استاد فرجنژاد میگفت باید دشمن را از زبان خودش رسوا کرد
انقلابی بود، از آن دو آتشهها؛ نه از آنها که انقلاب را برای خودشان و همقبیلهایهایشان میخواهند، انقلاب را برای همه میخواست و همه را برای انقلاب.
توی جمع که مینشست یکی بود مثل بقیه؛ نه تیپ و قیافه بهتری داشت و نه قد بلندتری. تنها اهداف و آرمانهایش بلندتر از بقیه بود؛ خیلی بلند.
نه دفترودستکی داشت و نه پولوپلهای. هیچوقت برای کار کردن معطل بودجه و امکانات نمیماند. دفترودستکش یا کنار حوض فیضیه بود یا کنج اتاق خانهاش. از کنج همان اتاق کوچک و با پولی که بیشتر موقعها نداشت، کارهای بزرگی را سامان میداد؛ خیلی بزرگ.
برای انقلاب خستگی نمیشناخت. جلسههایش معمولاً تا دیروقت طول میکشید. بچههای گروه اول که خسته میشدند، هماهنگ کرده بود، گروه دوم میآمدند برای ادامه. آدمها که عوض میشدند، انگار چند ساعت استراحت کرده و شارژ شده بود. مثل اول وقت کاری.
کتاب مینوشت، سخنرانی میکرد، تدریس و ارائه در جمع دانشگاهیها و حتی دبیرستانیها داشت. از جمع چندنفره هم نمیگذشت. میگفت: از هر فرصتی باید برای خدمت به این مردم و انقلاب استفاده کرد.
معلم بود و کارش آموزش دشمنشناسی. توی حوزه و دانشگاه برای طلبهها و دانشجوها دشمنشناسی میگفت به زبان علمی و توی خانه به بچهها به زبان خودشان.
عرصه تولید علم را سنگر جهاد با دشمن میدانست، عرصه روشنگری و بصیرت افزایی را هم. آنقدری که خود جهاد برایش موضوعیت داشت، عرصه جهاد و سنگر مبارزه نداشت. در سنگر محرومتزدایی، همانقدر تلاش میکرد که در سنگر تربیت نیرو و نهضت نرمافزاری و تولید علم.
گستره اندیشه و عمق دشمنشناسی بیقرارش کرده بود. دنبال راهی میگشت که نیرنگهای دشمن را به سادهترین و مؤثرترین راه ممکن بیان کند. میگفت باید دشمن را از زبان خودش رسوا کرد. برای همین رفت سراغ رسانه و تابلوی دشمنشناسیاش شد رسانه پژوهی، رسانهشناسی و …
توی یک موضوع نمیگنجید. حتی توی دو سه تا و چند تا. موضوعات مختلفی را که کار میکرد، کنار هم که میچیدی تنها احساس پراکنده کاری میکردی، اما وقتی از نزدیک میشناختی، میفهمیدی نظام فکری منسجمی دارد؛ خیلی منسجم. آنوقت تازه میفهمیدی مسئله اساسی و محوری او حل مشکلات زمینمانده جامعه است.
هر چه این در و آن در زد زورش به هزینههای سایت نرسید. چند وبلاگ راهاندازی کرد که مقالات خودش و دوستانش را به دست همه برساند. معتقد بود در راه خدمت نباید منتظر فرصت آرمانی باشیم، باید از کوچکترین فرصتها بهترین استفادهها را کرد.
یک روز جنگ جمعیت، یک روز جنگ اقلیمی، روز دیگر بحران آب، بحران ارزی و نظام بانکی. از مافیای دارو و نظام درمان تا انگارهسازیهای رسانهای، همه و همه دغدغهاش بود، اما با این همه یا وارد کاری نمیشد، یا تا وقتی حق مطلب را ادا نمیکرد، ول کن ماجرا نبود.
حجت الاسلام علی قهرمانی
معاون پژوهش انجمن مطالعات فضای مجازی حوزه علمیه قم
دیدگاهتان را بنویسید