جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)

عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)
سایت استاد فرج نژاد
شروع کنید
0
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
شروع کنید

وبلاگ

موسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد > مطالب سایت > دسته‌بندی ساختاری > یادداشت > طرحواره شکست | رسانه‌ها و پرورش حس ناکامی | قسمت شانزدهم

طرحواره شکست | رسانه‌ها و پرورش حس ناکامی | قسمت شانزدهم

۱۴۰۳-۰۹-۰۲
دسته‌بندی ساختاری، رسانه و روانشناسی، سرویس‌های سایت، مطالب سایت، یادداشت
طرحواره شکست

آیا رسانه‌ها طرحواره شکست را ترویج می‌دهند؟ پاسخ به این پرسش نیازمند نگاهی عمیق به رفتارشناسی انسان در مواجهه با پیام‌های رسانه‌ای است. رسانه‌ها از طریق ارائۀ محتوایی که بر مقایسۀ ناعادلانۀ استانداردهای غیرواقعی و ایده‌آل‌سازی موفقیت تاکید دارد می‌توانند باعث تقویت و ترویج طرحواره شکست در مخاطبان شوند.

در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی افراد به‌طور مداوم در معرض موفقیت‌های ظاهری و بهترین تصویر از افرادی هستند که به صورت گزینشی جنبه‌های مثبت و موفق زندگی خود را نشان می‌دهند. این نوع نمایش‌ها می‌تواند باعث ایجاد حس خودکم‌بینی، نارضایتی از خود و در نهایت تقویت طرحواره شکست و ایجاد مقایسۀ ناعادلانۀ خود مخاطب در خودش شود.

آسیب‌پذیری این مسأله در کسانی که حساسیت بالایی به مقایسه اجتماعی داشته و خودشان نیز از طرحوارۀ شکست و عزت نفس پایین رنج می‌کشند بسیار عمیق‌تر است. از طرفی بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی تبلیغات و فیلم‌ها نیز ممکن است به‌صورت غیرمستقیم یا حتی مستقیم تصویر افراد ناکام را به نمایش بگذارند و نوعی حس بی‌ارزشی در تأیید خودکام بخش بودن طرحواره شکست در مخاطب ایجاد کنند.

این الگوها به مخاطبان القاء می‌کند که برای موفقیت لازم است به استانداردهای خاصی دست یابند و در صورت عدم دستیابی به آن‌ها شکست خورده محسوب می‌شوند. برای بررسی دقیق‌تر این موضوع ابتدا باید طرحواره شکست را تعریف کنیم و سپس به تحلیل و توضیح نمونه‌هایی از محتوای رسانه‌ای بپردازیم که به تقویت طرحواره شکست منجر می‌شوند.

 

ساختار طرحواره شکست

طرحواره شکست یکی از طرحواره‌های ناسازگار خودکام‌بخش است. افرادی که این طرحواره را دارند احساس می‌کنند در برخی زمینه‌ها فاقد توانایی و استعداد کافی هستند، بدون آنکه واقعاً با کوشش و خطا بررسی کنند، امتحان کنند یا زمان و انرژی صرف کنند. قبل از هر گونه تلاش و ارزیابی خود را شکست‌خورده می‌پندارند و احساس می‌کنند که در برابر دیگران بی‌کفایت هستند. این احساس بی‌کفایتی در اینجا مربوط به توانمندی فرد است؛ یعنی فرد باور دارد که از نظر توانمندی‌های لازم برای انجام یک کار خاص فاقد صلاحیت است.

این احساس بی‌کفایتی در دیگر طرحواره‌ها نیز متفاوت است؛ در طرحوارۀ نقص و شرم بی‌کفایتی به شکل نقص در ارزشمندی فرد بروز پیدا می‌کند، در طرحوارۀ وابستگی بی‌کفایتی به عدم توانایی در تصمیم‌گیری مرتبط است اما در طرحواره شکست بی‌کفایتی مربوط به ناتوانی قبل از انجام کار در تصمیم‌گیری بروز پیدا می‌کند.

طرحواره شکست خودکام‌بخش است؛ زیرا فرد زمانی که این طرحواره را داشته باشد به اندازه کافی و جدی به کارها نمی‌پردازد و به خود اجازه نمی‌دهد که موفق شود. او احساس می‌کند که از عهده کار برنمی‌آید و خود را از قبل درمانده و شکست‌خورده می‌بیند. در نتیجه هیچ تلاشی برای یادگیری و پیشرفت انجام نمی‌دهد و به خود می‌گوید که اصلاً استعداد لازم برای موفقیت در آن کار را ندارد. این نوع تفکر به‌طور خودکار فرد را از تلاش و یادگیری بازمی‌دارد چرا که از ابتدا خود را ناتوان و شکست‌خورده می‌داند.

شکست آموخته‌شده(Learned Helplessness) یک نظریۀ روان‌شناختی است که اولین‌بار توسط مارتین سلیگمن و همکارانش در دهۀ 1960 مطرح شد. این مفهوم از آزمایش‌های کلاسیکی ناشی می‌شود که در آن‌ها حیوانات آزمایشگاهی، مانند سگ‌ها در معرض شرایطی قرار می‌گرفتند که در آن‌ها هیچ کنترلی بر محیط یا نتیجۀ اقداماتشان نداشتند. در یکی از آزمایش‌های معروف سلیگمن سگ‌ها در معرض شوک‌های الکتریکی قرار گرفتند بدون اینکه بتوانند از آن‌ها فرار کنند.

پس از مدتی حتی زمانی که شرایط تغییر کرد و سگ‌ها می‌توانستند از شوک‌ها بگریزند بسیاری از آن‌ها هیچ تلاشی برای فرار نکردند و همچنان در برابر شوک‌ها بی‌حرکت باقی ماندند. سلیگمن نتیجه‌گیری کرد که وقتی موجودات احساس می‌کنند قادر به کنترل یا تغییر وضعیت‌های منفی نیستند حتی در شرایطی که تغییر ممکن است، آن‌ها از تلاش برای تغییر وضعیت دست می‌کشند و رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که حاکی از احساس «بی‌فایدگی» یا «ناتوانی» است.

این پدیده در انسان‌ها نیز قابل مشاهده است. خصوصاً افرادی که مکرراً در مواجهه با شکست‌ها و ناکامی‌ها در امر تربیت و تعلیم قرار دارند. در چنین مواردی فرد به این نتیجه می‌رسد که هیچ‌گاه قادر به تغییر یا کنترل شرایط خود نیست و به تدریج احساس بی‌کفایتی و ناتوانی به یک ویژگی ثابت در زندگی‌اش تبدیل می‌شود. این احساس بی‌فایدگی که در اصل، نتیجۀ شکست‌های مکرر است می‌تواند به نوعی فرآیند روان‌شناختی به نام شکست آموخته‌شده تبدیل شود.

طرحوارۀ شکست به احساس بی‌کفایتی و ناتوانی در تصمیم‌گیری و مواجهه با چالش‌ها اشاره دارد. افرادی که طرحواره شکست را تجربه می‌کنند، به‌طور ناخودآگاه خود را فاقد توانمندی‌ها و استعدادهای لازم می‌بینند و این احساس را در بسیاری از زمینه‌ها از جمله تحصیل، شغل، روابط و اهداف شخصی تجربه می‌کنند.

ارتباط عمیق بین شکست آموخته‌شده و طرحواره شکست در آن است که شکست آموخته‌شده می‌تواند به‌شدت شکل‌دهندۀ طرحواره شکست باشد. وقتی فردی در معرض تجربیات مکرر شکست قرار می‌گیرد و به تدریج می‌آموزد که تلاش‌هایش تأثیری در تغییر وضعیت نخواهد داشت این احساس ناتوانی به طور پایدار در ذهن او نقش می‌بندد و به طرحواره‌ای تبدیل می‌شود که در مواجهه با هر چالش جدید به صورت خودکار فعال می‌شود.

به عبارت دیگر افراد با طرحواره شکست که در اثر شکست آموخته‌شده شکل گرفته است به‌طور مداوم به خود می‌گویند: من برای این کار استعداد ندارم، من همیشه شکست می‌خورم و یا من هرگز نمی‌توانم موفق بشوم. این باورها نه‌تنها انگیزۀ فرد را کاهش می‌دهند بلکه مانع از تلاش و مواجهه با مشکلات می‌شوند.

همان‌طور که در آزمایش سلیگمن مشاهده شد وقتی موجودات زنده احساس کنند که هیچ کنترلی بر محیط خود ندارند به مرور از تلاش دست می‌کشند. این پدیده در انسان‌ها نیز به همین شکل عمل می‌کند و می‌تواند به شکل‌گیری طرحواره شکست منجر شود. افرادی که تجربه مداوم شکست یا ناکامی دارند و احساس می‌کنند که توانایی تغییر شرایط را ندارند، به تدریج از جستجو برای راه‌حل‌ها و استفاده از منابع خود دست می‌کشند و به این باور می‌رسند که هیچ‌گاه موفق نخواهند شد.

این باور نه‌تنها رفتارهای آن‌ها را محدود می‌کند بلکه ممکن است در برابر چالش‌ها و موقعیت‌های جدید آن‌ها را دچار احساس درماندگی و افسردگی کند. در واقع شکست آموخته‌شده به‌طور غیرمستقیم به تثبیت طرحواره شکست با تقویت و تأیید بی‌کفایتی در ذهن فرد کمک می‌کند؛ زیرا فرد از هر گونه تلاش برای مواجهه با چالش‌ها اجتناب می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که هیچ‌وقت نمی‌تواند تغییر کند یا به موفقیت دست یابد.

 

عوامل ایجاد طرحواره شکست در پدیدایی

  1. والدین ایرادگیر و کمال‌گرا
    والدینی که دائماً ایراد می‌گیرند و هیچ‌گاه رضایت نشان نمی‌دهند به تدریج به کودک احساس ناکافی بودن القاء می‌کنند. وقتی کودک در تلاش‌های خود همیشه ناتوان از جلب رضایت والدین است به تدریج به این باور می‌رسد که هیچ‌وقت قادر به انجام هیچ‌چیزی به‌طور کامل نیست. او نتیجه را به بیرون از خود تعمیم نمی‌دهد چون هنوز تفکر انتقادی در او به صورت کامل شکل نگرفته در نتیجه تمام پیامدها را به خودش نسبت می‌دهد.
    این نوع والدین ممکن است بدون در نظر گرفتن توان و سن کودک از او انتظارات غیرواقعی داشته باشند. به‌عنوان مثال ممکن است از یک کودک پنج‌ساله انتظار داشته باشند که اتاقش را کاملاً مرتب کند و اگر این کار به‌درستی انجام نشود او را سرزنش و تنبیه کنند.
  2. مقایسه‌های ناعادلانه
    مقایسه‌های مداوم و ناعادلانه چه در داخل خانواده و چه در سطح اجتماعی باعث ایجاد احساس کمبود و خودکم‌بینی در فرد می‌شود. این مقایسه‌ها می‌توانند با ویژگی‌های دیگران خصوصاً افراد مثالی مانند برادر، خواهر یا همکلاسی‌ها، انجام شود. برای مثال وقتی والدین یا اطرافیان دائم به کودک می‌گویند: چرا مثل فلانی موفق نیستی؟ یا رنگ پوست برادرت از تو روشن تر است کودک ممکن است؛ احساس کند که هرگز به اندازه‌ی کافی خوب یا موفق نیست و این احساس می‌تواند ریشه در طرحواره شکست داشته باشد. این نوع مقایسه‌ها نه‌تنها در دوران کودکی بلکه در بزرگسالی هم ادامه می‌یابد و فرد خود را با دیگران مقایسه می‌کند.
  3. ایجاد حس درماندگی
    والدینی که به‌طور مداوم به کودک می‌گویند که «تو نمی‌توانی این کار را انجام دهی» یا «این کار برای تو سخت است» و جلوی انجام کارهایی که کودک قادر به انجام آن‌هاست را می‌گیرند احساس درماندگی و بی‌کفایتی در تصمیم‌گیری را در کودک ایجاد می‌کنند. به‌عنوان مثال اگر کودک نخواهد تکالیف مدرسه‌اش را انجام دهد اما والدین او را وادار به انجام آن‌ها کنند کودک ممکن است این احساس را پیدا کند که هیچ‌وقت قادر به انجام کارها به‌طور مستقل نیست. این نگرش به مرور زمان می‌تواند به‌طور دائمی در کودک نهادینه شود.
  4. فضای نامناسب برای رشد و موفقیت
    در صورتی که محیط کودک از نظر آموزشی و اجتماعی محدود باشد او ممکن است احساس کند که به اندازۀ دیگران توانمند نیست. این احساس در مقایسه با همکلاسی‌ها و دیگران که مهارت‌های خاصی دارند مانند توانایی در نقاشی، خوشنویسی، یا نوازندگی ساز، تشدید می‌شود. برای مثال والدینی که شرایط رشد کودک را فراهم نکرده‌اند او را به کلاس‌های متفاوت ورزشی و هنری نفرستاده‌اند؛ کودک به مدرسه می‌رود و می‌بیند که بسیاری از همکلاسی‌هایش در زمینه‌هایی مانند هنر یا ورزش مهارت دارند، اما خود احساس می‌کند هیچ‌ یک از این مهارت‌ها را ندارد، ممکن است دچار احساس عدم توانمندی و ناتوانی شود.

این عوامل می‌توانند به‌طور گسترده‌ای بر شکل‌گیری طرحواره شکست تأثیر بگذارند و فرد را به این باور برسانند که هر تلاشی برای موفقیت در زندگی محکوم به شکست است. در واقع وقتی کودک با این تجربیات مواجه می‌شود، ممکن است به تدریج احساس کند که هیچ‌وقت نمی‌تواند به انتظارات دیگران دست یابد یا حتی به استانداردهای خود برسد.

 

راهکارهای مقابله‌ای برای فرار از درد و رنج طرحواره شکست

افرادی که درگیر طرحواره شکست هستند ممکن است واکنش‌های مختلفی را از خود نشان دهند که به صورت‌های تسلیم، اجتناب و جبران در می‌آید. در اینجا هر کدام از این سبک‌ها به صورت تخصصی‌ و با مثال‌های مرتبط توضیح داده می‌شود.

تسلیم/طرحواره شکست

افراد با طرحواره شکست که در سبک تسلیم قرار دارند معمولاً احساس می‌کنند که نمی‌توانند با موفقیت‌های دیگران رقابت کنند. این افراد در مقایسه با دیگران خود را در موقعیت پایین‌تری می‌بینند و به‌طور مداوم در حال ارزیابی خود در مقایسه با موفقیت‌های دیگران بوده و جذب کسانی می‌شوند که سرزنش‌گر بوده و مقایسه‌های ناعادلانه با آن‌ها دارند.

یکی از ویژگی‌های بارز این سبک مقایسه‌های ناعادلانه است. افراد دائماً خود را با کسانی مقایسه می‌کنند که به نظر می‌رسد توانسته‌اند در زندگی موفق شوند. مثلاً ممکن است فردی موفق در زمینه تحصیل یا شغلی را در رسانه‌ها ببیند و احساس کند که او به هیچ‌وجه نمی‌تواند به آن سطح برسد. این مقایسه‌ها معمولاً به طور ناقص انجام می‌شوند؛ فرد موفق در رسانه‌ها ممکن است ویژگی‌هایی داشته باشد که به‌طور کامل نشان داده نمی‌شود اما فرد مبتلا به این طرحواره فقط موفقیت‌های سطحی او را می‌بیند.

مثال

مارتین سلیگمن در سال 1998 در نظریۀ روانشناسی مثبت و معنوی خود به این موضوع اشاره کرد که در گذشته انسان‌ها در قبیله‌ها زندگی می‌کردند و به دلیل شباهت‌های زیادی که با یکدیگر داشتند مثل یکی بودن لباس‌ها ابزار و مکان زندگیشان، یکدیگر را کمتر باهم مقایسه می‌کردند و احساس نمی‌کردند که در معرض درماندگی یا افسردگی قرار دارند.

اما با ظهور رسانه‌ها و مقایسه‌های ناعادلانه افراد مدام خود را با بهترین‌های یک کاراکتر که در فضای مجازی به نمایش گذاشته می‌شود مقایسه می‌کنند و احساس می‌کنند که هیچ‌گاه نمی‌توانند به این موفقیت‌ها برسند. به‌طور مثال فردی ممکن است خود را با فردی که دارای محدودیت‌های زیادی است مقایسه کند و احساس کند که حتی این فرد نیز از او موفق‌تر بوده و خانواده‌اش نیز این امر را برایش تبدیل به سرکوفت کنند.

  1. قیاس آدم و شیطان: در قرآن و متون دینی، داستان شیطان و آدم به‌عنوان اولین نمونه از قیاس نادرست شناخته می‌شود. شیطان که خود را از آدم برتر می‌دانست و به دلیل تفاوت‌های ظاهری(خاک بودن آدم و آتش بودن شیطان) خود را به او ترجیح داد در واقع در معرض گرفتار شدن به نوعی قیاس ناعادلانه و حس برتری قرار گرفت. این قیاس اشتباه باعث شد که شیطان دچار تکبر و در نهایت سقوط شود. مشابه این موضوع در دنیای مدرن نیز مشاهده می‌شود، جایی که افراد خود را به‌طور مداوم با دیگران مقایسه می‌کنند و این مقایسه‌ها در فضای رسانه‌ای می‌تواند منجر به احساس کم‌ارزشی و افسردگی شود. امروزه روانشناسان نیز اشاره می‌کند که مقایسه‌های اجتماعی و ناعادلانه می‌توانند احساس درماندگی، افسردگی و طرحواره شکست را ایجاد کنند.
    سورۀ اعراف، آیۀ 12: قالَ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ ۚ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ ۚ خَلَقْتَنِی مِنْ نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ
  2. قیاس هابیل و قابیل: در داستان هابیل و قابیل در قرآن دو برادر در برابر یکدیگر قرار می‌گیرند و در نهایت قابیل به دلیل حسادت و مقایسۀ خود با هابیل به او آسیب می‌زند. این داستان نمونه‌ای از نحوۀ تأثیر قیاس‌های ناعادلانه در تصمیمات و احساسات انسانی است. همان‌طور که قابیل نتواست خود را با برادرش برابر ببیند در دنیای امروز نیز افراد ممکن است با مقایسه خود با دیگران حسادت و عدم رضایت از خود را تجربه کنند. حال این نوع مقایسه‌های اجتماعی در فضای رسانه‌ای نیز که در قرآن ذکر شد می‌تواند آسیب‌های روانی مانند اضطراب، افسردگی و طرحواره شکست را تشدید کند.
    سورۀ مائده، آیۀ 30: فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ
  3. عدم تنافی موضوع با دین: این موضوع در قرآن و آموزه‌های اسلامی به این شکل مطرح می‌شود که هر فرد به‌طور مستقل از دیگری مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و نباید خود را با دیگران مقایسه کند. دین به ما یادآوری می‌کند که هر فرد دارای ویژگی‌ها و نعمت‌های خاص خود است و باید شکرگذار این تفاوت‌ها باشد. در آموزه‌های دینی مقایسۀ خود با دیگران به‌عنوان یک عامل منفی شناخته می‌شود که می‌تواند به بدبینی و حسادت منجر شود. این مفاهیم و نکات مطرح شده توسط سلیگمن با هم تنافی‌ای ندارند که سلیگمن نیز می‌گوید مقایسه‌های اجتماعی می‌توانند به احساسات منفی و افسردگی دامن بزنند.

 

 

اجتناب/طرحواره شکست

افرادی که در سبک اجتناب قرار دارند از انجام کارهایی که احساس می‌کنند در آن‌ها شکست می‌خورند یا موفق نمی‌شوند اجتناب می‌کنند. این افراد تمایل دارند از وظایف دشوار یا چالش‌برانگیز فرار کنند تا از مواجهه با احساس شکست جلوگیری کنند.

مثال:

یکی از رفتارهای رایج در این سبک اهمال‌کاری است. فرد ممکن است از انجام کاری ضروری یا مهم خودداری کند حتی اگر زمان و تخصص کافی برای انجام آن داشته باشد. این اجتناب می‌تواند از ترس از احتمال شکست یا احساس ناتوانی در انجام کار نشأت گیرد. فرد ممکن است به جای انجام تکالیف به کارهایی دیگر مانند کمک به دیگران یا انجام وظایف روزانه بپردازد که به‌طور مستقیم به مسؤولیت‌های اصلی او مربوط نمی‌شود.

مثلا فردی ممکن است به دلیل ترس از ناتوانی یا شکست در انجام یک پروژه مهم مدام از آن اجتناب کند. او به جای این که روی مطالعه یا انجام تحقیق تمرکز کند ممکن است به دیدن فیلم یا چک کردن شبکه‌های اجتماعی بپردازد یا حتی پروژه سخت‌تری را به عهده بگیرد که ترس از احتمال ناکامی در آن نیست! او ممکن است خود را متقاعد کند که مشغله‌های دیگری وجود دارند که باید آن‌ها را انجام دهد در حالی که از اصل وظیفه خود فرار می‌کند. همان موقع که دقیقا باید کار را انجام دهد مشغول امور دیگر می‌شود.

 

جبران/طرحواره شکست

افرادی که در سبک جبران قرار دارند برای مقابله با احساسات ناشی از شکست ممکن است به دو شکل متفاوت عمل کنند: یا با نادیده گرفتن یا کم‌ارزش دانستن موفقیت‌های دیگران یا با تلاش افراطی برای جبران نواقص خود. این افراد احساس می‌کنند که برای مقابله با ناکامی‌ها و شکست‌های احتمالی باید به‌طور مداوم تلاش کنند و در مواردی حتی رفتارهایی به افراط نشان می‌دهند.

نوع اول کم‌ارزش‌سازی موفقیت‌های دیگران

در این حالت، فرد تلاش می‌کند تا موفقیت‌های دیگران را کم‌ارزش کند تا از احساس ناتوانی خود جلوگیری کند.

مثال

برای مثال ممکن است فردی که نتواسته است در رشته پزشکی قبول شود دیگر ارزش این رشته را پایین بیاورد و بگوید که اصلاً پزشکی برای او جذاب نیست یا اصلاً ارزش ندارد. این کار باعث می‌شود که فرد از احساس ناکامی خود فرار کند و خود را در موقعیت بهتری احساس کند. این کار به نوعی جبران شکست خود به حساب می‌آید.

نوع دوم تلاش افراطی برای جبران

در این حالت فرد ممکن است تمام انرژی خود را به جبران شکست‌های کوچک اختصاص دهد. این افراد از ناتوانی خود در انجام یک کار خاص احساس عدم کفایت می‌کنند و تلاش‌های افراطی برای جبران آن ناتوانی‌ها انجام می‌دهند.

مثال:

برای مثال فردی که در یک آزمون موفق نشده است ممکن است ساعت‌ها وقت بگذارد و دوباره همان مطالب را با دقتی افراطی مرور کند. فردی ممکن است پس از قبولی در یک آزمون به جای اینکه به موفقیت خود افتخار کند خود را به شدت درگیر مطالعه مجدد کند و این احساس را داشته باشد که چون او قبلاً به اندازه کافی تلاش نکرده است باید دوباره و به طور مفرط مطالعه کند. حتی اگر موفق شود ممکن است احساس کند که تنها از طریق تلاش زیاد بوده است که به این موفقیت دست یافته و نه به خاطر استعداد یا توانمندی واقعی‌اش.

نتیجه‌گیری: افرادی که با طرحواره شکست دست و پنجه نرم می‌کنند اغلب در واکنش به احساسات منفی، از سبک‌های مختلفی همچون تسلیم، اجتناب یا جبران استفاده می‌کنند. این سبک‌ها به نوعی باعث تقویت این طرحواره می‌شوند و در نتیجه فرد در چرخه‌ای از مقایسه‌های ناعادلانه اجتناب از چالش‌ها و تلاش‌های افراطی برای جبران شکست‌ها گیر می‌کند. این رفتارها به مرور زمان می‌توانند بر عملکرد و سلامت روانی فرد تأثیر منفی بگذارند.

 

پاتوفیزیولوژی طرحواره شکست

پاتوفیزیولوژی طرحواره شکست به‌طور عمده به تعاملات پیچیده‌ای از عوامل زیستی، عصبی و روانی مرتبط با تجارب منفی فرد از شکست‌های گذشته و برداشت‌های منفی از خود و توانمندی‌ها می‌پردازد. این پروسه در چندین سطح مغزی و روان‌شناختی قابل تجزیه و تحلیل است:

فعالیت ناهنجار در نواحی مغزی

آمیگدال و واکنش به تهدیدات اجتماعی

آمیگدال که نقش مهمی در پردازش احساسات و تهدیدهای اجتماعی و اضطراب دارد در افراد با طرحواره شکست در معرض فعالیت‌های بالاتر قرار می‌گیرد. این افزایش فعالیت می‌تواند ناشی از اضطراب مداوم از ناتوانی در برآورده کردن انتظارات از خود و ترس از طرد شدن باشد. مطالعات نشان می‌دهد که آمیگدال در موقعیت‌های تهدید‌آمیز اجتماعی که مرتبط با شکست‌ها یا ناتوانی‌های فردی است بیش از حد فعال می‌شود(Hariri et al., 2002).

این فعالیت افزایشی می‌تواند باعث احساس اضطراب مزمن و کاهش اعتماد به نفس در فرد شود که به نوبه خود انگیزۀ او برای مواجهه با چالش‌ها را کاهش می‌دهد و فرد بیشتر از انجام کارها خودداری می‌کند.

کاهش فعالیت در قشر پیش‌پیشانی

تنظیم هیجانات و تصمیم‌گیری ناکارآمد

قشر پیش‌پیشانی که مسؤولیت تنظیم هیجانات و تصمیم‌گیری‌های منطقی را بر عهده دارد در افراد با طرحواره شکست دچار کاهش فعالیت شده و اندازۀ آن کوچک می‌شود. این کاهش فعالیت به توانایی فرد در ارزیابی درست موقعیت‌ها و مدیریت هیجانات منفی آسیب می‌زند و موجب می‌شود که او بیشتر در معرض واکنش‌های تکانه‌ای مانند فرار از چالش‌ها یا انجام رفتارهای اجتنابی قرار گیرد(Goldin et al., 2008). همچنین کمبود این تنظیمات عاطفی می‌تواند به تقویت احساس درماندگی و ناتوانی در مواجهه با چالش‌ها منجر شود.

نقش ژنتیک و اپی‌ژنتیک

تأثیر ژن‌ها و تجربیات دوران کودکی

ژنتیک و اپی‌ژنتیک نقش مهمی در توسعۀ طرحواره شکست ایفا می‌کنند. برخی ژن‌ها که با پردازش سروتونین و دیگر انتقال‌دهنده‌های عصبی مرتبط هستند، می‌توانند بر نحوۀ واکنش به استرس و ناتوانی در مواجهه با شکست تأثیر بگذارند.

برای مثال کسانی که درگیر واریانت‌های خاصی از ژن‌های مرتبط با سروتونین و اکسی‌توسین هستند ممکن است حساسیت بیشتری به شکست‌ها و عدم موفقیت‌ها داشته باشند(Duman and Nestler, 2013). تجربیات منفی در دوران کودکی نیز می‌توانند باعث تغییرات اپی‌ژنتیکی شوند که در پاسخ به فشارهای آینده فرد را حساس‌تر کرده و در نتیجه امکان توسعۀ این طرحواره افزایش می‌یابد(Meaney et al., 2012)

نوروپلاستیسیته و تقویت اتصالات عصبی ناسالم

تقویت مسیرهای عصبی وابسته به شکست

نوروپلاستیسیته که به توانایی مغز برای تغییر و انطباق با تجربیات جدید اشاره دارد در افرادی که در معرض شکست‌های مکرر قرار دارند یا از کودکی با انتظارات نامعقول روبرو بوده‌اند مسیرهای عصبی مرتبط با احساس ناتوانی و شکست را تقویت می‌کند. این فرآیند به این معناست که مغز به‌طور تدریجی خود را با واکنش به شکست و احساس ناکامی تطبیق می‌دهد و مسیرهای عصبی خاصی شکل می‌گیرد که از تغییر و رشد مثبت جلوگیری می‌کند(Nestler et al., 2014). چنین تقویت‌هایی می‌توانند منجر به تثبیت الگوهای رفتاری اجتنابی و شکست‌پذیری در فرد شوند که باعث می‌شود او از پذیرش چالش‌ها و مقابله با مشکلات اجتناب کند.

 

تأثیر رسانه و طرحواره شکست | چیزی که در اینترنت می‌بینید همۀ واقعیت نیست!

داستان اسباب‌بازی (Toy Story 1996)

انیمیشن داستان اسباب‌بازی أثر جان لستر انیمیشنی است که هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان پیام‌هایی پیچیده دربردارد. این انیمیشن علاوه بر جنبه‌های سرگرم‌کننده و داستانی می‌تواند از منظر روان‌شناسی و تأثیر آن بر طرحواره شکست(Defectiveness/Shame schema) بررسی شود. در ادامه تحلیل تخصصی این انیمیشن با تمرکز بر طرحواره شکست و پیامدهای آن ارائه می‌شود.

در انیمیشن داستان اسباب‌بازی شخصیت وودی(Woody)، اسباب‌بازی کابوی قدیمی و محبوب به شدت تحت تأثیر طرحواره شکست قرار می‌گیرد. او احساس می‌کند که در معرض جایگزینی و طرد شدن قرار دارد و این نگرانی موجب شکل‌گیری رفتارهایی از قبیل حسادت، کنترل‌گری و اضطراب می‌شود.

وودی زندگی خود را به عنوان اسباب‌بازی شمارۀ یک در اتاق اندی سپری می‌کند. اما با ورود باز لایت‌یر(Buzz Lightyear) اسباب‌بازی جدید و مدرن، احساسات بی‌ارزشی و ترس از کنار گذاشته شدن در وودی بروز می‌کند. در ابتدا وودی با خود می‌اندیشد که «باز» ممکن است جای او را در قلب اندی بگیرد که این موضوع برای او تهدیدی بزرگ است. این ترس از طرد شدن و تغییر جایگاه در نزد آندی موجب بروز اضطراب و نارضایتی در وودی می‌شود.

وودی به باز حسادت می‌کند. این حسادت می‌تواند از ترس بی‌ارزشی و نقص در خود سرچشمه بگیرد. او خود را در مقایسه با باز که اسباب‌بازی جدیدتر و جذاب‌تری به نظر می‌رسد کم‌ارزش می‌بیند. این احساس عدم کفایت یکی از ویژگی‌های بارز طرحواره شکست است که فرد را به رقابت‌های مفرط و رفتارهای جبران‌کننده وا می‌دارد.

ترس اصلی وودی این است که اندی او را کنار بگذارد و از او به عنوان اسباب‌بازی بی‌اهمیتی استفاده کند. این ترس از طرد شدن و ناتوانی در مهم بودن در زندگی اندی، برای وودی به تجربه‌ای عمیق از شرم و ناکافی بودن تبدیل می‌شود. باز لایت‌یر در ابتدای انیمیشن تصور می‌کند که واقعاً فضانورد است و به هیچ عنوان از اسباب‌بازی بودن خود آگاه نیست. او پس از درک حقیقت یعنی اسباب‌بازی بودن خود دچار شوک و بحران هویت می‌شود. این بحران هویتی به نوعی با طرحواره شکست ارتباط دارد؛ زیرا باز نیز از درک موقعیت خود به عنوان یک اسباب‌بازی احساس بی‌ارزشی می‌کند.

در این راستا باز در تلاش است تا جایگاه خود را در دنیای جدیدش ثابت کند که به تدریج باعث می‌شود از طرحواره شکست رنج ببرد. او از نظر عاطفی وابسته به تأیید دیگران(از جمله وودی) و تایید جایگاه خود است. در طول داستان، وودی و باز از تهدیدات یکدیگر به هم‌افزایی و همکاری می‌رسند. این تغییر رفتار در وودی به این معناست که او یاد می‌گیرد که ارزش خود را نه تنها در تأیید دیگران بلکه در پذیرفتن تغییرات و رقابت‌ها بیابد. در این راستا، وودی نه تنها با ترس‌های خود مقابله می‌کند بلکه درمی‌یابد که مهم‌ترین موضوع برای حفظ موقعیت و هویت او پذیرش تغییرات و کنار آمدن با دیگران است.

پذیرش وابستگی به یکدیگر به عنوان یک راه‌حل؛ فیلم در نهایت به این نتیجه می‌رسد که تنها با همکاری و پذیرش تغییرات می‌توان از احساسات بی‌ارزشی و تهدید شدن رهایی یافت. وودی و باز با یکدیگر متحد می‌شوند و از این طریق به توهم رشد شخصی و اجتماعی می‌رسند.

تأثیر منفی انیمیشن داستان اسباب بازی بر طرحواره شکست بیننده خصوصا در افرادی که با احساس بی‌کفایتی یا شکست آموخته شده دست و پنجه نرم می‌کنند می‌تواند چشمگیر باشد. انیمیشن با تأکید زیاد بر رقابت بین اسباب‌بازی‌ها و تلاش برای اثبات جایگاه خود ممکن است احساسات منفی مانند خود کم‌بینی و ناکافی بودن را تقویت کند.

شخصیت وودی که ابتدا از تغییرات تهدید می‌شود و احساس می‌کند که ارزش و جایگاهش در خطر است می‌تواند به مخاطبان این پیام را منتقل کند که اگر نتوا‌نند همیشه در مرکز توجه باشند یا بهترین باشند ممکن است طرد یا بی‌ارزش و شکست خورده به نظر برسند. چنین پیام‌هایی ممکن است در افرادی که از قبل با طرحواره‌های شکست یا بی‌کفایتی دست و پنجه نرم می‌کنند اضطراب و فشار بیشتری را ایجاد کرده و ترس از طرد و عدم پذیرش را تقویت کند.

فارست گامپ Forrest Gump (1994)

فیلم فارست گامپ به کارگردانی رابرت زمیکیس و با بازی تام هنکس یکی از آثار برجسته سینماست که تأثیرات عمیقی بر روان‌شناسی شخصیت‌ها و تماشاگران می‌گذارد. در اینجا شخصیت فارست گامپ به عنوان فردی که با چالش‌های جدی درک خود و هویت خود مواجه است می‌تواند به وضوح نحوۀ شکل‌گیری و بازسازی طرحواره شکست را به نمایش بگذارد.

فارست گامپ با وجود داشتن هوش پایین و ناتوانی‌های جسمانی خود را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که او را مجبور به مواجهه با طرحوارۀ شکست می‌کند. از همان ابتدا در فیلم به‌طور واضح نشان داده می‌شود که فارست به دلیل مشکلات تحصیلی و اجتماعی احساس می‌کند که کمتر از دیگران است. او خود را فاقد توانایی‌های لازم برای موفقیت‌های بزرگ در نظر می‌گیرد مخصوصاً وقتی از سوی همکلاسی‌ها و افراد جامعه طرد می‌شود یا تحقیر می‌شود.

فارست بارها احساس می‌کند که در مقایسه با دیگران بی‌ارزش است. از سوی دیگر او از تضعیف خود در مدرسه و جامعه رنج می‌برد. در دوران کودکی زمانی که برای راه رفتن به کمک مادرش نیاز داشت متوجه می‌شود که تفاوت‌هایش با دیگران به‌طور واضح درک می‌شود و او به‌عنوان فردی کم‌ارزش و ناتوان دیده می‌شود. این احساسات بی‌ارزشی به نوعی احساس شرم و ترس از شکست را در او ایجاد می‌کند.

تصویر غیرواقعی از پذیرش خود

در حالی که فیلم به شکل‌گیری هویت فارست در برابر طردهای اجتماعی و فردی اشاره دارد روندی که فارست از احساس بی‌ارزشی به پذیرش خود پیش می‌برد برای بسیاری از تماشاگران ممکن است به‌عنوان مدلی غیرواقعی از پذیرش خود تفسیر شود. فارست در بسیاری از موقعیت‌ها نه به‌خاطر ویژگی‌های درونی خود بلکه به‌خاطر شجاعت‌ها، دستاوردهای غیرمنتظره و تصادفی خود در زندگی به احترام و پذیرش دست می‌یابد.

این امر می‌تواند مخاطب را دچار تصور نادرستی کند که برای پذیرفته شدن و تأیید، باید ویژگی‌های خاص و شجاعت‌های برجسته‌ای مانند فارست داشته باشد. این موضوع برای افراد با طرحواره شکست که به احساس بی‌ارزشی و ضعف اعتقاد دارند می‌تواند تأثیر منفی بگذارد و موجب تقویت این باورها در آن‌ها شود.

ناتوانی در تغییر طرحواره شکست بدون تغییرات بزرگ و معجزه‌وار

یکی دیگر از پیام‌های غیرمستقیم فیلم این است که موفقیت و پذیرش اجتماعی اغلب به‌طور تصادفی به افرادی مانند فارست می‌رسد. این امر ممکن است برای افرادی که با طرحواره شکست درگیر هستند احساس یأس و ناامیدی ایجاد کند. آن‌ها ممکن است تصور کنند که تغییر و بهبود وضعیتشان نیازمند دستاوردهای بزرگ یا معجزه‌وار است و خود را ناتوان از انجام تغییرات کوچک و تدریجی در زندگی‌شان دیده و با کمال‌گرایی افراطی دست به کارهایی که نتایج غیرممکن دارند بزنند.

تداوم احساس بی‌ارزشی در روابط

در فیلم فارست بارها به جینی به‌عنوان فردی که نیاز به کمک دارد توجه می‌کند و این می‌تواند به‌طور ناخودآگاه برای بینندگان پیامی منفی از روابط بین فردی بدهد. فارست به‌طور پیوسته در تلاش است تا با انجام اعمال فداکارانه و غیرمعمول(مانند دوندگی طولانی مدت و موفقیت‌های ورزشی) به جینی کمک کند اما در نهایت جینی خود را در دام وابستگی و بی‌ارزشی می‌بیند. این نوع روابط می‌تواند برای تماشاگرانی که از طرحواره شکست رنج می‌برند الگویی ایجاد کند که در آن انسان‌ها به‌طور مداوم در تلاش برای جلب توجه و تأیید دیگران هستند بدون آنکه به رفع احساسات بی‌ارزش خود پرداخته باشند.

مسأله‌سازی در خودپذیری با ویژگی‌های شخصی

فارست به‌طور ضمنی بر این باور است که شخصیت خاص بودن و ناتوانی‌هایش به نوعی دلیل موفقیتش است که ممکن است برای کسانی که درگیر طرحواره شکست هستند پیامی نادرست ارسال کند. این باور که فرد برای پذیرفته شدن و موفق شدن باید به نوعی خاص و متفاوت باشد می‌تواند آن‌ها را به احساس ناکافی بودن بیشتر سوق دهد و مانع از تلاش برای بهبود و پذیرش خود شود.

 

 

 

منابع:

 

Duman, Ronald S., and Eric J. Nestler. “Molecular Mechanisms of Depression.” The New England Journal of Medicine, vol. 368, no. 4, 2013, pp. 324-333.

Etkin, Amit, et al. “The Neural Basis of Cognitive Emotion Regulation.” Biological Psychiatry, vol. 66, no. 7, 2009, pp. 748-759.

Goldin, Philippe R., et al. “The Neural Bases of Emotion Regulation: Reappraisal and Suppression of Negative Emotion.” Biological Psychiatry, vol. 63, no. 6, 2008, pp. 557-563.

Hariri, Ahmad R., et al. “Brain Region Specific Modulation of Neural Response to Social Threat: Implications for Understanding the Link Between Anxiety and Vulnerability to Stress.” Biological Psychiatry, vol. 52, no. 4, 2002, pp. 354-365.

Meaney, Michael J., et al. “Epigenetics and the Biological Basis of Mental Health Disorders.” Nature Neuroscience, vol. 15, no. 9, 2012, pp. 1166-1173.

Nestler, Eric J., et al. “Neuroplasticity and Psychiatric Disorders.” Nature Neuroscience, vol. 17, no. 5, 2014, pp. 561-568.

Reuveni, Idit, et al. “The Role of Prefrontal Cortex in Emotional Regulation and Decision-Making.” Frontiers in Psychology, vol. 9, 2018, p. 1125.

Sweatt, Jason D. “Neuroplasticity and Memory: An Overview.” Neurobiology of Learning and Memory, vol. 94, no. 3,

2010, pp. 329-336.

3.75

قبلی مقاله بازنمایی اسلام هراسی در سینمای هالیوود | نقد و تحلیل فیلم تک تیرانداز آمریکایی 2014
بعدی نقد و تحلیل فیلم Mackenna's Gold (طلای مکنا 1969)

مطالب مرتبط

حکایت سینمای استاندارد و بی‌سوادی

۱۴۰۴-۰۸-۲۵

حکایت سینمای استاندارد و بی‌سوادی سینمایی

ادامه مطلب
مسابقات سالانۀ بازی League of Legends 2025

۱۴۰۴-۰۸-۲۴

رصدی بر مسابقات سالانۀ بازی League of Legends 2025

ادامه مطلب
کارگردان بریکینگ بد

۱۴۰۴-۰۸-۱۸

«پلوریبس» سریال جدید کارگردان بریکینگ بد امتیاز کامل گرفت

ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو در مطالب سایت
جستجو برای:
آرشیو مطالب
  • آبان ۱۴۰۴ (۲۱)
  • مهر ۱۴۰۴ (۲۴)
  • شهریور ۱۴۰۴ (۵۰)
  • مرداد ۱۴۰۴ (۳۳)
  • تیر ۱۴۰۴ (۲۶)
  • خرداد ۱۴۰۴ (۱۹)
  • اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱۱)
  • فروردین ۱۴۰۴ (۱۵)
  • اسفند ۱۴۰۳ (۲۱)
  • بهمن ۱۴۰۳ (۲۳)
  • دی ۱۴۰۳ (۱۹)
  • آذر ۱۴۰۳ (۲۹)
  • آبان ۱۴۰۳ (۲۰)
  • مهر ۱۴۰۳ (۳۱)
  • شهریور ۱۴۰۳ (۱۵)
  • مرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
  • تیر ۱۴۰۳ (۱۱)
  • خرداد ۱۴۰۳ (۱۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۳ (۱۳)
  • فروردین ۱۴۰۳ (۱۶)
  • اسفند ۱۴۰۲ (۱۷)
  • بهمن ۱۴۰۲ (۱۸)
  • دی ۱۴۰۲ (۹)
  • آذر ۱۴۰۲ (۵)
  • آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
  • مهر ۱۴۰۲ (۳۴)
  • شهریور ۱۴۰۲ (۳)
  • مرداد ۱۴۰۲ (۱۵)
  • تیر ۱۴۰۲ (۱۰)
  • خرداد ۱۴۰۲ (۳۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۲ (۳۵)
  • فروردین ۱۴۰۲ (۱۳)
  • اسفند ۱۴۰۱ (۵۳)
  • بهمن ۱۴۰۱ (۷)
  • دی ۱۴۰۱ (۱)
  • تیر ۱۴۰۱ (۷)
نوشته‌های تازه
  • حکایت سینمای استاندارد و بی‌سوادی سینمایی
  • رصدی بر مسابقات سالانۀ بازی League of Legends 2025
  • «پلوریبس» سریال جدید کارگردان بریکینگ بد امتیاز کامل گرفت
  • دشمن در منظومه فکری حضرت زهرا (سلام الله علیها)
  • راک استار سازنده GTA کارمندان خود را اخراج کرد
آخرین دیدگاه‌ها
  • امیر در نقد فیلم بچه مردم ۱۴۰۳ | نوستالژی در دل قصه
  • . در باغ یاس یا باغ یأس | آسیب‌شناسی موسیقی باغ یاس
  • جعفربابایی در کاملترین زندگینامه شهید امیرحسین فقهی | مهندس هسته‌ای
  • طاهره امینیان در زندگینامه سردار غلامعلی رشید | کاملترین زندگینامه از نابغۀ جنگ
  • سید مهدی در زندگینامه سردار سلامی | کاملترین زندگینامه
محصولات
  • کتاب دین در سینمای شرق و غرب کتاب دین در سینمای شرق و غرب
    تومان 420.000
  • کتاب دین انیمیشن سبک زندگی کتاب دین انیمیشن سبک زندگی
    تومان 400.000 قیمت اصلی: تومان 400.000 بود.تومان 340.000قیمت فعلی: تومان 340.000.
  • دوره اسطوره‌های صهیونیستی در سینما دوره اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
    نمره 5.00 از 5

    تومان 500.000
  • دوره آموزش تصویربرداری دوره آموزش تصویربرداری (عکاسی و فیلمبرداری)
    تومان 800.000
  • دوره آموزش سینما استاد مستغاثی دوره آموزش سینما استاد مستغاثی
    تومان 1.200.000
  • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم کتاب اقتصاد صهیونیسم
    تومان 260.000
  • کتاب یهودستیزی واقعیت یا دستاویز سیاسی کتاب یهودستیزی واقعیت یا دستاویز سیاسی
    تومان 300.000 قیمت اصلی: تومان 300.000 بود.تومان 260.000قیمت فعلی: تومان 260.000.
  • کتاب دست پنهان کتاب دست پنهان
    تومان 150.000
  • دوره جامع طراحی گرافیک دوره جامع طراحی گرافیک | گرافیست‌شو
    تومان 1.600.000
  • دوره آموزشی سواد رسانه دوره آموزشی سواد رسانه
    نمره 5.00 از 5

    تومان 515.000
سایت استاد فرج نژاد

مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد در سال ۱۴۰۱ فعالیت خود را در زمینۀ تربیت نیروهای رسانه‌ای دشمن‌شناس انقلابی آغاز کرد. این مؤسسه به یاد مرحوم استاد دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، نامگذاری شده است. استاد فرج‌نژاد طلبۀ جهادی دشمن‌شناس و استاد مبرز سواد رسانه‌ای بود که به چندین زبان تسلط داشت و صدها شاگرد در حیات کوتاه اما پربرکت خود تربیت کرد.

دسترسی سریع
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • رهگیری خرید
نماد اعتماد الکترونیک
شبکه های اجتماعی
icon--white Telegram-plane Instagram ویراستی سایت استاد فرج نژاد حساب توییتر استاد فرج نژاد حساب ایتا سایت استاد فرج نژاد Youtube

قم، خیابان بسیج (هنرستان)، جنب خیابان شهید تراب نجف‌زاده، مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد

ورود
استفاده از شماره تلفن
آیا هنوز عضو نشده اید؟ ثبت نام کنید
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ ورود به سیستم