمان مجسمۀ شهدایی مانند حاج قاسم می‌سازند.

درونمایه‌ مهمی که فیلم کسالت‌بار مست عشق دارد این است که باید با کمک سلبریتی‌های مشهور ترکی و ایرانی، با دست گذاشتن روی یک موضوع عامه‌پسند به نام شمس و مولوی و سپس استفادۀ از اسم عامه‌پسند عشق، یک آش شله‌قلم‌کار ساخت، سر زبان‌ها افتاد و برای عامۀ مردم فروخت و پولدار شد و چندین پوک محکم به فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی که در این میان به مانند سیگار ارزان‌قیمتی دارد می‌سوزد زد و دود لذت‌بخش ایندیویژوالیستیِ اومانیستیِ کاپیتالیستی را بیرون داد.

/301/ 304

 نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق  نقد فیلم مست عشق 

3 پاسخ

  1. به لحاظ فرمی نقد خوبی بود، اما به لحاظ محتوایی، بهتر است که درباره شخصیت های ایشان بیشتر تحقیق میشد و بیشتر درباره حقیقت عشق و اجحاف فیلم به مباحث والای عرفانی اسلامی صحبت میشد نه اینکه با درجا زدن و صرفاً بیان شبهاتی درباره شخصیت جناب مولوی که رهبر معظم انقلاب کتاب مثنوی ایشان را اصول اصول دین میدانند و اشاره میکنند که مرحوم شهید مطهری ره نیز این مطلب را تایید کردند ذهن مخاطب را دچار تشویش نمایید.
    (انتشار برخی از این مقالات ممکن است باعث بشود که شخصیت مرحوم فرج نژاد نیز در ذهن مخاطب دچار تزلزل بشود، ایشان پایبند به مبانی عرفانی رهبر معظم انقلاب و سایر دانشمندان اسلامی بودند.)

    هرچیزی که از هر کسی نقل شده است را نبایستی مطرح کرد بلکه صحت سنجی کردن هم لازم است، این احتمال را هم بدهید که روزی بایستی درباره مرحوم شمس و مولانا پاسخ گو باشید.

    با تشکر

  2. نقد عالی و خوبی بود
    اما جناب مولانا و شمس شیعه و عارف حقیقی بودند که این فیلم ایشان را صوفی معرفی کرد. مقام معظم رهبری علامه طباطبایی و قاضی و دیگران

  3. سلام
    خدا قوت

    بنظر حقیر اگه صرفا نقد کنید اثر رو و از تخریب یپرهیزید خیلی بهتره…

    مثلا اگه دوبله بده بگید بده..
    اما با کارتون چرا مقایسه میکنید…

    شما حرفتونو بدون توهین بزنید، مخاطب خودش برداشت میکنه.

    چون ارادت دارم به اقای فرج نژاد نظر دادم
    بازم ممنون…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *