نقد بازی اسسینز میراژ (Assassin’s Creed Mirage) قسمت سوم| اشکالات ساختاری

اشکالات ساختاری بازی اسسینز کرید میراژ
اگرچه شرکت یوبیسافت یکی از قویترین شرکتهای بازیسازی در جهان است و طراحی بسیار ظریف و دقیقی در بازی انجام شده است اما هنگام بازی به برخی اشکالات به لحاظ ساختاری برمیخوریم که حائز اهمیت است. در قسمت سوم نقد بازی اسسینز، به برخی از این اشکالات میپردازیم. اگرچه به بازی با دقت بیشتری نگاه شود، از این دست اشکالات به تعداد بیشتری میتوان یافت، البته این اشکالات به این معنا نیستند که این بازی کیفیت پایینی دارد یا در طراحی دچار ضعف است، بلکه به لحاظ طراحی بسیار روی آن کار شده است و بهخصوص بناهای مختلفی در فضای سهبعدی آن ساخته شده است.
بازیهای ویدیویی را برخی هنر هشتم نامیدهاند، هنری که سینما را هم درون خود دارد، هم داستان دارد و هم معماری و هم موسیقی و هم نقاشی و مجسمه و از تمام اینها با هم استفاده میکند. از همان قسمت اول بازی اسسینز شاهد این بودیم که در معماری نیز سازندگان بازی اسسینز سعی کردهاند برخی مکانهای واقعی را در شهرهای واقعی طراحی کنند، مثلا در قسمت اول این سری بازی، کاراکتر الطائر وقتی به شهر بیت المقدس برای انجام یکی از مأموریتها میرسد، مسجد قبة الصخره در شهر قابل مشاهده است. اما با این حال به جدیدترین بازی اسسینز منتشر شده در سال 2023 میتوان اشکالات فرمی متعددی وارد کرد؛
1. عدم تناسب برخی اشیاء در طراحی
به این تصویر نگاه کنید، زمانی که کاراکتر مشغول بالا رفتن از نردبان است چند پروانه مشاهده میشوند. هنگامی که به تناسب بین پروانه و جسم کاراکتر نگاه میکنیم، پروانه تقریبا و چهبسا کمی بزرگتر از سر کاراکتر است که در نوع خود این سایز عجیب و غیرواقعی است.
2.دستان نسوز
در قسمتهای قبلی بازی اسسینز از این نوع طنابها برای انتقال کاراکتر بازی وجود داشته است اما در این قسمت کاراکتر هنگامی که با این نوع طنابها بخواهد منتقل شود، بدون دستکش یا حلقه و ابزاری و صرفا با دست طناب را میگیرد و حرکت میکند، دستان باسم بن اسحاق انگار نسوز است که بر اثر این اصطکاک هیچ اتفاقی برایشان نمیافتد. در واقع این بازی که ادعای تاریخی بودن و واقعگرایی دارد، در این صحنه به آن اشکال وجود دارد.
3. پاهای نشکن
باسم علاوه بر اینکه دستان نسوز دارد، پاهایش هم تراکم استخوان بالایی دارد، آن هم وقتی که از چنین ارتفاعی که در تصویر میبینیم از بالای ساختمان روی سرباز دشمن میپرد تا او را به قتل برساند اما هیچ ضربه و آسیبی به خود کاراکتر وارد نمیشود، کافی است یک آدم آن پایین باشد تا بتوان از روی کرۀ ماه هم شده او را به قتل رساند.
4. مشتهای آهنین
از عجایب این قسمت بازی اسسینز این است که باسم قبل از اینکه به قلعۀ الموت بپیوندد و در آن انگشتش را قطع کند و جایش تیغ بگذارد و به سلاحهای بازی دست پیدا کند، تمام دشمنانش را با مُشت میکشد. او بیشتر شبیه مانگای مرد تکمشتی است که با یک مشت دشمنانش را میکشد و به قتل میرساند.
5. پنهان از همه
همانطور که میدانید نوعی از مراحل گیمپلی بازی اسسینز مراحل مخفیکاری است، به این معنا که کاراکتر باید بدون اینکه لو برود مأموریتی را به سرانجام برساند، جاسوسی کند، چیزی بدزدد، به جایی نفوذ کند یا کسی را به قتل برساند، اما برخی جاهایی که برای مخفیکاری هستند باعث شدهاند هوش و حواس انپیسیها دارای ضعف جدی باشند و نتوانند او را تشخیص بدهند. مثلا در این صحنه باسم با رفتن بین گلها و بعد خم شدن و راه رفتن بین آنها، از دید افراد پنهان میشود، اما اصلا این نوع مخفیکاری قابل قبول نیست چون اصلا ارتفاع گلها هم اینقدر نیست که بشود بینشان مخفی شد و حرکت کرد.
6. طنابهای بتنی
بخشی از جاهایی که کاراکتر باسم باید از روی آنها بدود، طنابهایی است که بین دو ساختمان به هم متصل شده است و کاراکتر باید روی آنها بدود تا به ساختمان دیگر برسد. این طنابها به قدری سفت و محکم هستند، در واقع به حدی غیرواقعی هستند که زمان حرکت کاراکتر روی آن، اصلا تکان نمیخورند یا بالا و پایین نمیروند و در واقع اصلا وزن کاراکتر روی آنها حس نمیشود. شبیه برخی درختان خشک کنار صخرههای قلعۀ الموت.
7. مخفیکاری با لباس شهرت!
یکی از کاراکترهای بازی که در واقع نیروی قلعۀ الموت در شهر بغداد است، زنی ایرانی به نام روشن است که صدای بسیار کلفتی شبیه صدای شهره آغداشلو دارد. فرقۀ اسسینز یا حشاشین در بازی فرقهای مخفی و رازورزانه است اما خب همین شخصی که باید خیلی مخفیانه و در پوشش در شهر حضور داشته باشد، لباسی این شکلی با چنین حالتی دارد که نوعی لباس شهرت است و به راحتی میتواند باعث لورفتن بشود اما او هرگز لو نخواهد رفت و با این تیپ قرار است در شهر مخفی باشد.
8. تمرین به قصد کشت
زمانی که باسم در قلعۀ الموت است، با روشن که استادش است مشغول تمرین میشود و در یکی از مراحل باید روشن را در نبرد تمرینی شکست بدهد، اما هنگام این نبرد کاراکتر با شمشیر واقعی به روشن میزند تا جایی که خون میپاشد، بعد که خوب او را شرحهشرحه میکند در تمرینات قبول میشود و از طرف روشن تأیید میشود. اگر نبرد تمرینی و برای مرخص کردن باسم از قلعه است چرا باید چنین نقصی داشته باشد؟
9. پارچههای سنگی
علاوه بر طنابهای بتنی، ما با پارچههایی مثل همین پارچه قرمز رنگ روبرو هستیم که در معماری بازی به کار رفتهاند اما باز هم مثل طنابها زمانی که کاراکتر روی آنها میپرد، فیزیک آنها طوری طراحی شده که اصلا با قرار گرفتن وزن کاراکتر روی آن هیچ تغییری برایشان به وجود نمیآید و مثل یک سنگ سفت سرجایشان ایستادهاند.
10. تغییر لهجۀ عربی به لهجه آمریکایی محلی
زبان بازی اسسینر کرید میراژ در واقع ترکیبی از زبان فارسی و انگلیسی و عربی است. لهجۀ صحبت کردن انگلیسی باسم نیز شبیه لهجۀ عربزبانی است که دارد انگلیسی صحبت میکند، کم و بیش کاراکترها نیز همینطور هستند اما وقتی که به کاراکتر بِشی(Beshi) میرسیم که از همکاران فرقۀ اسسینز است یکدفعه لهجۀ او به لهجۀ یک شخص آمریکایی محلی سیاهپوست تبدیل میشود، بیشتر شبیه صحبت کردن سموئل ال جکسون در فیلم عامهپسند(Pulp Fiction) و چنین چیزی سوتی فاحشی است میان آن همه کاراکتری که لهجۀ عربی دارند.
11. مخفیکاری با خنجر آخته و برهنه بین مردم
یکی دیگر از روشهای مخفیکاری در بازی اسسینر کرید میراژ این است که بازیکن، کاراکتر را بین مردمی که جایی ایستادهاند یا دارند راه میروند ببرد تا مانع شناخت از طرف سربازان شود. در این وضعیت دور کاراکتر باسم و افرادی که در واقع بین آنها مخفی شده است خط سفیدی میافتد، اما بخش مضحک ماجرا این است که اولا ظاهر باسم کاملا با دیگر افراد مختلف است و برهنه است و با لباس مخصوصی که به تن دارد حرکت میکند و دوما خنجری به پشت کمرش هست که این خنجر برق هم میزند، همان خنجری که وجود سربازان را پس از کشتن به داخل خود میکشد، این بخش هم به لحاظ واقعگرایی لنگ میزند.
علاوه بر آن، گاهی مخفی شدنهای باسم طوری است به وضوح قابل تشخیص است، مثلا در این صحنه پشت نردههایی قرار گرفته است و سرباز دشمن نمیتواند از این فاصله او را ببیند که پشت نردهها قایم شده است.
12. بانجی جامپینگ روی یک گاری کاه
مجموعه بازیهای اسسینز که در واقع اصلا سطح سختی هم در گیمپلی ندارند و غالبا به راحتی همه مراحلشان طی میشوند، در واقع بازیهایی هستند که دعو روایت تاریخی دارند. این بازیها آمدهاند تا تاریخ را در مکانها و زمانهای مختلف با تحریفات و اهداف خودشان روایت کنند. از همین رو نماهایی در بازی وجود دارد که بازی آنها را نماهای تاریخی مینامد و آن زمانی است که برجهایی در شهر قرار داده شده است تا کاراکتر از آنها بالا برود و زمانی که به بالاترین نقطۀ برج میرسد، به صورت 360 درجه از بالا نمای شهر را نمایش میدهد. بعد از انجام این کار، برای پایین آمدن در قسمتهای مختلف بازی اسسینز، همین کافی است که کاراکتر پایین بپرد و روی چیزی مثل یک گاری کاه فرود بیاید.
علاوه بر اینکه این اشکال وجود دارد که از ارتفاع بالایی روی دشمنان میپرد و آنها را از بین میبرد و آسیب نمیبیند، در این قسمتها نیز، کاراکتر از ارتفاع بسیار بالایی روی یک گاری از کاه که پایین برج قرار داده شده است میپرد و بعد هم به سلامتی بازی را ادامه میدهد در حالی که اگر این بازی واقعگرا بود، باید کاراکتر جان خودش را از دست میداد. در این قسمت باسم در محلۀ عباسیه از بغداد دارد روی یک گاری از کاه میپرد.
13. چوبهایی با لنگر
علاوه بر اینکه طنابها و پارچهها عکسالعملدار طراحی نشدهاند و سفت و سرجایشان ایستادهاند، چوبها و الوارهایی نیز روی رودخانه در حالت حرکت ثابت ایستادهاند و تکان نمیخورند تا کاراکتر بازی روی آنها بپرد و حرکت کند و با وجود پریدن باسم روی آنها باز هم از جایشان تکان نخورند. انگاری که به هر چوبی لنگری وصل شده است تا آن را در سرجایش محکم نگه دارد.
اینها فقط بخشی از نواقص فرمی این قسمت از بازی اسسینز بود، اگرچه ما در ایران حرف خاصی برای ارائه بازیهای ویدیویی نداریم که بزنیم و همچنان بسیار عقب هستیم، اما نباید تصور کنیم که بازیهای ویدیویی خارجیها نیز بدون اشکال بوده و نواقصی در آنها وجود ندارد.
زمزمههایی وجود دارد که قسمت ششم بازی GTA از شرکت راکاستار که قرار است به زودی عرضه شود، بخشهای مختلفی از بازی اشیایی باشند که کاراکتر بتواند با آنها تعامل کند. مثلا کاراکتر بتواند وارد هر مغازه و خانهای در شهر بشود و بتواند کارهای متنوعتری انجام بدهد. در واقع به عنوان یک بازی جهان باز امکانات بیشتری به بازیکن داده میشود. چه بسا در آینده نیز روی فیزیک اشیای موجود در بازیهای بعدی اسسینز بیشتر کار بشود.
/202
دیدگاهتان را بنویسید