نقد سریال حشاشین قسمت سوم | تحریفات تاریخی حشاشین
سریال حشاشین سریالی که با موضوع زندگینامۀ حسن صباح است؛ او یکی از شخصیتهای مشکوک و مبهم تاریخی است. این سریال به کارگردانی پیتر میمی، نویسنده و کارگردان مصری ساخته شده است. این سریال امسال در ماه رمضان طی 30 قسمت در کشور مصر پخش شد. سریالی که در فرم و ساختار هنری قدرتمند بوده و در پیرنگ داستانی نیز موفق عمل کرده است. در طراحی لباس، فضاسازی، فیلمبرداری، جلوههای ویژه و به خصوص در داستان، این سریال ضدایرانی و ضدشیعی موفق عمل کرده و با قدرت میتوان گفت حتی از آثاری مانند آرگو و 300 نیز قویتر است. البته غالب فیلمهای ضدایرانی از ضعف فاحشی برخوردار هستند و آثار خوب در میان آنها به ندرت میتوان یافت.
اما محتوای این سریال دارای تحریفات تاریخی متعددی است. تحریفاتی که با هدف به تصویر کشیدن شیعیان اسماعیلیه نزاری به عنوان افرادی بیرحم، بدون عاطفه، دغلباز، فریبکار و منحرف است که به عنوان تروریستهای شیعی به تصویر کشیده میشوند. افرادی که واژۀ حشاشین با رفتن به زبان انگلیسی(assassins) به معنای قاتلان به کار برده میشود و روی این معنا مشهور شده است.
سریال تاریخی عربی با گویش مصری!
سریال حشاشین به کارگردانی پیتر میمی ساخته شده است. این کارگردان و نویسنده مصری فارغالتحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه قاهره است و در رشته پزشکی فعالیت میکند. او چندین فیلم کوتاه داشت اما بعدها تعداد زیادی فیلم بلند را نیز کارگردانی کرد تا نوبت به سریال 30 قسمتی «حشاشین» رسید. او این محصول را در ۶ ماه و با ۱۲ میلیون دلار ساخته است. بسیاری از پلانهای فیلم با استفاده از پرده سبز ساخته شده و فضاسازی آن محصول طراحی جلوههای ویژه است.
در سریال حشاشین عمدتاً از گویش محاورهای مصری استفاده میکرد که برای بسیاری از بینندگان عربزبان غیرمنتظره بود. با توجه به اهمیت تاریخی فرقه اسماعیلیه و دوران به تصویر کشیده شده، مخاطبان اینطور پیشبینی میکردند که شاهد گویش قدیمی و فصیح زبان عربی باشند. همین موضوع انتقادات بسیاری را برانگیخت؛ چرا که سریال تاریخی بوده و زبان شخصیتها باید عربی فصیح باشد. در این راستا، تعدادی از بازیگران جامعه هنری به این اثر انتقاد کردند. سمیحه ایوب، هنرمند و بازیگر، در همین زمینه گفت: عربی کلاسیک بهترین زبان در آثار تاریخی است تا نسلهای کنونی آن زبان را درک کنند. وجیهه عبدالرحمن، بازیگر، در رابطه با این موضوع گفته است که درام تاریخی متأسفانه ذهن بینندگان را با ابطالهایی که آزارش میدهد، آشفته کرده است و اگر فیلمنامهنویس حق داشته باشد با رمان اجتماعی، پلیسی یا عاشقانه بازی کند، حق دستکاری تاریخ و وقایع شناخته شده را ندارد، به خصوص اگر درام به شخصیتی تاریخی بپردازد که در یک دورۀ زمانی خاص نقش فعالی داشته است، همانطور که این امر در سریال الحشاشین (قاتلان) واکنشهای بسیاری را برانگیخت. پدیده جعل تاریخ در درام تاریخی عرب و ترکیه بسیار وجود دارد، چراکه آنها فیلمنامهها را از بین رویدادهایی برمیگزینند که مواضع قهرمانانه را تقویت و افتخارات و پیشینیانشان را ستایش میکند و این قطعاً به نفع درام نیست.
خط روایت تخریب تشیع و مهدویت در حشاشین
سریال حشاشین همان خط روایتی را پیش میبرد که از سالها قبل سری بازیهای اسسینز(assassins) و همچنین فیلم سینمایی اسسینز (Assassins 2020) پیش بردهاند. یعنی به تصویر کشیدن فرقهای مخوف به نام اسماعیلیه نزاری که تروریست و قصاب هستند و کارشان قتل است. سؤال اساسی این است مگر شیعیان اسماعیلیه نزاری، در جهان چند نفر هستند و آیا اصلا آنها مسأله مهمی هستند که برایشان اینقدر اثر مهم ساخته شود؟ پاسخ این است اگرچه این آثار دربارۀ شیعیان اسماعیلیه نزاری است اما در اصل علیه شیعیان اثنیعشری ساخته شده است، موضوعی که شاید تمایز آن برای مخاطب خارجی زیاد قابل تمییز نباشد و توجهی به فرقههای مختلف در تشیع نداشته باشد. اگرچه در سریال حشاشین ما با مهدویتی از جنس امام نزار و هادی پسر حسن صباح و نوادگان اسماعیل روبرو هستیم، اما آنچه میبینیم تخریب مهدویت و دور از ذهن و واقعیت بودن غیبت به طور کل است، موضوعی که به غیبت و مهدویت امام عصر شیعیان اثنیعشری سرایت میکند.
این ساختار برای ما یادآور ساختار فرمی فیلم عنکبوت مقدس است، در آنجا اگرچه تصویر قاتلی مجنون و منحرف به تصویر کشیده میشود، اما ظاهر او و سخنان او و حتی انگشتری که در دست دارد و زیارتی که میرود، چیزی جز نمایش یک انسان انقلابی حزباللهی و جانباز دفاع مقدس نیست، تیپی که مخاطب باید از آن متنفر شود. البته در مجموعه بازیهای اسسینز و حتی سریال حشاشین ایجاد این حس نفرت کمرنگتر است، چهبسا مخاطب بازیهای اسسینز از شخصیت اول لذت ببرد و دوست داشته باشد جای آن باشد و تیغی به کمر دشمنان فرو کند، یا حتی مخاطب سریال حشاشین عاشق شخصیت حسن صباح شود، اگرچه در فیلمنامه تلاش بسیار زیادی با جا دادن مفاهیمی مانند قتل پسر، قتل همسر و قتل دوست خود زید بن سیحون میشود تا چهرهای منفور از این رهبر شیعی نمایش داده شود، اما باز هم مخاطبانی وجود خواهند داشت که این شخصیت کاریزماتیک را بپسندند. چهبسا این ضعفی در این آثار باشد که به دلیل شخصیتپردازی خوب از دلبستگی مخاطب به شخصیتها غافل شوند و همان اتفاقی بیفتد که در فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد افتاد. در آنجا نیز شخصیتی کاریزماتیک از عبدالمالک ریگی به تصویر کشیده میشود که جای نفرت مخاطب، باعث جذابیت آن شده است.
تحریفات تاریخی مهم سریال حشاشین
افسانۀ سه یار دبستانی
در ابتدای سریال حشاشین و در زمان کودکی حسن صباح نشان داده میشود که حسن صباح با دو نفر دیگر به نامهای عمر خیام و خواجه نظامالملک دوست است. افرادی که در کودکی از حسن صباح حمایت کرده و در جوانی با هم عهد میبندند که در آینده به یکدیگر کمک کنند. اما در بزرگسالی و پس از اتفاقاتی، این حسن صباح است که حکم قتل خواجه نظام الملک، وزیر دربار سلجوقی را میدهد. البته این موضوع واقعیت تاریخی دارد که حسن صباح عامل قتل خواجه نظام الملک است اما افسانۀ سه یار دبستانی واقعیت ندارد.
ریشۀ این افسانه به «ادوارد فیتزجرالد» نویسنده بریتانیایی(۱۸۸۳م) برمیگردد که آن را در مقدمۀ ترجمه انگلیسی «رباعیات خیام» نقل کرده است و دروغ محض است. در واقع اصلا به لحاظ تاریخی سن این سه نفر به یکدیگر نمیخورد تا بتوانند با هم در یک مکتبخانه تحصیل کنند و همچنین محل تولد آنها نیز یکی نیست. خواجه نظام الملک سال ۴۰۸ قمری در شهر نوقان طوس به دنیا آمد است، خیام سال ۴۲۷ قمری در شهر نیشابور و به روایتی دیگر در روستای شمشاد در نزدیکی شهر بلخ به دنیا آمده است و حسن صباح هم حدود ۴۴۵ قمری در قم متولد شده است. در واقع وقتی حسن صباح به دنیا آمده است، خواجه نظام الملک نزدیک به چهل سال سن داشته است!
حسن صباح؛ دروغگوی غیر متشرع
در سریال حشاشین، حسن صباح دارای کراماتی است. اولا او دارای علم فراست است، علم فراست به این معنا است که از ظاهر افراد پی به باطن آنها میبرد. برخی از فقیهان یادگیری این علم را حرام دانستهاند. برخی از افراد ذاتا این علم را دارند و در واقع از علومی است که خداوند افاضه میکند. مرحوم عقیلی خراسانی در کتاب خلاصة الحکمه حدود دو صفحۀ دربارۀ برخی از خصوصیات این علم گفته است و در واقع علمی است که گاهی به کار طبیب میآید اما هدف آن تجسس یا فضولی در باطن افراد نیست.
در ابتدای سریال حشاشین و زمان کودکی حسن صباح نیز نشان داده میشود که پدر حسن صباح سَر و سِرهایی به واسطۀ پیرزنی با علوم غریبه دارد، اینکه آیا این علوم و موفقیتها به واسطۀ این علوم غریبه و طرحی که روی کاغذ نوشته شده انجام میشود یا خیر، سریال توضیح کاملی نمیدهد. اما پیرزنی را میبینیم که به بیان معانی حروف «ح س ن» مشغول است که در واقع معانی حروف بخشی از علم الحروف و مباحث ابجدی است.
آنچه در ادامه میبینیم این است که حسن صباح به واسطۀ مطالعۀ زیادی که میکند و همچنین علم فراست خود و احتمالا تواناییهایی که در علوم غریبه دارد و به واسطۀ آن میتواند در خواب دیگران برود و جسم خود را به ظاهر تکثیر کند و همچنین اطلاعاتی که از آب و هوا دارد، پیروان خود را با فریب و دغلکاری جذب کند.
او ابدا اعتقادی به غایب بود امام نزار ندارد، در فیلم هم نشان داده میشود که نزار کشته میشود، اما او ادعای غیبت نزار میکند و سپس خود را کلیددار بهشت معرفی میکند. اما از واقعۀ افتادن او در چاه، این شیطان است که در قالب زنی به کمک او میآید و نجاتش میدهد و پس از آن در واقع حسن صباح دارد به شیطان خدمت میکند.
اگرچه در ابتدا حسن صباح اندک اعتقادی دارد و البته تا حدودی ندانمگرا است، اما از جایی به بعد در فیلم، از زمان رؤیایی که در آن حسن صباح با لباس مشکی، حسن صباح با لباس سبز را به قتل میرساند در واقع بخش مثبت و طاهر خود را از بین میبرد، تمام کارهایی که میکند ظاهرسازی است و امور دینی نیز برای به دست آوردن قدرت هستند.
حسن صباح همانند شخصیت مختار شخصیتی مشکوک در تاریخ است. دربارۀ شخصیت و اعتقادات حسن صباح گزارشات ضد و نقیضی بین مورخان وجود دارد. شواهدی از تقید حسن صباح به امور شرعی وجود دارد که نمیتوان به راحتی این طور روایت کرد که حسن صباح شخصیتی تماما دغلکار و فریبکار بوده است تا به واسطۀ این ظاهرسازیهای دینی به قدرت برسد.
دکتر فرمانیان در نشست دانشکده ادیان قم گفته است: صباح فردی شریعتمدار بود و به عقاید فقه شیعه پایبندی داشت و در طی ۳۰ سال هیچ وقت از این قلعه خارج نشد و فردی اهل نماز و روزه بود. او در طول ۳۰ سال فقط دو بار بالای پشت بام قلعه رفت و حتی در وقت محاصره، زن و بچه خود را به منطقه دیگری فرستاد و آنها را به قلعه الموت برنگرداند و به آنها گفت شما هم مانند مردم عادی با ریسندگی مخارج خود را تامین کنید. البته او افراط در دینداری داشت و وقتی یکی از پسرانش متهم شد که در قتل رهبر قلعه قهستان دست داشته او را اعدام کرد و فرزند دیگرش را به اتهام شرابخواری کشت که باز این هم نوعی تندروی است.
شیعه اسماعیلیه داعش درجه یک
فرقۀ اسماعیلیه نزاری در الموت اینقدر توانمند نبود که بتواند به صورت رودررو با سلجوقیه که ارتش قدرتمندی داشت وارد جنگ شود. حسن صباح نمیتوانست بجنگد برای همین از شگرد ترور مهرههای مهم دشمن استفاده کرد، اما این ترورها محدود و هدفمند بودند و این طور نبود که همانند تصویری داعشگونه که از آنها در سریال وجود دارد، برای قدرتنمایی و اهداف خود، مردم بیگناه کوچه و بازار را به قتل برساند. گفته شده که در طول ۳۴ سال سلطنت حسن صباح، کمتر از ۵۰ ترور توسط این گروه انجام شده است.
اباصلت کبیری در یادداشتی در نقد سریال حشاشین می نویسد: به زعم برخی از منتقدان در ایران، مصر با ساختن حشاشین، قصد دارد تروریسم و خط تکفیر را به ایران و مذهب شیعه نسبت دهد و بالطبع با این برداشت، رگ و ریشۀ داعش نیز با شیفت به سمت ایران، موجبات تطهیر عربزبانان میشود.
دکتر فرمانیان در نشست دانشکده ادیان قم میگوید: صباح در سال ۵۱۸ از دنیا رفت و ترورها هم ترور رهبران مخالف اسماعیلیه بود و با مردم عادی کاری نداشت. او با شیطان مرتبط نبود و فردی زاهد بود و زهد را در زندگی خود و خانوادهاش اعمال میکرد؛ البته در ترورها هم دشمنان افراطی خود را میکشت.
حجتالاسلام بطحایی مدیر کل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب قم معتقد است: حسن صباح وقتی قلعه را گرفت برخی او را منتسب به این مسأله کردند که بیش از ۳۰ ترور انجام داده است. البته نباید همه این ترورها را به نام این فرقه بزنیم و ممکن است عوامل دیگری این کار را کرده و به نام این فرقه زده باشند. لذا در تعداد ترورهای این فرقه بحث وجود دارد.
الموت قلعهای بیروح و مخوف
تصویری که از قلعۀ الموت در سریال حشاشین نشان داده میشود، همپا با تصویر بازی «فرقۀ قاتل: میراژ» (2023 Assassin’s Creed Mirage ) قلعهای تاریک و مخوف و بدون پوشش گیاهی درست و درمان است. در حالی قلعۀ الموت مکانی سرسبز و زیبا است اما عامدانه در هر دوی این آثار مکانی بیروح و تقریبا مخروبه است.
حسن صباح در واقعیت مخالف عباسیان بود و عباسیان لباسهای سیاه رنگ به تن داشتند، به همین علت هم حسن صباح رنگ سفید را برای خود انتخاب کرد. حسن صباح پس از به قدرت رسیدن، غیر از زمانی که میخواهد با ایجاد توهمِ سربازان به وسیلۀ دود گیاه توهمزا و نقش کلیددار بهشت را بازی کند، لباس مشکی به تن دارد و اعضای اصلی قلعه نیز لباس مشکی دارند. البته سربازان لباس سفید به تن دارند.
و باز هم تأسف
با دقت در سریال حشاشین و مطالعۀ تاریخی به تحریفات متعدد تاریخی بیشتری برخواهیم خورد. سریال حشاشین تاریخ نیست، سریالی است که ادای تاریخ در میآورد و در واقع تاریخ در آن کمرنگ و تخیل و تخریب در آن با هدف تخریب تشیع و مهدویت ایرانی پررنگ است. در این میان کمکاری این نهادهای عریض و طویل سینمایی بیخاصیت مکندۀ بیتالمال بیشتر مشخص میشود، تاریخی که برای ماست، تحریف شده به دست افرادی روایت میشود که نسبتی با ایران و ایرانی ندارند و در آن هر طور که بخواهند تخیلات خود را به نام تاریخ ایران میزنند، در حالی که صدها سوژۀ بکر و خاص ساخت آثار تاریخی در ایران داریم که از آن غافل هستیم و برای آن فیلم نمیسازیم و وقتی هم که فیلم تاریخی بسازیم فیلمی مثل بهشت تبهکاران میسازیم که مظفر بقاییِ عامل اختلاف بین کاشانی و مصدق در آن سفیدنمایی میشود یا فیلمی مانند آسمان غرب که اولیات تدوین و داستان را ندارد و ته تهش کار خوب و قابل تحملمان فیلم مجنون، دربارۀ شهید زینالدین است اما خیلی دیر، پس از چهل سال ساخته شده، دربارۀ امثال هفت سر اژدها هم هیچ نباید گفت، لبخند زد و رد شد.
/207
دیدگاهتان را بنویسید