آیت الله ابوالقاسم علیدوست بیان کرد: شخصیتی بود به نام یونس بن یعقوب که میگوید به همراه امام صادق چادر زده بودیم و نشسته بودیم، ایام حج بود و امام صادق(ع) سؤالات افراد را پاسخ میدادند و یا هرکس برنامهای داشت نزد امام میآمد، مردی از دیار شام آمد، سؤالی کرد و امام صادق(علیهالسلام) بهگونهای او را معطل کردند، جناب یونس میفرماید که ما دیدیم امام منتظر شخصی است، ناگهان شتری از دور پیدا شد.
شخصی هم سوار بر این شتر بود، امام از جا بلند شد و نام شخص را صدا زد و فرمودند هشام، ما فکر کردیم شخصیت عظیمالجثه و صاحب کلام و مسنی در راه است و یا از فرزندان عقیل است چون امام به فرزندان عقیل علاقهمند بودند، اما دیدیم شخصی که سوار بر شتر بود نوجوانی بود که تازه نخهایی کوچک از ریش در صورت او پیدا شده بود بهگونهای که هیچکس کم سن از او در بین ما نبود.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست ادامه داد: اما امام جایی را در کنار خودشان باز کرد و این نوجوان را آنجا نشاند و این جمله ماندگار را فرمود: «نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ» نوجوان یاری کنندهماست، صادق است و با زبانش و با دستش و امروز میگویم که جوان با اعتقادش و بیانش و قلمش یاریدهندهی ماست.
حال ما هر چه کلماتی چون حجتالاسلام، آیتالله را بگوییم مهم این است که امام زمان در حق انسانی این جمله را به کار ببرد «نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ». خب در این بحث کوتاهی که قرار است با شما باشیم بنده چهار نکته را بهعنوان چهار تکلیف به چهار گروه عرض میکنم.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست گفت: زمانی که من این حادثه را شنیدم خیلی ناراحت شدم، از قبل هم از یکسری ناراحتیهایی داشتم که در ادامه در رابطه با آن هم صحبت میکنم و برای شما روشن میشود، میدانم با این که ناراحتم اما حق ندارم در سخنرانی ناراحتیام را بروز دهم ولی ممکن است قدری صحبتهای من گزنده به حق باشد و من از این جهت از شما عذرخواهی میکنم.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست : مرحوم فرجنژاد زمانآگاه بود
آیت الله ابوالقاسم علیدوست تأکید کرد: به عنوان نکتۀ اول از تکلیفی که بر عهده جوانان حوزه و دانشگاه است صحبت میکنیم، ببینید یک جوان راهی را انتخاب میکند که اگر قرار است نامی را برای این راه بگذاریم من «زمانآگاهی» را انتخاب میکنم، برای مثال بخواهیم یک طلبه و روحانی و یک فاضل را نام ببریم امثال آقای مرحوم فرج نژاد یک زمانآگاه بودند، ما به چه کسی میگوییم زمانآگاه؟ کسی که سه خصوصیت داشته باشد؛
اولاً باید دغدغه داشته باشد؛ دغدغه دین و فهم دین و همینطور دغدغهی اجرا و تبلیغ دین را داشته باشد من از دوستان نزدیک ایشان شنیدم که میگفتند اگر ایشان احساس میکرد ۵۰۰ کیلومتر آن طرفتر. قومی مشکلی فرهنگی دارند اگر لازم بود کاری را در این خصوص انجام دهد به هر شکل ممکن همان کار را میکرد و سعی میکرد مشکل را حل کند و دقیقاً این مصداق کسی است که دغدغه دارد، بعضیها دغدغه دارند ولی فقط حرف میزنند و انتقاد میکنند.
دومین ویژگی زمانآگاهی این است که پس از دغدغه مسلَح شود، من اولین باری که به ظرفیت این جوان پیبردم زمانی بود که ایشان کتاب دین در سینمای شرق و غرب را برای من آوردند و برای من جالب بود که این جوان سعی میکند وارد فضای دیگری شود.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست ادامه داد: پس این دسته از انسانها ابتدا دغدغه پیدا میکنند بعد مسلح میشوند ولی مانند سربازانی که در سنگر کشتی میگیرند مبارزه نمیکنند، بلکه به بیرون میآیند و از سلاحی که آماده کردهاند استفاده میکنند. از مصادیق روشن این موضوع مرحوم دکتر فرجنژاد است.
در حوزههای علمیه یک رسالتی بر دوش ما است، ما میتوانستیم طلبه نشویم یک نقاش و یا یک کارگر خوب باشیم اما انتخاب کردیم و سرباز امام زمان شدهایم و این سربازی آداب و رسمورسوم دارد، سربازی وظیفه میآورد و سرباز باید زمان آگاه باشد؛ یعنی دغدغه داشته باشد مسلح شود و با سلاح مناسب نبرد کند.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست اذعان کرد: بنده از مشکلات طلاب بیخبر و بیارتباط نیستم و روزی نیست که با چند طلبه بهگونهای راجع به مشکلاتشان ارتباط نگیرم، من میدانم که مشکلات طلاب بسیار زیاد است، ولی خوب است بدانیم که هیچ زمانی مثل امروز، دنیا برای روحانیت شیعه آماده نبوده، پس باید تلاش کرد و لذا بزرگوارانی که میتوانند در حدی که ظرفیت دارند یا بیشتر و یا کمتر راه آن بزرگوار را ادامه دهند.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست : مسئولان حوزه باید از این ظرفیتها حفاظت کنید
این نکته اول و نکته دوم، کسانی که در آن سطح نیستند باید محصل باشند و شاگردی کنند، مرحوم فرجنژاد شاگردان بسیاری داشتند که آنها هم موظفند در این مسیر قدم بردارند و نکته سوم تکلیفی است که متوجه مسئولان حوزه است، من نمیگویم مسئولان مقصرند یا کوتاهی میکنند یا نه در اینجا یک نکته را میتوانم بگویم که مسئولان بزرگوار حوزه که صدای ما را میشنوید باید از این ظرفیتها حفاظت کنید.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست توضیح داد: اولین قدم این است که ظرفیتها را شناسایی کنید، مشکل ما این است که ظرفیتها و نظریهها را نمیشناسیم، من به عنوان کسی که از روی حس این صحبت را میکند و نه از روی حدس، میگویم ما بحران نظریهپردازی داریم در واقع تولید کتابهای مفید داریم ولی بحران بدتری که با آن درگیر هستیم این است که عرضه نظریههای تولیدی نداریم.
لذا خیلی از مسئولان چه صورت مادی چه بهصورت معنوی تلاش میکنند، اما باید اصل مطلب مشخص شود و اصل این است که این شخصیتها که باید شناخته شوند، مثلاً آقای فرجنژاد تا روز قبل از تصادف چقدر شناخته شده بودند؟
آیت الله ابوالقاسم علیدوست پرسید: ما چقدر سعی میکنیم این انسانها را حفظ کنیم و دغدغههای آنها را برطرف کنیم؟ مگر بهراحتی میشود نیرویی را به دست آورد و بهخاطر دغدغههایی که وجود دارد نیرو از بین برود؟
آیت الله ابوالقاسم علیدوست گفت: همه ما میدانیم که کشور با فرار مغزها روبرو است ولی بدتر از آن این است که کشور ما با فرسایش مغزها روبرو است یعنی یک نیرو و یک ظرفیت در حوزه و دانشگاه گاهی نسبت به دغدغهها چنان میشود که دیگر ظرفیتی ندارد.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست : رسانههای ما به معرفیهای نیروهای توانمند نمیپردازند
آیت الله ابوالقاسم علیدوست اشاره کرد: مورد چهارم رسانههای ماست؛ رسانه ما اصلاً مسئولیت خود را در ارتباط با نیروهای باظریف و توانا انجام نمیدهد، نمیگویم چه کسی مقصر است در عوض میگویم که این یک مشکل و معضل اساسی و مسألهای است که رسانههای ما به معرفی نیروهای توانمند نمیپردازند.
مثلاً یک نیروی فوقالعاده حوزوی باید شناسانده شود همانند یک فوتبالیست و یک بازیگر، البته من اصلاً جسارت نمیکنم و در منطق بنده جسارتی وجود ندارد ولی زمانی که یک نظریه تولید میشود چه ایرادی دارد رسانه ما از صاحب این نظریه دعوت کند و او را به جامعه بشناساند؟
آیت الله ابوالقاسم علیدوست ادامه داد: بحث مصرفی که در ابتدا صحبت عرض کردم اینجا مطرح است، رسانهها باید به معرفی بپردازند، زمانی که کتاب یک نویسنده از بین ۲۰ هزار کتاب انتخاب میشود و هفتخان رستم را میگذراند و نمره میآورد ولی حتی یک مسئول ردهبالا حاضر نیست تقدیم جوایز او را بر عهده بگیرد!
اگر این تقدیم جز عناوین خبر هم باشد در حد چند ثانیه آخر و بهصورت مختصر نمایش داده میشود، اما این رسمش نیست. امام صادق(ع) به ما یاد دادند که جوان را چگونه باید پرورش دهیم، در نظر بگیرید زمانی که امام صادق(ع) راجع به هشام اینگونه گفتند آینده او تضمین شد، در این حالت اگر آهن هم باشد به طلا تبدیل میشود لذا هشام به هشام بن حکم تبدیل میشود.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست بیان کرد: حاکمیت هم در این زمینه موظف است برای مثال در مورد فرسایش مغزها بخش مهمی از آن به حاکمیت بر میگردد که باید مواظبت کنند، اکنون که ۴۰ سال از انقلاب اسلامی میگذرد چقدر از نیروهایی که تربیت شدند برای مسئولیتها استفاده میکنیم؟ نیروهای دستپاک، توانا و از نظر حوزه و دانشگاه قوی و توانمند هستند اما باید پشت سر بماند.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست : چرا جادههای ما امنیت ندارد؟
آیت الله ابوالقاسم علیدوست در انتها گفت: وظیفه پنجم را عرض میکنم که یک موضوع کاملاً مشخص است، من نه مهندس راه هستم و نه شهردار ولی میدانم جادههای ما امنیت ندارد چرا باید زمانی که تصادفی صورت میگیرد یک یا چند خانواده عزادار شوند من تخصصی ندارم ولی چرا باید در یک تصادفی چند نفر از دنیا بروند؟
بعضیها میگویند مشکل از نبود زیرگذر است، پس چرا راه حلی برای این موضوع پیدا نمیکنند؟ شاید برای ساخت این زیرگذر مواد خاصی لازم است که وجود ندارد یا موارد دیگر اما مقداری از مشکل هم بهخاطر بیتوجهی و سهلانگاری است.
امیدواریم خدای متعال به جوانهای ما ظرفیت شدن و توانا شدن را بدهد و به جایی برسیم که امام زمان این جمله را برای همه ما به کار ببرد و به سربازشان بگویند: «نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ» و انشاءالله مسئولان حوزه تدبیر مناسب بیندیشند و همچنین دوستان بزرگوار استاد فرجنژاد کار ایشان را ادامه دهند، بنده هم در سهم خودم بهعنوان کرسیهای نظریهپردازی اگر نظریه وجود داشت حتماً همکاری لازم را انجام میدهم.
آخر مجدداً محضر حوزههای علمیه و عالمان دین و دوستانشان و بهخصوص و خانواده عزیز فرج نژاد و جناب آقای بابایی و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض میکنم.
مطالب مرتبط:
حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه: او یک علامه بود
دکتر سید حسین شرفالدین: تسلط مرحوم فرجنژاد به فراز و فرودهای ادیان