اخبار روز

ورود / عضویت

نگاهی به تاریخچه تشکیل رژیم صهیونیستی

با مطالعۀ اهداف، تاریخچه و استراتژی شکل‌گیری رژیم صهیونیستی به ماهیت تروریستی و استعماری آن پی می‌بریم. آیا از تروریست یهودی نژادپرست، توقعی غیر از کودک‌کشی انتظار می‌رود؟
تشکیل رژیم صهیونیستی

رژیم غاصب صهیونیستی با اهداف استعماری غربی و تفکرات موعودگرایانه و نژادپرستانه به وجود آمد. در ابتدا کمتر کسی از مردم عادی و حتی سیاستمداران و متفکران جهان به اهداف و ماهیت این رژیم آگاهی داشتند و در صورت آگاهی به آن، به دلایلی همچون حفظ منصب مستعمرۀ خود سکوت کردند و در صورت نقد و اعتراض، محکوم به تبعید و یا شهادت می‌شدند.

به وجود آمدن این رژیم، مدیون سه بُعد کمکی بود؛

1. بُعد حمایتی – قدرتی: ابرقدرت‌های جهان همچون انگلیس در ابتدای تشکیل رژیم خود را موظف به حمایت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی از یهودیان کردند؛ این مسأله حاوی دو حقیقت است: نخست اینکه این حمایت، ریشه در زیرساخت فکری آن دارد؛ یهودیان با تبیین «برگشت به ارض موعود» توانستند ابرقدرت‌‌های جهان را تابع تفکر صهیونیستی کنند که استمرار آن را می‌توان در مواضع «جو بایدن» در برابر یهودیان نظاره کرد.

دوم آنکه یهودیان همواره تابع سیاستی به نام «در پناه ابرقدرت وقت» هستند که نمونه‌های بارز آن را می‌توان در تاریخ این قوم دید؛ برای مثال می‌توان به توسل یهویاقیم به مصر که خود را دست نشانده آن می‌دانست اشاره کرد[1].
2. بعد سرمایه‌ای: قطعا پس از تشکیل و استقرار رژیم نیاز به منبعی برای استمرار حیات بود؛ این منبع از طرف کشور‌های مستعمره که واجد منابع غنی نفت و گاز و… بودند، تأمین می‌شد.[2]

3- بعد فکری: تفکر صهیونستی، زاییدۀ تفکر نژادپرستانه یهودی است؛ از همین جهت تا سال‌ها، این تفکر به صورت بالقوه در میان یهودیان وجود داشت و پس به فعلیت در آمدن آن به دلایلی همچون قدرت داشتن ملل اسلام یا مسیح در منطقه فلسطین جرأت گام برداشتن به صورت صریح را نداشتند و بیشتر به صورت مخفی و با نفوذ در کشور‌های قدرتمند صورت می‌گرفت؛ اما یک قرن پیش، تئودور هرتزل که خبرنگار یهودی‌الاصل بود، پایه‌های فکری رژیم صهیونیستی را در مهم‌ترین کتاب خود یعنی «دولت یهود» بنیاد نهاد.

با انقلاب اسلامی و بیداری جهانی که صورت گرفت، عمق و قدرت مبارزه با صهیونیسم در فلسطین بیشتر شد و از جنگ با اسلحه‌هایی همچون سنگ، ملت مسلمان فلسطین با موشک‌ها و ابزار آلات جنگی که حاصل همت انقلابی بود به نبرد با دشمن برخاست. البته رژیم صهیونیستی در این بین، دست از جنایات غیرانسانی خود نکشید و با حمایت ملل قدرتمند غربی، اقدام به حملات غیرمنصفانه و کشتن زنان و کودکان مظلوم فلسطین کرد.
یهود دشمن مسلمانان و دشمن اسلام است. پس برای مبارزه با صهیونیست، نخستین اقدام شناخت دقیق این رژیم است. در این نوشتار، در تلاش شناساندن استراتژی و اهداف تشکیل رژیم صهیونیستی هستیم.

تشکیل حزب صهیونیسم

یهودیان جهان در طول تاریخ، مدعی نژاد برتر بودند اما همواره مورد هجوم ملل دیگر قرار می‌گرفتند. برای مثال، می‌توان به مورد هجوم قرار گرفتن آن‌ها از طرف بخت‌النصر یا تبعیدشان از منطقه انگلیس به فرانسه در سال 1290 م [3] اشاره کرد. از همین رو، اقدام به تشکیل کشور و نظامی برای خود و تغییر وضعیت کوچ‌نشینی به یک‌جانشینی کردند. اما چرا کشور فلسطین؟
هجرت یهود به فلسطین ریشه در عمق تفکرات نژادپرستانه و گفتار‌های تورات دارد. تئودور هرتزل بنيانگذار سازمان جهانی صهيونيست‌ها در سال 1900 نوشت: «بازگشت ما به سرزمين پدرانمان، چنان كه در كتاب مقدس وعده داده شده است، از بزرگترين مسائل سياسی مورد علاقه قدرت‌هايی است كه در آسيا، چيزي را می‌جويند»[4].

بنابراین، یهود این سرزمین را متعلق به خود که از جانب خداوند افاضه شده است می‌داند و از آن جهت که «نژادپرستی» به صورت عمیق در این قوم ریشه دوانده است، هرگز نمی‌توانند نظاره‌گر حکومت ملل دیگر در این منطقه باشند.
فلسطین، ارض موعود یهود شد و به اساسی‌ترین منطقه آن که یهودیان به آن علاقه می‌ورزیدند یعنی کوه صهیون نامیده شد. کوه صهیون بر فراز شهر تل‌آویو و در نزدیکی شهر یافا بود و در دوران عثمانی، کنیسه عظیمی در کنار آن بنا شده بود؛ از همین جهت، این حزب «صهیونیسم»(צִיּוֹנוּת) نام گرفت.

اعلامیه بالفور

این حزب توانست با کمک فکری افرادی همچون تئودور هزترل، جمعیت یهودی و غیریهودی بیشتری را به خود جذب کند. پس از جذب نیرو، حزب صهیونیسم اقدام به خرید برخی از اراضی فلسطین صرفاً به عنوان محلی برای ورود به سرزمین فلسطین کردند؛ خرید اراضی در حد توان حزبِ تازه به وجود آمده نیست، از همین رو، لرد‌های انگلیس همچون بارون آدموند، باردن آدموند، رتشیله، بارون موریش و افراد دیگر، کمک شایانی به این تصمیم کردند.
در این مسیر، یهودیان صهیونسیم با مشکلاتی همچون مخالفت برخی از یهودیان روبرو بودند. آن‌ها حضور یهود در فلسطین را غیرمشروع دانسته و مدعی بودند که این برگشت باید به دست خدا و انبیا صورت بگیرد[5].
با صدور اعلامیه «بالفور»، کانون ملی یهود در فلسطین تاسیس شد و صهیونیسم کشور خود را در حساس‌ترین نقطۀ منطقه بنا کرد. پس از آن، این کشور کوچک در میان دشمنان مسلمان و مسیحی خود، نیاز به سرپرست داشت؛ از همین رو به دنبال کنفرانس صلح در پاریس، شورای عالی متفقین در تاریخ 25آوریل 1920 قیومیت فلسطین را به دولت انگلیس سپرد.

همان طور که در مقدمه ذکر شد، نفوذ تفکر صهیونیستی در ملل ابرقدرت غربی و از طرفی دیگر، درج شدن موضوع «کانون ملی یهود در فلسطین» در اجزای دستورات قیومیت، آن‌ها را موظف به رساندن یهود به ارض موعود کرد. این نفوذ فکری فقط در سطح سیاسی نبود؛ بلکه در میان مردم نیز تفکر صهیونیستی خواهان و طرفدار داشت؛ برای مثال، پیوریتن‌های انگلیس مقیم آمستردام، یهودیان را با کشتی‌‎های خود به سرزمین موعود انتقال دادند [6].

تشکیل صهیونیسم، علاوه بر تشکیل رژیم نیازمند سرپرستان دیگر در عرصه‌های مختلفی چون سیاسی و فکری بود. به همین منظور، افرادی مثل هرتزل  به عنوان سرپرست فکری یهود و دکتر وایزمن، استاد شیمی در دانشگاه منچستر، به عنوان سرپرست کمیته یهود اروپا تعیین شدند.

سیاست متفقین و انگلیس

1. منطقۀ غرب آسیا از جهت دارا بودن منابع غنی نفت و گاز  به عنوان مهم‌ترین منطقه برای انرژی جهان به شمار می‌آید. از همین جهت  این منطقه برای ابرقدرت‌هایی که خواهان انحصاری بودن قدرت در دستانشان هستند، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. به همین منظور، کشور‌هایی چون انگلیس، همیشه در صدد برپایی کشور‌های مستعره بودند تا از این طریق، مقاصد سیاسی خود را تأمین کنند.

کشور‌هایی همچون ایران با حکومت پهلوی  توانستند مقداری از این خواسته را بر آورده کنند؛ اما اتاق فکر استعمار به این نکته توجه کرد که این استعمار دائمی نخواهد بود و با وقوع انقلاب در کشور مستعمره تمام نقشه‌های استعماری از بین خواهد رفت.
بنابراین انگلیس و کشور‌های هم‌پیمان، در صدد برپایی کشوری برآمدند که حتی جامعه و مردم آن نیز اختلافی با حکومت نداشته باشند و با آگاهی به ماهیت کشور مستعمره، در آنجا ساکن شوند. به همین دلیل بود که کشور اسرائیل در قلب غرب آسیا بنا شد.
2. از طرف دیگر، یهودیان همواره با آیین مسیحیت در اروپا در نزاع و درگیری بودند که در انتهای امر، به سبب قدرت داشتن مسیحیت در آن منطقه، آن‌ها مجبور به هجرت می‌شدند؛ به عنوان مثال می‌توان به دستور پاپ در فرانسه به منظور آتش زدن تلمود‌ها در میدان شهر به نشانه این درگیری و نزاع اشاره کرد[7]. این درگیری و نزاع می‌توانست قدرت تهاجمی و تدافعی آن کشور را کاهش دهد. از همین رو، با انتقال یهود به فلسطین، نزاع و درگیری به قلب جهان اسلام منتقل شد. این‌ بار نزاع بین یهود و اسلام بود که می‌توانست کاهش قدرت جوامع اسلامی برای سلطۀ هر چه بیشتر کشور‌های استعماری را تضمین کند.  3. تسهیل کردن مسیر رسیدن به ارض موعود برای یهود و کمک کردن به آن‌ها در این مسیر، از مفاد تفکر صهیونیستی است. با رصد مواضع کشور‌های غربی با توجه به نکته فوق، به این مسأله پی می‌بریم که انتقال یهود به فلسطین، عمل کردن به اقتضائات تفکر یهودی-صهیونیستی ملل قدرتمند غربی است.

حزب صهیون شعبه شعبه می‌شود

با توسعۀ نهضت، جامعه یهود از چند حزب سیاسی تشکیل شد: 1- سازمان صهیونی 2- طرفداران تجدید نظر بی‌ارتباط با نهضت صهیونی 3- یهودیان غیرصهیونی. عمده فعالیت آن‌ها زیر نظر حزب صهیونیسم اداره می‌شد که خود دارای شعبه‌های گوناگون بود: 1- جمعیت سوسیالیست کارگر، تحت نظر دیوید بن‌گوریون 2- سوسیالیست چپ طرفدار تشکیل دولت مشترک یهود و عرب 3- صهیونیست‌های عامه و ترقی‌خواه، طرفداران دکتر وایزمن 4- جمعیت محافظه‌کار 5- دسته متشرعان تابع سازمان صهیونی و طرفداران مذهب 6- جمعیت طرفدار قیومیت مشترک تحت نظر و رهبری دکتر ماکنس، رئیس دانشگاه عبری اورشلیم(طرفدار قیومیت مشترک و موافق برتری عرب) [8]

پناه گرفتن زیر حمایت آمریکا

در سال 1942 آمریکا مجمعی به نفع یهود در نیویورک تشکیل داد و در آنچا برنامه پیشنهادی بن گوریون(برنامه نیلیذمور) مورد قبول قرار گرفت که مفاد آن عبارت بود از؛

1- تبدیل سراسر خاک فلسطین به یک کشور یهودی‌نشین به نام اسرائیل

2- تشکیل ارتش یهود

3- نامحدود بودن مهاجرت یهود به فلسطین.

در استمرار این طرح، در کمیته صُدیر -شورای عمومی سازمان یهود فلسطین- اعلام شد که از این تاریخ صهیونیسم تغییر مرام می‌دهد و به نکات زیر توجه دارد؛ 1- میانه‌روی و اعتدال به نتیجه نخواهد رسید

2- به دولت انگلستان نمی‌توان اتکا کرد

3- باید حمایت دولت آمریکا را جلب کرده و کار را یک‌جانبه به اتمام رساند.
بدین ترتیب، صهیونیسم خود را در پناه آمریکا جای داد و با پیروزی آمریکا در جنگ جهانی، رژیم صهیونیستی با قدرت بیشتری به برنامه‌های خود ادامه داد… با پیروزی آمریکا، فرصت کمک به یهود بیشتر شد و اسرائیل رسماً جنگ با مسلمانان را آغاز کرد…

تشکیل شاخۀ نظامی

در این موقع، حزب صهیون از شاخه نظامی گروه مخفی تروریستی تشکیل شد[9] و شروع به خرید مهمات کرد. اهداف عمدۀ این تشکیل، بدین گونه است:

1- سازمان دفاعی برای تخلیه خانه‌های مسلمان‌نشین عرب

2- ایجاد جمعیت‌های تروریستی به سرپرستی بن‌گوریون و ابراهام استرن [10]
بنابراین، شاخۀ نظامی صیونیسم با عناصر تروریستی برای تخلیه اجباری خانه‌ها و سرزمین‌ها آغاز شد…

آغاز حمله‌های ناجوانمردانه

تروریست‌های اسرائیلی با هجوم به خانه‌ها و سرزمین‌های اطراف و اقدام به اشغال آن‌ها، درصدد گسترش سرزمین اسرائیلی بودند. همان‎‌طور که گفته شد، این برنامه از قبل توسط بن‌گوریون در نیویورک و مجمع صدیر سامان یافته بود و با حمایت آمریکا به صورت رسمی آغاز به کار شد.
در همان ابتدای کار هجوم ناجوانمردانه به مسلمانان «دیر یاسین» و «کفر قاسم» باعث قتل‌عام مردم مظلوم آن منطقه شد؛ در نتیجه تا اول تابستان سال 1940م، 940 هزار نفر زن و مرد مسلمان بی‌خانمان شدند و به قسمت‌های دیگر مهاجرت کردند.
این اقدامات ناجوانمردانه اسرائیل تا به حال ادامه داشته است. ظهور انقلاب اسلامی روح مقاومت را در گفتمان منطقه احیا کرد که به سبب آن، قدرت و ایمان و ایستادگی مردم مظلوم فلسطین به امید ظهور حضرت حجت(عج) افزایش یافته است.
جالب است که با توجه به اینکه اسرائیل تنها بخش کوچکی از فلسطین را خریده است ولی مابقی را با نیروی تروریستی خود به صورت اشغالی غصب کرده، برخی از مردم جامعه اسلامی چنین شبهه ایجاد می‌کنند که: «مردم فلسطین، خانه‌هایشان را به اسرائیلیان فروخته‌اند و اکنون می‌خواهند به زور پس‌ بگیرند!»
این شبهه به سبب عدم آگاهی کافی و تشدید آن توسط برخی اپوزیسیون ایجاد شده است؛ چنین به نظر می‌رسد که دشمن در صدد آن است که پیروان رسول‌الله(ص) را به حمایت از تروریست‌های کودک‌کش تشویق کند.

منابع
1- علم‌الهدی، عبدالجواد، صهیونیسم بین‌الملل و نقش یهود در دین و سیاست، قم: انتشارات رسول اعظم، صفحه 81.
2- همان، ص18.
3- صاحب‌خلق، نصیر، پروتستانیسم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی، تهران: انتشارات هلال، صفحات37-38.
4- يوري ايوانف، صهيونيسم، ترجمه ابراهيم يونسي، تهران: انتشارات سپهر، پاورقي صفحه 18.
5- پیتر منسفیلد، تاریخ خاورمیانه، ترجمه کیانوش امیری، تهران: انتشارات نیماژ، صفحه323.
6- استیون آر. سایزر، صهیونیسم مسیحی، ترجمۀ حمید بخشنده و قدسیه جوانمرد، تهران: انتشارات کتاب طه، ص68.
7- علم الهدی، عبدالجواد، صهیونیسم بین الملل و نقش یهود در دین و سیاست، قم: انتشارات رسول اعظم، صفحه 179.
8- پیتر منسفیلد، تاریخ خاورمیانه، ترجمه کیانوش امیری، تهران: انتشارت نیماژ، صفحه326.
9- علم الهدی، عبدالجواد، صهیونیسم بین الملل و نقش یهود در دین و سیاست، قم: انتشارات رسول اعظم، صفحه 193.
10- همان، ص 194

/303

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *