یکی از مؤلفههای اساسی در مجموعههای فرهنگی، اجتماعی و انقلابی برای تشکیل شبکه و حلقه واسط خود به نوعی کادریابی است و از میان خیل نیروهای انقلابی به دنبال عدهای میگردند که حال از آنها بهره ببرند و در مسیر انقلاب اسلامی فعالیت کنند.
یکی از مسائلی که در این میان توسط بخشهای جذب و گزینش دیده نمیشود، مقوله سرمایه اجتماعی نیروهای انقلابی است و تنها بر اساس تعدادی سؤال گزینش شده، قیفی را میسازند که دقیقا سازوکار مشخصی ندارد و از این رو ناخالصیهایی نیز وارد جریان میشود.
از طرف دیگر همین نهادها گام را یک قدم فراتر میگذارند و جذب را جایگزین تربیت میکنند و تلاش میکنند تا با اعمال سیاستهای تشویقی و تألیف قلبها بعضی افراد را که دارای استعداد شاخصی هستند، به بدنه جریان فکری انقلاب وصل کنند و از آنها حتی به عنوان لیدر نیز استفاده کنند.
تربیت رکن اساسی انقلاب
مسأله جذب نه؛ تربیت؛ حالا تبدیل به مسأله جذب، نه تربیت شده و راه آسانی برای تشکیل نیروی انسانی است و همین گام کافی است که نهادها کمی از ارزشهایشان برای نزدیک شدن به قلبها کوتاه بیایند و همین کوتاه آمدن سبب میشود تا دومینووار اتفاقهای ناگواری را در آینده مواجه شویم کما اینکه امروز مواجه هستیم.
دکتر محمدحسین فرجنژاد مهمترین دلیل موفقیت در هر فضایی که بدان ورود میکرد، استفاده از کادرهای جدی بود که در هر فضایی برای آن تربیت میکرد و با توجه به نگاه راهبردی و آیندهنگرانه، افراد را در جایگاه خودشان میدید و مبانی فکری و ایدئولوژی آنها را میساخت و در نهایت برای اقدام از قواعدی بهره میبرد تا ناچار نشود که از ارزشهایش کوتاه بیاید و همین مسیر یک گام پر اعوجاج بشود و از همین روی خروجیهای اساسی داشت.
کادرسازی به سبک فرجنژاد دارای سه مؤلفه اساسی بود که بدان توجه جدی داشت؛
مدیریت از بالا نیست
همیشه بعضی مجموعههای فرهنگی که داعیهدار تشکیلاتسازی هستند، تصور میکنند که مدیریت تشکیلاتی یعنی مدیریت از بالا به پایین، در حالی که ایشان به صورت موازی با تعداد زیادی افراد ارتباط داشت که محصول این شبکهسازی به مراتب بالاتر از تشکیلات افقی و عمودی بود که محصولشان به اندازه هزینه و توانشان نیست. مهمترین دلیلش تواضع و فروتنی استاد بود که هیچگاه از بالا و به عنوان یک بزرگتر نگاه نمیکرد.
نخ تسبیح
مطرح شدن و وصل شدن نیرو تنها به یک فرد و انحصارگرایی در فضای تربیتی و ایجاد مرام مرید و مراد در کار ایشان نبود، هیچوقت به دنبال شلوغ شدن دورشان نبود، بلکه تلاش میکرد تا تأثیرگذار باشد و افراد را به جاهایی که باید وصل کند. به عنوان مثال در کلاسهای مسجد اهلبیت در سال 92 با وجود توان مدیریت و تدریس، از استادان مختلف بهره برد و تلاش کرد تا این نخ تسبیح گم نشود.
تو انقلابی بمان
ایشان تشکیلات خود را ذیل تشکیلات وسیع و بزرگ به نام انقلاب اسلامی میدید و از همین رو با هر مجموعهای که ارتباط برقرار میکرد، تلاش مینمود تا اول مجموعهشان را به تشکیلات بزرگ انقلاب متصل نماید و سپس دریایی از خوراک محتوایی به آن گروه میداد تا از آنها بهره ببرند.
به همین خاطر شاگردان ایشان همواره از استادان به نام و بزرگ انقلابی نیز بهره میبردند و ریزشهای ایشان تقریباً نزدیک به صفر بود؛ چرا که همیشه ورود زلال در اندیشه، ذهن و قلب نیروها جاری و ساری بود و تهاجم فرهنگی دشمن در این بین بیاثر میشد و نیرو از دست نمیرفت.
نویسنده: علیاصغر سیاحت هویدا