یهود و مارول | یهود سرخورده و دوچهره؛ ریشۀ کمیکهای مارول

ضرورت بررسی آثار مارول
امروزه کمتر کسی است که با ابرقهرمانان دنیای کمیک ماروِل آشنا نباشد. مارول نام مجله کمیکی(داستانهای تصویری) است که در سال 1939 یعنی یکسال قبل از آغاز جنگ جهانی دوم در آمریکا آغاز به کار کرد و امروزه استودیوی فیلمسازی ماورل در رقابت با استودیوی دیسی کامیکس(DC Comics)، آثار قابل توجه و مهمی را در سینما ساخته است.
مجموعه فیلمهای انتقامجویان (Avengers) از مهمترین آثار مارول است که تمام شخصیتهای ابرقهرمان که برای هر کدام از قبل برای خود داستانی داشتند و فیلم مجزایی برایشان ساخته شده بود، در یک اثر سینمایی جمع شدهاند و در حال حاضر رتبۀ دوم پرفروشترین فیلم تاریخ سینما بعد از فیلم آواتار جیمز کامرون، آخرین قسمت انتقامجویان به نام پایان بازی است.
صفحات فنپیج زیادی برای مارول وجود دارد و در صنعت اسباببازی نیز این ابرقهرمانان حضور دارند. شاید هر کودکی حتی در ایران دوست داشته باشد به عنوان هدیۀ تولد، لباس مرد عنکبوتی هدیه بگیرد و در آن تصور کند که مرد عنکبوتی شده است. سال گذشته نیز یکی از انیمیشنهای بسیار مهم هالیوود بخش دوم مردعنکبوتی با نژاد سیاهپوست بود. همچنان سریالها و فیلمهای بسیاری با ایدههای کمیکهای مارول ساخته میشود.
بازبینی مستند مارول در پشت ماسک
مستند مارول در پشت ماسک(Marvel’s behind the mask) ساختۀ مایک جیکوبز در سال 2021 منتشر شد. در این مستند که به چگونگی شکلگیری کمیک مارول پرداخته میشود، با نویسندگان و سازندگان این کمیکها مصاحبه میشود. بخش جالب توجه این مستند، چند نفر از مهمترین خالقان کمیکهای مارول و مبدعان آن به نامهای جک کربی، استنلی و جو سایمون هستند که یهودیاند و همین یهودی بودنشان اصل و ریشۀ ایدههای آنان برای ساخت ابرقهرمانان جهان مارول شده است.
مستند مارول در پشت نقاب با این ایده دربارۀ شخصیتهای ابرقهرمان آغاز میکند که ابرقهرمانان مارول هویتی دوگانه دارند. در واقع آنها یک هویت دارند که هویت قهرمانی آنهاست و ناجی مردم در اجتماع میشوند اما هویت دیگرشان این است که در زندگی معمولی شخصیتی دارند و درگیر مسائل شغلی، عاطفی و زندگی شخصی خودشان هستند.
مرد عنکبوتی در اولین قسمت فیلم پسر دانشجوی اهل علمی است که همیشه در مدرسه تحقیر میشود و شغلش عکاسی و خبرنگاری در روزنامه است و سردبیر روزنامه دائم سر او داد میزند که چند تا عکس خوب از مرد عنکبوتی برایش بگیرد.
این الگوی شخصیتپردازی بین اکثر شخصیتهای مارول تکرار میشود و در مستند به این اشاره میشود که این الگو، برگرفته از زیست یهودی سازندگان و داستاننویسان مارول است؛ چرا که آنان نیز دارای هویتی دوگانه برای پنهان کردن زندگی یهودی خود بودهاند.
سپس مستند، به مظلومنمایی همیشگی برای یهودیان میپردازد و ادعا میکند که جو دهۀ 30 میلادی در آمریکا ضدیهودی بوده است و «استنلی» که شخص به شدت مشهور است، نام واقعیاش «استن لیبر» بوده است و «جک کربی» نیز «جیکوب کورتزبرگ» بوده است و برای پنهان کردن هویت یهودیشان اسامیشان را تغییر داده بودند.
تابلویی در رستورانی برای سرویس ندادن به یهودیان
کاپیتانِ آمریکاییِ یهودی
شخصیت کاپیتان آمریکایی که خود به تنهایی چندین قسمت سینمایی دارد و در مجموعه فیلمهای انتقامجویان حضور دارد، تنها کسی است که میتواند پُتکِ ثور، یعنی اسطوره و خدای اسکاندیناوی را بردارد و با آن بجنگد، مطابق داستان، جوان ریزنقش و ترسویی است که بعد از تحت آزمایش قرار گرفتن دارای قدرتهای ابرقهرمانی با بدنی هیکلی میشود.
اولین مجلۀ کمیکی که دربارۀ کاپیتان آمریکایی منتشر میشود، او را در حالی نشان میدهد که دارد به هیتلر، رهبر آلمان نازی مشت میزند.
در مستند مارول در پشت ماسک توضیح داده میشود که کاپیتان آمریکایی در واقع تبلور این خواستۀ یهودیان است که میخواستند خودشان را ابراز کنند و آمریکاییها آنها را به عنوان آمریکایی قبول کنند و بعد بیان میشود که بسیاری از شخصیتهای اولیه افرادی بودند که میخواستند خودشان را همرنگ جماعت کنند.
در قسمت اول فیلم کاپیتان آمریکایی با نام «استیو راجرز»، او قهرمانی آمریکایی است که در مقابل دشمن آلمان نازی میجنگد و پیروز میشود در حالی که اگر ریشههای خلق این شخصیت را ندانیم در تحلیل آن دچار مشکل میشویم.
پیش از این میدانستیم که یکی از الگوهای پرتکرار در هالیوود، ساخت شخصیتهای نفرتانگیز آلمان نازی است اما در تحلیل کاپیتان آمریکایی میبینیم که او اصلا یک یهودی است که میخواهد آمریکایی باشد. در شخصیتپردازی او در فیلم هم میبینیم که شخصیتی سرخورده است که کاری نمیتواند از پیش ببرد و سپس با کمک آزمایشات علمی است که دارای قدرت میشود و میتواند مقابل دشمنِ به زعم خود آنتی سمیتیسم بایستد و بجنگد.
هالک همان گولم یهودی
گولم مفهومی در عرفان یهودی کابالا است، موجودی که با سنگ یا گل ساخته میشود و سپس روی آن واژۀ زنده(emet) به عبری از طرف جادوگر یهودی نوشته میشود و سپس زنده میشود و در اختیار جادوگر یهودی قرار میگیرد.
شاید صدها اثر با مضمون گولم ساخته شده است. حتی در پرطرفدارترین بازیهای حاضر جهان مانند بازی کلش آو کلنز(Clash of clans) و ماینکرافت(Minecraft) به همین اسم کاراکترهایی وجود دارند. در ماینکرافت گولم آهنی و در کلش آو کلنز گولم سنگی و گولم یخی را داریم.
در مستند مارول در پشت ماسک به این اشاره میشود که گولم در واقع الگو و ریشۀ اثری به نام غول فرانکشتاین است و البته همین غول فرانکشتاین نیز خودش منشأ بسیاری از آثار قرار گرفته است. به عنوان مثال انیمیشن فرانکی وینی(2012) ساختۀ تیم برتون نیز اقتباسی از همین غول فراکشتاین اما دربارۀ سگی مُرده است که زنده میشود.
در واقع هر اثر هالیوودی که در آن موجودی از تکههای بدن مردگان جمع میشود، یا با سنگ و چوب و گل ساخته میشود و سپس جان میگیرد و حرکت میکند که حتی این موضوع در آثاری با موضوع رباتها وجود دارد، خوب است نظری به مفهوم گولم یهودی بکنیم.
گولِم همچنین ریشۀ دو شخصیت کمیک مهم به نامهای تینگ(the thing) و هالک(Hulk) است. اوایل که نقاشی شخصیت هالک کشیده میشد، او به رنگ طوسی بود، دقیقا تصویری که از گولم در همان سالها وجود داشت و فیلمی به همین نام گولم(Golem 1920) ساخته شده بود.
شخصیت هالک یعنی شخصیتی که هنگام عصبانیت تبدیل به موجودی وحشی و هیکلی با رنگ سبز میشود، در ابتدای طراحیها در واقع طوسی رنگ بوده است و اقتباسی از ساختۀ یک جادوگر یهودی کابالیست است با این تفاوت که در قسمت اول فیلم هالک، به دلیل آزمایشات پدرش که روی او انجام شده به این قابلیت دست پیدا میکند که با عصبانی شدن تبدیل به هالک شود.
الگوسازی مارول برای مسلمانان
امروزه استودیو مارول که البته سالها پیش شرکت فیلمسازی والت دیزنی آن را خریداری کرده است، یعنی همان شرکتی که خبر کمک چند میلیون دلاریاش به اسرائیل خبرساز شد سعی دارد برای مردم دنیا الگوهای ابرقهرمانی خاصی را معرفی کند تا از شیوۀ فکر تا سبک زندگی خاص افراد را کنترل کنند.
در مستند مارول در پشت ماسک به این اشاره میشود که شرکت مارول برای تمام افراد با انواع رنگ پوست مانند زردپوستان آسیایی و سیاهپوستان آفریقایی و آمریکایی آفریقایی در حال تولید محصولات است. پلنگ سیاه(Black panter) از آثار مهم این سالهای مارول است که دربارۀ قهرمانان سیاهپوست است.
یکی از کمیکهایی که مارول طراحی کرده است، دربارۀ خانمی است با موهای مشکی که در خانوادهای مسلمان زندگی میکند، در داستان اشاره میشود که الگوی این ابرقهرمان جدید مسلمان، یکی از شخصیتهای زن مارول(کارول دنورز) است که موهایی بلوند و چشمهایی آبی دارد و در نهایت این شخصیت زن مسلمان دقیقا شبیه زن ابرقهرمان آمریکایی، با همان ظواهر اما خلاف عقاید خانوادهاش به ایفای نقش میپردازد. جالب آنکه در تصویری که خانوادۀ او را نشان میدهد، میتوانیم تابلویی از نام الله را بر دیوار ببینیم.
این ماجرا دقیقا درونمایه و اصل الگوسازیهای شرکت مارول را به نمایش میگذارد؛ اینکه الگوهای جهانی برای نژادها و مذاهب مختلف ساخته شده است تا تمامی آنها یک شیوۀ فکر، یک فرهنگ و در نهایت به یک تمدن برسند، آنطور که مارول میخواهد قالب زده شوند و در تمدن غرب هضم شوند.
/201
دیدگاهتان را بنویسید