ورود فرهنگ تیندر در ایران | جذابیتهای سطحی آسیبهای عمیق | قسمت دوم
تیندر چطور نگاه ما به روابط را تغییر میدهد؟ بلایند دیت چه پیامهایی دربارۀ ارزش روابط انسانی به ما منتقل میکند؟ روابط کوتاهمدت چگونه باورهای ما را شکل میدهند؟
تیندر در ایران | چطور میتوانیم در عصری که ارتباطات بیشتر از همیشه از طریق پلتفرمهای آنلاین و برنامههای دوستیابی برقرار میشود، به عمق روابط انسانی و صداقت در آنها دست یابیم؟ آیا در زمانی که جذابیتهای سطحی و تأییدهای آنی جایگزین ارتباطات عمیق و واقعی شدهاند، میتوانیم به روابط صمیمانه و پایدار دست پیدا کنیم؟ چگونه رسانهها و تلویزیون با نمایش روابط کوتاهمدت و رقابتی، تأثیرات روانشناختی بر جامعه میگذارند و به باورهای منفی در ارتباطات بین فردی دامن میزنند؟
برنامۀ تیندر چیست؟ | گودال طرحوارهها
تیندر(Tinder) اپلیکیشنی برای دوستیابی در شبکۀ اجتماعی است که در سال 2012 طراحی شد و به کاربران این امکان را میدهد تا با مشاهدۀ پروفایل افراد دیگر در نزدیکی خود، تصمیم بگیرند آیا علاقهمند به ارتباط با آنها هستند یا نه. ویژگی اصلی تیندر سیستم سویپ (Swipe) است:
- Swipe Right (راست کشیدن): یعنی علاقهمندی به فرد مقابل.
- Swipe Left (چپ کشیدن): یعنی رد کردن فرد مقابل.
این اپلیکیشن با استفاده از الگوریتمهای مبتنی بر محل جغرافیایی، تصاویر پروفایل و اطلاعات مختصر دربارۀ افراد، تعاملات سریع و انتخابهای سطحی را تسهیل میکند.
تیندر عمدتاً به دلیل ماهیت ساده و گیمیفیکیشن(Gamification) خود شهرت پیدا کرد. کاربران در آن بدون نیاز به تعهد جدی میتوانند به سرعت با دیگران ارتباط بگیرند که این امر آن را به یکی از محبوبترین برنامههای دوستیابی در جهانی تبدیل کرده که مفهوم خانواده و شریعت در اذهان و احساسات خردشده است.
سازندگان برنامۀ تیندر و برنامههای مثل تیندر خوب میدانند که نمایش را چگونه و در چه بستری تهیه کنند تا برای مخاطبان و بینندگان فضای مجازی جذابیت داشته باشد! به نظر شما محور جذابیت داشتن برای جوانان و مخاطبین عصر امروز چیست؟
جذابیت طرحوارهای و برنامههای تیندر | تیندر در ایران
جذابیت طرحوارهای(Schema Chemistry) فرآیند روانشناختی ناخودآگاه است که طی آن افراد به موقعیتها، روابط و الگوهایی جذب میشوند که با طرحوارههای ناسازگار آنها همخوانی دارد. این جذابیت ناشی از نقش طرحوارهها بهعنوان ساختارهای بنیادین ذهن در سازماندهی اطلاعات و پیشبینی جهان بیرونی است. طرحوارههای ناسازگار اولیه اگرچه ممکن است زیانآور باشند اما برای ذهن حکم چارچوبی آشنا و پیشبینیپذیر را دارند. این پدیده از اصول شناختی ریشه میگیرد که نشان میدهد ذهن انسان به دنبال ایجاد انسجام و هماهنگی بین باورهای درونی و تجربههای بیرونی است(Young, 1994, p. 42).
جذابیت طرحوارهای باعث میشود افراد الگوهایی را ترجیح دهند که با نقششان از خود و جهان منطبق باشد، حتی اگر این دیدگاهها منفی یا ناکارآمد باشند(Beck, 1995, p. 108)
این گرایش به حفظ طرحوارههای ذهنی از تمایل بنیادین انسان به ثبات شناختی و اجتناب از ابهام، پوچی و سردرگمی(اضطراب فقدان معنا و عدم قطعیت) ناشی میشود. از منظر روانشناسی شناختی ذهن در برابر تغییر مقاومت میکند؛ زیرا تغییر مستلزم بازسازی شناختی، پردازش اطلاعات جدید و بازتعریف باورهای اساسی است. فرآیندی که میتواند اضطرابآور و چالشبرانگیز باشد(Festinger, 1957, p. 30). طرحوارههای پایدار حتی اگر ناسازگار باشند حس آشنایی و کنترل را ارائه میدهند و مانع احساس ابهام و سردرگمی میشوند(Young, 1994, p. 56).
به بیان دیگر جذابیت طرحوارهای بهطور غیرمستقیم به نیاز ذهن به اجتناب از نابسامانی شناختی(Cognitive Dissonance) و تلاش برای حفظ انسجام روانشناختی مرتبط است (Festinger, 1957, p. 18). این فرآیند نشان میدهد چرا افراد اغلب در چرخههایی از رفتار و روابط مخرب گرفتار میشوند؛ زیرا این چرخهها هماهنگ با ساختارهای ذهنی دیرپای آنها هستند و احساس امنیت روانی را حفظ میکنند حتی اگر به بهای سلامت عاطفی تمام شود چون ناهوشیار است(Young, 1994, p. 77).
برنامۀ تیندر از جذابیت طرحوارهای برای جذب و درگیر نگهداشتن کاربران بهره میبرد خصوصاً افرادی که از طرحوارههای ناسازگار اولیه در حوزۀ بریدگی و طرد رنج میکشند. ساختار و الگوریتم تیندر به شکلی طراحی شده است که روابط سطحی، تأیید سریع و تعاملات مبتنی بر ظاهر را در اولویت قرار میدهد که این ویژگیها میتواند با طرحوارههای حوزۀ دوم نظیر وابستگی بیکفایتی یا خود تحولنیافته و گرفتار همخوانی داشته باشند(Davis, 2006, p. 210).
ماهیت ناپایدار روابط در این پلتفرم معمولاً این طرحوارهها را از حوزۀ دوم تقویت کرده و چرخهای از جستجوی تأیید و تجربه طرد از فیلتر وابستگی بیکفایتی و خود تحولنیافته ایجاد میکند(Herman, 1992, p. 149).
کاربران ممکن است بهطور مداوم در جستجوی افرادی باشند که با دیدگاه درونی آنها از خود و روابطشان تطابق دارد، حتی اگر این دیدگاهها منفی یا مخرب باشند؛ بهعنوان مثال فردی با طرحوارۀ شکست در حوزۀ دوم ممکن است به تعامل با افرادی جذب شود که در نهایت احساس ناکامی یا ناامیدی را در او تقویت میکنند؛ زیرا این چرخه با باورهای عمیق ناخودآگاهش هماهنگ است(Herman, 1992, p. 203).
در نتیجه برنامه تیندر بهطور ناخودآگاه به بازتولید چرخههای مخرب کمک میکند و با تأکید بر روابط سطحی و کوتاهمدت از بازسازی شناختی و ایجاد روابط سالم و پایدار جلوگیری میکند که میتواند به افزایش اضطراب، کاهش عزت نفس و تقویت طرحوارههای ناسازگار کاربران منجر شود(Davis, 2006, p. 215).
تأثیرات منفی تیندر و بلاینددیت | تیندر در ایران
برنامههایی مانند تیندر و بلایند دیت با تمرکز بر روابط کوتاهمدت و انتخابهای فوری، تأثیرات منفی بر نگرشها و باورهای افراد دربارۀ روابط انسانی دارند. تحقیقات نشان میدهد که این پلتفرمها در جوانان توجه را به جذابیتهای ظاهری و نگاه سطحی به روابط اجتماعی معطوف میکنند.
در مطالعهای توسط سایکولوژی تودِی(Psychology Today) حدود 50% از کاربران گزارش دادهاند که روابط در این فضا بیشتر بر اساس ظاهر و بهصورت سطحی شکل میگیرد تا بر پایۀ شناخت عمیق و ارتباط واقعی.
این وضعیت، مفاهیم صمیمیت و همدلی را به حاشیه میبرد و باعث میشود افراد بیشتر به دنبال تأیید اجتماعی و ارزیابیهای بیرونی باشند تا بهدنبال روابط عمیق و پایدار. همچنین تحقیقات نشان میدهد که روابط کوتاهمدت در فضای رقابتی و مقایسهای این پلتفرمها میتواند باورهایی مانند ترس از طرد و عدم اعتماد به روابط بلندمدت را تقویت کند.
در تحقیقی منتشر شده در «Journal of Social and Personal Relationships» حدود 60% از شرکتکنندگان اذعان داشتند که تجربههای منفی از روابط کوتاهمدت در این برنامهها به احساس بیاعتمادی در روابط واقعی منجر شده است. این روند به تدریج به تضعیف ساختارهای عاطفی و اجتماعی در زندگی واقعی افراد و کاهش کیفیت روابط میانفردی میانجامد.
طرحوارۀ وابستگی بیکفایتی
برنامۀ تیندر میتواند به سه سبک مقابلهای(تسلیم، اجتناب، و جبران افراطی) در طرحوارۀ وابستگی بیکفایتی دامن بزند یا آنها را فعال کند؛ زیرا ساختار این برنامه و نحوۀ تعاملات آن با جذابیت طرحوارهای تطابق دارد. در ادامه توضیح داده میشود که تیندر چگونه به هر یک از این سبکهای مقابلهای دامن میزند؛
افرادی که در سبک تسلیم هستند برای احساس نکردن درد و رنج تمایل به کمکخواهی افراطی دارند و برای هر تصمیمی به تأیید دیگران نیاز دارند. در تیندر فرآیند «سواپ کردن» یا انتخاب افراد بر اساس ظاهر میتواند این نیاز به تأیید را فعال کند. کاربران ممکن است بهطور مداوم در جستجوی پیامها یا لایکهایی باشند که حس ارزشمندی و تأیید بیرونی را برایشان تأمین کند(Rogers, 1961, pp. 90-92).
این نیاز، چرخهای از وابستگی به تأیید دیگران را ایجاد میکند. علاوه بر این، تصمیمگیری در تیندر(مثل شروع مکالمه یا ترتیب دادن یک ملاقات) ممکن است برای این افراد استرسزا باشد و آنها را وادار کند که از دیگران کمک یا مشورت بگیرند حتی در مواردی که شخص مشورتدهنده صلاحیت ندارد. این رفتار به تقویت طرحواره وابستگی و کاهش حس کفایت فرد در مدیریت روابط حتی در بینندگان نیز منجر میشود(Linehan, 1993, pp. 118-120).
افراد با اجتناب از پذیرش مسؤولیت و تصمیمگیری فرار میکنند. تیندر محیطی فراهم میکند که این اجتناب را تشدید میکند. کاربران میتوانند بهسادگی بهجای تعامل عمیق و معنادار فقط در چرخهای از «لایک کردن» یا «رد کردن» باقی بمانند بدون اینکه هیچگونه تعهد یا مسؤولیتی برای شروع رابطه به عهده بگیرند (Beck, 1976, pp. 132-135).
این رفتار به اجتناب از پذیرش تصمیمگیری و عواقب احتمالی آن کمک میکند؛ زیرا هر تعامل میتواند بهسادگی نادیده گرفته شود. در نتیجه این سبک مقابلهای تقویت شده و فرد از مواجهه با مسؤولیتها یا چالشهای واقعی در روابط عاطفی دوری میکند(Young, 1994, pp. 190-193).
در سبک جبران افراطی فرد تلاش میکند با نمایش استقلال افراطی و نپذیرفتن کمک دیگران طرحوارۀ وابستگی خود را انکار کند. در تیندر این افراد ممکن است در روابط خود رفتارهایی نشان دهند که هیچگونه وابستگی یا نیاز به تأیید را آشکار نکند(Kernberg, 1975, pp. 185-188).
برای مثال ممکن است از مکالمات عاطفی یا تصمیمگیریهای مشترک پرهیز کنند و اصرار داشته باشند همه چیز تحت کنترل خودشان باشد. این رفتارها اگرچه ظاهری مستقلنما دارند اما در واقع جبرانی برای حس عمیق وابستگی و بیکفایتی هستند و فرد را از شکلگیری روابط سالم و متعادل دور میکنند.
اشخاص در سبک جبران این طرحواره با ادای استقلال، میخواهند درد و رنج عملکرد مختل را احساس نکنند. مخاطبان با مشاهدۀ این سه سبک مقابلهای در برنامه در طرحوارۀ وابستکی بیکفایتی همین طرحواره را در خود تأیید و تقویت میکنند و بیشتر در این چرخۀ خودآسیبرسان فرو میروند.
تیندر با فراهم کردن محیطی که رفتارهای متناسب با این سبکهای مقابلهای را تشویق میکند، به جذابیت طرحوارهای دامن میزند. کاربران با انتخابهای سطحی و الگوریتمهای جذاب این برنامه به چرخههایی از تأیید، اجتناب یا جبران افراطی وارد میشوند که با طرحوارههای ناسازگارشان همخوانی دارد.
این چرخهها اگرچه ممکن است موقتاً احساس امنیت روانی ایجاد کنند اما در بلندمدت طرحواره وابستگی بیکفایتی را تقویت کرده و توانایی فرد در مدیریت زندگی و روابط را کاهش میدهند.
طرحوارۀ خود تحولنیافته و گرفتار
در سبک تسلیم سبک فرد به شدت به دیگران وابسته است و معمولاً در روابط از خود تابعیت و پذیرش بیچون و چرا نشان میدهد. در تیندر فردی که دچار طرحوارۀ وابستگی و بیکفایتی است ممکن است جذب افراد با ویژگیهای قویتر و پرنفوذتر شود. افراد در این گروه ممکن است خود را به عنوان دنبالهرو و دست دوم معرفی کنند و در نهایت خود را به فرد دیگری میسپارند(Horney, Neurosis and Human Growth, pp. 63-65, Chapter 3).
تیندر با سیستم پویای تطابق و پیشنهادات این افراد را به سمت روابطی میکشاند که آنها در آن احساس ضعف و نیاز به توجه بیشتر از طرف مقابل دارند که میتواند منجر به ارتباطات ناپایدار و وابسته شود(Kernberg, Borderline Conditions, pp. 112-115, Chapter 5).
در سبک جبران فرد به طور معکوس تلاش میکند تا نشان دهد که به کسی که به او وابسته بوده شباهت ندارد. این افراد میخواهند خود را از وابستگیها و روابط گذشتهای که بر اساس نیازهای روانی آنها شکل گرفته بود جدا کنند. در تیندر این افراد ممکن است تلاش کنند تا یک شخصیت جدید ایجاد کنند و از طریق انتخابهای جسورانه یا روابط مختلف خود را از طرحوارههای گذشتهشان جدا سازند(Bowlby, Attachment and Loss, pp. 150-155, Chapter 8).
تیندر به دلیل فرهنگ اشتراکگذاری تصاویر و اطلاعات میتواند فرصتی برای چنین جبرانهایی باشد؛ جایی که فرد سعی میکند خود را متفاوت از گذشته نشان دهد و در تلاش است تا خود را از وابستگیهای پیشین جدا کند. این برنامه با تأیید نقشۀ ذهنی این طرحواره باعث تقویت آن در بینندگان و شرکتکنندگان این برنامه میشود؛ زیرا ساختار این برنامه و نحوۀ تعاملات آن با جذابیت طرحوارهای تطابق دارد(Young, Cognitive Therapy, pp. 200-205, Chapter 7).
در سبک اجتناب فرد سعی میکند از احساسات وابستگی و نیاز به دیگران دوری کند. این افراد ممکن است از روابط عمیق پرهیز کرده و از روابط سطحی که نیاز به تعهد ندارند راضی باشند. تیندر به افراد این امکان را میدهد که به راحتی از تعهد اجتناب کنند؛ چون برای این افراد میتواند فضای امنی برای ایجاد ارتباطات سطحی و موقت باشد. این افراد میتوانند به راحتی از ارتباطات عمیق اجتناب کنند و به دنبال روابطی باشند که هیچگونه فشار و وابستگی را به آنها تحمیل نکند(Gilbert, The Compassionate Mind, pp. 102-106, Chapter 4).
افرادی که سبک تسلیم طرحوارۀ شکست را دارند اغلب خود را ناتوان و کمارزش میبینند و نسبت به دیگران احساس بیارزشی میکنند(Kirkpatrick, 2003, p. 84, Ch. 4). در نتیجه وقتی در برنامههایی مانند تیندر با پروفایلهایی مواجه میشوند که به نظرشان موفقتر جذابتر یا بیشتر توانمند هستند احساس درماندگی در آنها تقویت میشود(Wilson & Sober, 2004, p. 210, Ch. 10).
این مقایسههای ناعادلانه میتواند موجب شود که آنها از رقابت برای برقراری ارتباط پرهیز کنند و خود را دست کم بگیرند. به طور مثال در تیندر وقتی فردی خود را در مقایسه با کسانی که ویژگیهای ظاهری یا شغلی بهتری دارند ناتوان میبیند ممکن است به راحتی دست از تلاش برای جلب توجه دیگران بردارد و احساس کند که هیچگاه موفق نخواهد شد. این مقایسههای مداوم میتواند عزت نفس فرد را کاهش دهد.
در جبران افراد برای رفع احساس کمبود یا ناتوانی خود تلاشهای افراطی میکنند(Parker, 2005, p. 128, Ch. 5). در تیندر این رفتار میتواند به این صورت بروز کند که فرد در تلاش است تا با تلاشهای مفرط در ساخت پروفایل یا جذب توجه بیشتر احساس موفقیت کاذب پیدا کند. برای مثال کسی که به شدت احساس میکند که در برخی جنبههای زندگی ناتوان است ممکن است پروفایل خود را به صورت افراطی بهبود دهد(برای مثال با تصاویر خیلی حرفهای و محتواهای خاص) تا نشان دهد که در زمینهای خاص توانمندی دارد(Turner, 2010, p. 76, Ch. 3).
با این حال حتی اگر توجهی جلب کند این توجه ممکن است بهطور سطحی باشد و فرد همچنان احساس کند که این موفقیتها فقط نتیجه تلاش بیش از حد بودهاند و نشاندهنده توانمندی واقعی او نیستند.
افرادی که سبک اجتناب طرحوارۀ شکست را دارند ممکن است از مواجهه با موقعیتهایی که احساس ناتوانی یا شکست به آنها دست میدهد اجتناب کنند. در تیندر این اجتناب میتواند به شکل عدم تلاش برای برقراری ارتباط یا فرار از موقعیتهای جدید نمایان شود که در زندگی واقعی افراد نیز تأثیر خواهد گذاشت(Rosenberg & McCullough, 1995, p. 145, Ch. 7).
برای مثال فردی که احساس میکند در برقراری ارتباط با دیگران ناتوان است ممکن است از ارسال پیام به دیگران خودداری کند یا پروفایل خود را به حداقل برساند تا از مواجهه با هر نوع رد شدن یا شکست در ارتباطات اجتماعی اجتناب کند. این افراد ممکن است بیشتر به دنبال افراد مشابه خود باشند تا احساس بیکفایتی نکنند اما در عین حال از رشد و گسترش روابط خود پرهیز کنند(McLeod, 2007, p. 102, Ch. 6).
در مجموع، برنامههایی مانند تیندر به دلیل فرهنگ مقایسهای که در آنها ایجاد میشود میتوانند به راحتی افراد را درگیر طرحوارههای شکست و رفتارهای مقابلهای کنند. این مقایسهها نهتنها عزتنفس افراد را تحت تأثیر قرار میدهند بلکه میتوانند مانع از ایجاد روابط عمیق و سازنده در زندگی واقعیشان شود و آنها را در چرخهای از اجتناب جبران یا تسلیم گرفتار کنند(Smith & Jones, 2012, p. 174, Ch. 9).
نگاهی به مبانی فلسفی برنامه تیندر و برنامههای مشابه
لذتگرایان(Hedonism) به عنوان مکتبی فلسفی، معتقدند که لذت بالاترین هدف و خیر است و باید در زندگی به دنبال بیشترین لذتهای ممکن بود. در این نگرش، لذتهای فیزیکی و لحظهای به عنوان معیارهای ارزیابی ارزش زندگی و تصمیمات انسانها مطرح میشود. این نگرش میتواند به تمایل به روابط سطحی و کوتاهمدت منجر شود؛ چرا که افراد ممکن است به جای ایجاد ارتباطات عمیق و معنادار، به دنبال لذتهای فوری و بیتعهد باشند.
از دیدگاه اسلامی، این نگرش کاملاً نادرست است. در قرآن و آموزههای دینی، انسانها تشویق به تعهد، صداقت، و ساخت روابط پایدار و با معنای عمیق شدهاند. در اسلام، لذت به خودی خود هدف زندگی نیست، بلکه وسیلهای برای رسیدن به اهداف والاتر همچون تکامل روحی، خدمت به دیگران و قرب الهی است. این نکته در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) آمده است که «هیچ لذتی بیشتر از قرب به خداوند نیست» (الکافی، ج 2، ص 66)
مصرفگرایی(Consumerism): مصرفگرایی بر اساس ایدهای استوار است که در آن خوشبختی و رضایت زندگی از طریق مصرف کالاها و خدمات حاصل میشود و نگاه این مبنی به روابط انسانی نیز چنین است. در برنامههایی مانند تیندر این فلسفه با تمرکز بر جذب توجه و دسترسی سریع به روابط سطحی و گذرایی که مانند کالای مصرفی فقط با توجه به منافع شخصی استفاده میشوند تقویت میشود.
کاربران این برنامهها به جای توجه به عمیقتر شدن روابط انسانی و تلاش برای شناخت عمیق شخصیت یکدیگر بر اساس ویژگیهای ظاهری و انتخابهای آنی دیگران را بر اساس منافع شخصی که کارکرد مصرفی داشته باشند ارزیابی میکنند و این بسیار نگاه غریبانه و تقلیل یافتهای به عمق روابط انسانی و بین فردی است. به این ترتیب از مفهومی که به مصرف و استفاده از یکدیگر بهعنوان کالایی برای برآوردن خواستههای لحظهای اشاره دارد بهرهبرداری میشود.
در دین اسلام مصرفگرایی بهعنوان یک پدیدۀ منفی شناخته میشود که انسان را از جستجوی معنای عمیقتر زندگی و اهداف بلندمدت باز میدارد. در قرآن آمده است: وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا (قصص، 77)،
که در این آیه، اسلام بر لزوم تعادل در مصرف دنیا و همچنین توجه به جنبههای معنوی زندگی تأکید میکند. استفاده از برنامههایی مانند تیندر که بیشتر بر مصرف آنی و لذتهای لحظهای تکیه دارند نهتنها تهدیدی برای روابط انسانی واقعی است بلکه افراد را از اهداف بلندمدتتری مانند ساختن خانواده و روابط معنادار باز میدارد.
فردگرایی(Individualism): فردگرایی بر این باور استوار است که هر فرد باید بهطور مستقل تصمیم بگیرد و حقوق فردی و آزادیهای شخصی باید بر سایر اولویت داشته باشد. برنامههایی مانند تیندر این ایده خود را در الگوریتمهایی که بیشتر بر پایۀ انتخابهای فردی و خواستههای شخصی طراحی شدهاند نشان میدهد که بسیار خودمحورانه و تنگنظرانه است. در این برنامهها افراد تنها بر اساس ویژگیهای ظاهری و تمایلات فردی خود به یکدیگر پیوند میزنند، بدون اینکه به جنبههای اجتماعی اخلاقی یا معنوی روابط توجه کنند.
موضع مسؤولان چیست؟ مشروعیت و مقبولیت این برنامهها در نظر مسؤولان
استفاده از این فلسفهها در طراحی و عملکرد برنامههایی مانند تیندر که بیشتر بر اساس مصرفگرایی و فردگرایی طراحی شدهاند پیامدهای منفی روانشناختی و اجتماعی زیادی بهدنبال دارد. این برنامهها روابط انسانی را به یک تجارت و مصرف سطحی تبدیل کردهاند و افراد را از ارزشهای بلندمدت و معنوی زندگی دور میکنند.
مسؤولان باید با دقت بیشتری در مورد تأثیرات منفی چنین برنامههایی بر جامعه و افراد حساسیت نشان دهند حال اینکه چنین نیست و به راحتی اجازۀ فعالیت به چنین افرادی در داخل کشور ما با سکوت کردن داده شده است. اجازه دادن به گسترش و فعالیت این گونه برنامهها بدون نظارت دقیق میتواند آسیبهای عمیقی به ساختار اجتماعی و اخلاقی جامعه وارد آورد. این نوع برنامهها تنها به دنبال جلب توجه و سودآوری هستند و با ترویج رفتارهای ناسالم و کاهش توجه به نیازهای واقعی انسانها به تضعیف هویت اجتماعی و اخلاقی در افراد منجر میشود.
مردم آگاه باشید باید از مسؤولان سؤال کرد و آنها را مؤاخذه کرد که چرا چنین برنامههایی بهراحتی در جوامع اسلامی با سکوت و عدم واکنش اجازۀ انتشار پیدا میکنند. مسؤولان باید به وظیفۀ خود در حفاظت از ارزشهای اخلاقی و انسانی توجه کنند و از برنامههایی که به ترویج فساد و انحراف اخلاقی میپردازند، جلوگیری نمایند. باید بستری فراهم کنند که در آن روابط انسانی بر اساس اصول اخلاقی، دینی و اجتماعی سالم ساخته شود.
منابع:
“How Online Dating Affects Our Relationships.” Psychology Today, 7 Sept. 2020, www.psychologytoday.com/articles/how-online-dating-affects-relationships.
Kirkpatrick, Lee A. Attachment, Evolution, and the Psychology of Religion. Guilford Press, 2003, pp. 55-58, Chapter 3.
Wilson, David S., and Elliott Sober. The Evolution of Human Altruism. MIT Press, 2004, pp. 112-115, Chapter 4.
Parker, Richard L. Self-Esteem and Social Development: An Evolutionary Perspective. Psychology Press, 2005, pp. 22-26, Chapter 1.
Turner, Jonathan H. The Structure of Sociological Theory. Wadsworth Publishing, 2010, pp. 48-50, Chapter 2.
Rosenberg, Morris, and Ralph H. McCullough. Self-Esteem and Adolescent Development. Wiley, 1995, pp. 77-80, Chapter 5.
McLeod, Saul. Theories of Learning and Development. Psychology Press, 2007, pp. 99-103, Chapter 4.
Smith, Adam, and John Jones. Psychological Perspectives on Self and Social Identity. Routledge, 2012, pp. 150-153, Chapter 6.
Journal of Social and Personal Relationships:
Finkel, Eli J., et al. “Online Dating and the Pursuit of Intimacy in Romantic Relationships.” Journal of Social and Personal Relationships, vol. 35, no. 4, 2018, pp. 656-682.
Beck, Aaron T. Cognitive Therapy and the Emotional Disorders. Penguin Books, 1976, pp. 132-135.
Kernberg, Otto F. Borderline Conditions and Pathological Narcissism. Jason Aronson, 1975, pp. 185-188.
Linehan, Marsha M. Cognitive-Behavioral Treatment of Borderline Personality Disorder. Guilford Press, 1993, pp. 118-120.
Rogers, Carl. On Becoming a Person. Houghton Mifflin, 1961, pp. 90-92.
Young, Jeffrey E. Cognitive Therapy for Personality Disorders: A Schema-Focused Approach. Professional Resource Press, 1994, pp. 190-193.
Bowlby, John. Attachment and Loss. Vol. 1, Attachment, Basic Books, 1969, pp. 150-155, Chapter 8.
Gilbert, Paul. The Compassionate Mind: A New Approach to Life’s Challenges. New Harbinger Publications, 2009, pp. 102-106, Chapter 4.
Horney, Karen. Neurosis and Human Growth: The Struggle toward Self-Realization. W.W. Norton & Company, 1950, pp. 63-65, Chapter 3.
Kernberg, Otto F. Borderline Conditions and Pathological Narcissism. Jason Aronson, 1975, pp. 112-115, Chapter 5.
Young, Jeffrey E. Cognitive Therapy for Personality Disorders: A Schema-Focused Approach. Professional Resource Press, 1994, pp. 200-205, Chapter 7.
Beck, A. T. (1995). Cognitive Therapy: Basics and Beyond. Guilford Press, p. 108, Ch. 4.
Davis, M. (2006). Attachment and Loss: Volume 2: Separation. Hogarth Press, p. 210, Ch. 7.
Festinger, L. (1957). A Theory of Cognitive Dissonance. Stanford University Press, p. 30, Ch. 1.
Herman, J. L. (1992). Trauma and Recovery: The Aftermath of Violence–From Domestic Abuse to Political Terror. Basic Books, p. 149, Ch. 6.
Young, J. E. (1994). Cognitive Therapy for Personality Disorders: A Schema-Focused Approach. Professional Resource Press, p. 42, Ch. 2; p. 56, Ch. 3; p. 77, Ch.
2.7
دیدگاهتان را بنویسید