یهود سازمان پیچیدهای است که در مسیر رسیدن به آرمان قبیلهای خود، اقدام به حذف موانع میکند. اقدامات یهود در مبارزه با جبهۀ حق، تحت همین خواستۀ موعودگرا تعریف میشود که با حذف رهبران جبهۀ مذکور، یهود قدرت تسلط بر جبهه حق را مییابد و میتواند فرماندهی قلوب لشکر حق و بالتبع، مدیریت اقدامات آن جبهه را کسب کند.
بنابراین، مبارزۀ جریان باطل علیه جریان حق در دو سطح انجام میشود:
1- مبارزه با رهبران جبهه حق و اقدام به حذف آنها
2- مبارزه با پیروان جبهه حق و تسلط بر قلوب آنها.
سطح مبارزۀ یهود در زمانهای پیدایشاش، مبارزه با رهبران جبهۀ حق بود که به طور عام شامل تمام اقدامات از لحاظ سخت و نرم میشد. نگهداشتن نبرد در این سطح به نفع یهود تمام نمیشد؛ چرا که جریان به جا مانده از پیامبر یا رهبر حق، میتواند رسالت او را به دوش بکشد و از آن جهت که رسالت بر جمع نهاده میشود، قدرت مبارزه افزایش مییابد.
از همین جهت، اقدامات یهود را پس از سطح مذکور باید در تأثیرگذاری بر قلوب جریان حق رصد کرد. این سیر نبرد به خوبی در برخورد یهود با مسیحیت آشکار است. یهود در نبرد با مسیحیت، ابتدا در سطح نخست در برابر حضرت عیسی(ع) ایستاد و پس از گمنامی و حذف آن حضرت، تغییر استراتژیک داده و در سطح دوم مبارزه، یعنی تسخیر قلوب پیروان عیسی(ع) و تبدیل کردن آنها به نیروی مسخ شده، اهداف خود را دنبال میکرد.
این سیر مبارزه در برخورد یهود با پیامبر اسلام(ص) نیز مشهود است. یهود پس از حذف پیامبر اسلام(ص) به سراغ امت ایشان آمد که البته با تدبیر آن حضرت، مصباح جبهۀ حق با ولایت امیرالمؤمنین خاموش نشد و پیروان راستین حق، بیسرپرست نماندند. بنابراین، کابوس شبهای یهود از آن وقت به بعد، شیعیان و پیروان علی(ع) شدند. یهود در مبارزه با این مانع عظیم، از هیچ تلاشی دریغ نورزید.
با ورود «عنصر کابوس صهیون» به کشور ایران با تفکر شیعی بعد از انقلاب اسلامی که یکی از مهمترین راهبردهای آن مقابله با رژیم نامشروع و اشغالگر صهیونیستی بود، یهود به ایران بسیار حساس شد و از این پس، اقدامات یهود در سطح نخست و دوم متمرکز بر مردم ایران شد.
با رصد اقدامات به نفع یهود در ایران، پی میبریم که یکی از ابزارهای جبهه باطل در سطح دوم، باستانگرایی افراطی است. در ادامه این نوشتار، با جنبه ابزاری بودن باستانگرایی افراطی برای یهود آشنا میشویم.
تحریف تاریخ برای اتصال دوست و دشمن
یهود پس از آنکه به انواعی از فسادها و تباهی دچار شد که در صدر همۀ آنها، قتل و مبارزه با فرستادگان الهی بود، عقوبت سخت الهی دچار شد. قرآن کریم، این عقوبت الهی را در دو مرحله دانسته است که مفسرین اسلامی آن را بر جنگهایی که علیه یهود اتفاق میافتاد، تفسیر کردهاند.
نخستین ذلت یهود هجوم و غارت آنها به دست آشوریان بود که به مناسبت آن، اسباط دهگانۀ بنیاسرائیل در تاریخ مفقود شدند. پس از آن، شاهد حملۀ بختالنصر، پادشاه بابل هستیم که البته خود این حمله در دو مرحله صورت گرفت که یکی در زمان یهواحاز از پادشاهان اسرائیل انجام شد و دیگری، در زمان فرزند وی، صدقیا به وقوع پیوست.
بدین ترتیب، بنیاسرائیل توسط پادشاه بابل از ارض مقدس دور شدند و به مقصد بابل، به اسارت کشیده شدند. این اسارت تا رسیدن کوروش، پادشاه پارسی به طول انجامید و او خاتمهدهندۀ حکومت بابل شد. به اتفاق نوشتۀ مورخان یونانی و همچنین عهد عتیق [3]، کوروش هخامنشی در سال 537 ق.م بر حکومت بابل تسلط یافت و حدود آن را به مرزهای قلمرو خود افزود.
با ورود حکومت کوروش به بابل، یهودیانی که در آنجا به اسارت رفته بودند، تحت پرچم دولت پارس درآمدند. کوروش آزادی را به بنیاسرائیل هدیه داد و حتی اجازۀ بازگشت یهودیان مقیم بابل به اورشلیم را صادر کرد. وی دستور داد تا معبدی را که به دستور بختالنصر تخریب شده بود، تعمیر کنند. از همین رو، یهودیان زبان به ستایش کوروش گشودند و دلیل وحدت میان ایرانیان و یهودیان برشمردند.
بعد از این جریانات، نویسندگان یهودی مدعیاند که «اسباط دوگانه یهودا و بنیامین از راه بصره به خاک ایران آمدند و در اطراف رود کارون و شهر شوش سکونت گزیدند و عدۀ دیگری از همین اسباط به جنوب ایران آمده و در قرنهای بعدی تا اصفهان رسیده و در آنجا باقی ماندند»[4].
حتی برخی دیگر مدعیاند که یهودیان آشور با جمعیت بالغ بر 60,000نفر به دماوند آمدند. حتی زمانی که استر، دختر برادر مردخای یهودی با پادشاه ایران ازدواج کرد، پادشاه به دلیل شدت علاقه به او، فرمان داد شهری ساختند و نام استرآباد را بر آن نهادند [5].
از این رو با صدور آزادی یهودیان، تمام ایالات فارس، خوزستان، آذربایجان و اصفهان در بر دارندۀ یهودیان شدند و از جهت دیگر، جمعیتی 50هزار نفری به سمت گرگان آمده و جمیت 60هزار نفری دیگر نیز به طرف دماوند سرازیر شدند و از طرف خاک استرآباد تا خاک خراسان تا ایالت سمرقند و بخارا مسکن یهود گردید!
تحلیل این تحریف
آنچه نظر خواننده را با این نقلها جلب میکند، حاکم بودن فرهنگ یهودی در ایران و همچنین یهودیزاده بودن مردم آن است که البته هدف صهیونیسم دقیقاً همین برداشت ناصحیح است!
همانطور که ذکر کردیم، یهود در دو سطح به مبارزه با جبهه حق برمیخیزد. در سطح دوم، مقابلۀ یهود با جریانی است که از تلاشهای رهبر جبهه حق به یادگار مانده است. جامعه ایران اسلامی، از آن جهت که دربردارندۀ مرکزیت جبهه حق است و همچنین تشکیلدهنده یکی از بزرگترین سپاههای حضرت حجت(عج)، یعنی سپاه سید خراسانی است، تسخیر و تسلط بر آن یکی از آرزوهای صهیونیسم برای رسیدن به حکومت جهانی است.
تلاش صهیونیسم این است که با نقل تاریخ به کام خود، ارتباط و اتصال فرهنگی و حتی نسلی با ایرانیان را به رخ بکشد. هنگامی که جامعهای، ملتی را همنسل و همریشه خود بداند، آیا به نبرد با آن برمیخیزد؟ بلکه آن رابطۀ خصمانه به دوستی و برادری تبدیل میشود و این غریزۀ آدمی است که بر همخون خود غیرت و تعصب دارد.
بنابراین، یهود با ساختن چنین دروغهایی، در پی ایجاد رابطۀ صلح و اخوت میان خود و مردم جامعه ایران است تا اگر روزی ولیّ زمان، بیرق جنگ با صهیون را برافراشت، به جای آنکه این مردم به نبرد با صهیونیسم برخیزند و به ندای رهبر خود لبیک گویند، در برابر او شمشیر میکشند و همچون کسی که از برادر خود دفاع میکند، حامی رژیم صهیونیستی میشوند و مدافع عرض موعود!
با توجه با آنچه گفته شد، چون جولانگاه این استراتژی صهیونیسم، بر متن تاریخ باستان است، برای آنکه هدف یهود از این تحریف محقق گردد، باید بیش از هر زمان دیگر تاریخ باستان به صورت افراطی تبلور یافته تا مردم آماده شنیدن آنچه یهود میخواهد، باشند؛ تا وقتی انس افراطی با تاریخ باستان بر جان مردم نشیند، خواستۀ یهود که در متن آن تاریخ قرار دارد محقق نخواهد شد.
یکی از نکات جالب و قابل توجه این است که اکثر باستانگراهای افراطی، بیشتر به تاریخ هخامنشیان و اقدامات و خصوصیات جعلی کوروش میپردازند و توجه افراطی میکنند، بدون آنکه آگاهی نسبت به شاهان دیگر باستان ایران، همچون شاهان اشکانیان داشته باشند!
اگر که ما بتوانیم مسألهای را اثبات کنیم که قابلیت قابل را برای فاعلیت یهود مهیا میکند و از این طریق منافع صهیونیسم تأمین میشود، به گونهای که به عنوان یک سیاست در خط مشی افرادی قرار گرفته باشد، میتوانیم به نفوذیان پشت پرده که در چهره وطنپرست و بعضاً در جایگاه علمی جولان میدهند، پی برد…
اثبات کذب ادعای یهودیان
بنابر آنچه گفته شد، یهود در پی ایجاد ارتباط قلبی از طریق تبلور باستانخوانی و تزریق متون مورد خواستهاش در آن است. از همین جهت، برای اینکه به عنوان پدافندی در مقابل این هجوم فرهنگی عمل کنیم، باید ادعاهای تارخی آنها را رد کنیم.
آشوریان در حملۀ خود، 24000نفر از اسباط دهگانه را به سمت نینوا به اسارت کشیدند. بختالنصر نیز در حملۀ اول 832 نفر را به اسارت برد و در حملۀ دوم، از آن جهت که فرمان قتل عام داده بود، جنگجویان اسرائیلی کشته شده بودند و عدهای نیز به سمت مصر گریخته و اکثریت باقی مانده، سوخته و از بین رفتند و جمعیت باقی مانده، به زعم خودشان بسیار کم بوده است.
با این حساب، با توجه به محدودیت نسلی و جمعیتی یهود که مولود تفکر نژادپرستانه آنهاست، چگونه ممکن است تنها در مهاجرتی 60000نفر از آنها به سمت دماوند مهاجرت کرده باشند؟! علاوه بر آن، برخی از نویسندگان یهودی این آمار را با تردید تلقی کردهاند و حتی گرائیتز مورّخ معروف یهودی، اسباط دهگانۀ یهود را به کلی از بین رفته میداند.
بنابراین، ارتباط نسلی داشتن یهود با مردم ایرانزمین با تردیدهای جدّی روبرو است. از طرف دیگر، تسلط فرهنگی و دینی یهود بر جامعۀ ایران قدیم نیز دروغی بیش نیست؛ چرا که در آن زمان یهودیان به واسطۀ مفقود شدن کتاب مقدس و نفوذ بتپرستی و دوگانهپرستی در آنها، از جهت بنیۀ دینی و فکری تهی بودند. یکی از دلایل دیگری که این ادعای پوچ را بیشتر نمایان میسازد این است که به نظر مستشرقان و خاورشناسان غربی، دین و آیین مردم ایران باستان زرتشت بوده است.
بنابراین صهیونیستها برای آنکه بتوانند دروغهایشان را در متن تاریخ جا دهند، ابتدا باید مورخان حقگو را به شهادت برسانند و دیگر آنکه تمام منابع را به آتش بکشند؛ چرا که اکثر منابع غیریهودی و بعضاً یهودی، ضد آنچه صهیونیستها میخواهند باشد را میگویند و این یعنی عدم وجود بنیۀ فکری و استدلالی در ادعای سربازان جبهۀ باطل.
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج99، ص267.
2- سوره اسراء، آیه 5 و 7.
3- مانند کتاب استر، عزرا و نحیما.
4- پیرنیا، حسن تاریخ ایران باستان، تهران: انتشارات نگاه، ج1، ص200.
5- لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، تهران: انتشارات بروخیم، ج1، ص211.
/204
باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود باستان گرایی و یهود