هستی شناسی حاکم بر فیلم، با توجه به موضوع آن، به ظاهر دینی است، ولی با نگاهی دقیق. درمییابیم که در متن داستان، یادی از خدا، وحی و نبوت نمیشود مگر در قالب الفاظی چند.
فضای فیلم بیانگر نوعی دئیسم است، اما نه به معنای خاص و دقیق آن. در مکتب دئیسم، خداوند خالق اول شناخته میشود که همه چیز را به حال خود رها کرده است و هرگونه رابطه با خالق تحت عنوان وحی، نفی میشود. این ویژگیها، در انیمیشن مورد بحث قابل مشاهده است.
واژه «خدا» بیش از چهار پنجبار در فیلم تکرار نشده است. انسانهایی که طبق روایت قرآن کریم و عهد عتیق، پیامبرند، در این فیلم خود را رسول یا پیامبر نمیدانند و اصلا هیچ ویژگی خاصی ندارند که با آن از دیگران متمایز و لایق نبوت باشند. علاوه بر این، این افراد صفات رذیلهای نیز دارند؛ مثالاً یعقوب بین فرزندانش به تبعیض رفتار میکند، و یوسف به دلیل توجه زیاد پدر و مادر، به کبر و غرور میافتد و از رحمت خدا نااُمید میشود و به او اعتراض میکند.
دین، انیمیشن و سبک زندگی، صفحه ۲۲۶ و ۲۲۷