قبالا و انحراف معنویت یهود
اواخر قرن نوزدهم و کل قرن بیستم، یکی از مهمترین ادوار حضور اندیشه یهودی در عرصه عمل جهانی است؛ یکی بهدلیل تأسیس سازمان صهیونیسم با مخارج اشراف یهود چون روچیلدها و با مدیریت اجرایی «تئودور هرتصل» و دیگری بهدلیل جنگهای خانمانسوز اول و دوم و دیگر بهدلیل تأسیس رژیمی یهودی در فلسطین اشغالی که از آرمانهای آخرالزمانی قبالای لوریایی بود.
نقشی که قبالا و حسدیسم در اندیشه معنویت یهودیت معاصر ایفا کردند، اصلا کماهمیت نیست، گرچه اهمیت آن به اندازه اهمیت زمانهای پیشین نیست. چندان آثار مکتوبی که واقعاً زنده باشد از حسیدیسم وجود ندارد؛ لیکن اندیشه شخصی نویسندگان دینی چون آبراهام ایزاک کوک (حدود ۱۸۶۵_۱۹۳۵) پیشوای روحانی، عارف و خاخام اعظم فلسطین، هنوز هم تاثیر چشمگیری دارند.
علاوه بر این، تجدید حیات اندیشه دینی در محافل یهودی «غربیشده» در خلال دو جنگ جهانی، بسیار تحت تأثیر اندیشههای مارتین بوبر (۱۸۷۸_۱۹۳۵) فیلسوف یهودی بوده است؛ چرا که بوبر در بخشی از آثار خود به تبلیغ ایدئولوژی حسیدیسم، آنچنان که خود فهمیده بود، میپردازد.
تحلیل نفوذ فرهنگی کابالیستی (عرفان یهودی) در سینما، صفحه ۱۴۴ و ۱۴۵، محمد حسین فرجنژاد و رفیعالدین اسماعیلی
دیدگاهتان را بنویسید