مبانی مکتب شینتو
«شینتو» که از لغت چینی «شین تائو» به معنی طریقه خدایان گرفته شده، آیین باستانی ژاپن است. از آنجا که شینتو بر خلاف آیینهای دینی دیگر طرح شده، بنیانگذار خاصی ندارد. بنابراین تعیین زمان شکلگیری آن مشکل است. عقاید این آیین، آمیزهای از اندیشههای اعتقادی ابتدایی، قومیت و وطنپرستی است.
در کل باید آن را نوعی «آنیمیسم» به شمار آورد. مثلا در انیمه «فینال فانتزی، قسمت ارواح درون» کاملاً به این موضوع اشاره میشود و صریحاً بیان میشود که همه چیز و همه اشیاء اطراف انسان و حتی زمین نیز روح دارد.
شینتو، در آغاز آیینی مبتنی بر اصول و فرع کلامی نبوده است. بلکه بعدها دارای برخی مبادی اساسی گشته و حتی در طول تاریخ، تا حد بسیاری تحت تأثیر مکاتب «کنفسیوس» و «بودا» قرار گرفته و متحول شده است.
این مکتب بستگی تنگاتنگی با سنتهای ملی و نهادهای اجتماعی ژاپن دارد و ردپای آن در سراسر فراز و فرودهای تاریخ ژاپن دیده میشود. وحدت ملی و همبستگی اجتماعی، همیشه با احترام به خاندان فرمانروا حفظ شده. باور به خاستگاه آسمانی او، پادشاهی او را از پرستش الهه خورشید جداییناپذیر کرده است.
شینتو دین هزاران خدایی
با توجه به مطالب فوق، چون این مذهب اصول و فروع کلامی ندارد، به سادگی تغییر شکل داده و بر هیچ اصل اساسی استوار نمیماند. دیگر اینکه آیین شینتو، هیچ تفسیر عقلی برای توضیح مبدأ علم و انسان و همچنین عاقبت و معاد ندارد. آیین شینتو همه چیز را با افسانههای اساطیری پاسخ میدهد. کثرت خدایان در شینتو به حدی است که میتوان آن را آیین هزاران خدا نامید.
بحث دیگر انعطاف و تأویلپذیری شینتو است که با توجه نداشتن به اصول کلامی، معلوم است که این آیین نمیتواند منطق استواری برای دفاع از خود داشته باشد. در نتیجه در مقابل منطق آیینهای دیگر، چارهای جز انعطاف ندارد.
به همین علت است که بعد از جنگ جهانی آنگاه که دولت ژاپن حمایت رسمی خود را از شینتو به عنوان مذهب دولتی قطع کرد، این مکتب در مدت کوتاه سه دهه، به بیش از 800 فرقه تقسیم شد. هر فرقه تفسیر خاصی از آیین شینتو ارایه داد و هر کدام دارای عقاید و رسوم جداگانه و بعضا متضادی با هم شدند.
کامی یا معبود در شینتو
معبود در شینتو «کامی» نامیده میشود؛ یعنی نیروهای درون آیین و اشیائی که پرستش میشوند. این اصطلاح، عنوان محترمانهای برای ارواح شریف و مقدسی است که متضمن حسن و ستایش فضایل و اقتدار آنها است. البته تمام موجودات را میتوان کامی نامید. ولی چون این اصطلاح عنوان محترمانهای است، مرسوم نیست که آن را برای اشخاص یا موجودات عادی به کار برند.
نوری ناگا موتویوری دانشمند نامآور این آیین، کامی را این گونه تعریف میکند: «اصطلاح کامی به خدایان گوناگون آسمان و زمین و همه چیزهای دیگر نیز به خاطر نیروهای فوقالعاده و برجستهای که دارند و شایسته احتراماند، کامی خوانده میشود».
آماتراسو، خدای خورشید در شینتو
در شینتو خدای مطلقی که خالق و فرمانروای همه باشد وجود ندارد. اما این آیین الهه خورشید یعنی آماتراسو را نگهبان سرزمین اجدادی میداند و خاندان سلطنتی را از نسل این خدا و تجسم وی به شمار میآورد.
همچنین فرزند خورشید نیز پرستش میشود. ربالنوع خورشید یعنی آماتراسو حکومت ژاپن را در اختیار فرزندش«نی نی جی نو میکوتو» قرار داد و برای نهادینه کردن قدرت او سه گنج خدایی به او داد. یک آیینه، یک شمشیر و یک رشته گوهر. نتیجه نینیجی یعنی امپراتور «جیمو» اولین خدایی بود که به کالبد آدمی در آمد و اولین امپراتور انسانی ژاپن شد. در اصطلاح به امپراتور «میکادو» گفته میشود. و پرستش آن تا جنگ جهانی دوم متداول بوده تا اینکه «هیروهیتو» امپراتور سابق ژاپن در سال 1947 م. الوهیت و جنبه خدایی خود را لغو کرد.
در انیمیشن «پونیو»(2008) شاهد این ماجرا هستیم که یکی از فرزندان خدای دریا بر اثر علاقهای که به یک پسر بچه پیدا میکند، با مکیدن قطره خونی از انگشت او، تبدیل به موجودی نیمهانسان و نیمهخدا میشود. نکته دیگر که باید در انیمه پونیو به آن توجه کرد، دو خدا هستند که به عنوان پدر و مادر پونیو نشان داده میشود. این بازسازی داستان آفرینش در آیین شینتو است که به آن اشاره خواهد شد.
الوهیت نسل امپراتوران ژاپن در سینما
در رابطه با خدایی بودن نسل امپراتور و پرستش آنها میتوان به این آثار اشاره کرد:
در فیلم) فقط دو فرزند بازمانده از امپراتور قبلی هستند که میتواند حکومت تشکیل دهند. با اینکه هیچ اطلاعی از این موضوع ندارند. فیلم «شمشیر برهنه داملاس» نیز دربار یکی از بهترین محافظان گارد سلطنتی را برای پیدا کردن آخرین شاهزاده نسل امپراتور میفرستد.
در طول فیلم بارها بیان میشود که تنها اوست که میتواند مردم را متحد کند و با دشمن بجنگد. در فیلم «یانگوم» و «افسانه جومونگ» هم شاهد اطاعت بی چون و چرا دربار و همگان از پادشاه هستیم. این نوع احترام برگرفته از خدایی بودن جایگاه امپراتور است.
البته باید دانست که اگر چه این دو فیلم اخیر کرهای هستند اما چون سرزمین کره خود فاقد یک فرهنگ خاص بوده. بسیاری از عقاید شینتو به خاطر همجواری با ژاپن، به فرهنگ آنجا هم سرایت کرده است. در ادامه نیز به شدت تحت تأثیر عقاید بودیسم قرار گرفته است. همچنین در «افسانه جومونگ» چندین بار شاهد عبادت خودشید هستیم. از جمله جایی که بانو ماریو میخواهد جومونگ را نفرین کند، طی مراسمی در حضور آتش مقدس، رو به خورشید میکند.
در باره به وجود آمدن آماتراسو در کتاب «کوجی کی» چنین آمده است: «چون خدای نرینه یعنی ایزاناگی در دریای دنیای پایین غوطه زد. به رسمی که هنوز هم در میان مردم ژاپن معمول است، غسل به جای آورد. بدن را از آلایش عالم پایین پاک و مطهر ساخت، از گوشه چشم چپ او بزرگترین و مهمترین الهه یعنی آماتراسو به وجود آمد. چون بار دیگر غسل کرد، خدایی دیگر از گوشه چشم راست او به نام تسوکی یومی نو میکوتو یا الهه ماه به ظهور رسید که خدای جهان تاریکی شد. از بینی او خدای طوفان و جنگ به نام سوسانویو میکوتو خلق شد».
در این رابطه میتوان سوسانو در فیلم «جومونگ» اشاره کرد. سوسانو منشأ بسیاری از جنگها و درگیریها چه مستقیم مثل جولبون یا به صورت غیرمستقیم مثل درگیری جومونگ و تسو برای ازدواج با او بود.