نقد انیمیشن شهر اشباح
شهر اشباح فیلمی است که هایائو میازاکی بعد از خداحافظی موقتش از دنیای انیمیشن ساخت. او بعد از موفقیت فیلم شاهزاده مونونوکه در سال ۱۹۹۷ از کارگردانی خداحافظی کرد ولی چهار سال بعد در سال ۲۰۰۱ با شهر اشباح توانست جایزه اسکار را به دست بیاورد.
شهر اشباح داستان یک دختر بچه است که برای نجات پدر و مادر خود که به واسطه طمع گرفتار شدهاند ناچار است در دنیایی جادویی رنج و مشقت زیادی را تحمل کند.نقد انیمیشن شهر اشباح
در این اثر کودک به واسطه تلاش و کوشش فراوان و تحمل مشکلات به موفقیت دست پیدا میکند، چیزی که در آثار میازاکی به عنوان یک اصل تربیتی بارها تکرار میشود، در طول فیلم نمادها و نشانههای مذهبی بسیاری را مشاهده میکنیم.نقد انیمیشن شهر اشباح
در ابتدای فیلم هنگامی که چهیرو و خانوادهاش به سمت منزل جدیدشان میروند، قبل از ورود به جنگل در کنار یک توری که به یک درخت چسبیده توقف میکنند؛ توری دروازه ورودی معابد است. این در حالی است که توری مذکور به جای آن که بر روی مسیر باشد در کنار آن و چسبیده به درخت است.
در این انیمیشن هم پدیدههایی همچون رودخانهها خدایانی دارند که چهیرو با کمک همین خدایان در نهایت میتواند خود و پدر و مادرش را نجات دهد.نقد
انیمیشن شهر اشباح
نکته دیگر که میازاکی تحت تأثیر عقاید آیین، شینتو به آن اشاره میکند تخریب طبیعت است که در حقیقت همان معبود مردم است میازاکی در شهر اشباح خدای رودخانه را نشان میدهد که به واسطه زبالههایی که انسانها در رودخانه ریختهاند از یک موجود الهی به یک موجود متعفن بدبو تبدیل شده است.
اصولاً یکی از مهمترین پیامهای میازاکی در آثارش نقد مدرنیته و نشان دادن تقابل سنت با آن است تقابلی که همواره با تخریب طبیعت به دست جهان صنعتی آغاز میشود.
نکته دیگری که در این فیلم وجود دارد کمک یک انسان به خداست. این موضوع ناشی از تفکرات اومانیستی است، این اتفاق را در اثر پونیو نیز میتوان مشاهده کرد.
یک پاسخ
عالی خیلی دقیق و کامل بود