آشنایی 20 ساله من با مرحوم فرج نژاد از یزد در اردوهای دانشآموزی و دانشجویی شروع شد و توفیق داشتم از سال 79 تا 98، 17 سال پیاپی روز سیزده آبان به دعوت اتحادیه انجمن اسلامی دانش آموزی یزد درگیر مراسم های سیزده آبان بودیم.
سال 79 و 80 تقاطع دو نکته بسیار مهم بود؛ اول اینکه هزارهگراها در کشور آمریکا سرکار آمدند، یعنی اوانجلیستها یا کلیسای انجیلی که معتقدند سر هر هزاره، ده سال قبل یا بعد از آن ممکن است که حضرت مسیح ظهور کند. عملا از سال 1990 تا 2000 و از سال 2000 تا 2010 پیشبینی هزارهگراها این بود که حضرت مسیح ظهور خواهد کرد و اتفاقات آرماگدون در فلسطین اشغالی در منطقه آرمجدون در کنار کوه صهیون اتفاق میافتد.
عمده فعالیت سینمای آمریکا به این سمت رفته بود و همینطور که دوستان یادشان هست، بسیاری از انیمیشنها، فیلمهای سینمایی، سریالها و بازیهای کامپیوتری حول تحولات آن نگاه آرماگدونی بود و فیلم با این عنوان ساخته شده بود، فیلمهای موسوم به سینمای آخرالزمانی، تا این موج فرهنگی فروکش کند سال 2010 شد و از سال 1370 این رو داشتیم تا اوج آن 1380، 11 سپتامبر بود که به همین بهانه افغانستان و عراق را اشغال کردند و تا 10 سال بعد در سال 1390 دیگر این موج فروکش کرد.
درس دادن فلسفه دیگر بیهوده است
یک دوره بسیار بسیار سنگین فکری، فرهنگی، هنری و رسانهای داریم که دوره سینما آخرالزمانی و نبرد خیر و شر است. در این دوره اصلا جهتگیری سینمای هالیوود و رسانهها چیز دیگری شد. بستر اول شکلگیری شخصیت مرحوم فرجنژاد اینجا بود. مسئله دوم به دلیل گسترش رسانه و خصوصا سینما اساتید فلسفه و متفکرین در غرب به این نتیجه رسیدند که در کلاس درس فلسفه، درس دادن دیگر بیهوده است.
تعداد زیادی کتاب فلسفه در مورد سینماگرانی نوشته شد که فیلسوف هستند. تعداد زیادی کتاب فلسفه در مورد انیمیشنها و کارتونها نوشته شد، هنگامی که این جریان در آمریکا شروع شد، در ایران این جریان را سه چهار نفر شروع کردند. آقای شاه حسینی، آقای دکتر بلخاری، آقای طالبزاده و این دوستان شروع کردند که داخل فیلمهای سینمایی بحثهای فلسفی است. آنچه در آمریکا رخ داد این بود که Popular Culture یعنی عنوانی که به این پروژه گذاشته شد، Popular Science، علم عمومی و دیگر در دوره رسانه کلاس درس جمع میشود و باید کلاس را بگذارید کنار با فیلم سینمایی و انیمیشن جامعهشناسی درس دهید.
به من دکتر نگویید
اهمیت یکی مثل آقای دکتر فرج نژاد که سه چهار بار به من گفت از این کلمه نفرت دارم به من باید بگویید حکیم، حکمت ضاله مومن است و اگر خدا قبول کند من دنبال حکمت هستم و به شوخی میگفت این اصطلاح درباره من صدق کند و من تحصیلات تکمیلی خودم را در حکمت هنر دینی گذراندم و اگر خدا قبول کند من حکیم هستم.
ما مطلقا در استادان کلان فلسفه در حوزه و دانشگاه یک نفر را نداشتیم که تمایز تصویر از تصور را بفهمد. متوجه شود که نسل امروز که از صبح تا شب جلوی تلویزیون است، دیگر نمیشنود و باید به این نسل تصویر فلسفی بدهید تا جایی که مظلومیت یک سینماگر فیلسوف این بود که فیلم سینمایی فلسفی میساخت و سینماگران فلسفه حوزه و دانشگاه میآمدند و میگفتند ما خیلی با سینما ارتباطی نداریم یا وسط فیلم خوابمان میبرد.
کریستوفر نولان یک فیلسوف روزآمد است. کسی که در حوزه علمیه نمیتواند فیلم تلقین (اینسپشن) را ببیند و فلسفه را اینطوری متوجه شود دیگر تمام شده است. الان آمریکاییها یک سریال به نام لوسیفر ساختند که ابلیس سال 2011 در شهر فرشتهها، لس آنجلس ظهور کرده است. شش فصل از این سریال ساخته شده است، در فصل آخرش خدا آمد و گفت من خسته شدم و این کلید هستی دست تو، من و مادرم میرویم تا استراحت کنیم.
علم روزآمد و فهم به روز از دانش
ویژگی مرحوم فرج نژاد این بود که نوآوریها را جدی میگرفت و در اردوهای دانشآموزی روی پرده برای بچهها انیمیشن میگفت تا سواد رسانهای بالا برود و 7 گناه اصلی مسیحیت را تدریس میکرد تا هر زمان هفت نفر اصلی را دیدند، متوجه بشوند که با چه مسئلهای روبرو هستند. ما باید چثدر در حوزه علمیه کار کنیم که متکلم با این سبک تربیت بشود، حداقل 25 سال زمان میخواهد.
به این دلیل است که میگویم مرحوم حاج آقای فرجنژاد را زود از دست دادیم چون یک فرد حوزوی و دانشگاهی که زبان روز را میفهمید و روزآمد میدانست که چطور باید شبهه پاسخ دهد. آیا ما کسی داریم که گناهان کبیره شهید دستغیب را به 40 شخصیت تبدیل کند و تبدیل به کارتون کند که بچههای ما از کودکی دامنه گناهان کبیره را یاد بگیرند؟
در دوران تربیت تفریحی چه باید کرد
عصر تربیت تفریحی است، عصر علم تفریحی است و علم را با فیلم سینمایی باید آموزش دهید. شما چند کتاب بخوانید میتوانید مثل سریال مختار متوجه واقعه بعد از کربلا شوید؟ ارزش تاریخی سریال مختار و آگاهی که به شما میدهد چقدر است؟ چند کتاب باید میخواندید؟
مرحوم فرج نژاد وقتی آب در لانه مورچه ریخته بود و در جهاد کبیر سراغ اصل صهیونیست، کابالا، فرماسونری و نگاه اینها نه داخل کتابهایشان بلکه سینمایشان را برجسته کند و جریان جوان انقلابی را نسبت به این قضیه هوشیار کند، حالا میخواست حرفهایش را به صورت تئوریک بزند. آن پختگی نظری که در بحثهای حوزوی و دانشگاهی پیدا کرده بود، حالا خودش را نشان میداد.
تواضع، خاکی بودن او، فروتنی او که همین مصیبت ما هم بود که با خانوادهاش سوار موتور شد و متاسفانه این اتفاق رخ داد اگر این حجاب را بین خودش و اطرافیانش کنار زد، زمینه و محملی شد که بتواند آن همه دانشجو، دانشآموز و طلبه را بپروراند و به اینجا برساند. الگوی شخصیتی مرحوم فرج نژاد همان طوری بود که 30 سال پیش شهید آوینی برای نسل جوان ما انگیزه بخش شد و نسل جوان ما متوجه شد چگونه باید سراغ فرهنگ و هنر بروند.
آوینی یک الگو بود، قاسم سلیمانی یک اسوه و الگو شد که نشان داد چگونه هویت را میتوان در عرصه بینالمللی نشان داد، امروز جوانان ما نیاز دارند با تکنیک روز، با سطح نسبت بین هنر، علم و فرهنگ چگونه مبانی نظری را تبیین و تبلیغ کنند و جلو ببرند. این الگو را میتوان در شخصیت فرجنژاد دید و اگر تبیین شخصیت ایشان توسط کسانی که با ایشان حشر و نشر داشتند، دقیق و غیر احساسی و با گزارههای علمی تبیین شود ما میتوانیم از ایشان الگویی به جامعه ارائه کنیم و این الگوی فرهنگی و علمی نه برای جنگ نرم که برای جهاد کبیر که دغدغه و مسئله امروز ماست بتواند از این مسیر این زمینه فراهم شود که جوانان ما این حرکت انقلابی را انجام دهند.
من از بعضی اقدامات و فعالیتهای جدی ایشان نمیتوانم خیلی نام ببرم، آن اقدامات مشخصی که ایشان عملا علیه تفکر رژیم صهیونیستی داشت اما افتخار میکنم که این جوان سعید و شخصیت عظیم را در دوره حیاتش در این 20 سال اخیر از نزدیک تا حدودی درک کردم و اسلام عزیز را ستایش میکنم و تبریک میگویم به اسلام عزیز که چنین انسانهای فرهیخته و شاداب، صبور و با بصیرت را میپروراند.
فرج نژاد الگویی برای جهاد کبیر فرج نژاد الگویی برای جهاد کبیر فرج نژاد الگویی برای جهاد کبیر فرج نژاد الگویی برای جهاد کبیر فرج نژاد الگویی برای جهاد کبیر
یک پاسخ
سلام، این همه شخصیت بزرگ داریم، خود استاد حسن عباسی، از نوادر روزگار هستند و این همه شاگرد استراتژيست تربیت کردند اما هزاران حیف، آیا اندیشه های ایشان در عرصه مدیریتی کشور حضور دارد؟
استاد علامه منیرالدین هاشمی با آن اندیشه های ناب که کار را برای فقه و اصول تمدن ساز تمام کردند چقدر در بین حوزههای علمیه شناخته شده هستند؟
شهید و شهادتش را قشر مستضعف و طرفدار معارف اهلبیت داده است، آنوقت مدیریت مملکت دست افراد لیبرال است حتی در دولت رئیسی
بمانیم و ببینیم با تعفن افکار لیبرالیستی زندگی مردم را سیاه می کنند و بعد فحشش را به مقدسات و دین بدهند لعنت خدا بر لیبرال ها و سکولارهای کت و شلواری و معمم