نفوذ یهود برای تحریف ادیان آسمانی
قرآن کریم، آخرین کتاب نازل شده بر انسانها و نعمت پایانناپذیری که تمام مردم را از چشمۀ وجودی خود سیراب میکند، برای هر کلمه و جایگاه آیاتش حکمتهایی دارد. این کتاب آسمانی که کلمات، عظیمترین وجود و خالق تمام موجودات را در خود جای داده است، به خاطر حکیم بودن صاحب کلمات، تمام کلماتش از روی حکمت و دلیل است.
قرآن در مورد تمام مسائلی که انسان در مسیر رسیدن به هدف متعالی خود طی میکند، نظر داده و او را راهنمایی میکند. یکی از این راهنماییها درمورد قومی است که تمام پیامبران و اوصیا آنان را به شهادت رساند و از دستورات آنها سرپیچی کرد. این کتاب آسمانی در آیۀ 82 سوره مائده دربارۀ این قوم میفرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا/ هر آینه دشمنترین مردم نسبت به مسلمانان، یهود و مشرکان را خواهی یافت.»
تاریخچه اجمالی یهود
قوم بنیاسرائیل به وسیلۀ حضرت موسی (ع) از جهل و بیسوادی درآمدند و به قومی یکپارچه تبدیل شدند. بعد از انذار فراوان فرعون، حضرت موسی(ع) برای آنها درخواست عذاب کرد و این چنین بود که بنیاسرائیل از یوغ بردگی فرعون نجات یافتند. پس از گذر از رود نیل و غرق شدن فرعون و لشکریانش، وارد مرحلۀ جدیدی از امتحانات الهی شدند.
تأمین نیازهای بنیاسرائیل بر دوش حضرت موسی (ع) افتاد و ایشان میبایست آب و غذای آنها را فراهم میکرد و سایبانی برای آنان در مقابل آفتاب سوزان مییافت. خداوند رحمان با ضربۀ عصای حضرت موسی (ع) بر سنگ و جوشیدن دوازده چشمه، آنها را سیراب و با نزول مَنّ و سلوی سیرشان کرد. همچنین با ابرها سایهای ساخت تا از آفتاب بیابان در امان باشند.
با تمام عنایات خداوند به قوم یهود، آنها در زمان غیبت حضرت موسی (ع) به پرستش گوسالۀ سامری پرداختند و نسبت به مَنّ و سلوی ناشکری کردند، هنگام تصرف سرزمین موعود سرپیچی کرده و حضرت موسی (ع) را به سخره گرفتند و در پی این نافرمانیها حضرت موسی (ع) آنها را نفرین کرد:«قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ»[1]
در نتیجۀ نفرین حضرت موسی (ع)، بنیاسرائیل چهل سال در «وادی تیه» سرگردان شدند. بین آنها و ولی خدا فاصله افتاد و نتوانستد از نصایح ایشان بهره ببرند. در همین چهل سال بود که حضرت موسی (ع) به رحمت خدا رفت و مدفن ایشان نامعلوم است. بعد از حضرت موسی (ع)، حضرت یوشع بن نون (ع) به پیامبری رسید و مأموریت یافت تا بنیاسرائیل را به فلسطین وارد کند و او توانست با قوم بنیاسرائیل ارض فلسطین را فتح کند.[2]
فتح فلسطین و گمراهی یهود
فتح فلسطین و حکمرانی بر این کشور بر مذاق یهود خوش آمد و آنها را از اهداف توحیدی بازداشت. در همین زمان بود که رؤیای حکومت بر جهان برای یهود به وجود آمد و هر پیامبری از جانب خدا برای انذار آنان میآمد به شهادت میرسانند. بحبوحۀ نبرد یهود با انبیاء الهی موجب شد تا طواغیت به آنها حمله کرده و آنها را کشته، زخمی یا اسیر کنند.
بعد از این واقعه، خداوند بار دیگر رحمت خود را به بندگانش روانه داشته و حضرت داود (ع) و طالوت را به سوی بنیاسرئیل فرستاد. بعد از شکست جالوت به دست حضرت داود (ع)، مردم ایشان را حاکم خود قرار دادند و حکومت فلسطین دوباره احیا شد. پس از ایشان، دورۀ حکومت حضرت سلیمان(ع) رسید و یهود بزرگترین حکومت بر تمام موجودات را مشاهده کرد.
حاکمیت حضرت سلیمان (ع) بر تمام موجودات تاکنون نظیر نداشته است؛ با این حال بنیاسرائیل ایشان را نیز آزار میدادند. پس از وفات ایشان، حکومت حق فروپاشید و یهود زیرکان قوم خود را با عنوان ساحر، خوابگزار و طبیب به سایر نقاط جهان فرستاد تا در نهادهای قدرت نفوذ کنند.[3]
بعد از ظهور حضرت عیسی (ع)، یهود که طبق توصیفهای موجود در تورات و علم چهرهشناسی، ایشان را به خوبی میشناختند، سعی کردند با متهم کردن حضرت مریم (س) به زنا، مردم ایشان و حضرت عیسی (ع) را سنگسار کنند اما با تکلم پیامبر خدا در گهواره، این توطئه یهود خنثی گشت.[4]
دشمنی یهود با حضرت عیسی
حضرت عیسی (ع) همواره از نفاق یهود و عمل نکردن طبق آموزههایشان رنج میبرد و هنگامی که دیدند آنها قابل هدایت نیستند، ندای «هل من ناصر» سر دادند و دوازده نفر که در قرآن با عنوان حواریون یاد شدهاند، دعوت ایشان را لبیک گفتند.
یهود در طی رسیدن به اهداف خود میتوانست غیرمؤمنان را بخرد اما مؤمنان و معتقدان به خدا، کسانی نبودند که از اهداف خود دست بکشند. نفوذ فرقه یهودی «فریسیان» در دربار رم، موجب شد تا یهود بتواند بر پیامبری دیگر از جانب خدا یورش ببرد اما ارادۀ خدا بر آن بود تا ایشان عروج کند و یهودای اسخریوطی که نفوذی رومیان بود، به شمایل ایشان در بیاید و به جای ایشان به صلیب کشیده شود.[5]
بعد از عروج حضرت عیسی(ع)، نبرد یهود با مسیحیت ادامه یافت. جانشین بر حق حضرت عیسی، پترس بود که تا سال 40 میلادی به تبلیغ آیین حضرت مسیح پرداخت. در همین زمان بود که فردی به نام شائول مسیحی شده و نام خود را به پولس تغییر داد. پولس ابتدا با روش مستکبرانه به کشتار مسیحیان پرداخت و سپس بسیار زیرکانه ادعای ملاقات با حضرت عیسی و برگزیده شدن وی بهعنوان جانشین حضرت عیسی کرد.[6]
یهود از طریق این نفوذی توانست جانشین پیامبر خدا را کنار زده و انحراف را در دین مسیحیت وارد سازد. یهود همچنان به دنبال پیامبر موعود بود. کسی که در انجیل و تورات مقامات او بسیار بالا شمرده شده و آخرین جملات حضرت عیسی (ع) با حواریون به ایشان اختصاص دارد. یهود که میدانست پیامبر آخرالزمان نیز سدی در مقابل اهداف اوست، برای قتل ایشان به طراحی نقشه پرداخت.
تلاش یهود برای ترور پیامبر اسلام
صفاتی که از پیامبر اسلام(ص) و محل ظهور ایشان در تورات و انجیل بیان شده بود، باعث شد افراد زیادی به سمت مکه روانه شوند و به دنبال آن حضرت باشند. مسیحیان به دنبال پیروی از ایشان و هدایت بودند اما یهود تنها خواستار کشتن ایشان بود. از این رو حضرت هاشم را در غزه ترور کردند، اما کاری از پیش نبردند.[7]
آنها به فرزند حضرت هاشم که شیبه نام داشت، حمله برده اما ایشان و عمویش (مطلب) از این ترور نجات یافتند. با ورود ایشان به مکه، مردم خیال کردند او غلام مطلب است؛ پس او را عبدالمطلب خواندند.
دخالت یهود برای ترور حضرت عبدالله(ع) آشکارتر از سایر اجداد پیامبر اسلام است. یهود علاوه بر تلاش برای ترور ایشان، زنی یهودی را به سراغ ایشان میفرستاد تا از حضرت عبدالله درخواست ازدواج کرده و نطفه پیامبر به یهود منتقل شود. تلاشهای یهود برای ترور حضرت عبدالله موجب شد وهب به حضرت عبدالله پیشنهاد ازدواج با دخترش را بدهد و اینگونه بود که یهود با عمل خودش، خود را ناکام گذاشت.
پس از تولد حضرت محمد (ص)، حضرت عبدالمطلب ایشان را به حلیمه و همسرش سپرد تا از محیط مکه و خطر یهودیان دور باشد. بدیهی است که اگر سپردن پیامبر اسلام تنها برای شیر نداشتن حضرت آمنه بود، زمان این پیمان به پنج سال نمیرسید. لو رفتن محل زندگی پیامبر موجب شد حضرت عبدالمطلب ایشان را به نزد خود بازگردانده و تا پای جان از ایشان محافظت کند.
چند قدم تا بعثت
بعد از وفات حضرت عبدالمطلب، حضرت ابوطالب، محفاظت از ایشان را بر عهده گرفت. ایشان برای حفاظت از پیامبر اسلام، تجارت را رها کرده و هنگامی که به اتفاق پیامبر اسلام در سفر تجاری با بحیرا ملاقات میکنند، به مکه بازگشته و دیگر به سفر نمیروند. هنگامی که پیامبر اسلام به 25 سالگی رسیدند و با سفر تجاری خود، حضرت خدیجه و نزدیکانشان را به تعجب واداشتند، حضرت خدیجه از ایشان تقاضای ازدواج کردند.
یکی از راههای یهودیت برای مقابله با دشمن خود، اتهام بود اما هرچه درباره حضرت خدیجه به هیچ نکتهای نرسیدند و لاجرم ایشان را به دوبار ازدواج کردن متهم کردند. یهود تا چهل سالگی نتوانست پیامبر را ترور کند؛ زیرا ایشان به امانتداری و صدق میان مردم معروف بود؛ بهگونهای که حتی دشمنان اموال خود را نزد ایشان به امانت میگذاشتند.
یهود پس از نزول وحی، برای ترور شخصیتی پیامبر به شبهاتی مانند امی بودن ایشان و شک و تردید در وحی را بین مردم پخش کردند. با علنی شدن دعوت حضرت محمد (ص) به دین مبین اسلام، دشمن ابتدا به شکنجۀ آنان پرداخت اما به دلیل حمایتهای قومی و قبیلهای این مقابله به جایی نرسید.
سپس یهود به محاصرۀ اقتصادی آنان در شعب ابیطالب پرداخت ولی این عمل نیز به جایی نرسید و به اقتصاد مکه ضربه زد و باعث نزدیکی قبیلۀ اوس و خزرج به پیامبر اسلام شد. سرانجام تصمیم به شهادت پیامبر اسلام گرفتند که با رشادت امیرالمومنین (ع) خنثی شد.
دست مقابلۀ یهود از ابتدای تحریفشان تا شروع حکومت پیامبر اسلام، کنار زدن امیرالمؤمنین از حکومت و ایجاد انحراف در اسلام ادامه یافت اما همواره عالمان و پاسدارانی در مقابل این قوم ایستاده و نگذاشتند اسلام ناب محمدی (ص) به کلی از دست برود. بیدلیل نیست که پیامبر اسلام (ص) فرمود:«علماء أمتي أفضل من أنبياء بني إسرائيل؛ علمای امت من از انبیای بنیاسرائیل برتر هستند.»[8]
منابع و پیوستها:
[1] سوره مائده، آیه 25.
[2] مؤسسه تاریخ تطبیقی، درسنامه دشمن شدید ([بیجا]، انتشارات سبطالنبی، چاپ دوم، جلد اول، 1396) ص 197.
[3] همان، صفحه 219.
[4] همان، صفحه 221.
[5] سوره نساء، آیه 157.
[6] موسسه تاریخ تطبیقی، درسنامه دشمن شدید ([بیجا]، انتشارات سبط النبی، چاپ دوم، جلد اول، 1396) ص 226.
[7] همان، صفحه 248.
[8] شیخ مفید، أوائل المقالات، لبنان:دار المفید، ، چاپ دوم، 1414 ق، ص 178.
بیشتر بخوانید:
نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود نفوذ یهود