نبرد میان حق و باطل از ابتدای خلقت تاکنون بوده و هست و طبق فرمایش خداوند متعال پیروزی حتمی با جبهۀ حق است: «قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعيدُ؛ بگو: حق آمد! و باطل(کاری از آن ساخته نیست و) نمیتواند آغازگر چیزی باشد و نه تجدیدکننده آن!» اما آنچه باید به آن توجه شود این است که جامعه مؤمنان هیچ زمان نباید در برابر خطر نفوذ و حیلهگری جریان باطل بیتوجه بماند. به مناسبت میلاد نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) به نفوذ جریان باطل و یهود قبل از ولادت و زمان زندگانی ایشان میپردازیم.
طرحریزی یهود برای مبارزه با پیامبر خاتم
بهانهتراشیهای قوم بنیاسرائیل در قبال تمام الطافی که خداوند و حضرت موسی(ع) به این قوم داشتند و به تأیید قرآن در سوره مائده آیه ۸۲: «به طور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت» ما را متوجه این امر میسازد که قوم بنیاسرائیل و در اصل «یهود» انبیاء الهی را مانع رسیدن به اهداف خود میدیدند و پذیرشی در برابر پذیرفتن حق نداشته و همواره به دنبال تحریف ادیان الهی قبل و بعد خود بودهاند.
جریان یهود پس از حضرت عیسی(ع) جز اسلام تهدید دیگری در برابر خود احساس نمیکرد. حجت الاسلام مهدی طائب در کتاب دشمن شدید [1] میگوید: مجموعه عملیات یهودیان برای مبارزه با پیامبر آخرالزمان در سه مرحله طرحریزی شده بود:
- ترور پیامبر اکرم و جلوگیری از ظهور ایشان
- ایجاد موانع بر سر راه ایشان برای جلوگیری از رسیدن به قدس؛ چون قدس محور خواسته یهود بود و اگر این منطقه به دست پیامبر اسلام فتح میشد یهود برای همیشه ناامید میگردید.
- نفوذ در حکومت پیامبر خاتم و حاکمیت بر آن بدان جهت که یهودیان با تعالیم حضرت موسی(ع) به علم چهرهشناسی مسلط بودند و به چهرۀ والدین و نسل پیامبر خاتم شناخت داشتند و حضرت موسی(ع) از پیامبر خاتم به آنها خبر داده بود و یهودیان در عربستان ساکن شده بودند. یهود از ابتدا در پی جلوگیری از تولد حضرت رسول خدا بود. ترور هاشم و عبدالله نیز در راستای همین هدف یهود بود اما به خواست خدا، حضرت محمد(ص) به دنیا آمد.
طبق برخی منابع، یهودیان در دوران کودکی پیامبر نیز قصد به قتل رساندن ایشان را داشتند. به همین علت، حضرت را به دایهای سپردند تا دور از مکه، از ایشان محافظت کند.
برخی دلیل این کار را شیر نداشتن مادر حضرت محمد (ص) یا بد بودن آبوهوای مکه و یا رسوم عربی عنوان کردهاند، اما اگر آمنه شیر نداشت، محمد (ص) را به دایهای در مکه میسپرد تا از نوزادش دور نیفتد. البته سوال مهمتر این است که آیا دوران شیردهی نوزاد، پنج سال طول میکشد؟!
در این مدت یهود به ترور شخصیتی و ایجاد تحریف و شایعه پیرامون شخصیت ایشان پرداخت که در این امر ناکام ماند.
تشکیل حکومت در مدینه و مانعی بزرگ به نام یهود
یهودیان شنیده بودند که پیامبر آخرالزمان در یثرب ساکن میشود پس قبل از ورود پیامبر، یهودیان در یثرب و مسیرهای منتهی به قدس ساکن شدند چرا که میدانستند هدف نهایی ایشان رسیدن به قدس است.
پیامبر اکرم پس از ورود به مدینه، حکومت و قدرتی سیاسی را تشکیل دادند که از ملزومات نبوت است. این اقدام پیامبر، موجب شد تا یهود تلاش خود را در رویارویی با اسلام و حکومت پیامبر افزایش دهد.
جنگ بدر و شکست قریش به هر اندازه برای مسلمانان، شکوه و افتخار آفرید، برای یهودیان ساکن در مدینه و اطراف آن ترس و وحشت ایجاد کرد؛ زیرا تا به آن روز یهودیان آن منطقه، اهمیت زیادی به تبلیغات اسلام و پیشرفت مسلمانان نمیدانند و خطری از این ناحیه حس نمیکردند، اما شکست قریش و پیروزی مسلمانان موجب شد تا آنها به پیمانشکنی و آزار و اذیت مسلمانان روی بیاورند.
نخستین گروه یهودی که پیمانشکنی کرد و عهد خود را با پیامبر نادیده گرفت، قبیله بنیقینقاع بود که ۱۵ روز مسلمانان آنها را محاصره کردند و اموالشان را مصادره و آنها را تبعید کردند.
بعد از بنیقینقاع، بنینضیر بودند که با سوء قصد به جان نبی مکرم اسلام(ص) عهد و پیمان خود را شکستند و پس از آن، یهودیان لشکر دههزار نفری را که از تمام جزیرة العرب جمع شده بودند را در سال پنجم هجرت به سمت مدینه حرکت دادند. بعد از کندن خندق به پیشنهاد سلمان فارسی، یهودیهای داخل مدینه (قبیله بنی قریظه) عهد خود را با پیامبر شکستند و در داخل شهر هر کس را میدیدند به آن تعرض میکردند.
جبهۀ یهود برای نفوذ به درون حاکمیت، در پی کسی بودند که از عهدۀ دو مأموریت برآید:
- در کنار رسول خدا به گونهای رفتار کند که مسلمانان او را شخصیتی برجسته و توانمند برای خلیفه شدن بشناسند.
- سازمانی ایجاد کرده و کسانی را گرد هم آورد كه حكومت او را به رسمیت بشناسند؛ همچنین کسانی باشند که در حمایت از او تلاش کنند و مسلمانان را گرد او جمع نمایند.
قرآن و عترت تنها راه نجات
پیامبر مکرم، نگران امت اسلامی بعد از خود بودند و میدانستند که یهود تا اسلام و مسلمانان را منحرف نکند، لحظهای آسودگی ندارد. در روزهای پایانی عمر ایشان، مردم در مسجد مدینه، رسول خدا را دیدند که با حالتی بیمارگونه وارد میشوند. پیغمبر را تا پای منبر آوردند. ایشان با مردم سخن گفتند و فرمودند:«دو امانت گرانبها را در میان شما میگذارم…»
حدیث ثقلین از زبان پیامبر اسلام در فضای تاریخ نقش بست «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» من در میان شما دو چیز سنگین قیمت به جا میگذارم.
این دو چیز یکی کتاب خداست یعنی این قرآن و دومی عترت و خاندان و جانشینان منند. این مفسران قرآن، این آگاهان به قرآن، این فداییدهنگان در راه قرآن، این کسانی که از آغاز نزول قرآن پا به پای قرآن در متن جامعه اسلامی به تلاش مشغول بودهاند. منظور از عترت همه افراد خاندان پیغمبر هم نیستند. شخص امیرالمومنین است. این را استدلالها و حجتهای قوی و تردیدناپذیر به ما میگوید. بعد از امیرالمومنین هم یازده امام دیگر.[2]
اما بعد از رحلت ایشان مردم مسیر را گم کردند و به فرمایش حضرت رسول عمل نکردند که این نتیجۀ اعمال سازمانیافتۀ یهود بود که بوسیلۀ اشخاصی حق را از مسیرش منحرف کردند. یهود با تجربۀ تحریف مسیحیت و گمراه کردن مسیحیان، مسلمانان را دچار کجروی عظیمی کرد.
منابع:
[1] طائب، مهدی، دشمن شدید، ([بیجا]، انتشارات شهید کاظمی: 1394) دفتر اول، ص ۲۱۳.
[2] خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، ([بیجا]، موسسه فرهنگی هنری ایمان جهادی:1398) حلقه سوم صفحه ۲۹.
بیشتر بخوانید:
پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم پیامبر خاتم