نقد و بررسی 3گانۀ مرد آهنی Iron Man
مرد آهنی، یکی از جذابترین شخصیتهای جهان سینمایی مارول است. اولین فیلمی که در فاز نخست مارول منتشر شد نیز قسمت اول مرد آهنی است که با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان مواجه شد.[1] تونی استارک در کنار سهگانۀ مرد آهنی در بعضی دیگر از آثار جهان سینمایی مارول هم حضور دارد.
مرد آهنی و سرمایهداری
تونی استارک، دانشمند و سرمایهدار آمریکایی است که سلاحهای ارتش آمریکا را تأمین میکند. از ابتدا شاهد سخنان جنگطلبانۀ وی هستیم که به بهانۀ دفاع از آمریکا، ارتش سلاخ این کشور را تجهیز میکند.
اما در حین یکی از معاملات فروش سلاح در خاورمیانه، تروریستها حمله کرده و مرد آهنی ربوده میشود. استارک در مقر تروریستها سلاحهای آمریکایی زیادی، از جمله چندین موشک را میبیند. تروریستها از وی میخواهند که برای آنها موشک بسازد؛ اما تونی با فراست تمام به جای ساخت موشک در غاری نمور، لباس آهنی ضد گلوله و مجهز به پرتاب بمب ساخته و با همان از مقر تروریستها فرار میکند.
البته همکاری بومی نیز دارد که در حین مبارزه با تروریستها کشته میشود. تونی استارک پس از بازگشت به آمریکا، چون سلاحهای شرکتش را در دست تروریستها دیده بود، تأمین سلاح برای ارتش را متوقف کرده و رویکردی ضد جنگ میگیرد؛ چرا که میداند همین سلاحها علیه مردم خودش استفاده خواهد شد.
استارک به جای توسعۀ سلاحها، درگیر ساخت لباسی به مراتب پیشرفتهتر از لباس آهنی درون غار شده و موفق میشود لباس مشهور خودش را بسازد که علاوه بر توانایی پرواز کردن، سلاحی بسیار کشنده است.
ضعف پیرنگ در فیلمنامۀ مرد آهنی
مخاطب، توانایی تونی و همکارش را در ساخت لباس آهنی نظامی با فناوری بالا در یک غار با ابزارهای حداقلی، به حساب قهرمان بودن و نبوغ وی میگذارد؛ وگرنه قبل از این هیچ کنشی از استارک دیده نمیشود و اولین کنش هم، مهمترین کار علمی و تکنولوژیک او در تمام سهگانه است. این ضعف در فیلمنامه است که با پیشفرضهای متعددی از جمله نبوغ تونی، نبوغ همکار وی، ابزارآلات پیشرفتۀ درون غار و کودن بودن تروریستها، میتواند ساختن لباس را در مدت زمانی بسیار محدود، منطقی نشان دهد، ولی در فیلم نه تونی استارک نبوغ خاصی دارد و نه محیط غار، شبیه آزمایشگاه پیشرفتۀ نظامی است!
به هر حال تونی با همین لباس میتواند تروریستها را نابود کند. او در ادامه نیز متوجه میشود، سلاحهای شرکت استارک به وسیلۀ یک نفوذی به تروریستها داده شده و خود استارک آن را نابود میکند.
تروریستها حتی لایق نبرد با استارک نیستند و دشمن اصلی وی، یک آمریکایی خائن است. البته به دلیل پاک بودن اصل سازمان، مسئله به وسیلۀ آمریکایی دیگری حل میشود. استارک به عنوان سرمایهدار و تاجر اسلحه، در پایان فیلم اعلان میکند مرد آهنی است و قسمت اول به پایان میرسد.
به صورت کلی، قسمت اول مرد آهنی با ترسیم قهرمان شدن تونی استارک، اولین گام برای معرفی این شخصیت جذاب به مخاطب است.
فروش سلاح برای صلح!
استارک در سکانسی پس از فروش موشکهای سنگین، میگوید: برای صلح بنوشیم! این شعار، به معنای این است که اگر ما سلاحهای مخرب نداشته باشیم، شاهد رشد گروهکهای تروریستی و ناامنی جهان خواهیم بود. در حالی که اگر تسلیح داعش به وسیلۀ کشورهای غربی همچون آمریکا انجام نمیشد، بدون شک چنین گروههای خونریزی در خاورمیانه توانایی قدرتنمایی نمییافتند.
اما فیلم، مسلح کردن گروهکها را کار عدهای خائن و پولپرست دانسته و مدعی است سیاستهای آمریکا چنین چیزی را برنمیتابد. در حال که در واقعیت داعش نه به وسیلۀ شرکت یک سرمایهدار، بلکه مورد حمایت مستقیم آمریکا بود. شواهد زیادی از جمله بررسیهای میدانی و اخبار و تصاویر متعدد از بالگردهای آمریکایی در حال تخلیۀ بار سلاح و مهمات برای داعش وجود دارد. همچنین به اعتراف هیلاری کلینتون، باراک اوباما حامی تشکیل داعش است.[2] قسمت اول با حضور نیک فیوری و پردهبرداری از ابرقهرمانهای دیگر به پایان میرسد.
مرد آهنی ۲، قهرمان در چالش
در قسمت دوم مرد آهنی، شاهد شرکت رقیبی در برابر استارک هستیم. این شرکت با همکاری یک مرد روسی که میخواهد از تونی استارک انتقام بگیرد، در پی تولید لباسهایی شبیه لباس مرد آهنی است که البته در پایان فیلم، علیه خود مردم و برای انتقام گرفتن از استارک استفاده میشود.
در برخورد اول «ایوان وانکو» با شلاق خارقالعادۀ خود، مرد آهنی را به چالش میکشد تا نشان دهد لباس وی چندان هم بازدارنده نیست. اما در ادامه تونی استارک با ارتقاء لباس و مهارت ویژۀ خود در مبارزه، وانکو را نابود میکند.
ایوان وانکو دقیقا همان بهانهای بود که استارک با آن سلاحهای مخرب میساخت. اگر کسی بگوید چرا آمریکا چنین سلاحهایی را به صورت انبوه تولید میکند، پاسخ این است که ممکن است وانکویی روسی یا تروریستی خاورمیانهای در کمین حمله به آمریکا باشد؛ لذا لازم است به بیشترین حد ممکن خود را مسلح کنیم.
این نظامیگری در ادامۀ خط وطنپرستی استارک، مکمل پازل ضرورت در اختیار داشتن سلاحهای پیشرفتهی نظامی آمریکاست؛ حال آنکه در واقعیت تا به حال جنگی در خاک آمریکا اتفاق نیفتاده است و حملاتی مثل پرل هاربر یا یازده سپتامبر نیز با اطلاع دولت آمریکا و یا توسط خودشان انجام شده است.
در مرد آهنی ۲، یکی از سیاستمداران با اهداف قدرتطلبانه میخواهد تونی را محدود کند؛ اما قانون و زیرکی تونی چنین اجازهای به وی نداده و همان مسئول نالایق، مجبور میشود در پایان فیلم، به تونی مدال افتخار دهد. اینکه سیستمی حتما دچار آفتهایی خواهد شد، اما توسط خودش اصلاح میشود، پیامی مثبت برای مردم آمریکاست که اگر قدرتطلبان و نفوذیهایی هم در بدنۀ دولت پیدا شود، به وسیلۀ خود سیستم پاکسازی میشود.
طبیعتا همچون قسمتهای گذشته، شاهد شخصیت جذاب تونی، ترویج سبک زندگی آمریکایی (مشروب، ارتباط نامشروع، پوششهای زننده و…) نیز هستیم. اما به نظر میرسد اغراض سیاسی و نظامی فیلم پررنگتر است. ابرقدرت بودن آمریکا در عرصههای نظامی و تکنولوژیک که در نمایشگاه استارک بروز پیدا کرده نیز در فیلم با ترسیم قهرمانی آمریکایی در مقابل ضدقهرمان روس و چیره شدن بر وی، نشان داده میشود.
مرد آهنی ۳، تروریسم آمریکایی
مضمون اصلی مرد آهنی ۳ همچون قسمتهای قبلی، حملات تروریستی به آمریکا و دفع آن به وسیلۀ مرد آهنی است. با این تفاوت که در این نسخه، شاهد هدایت تروریستها از داخل آمریکا و با ریاست یک آمریکایی هستیم.
هر چند در ظاهر، این گروه تروریستی، خاورمیانهای و شبهداعش هستند، اما در اصل ساخته و پرداختۀ کسی است که از سوی تونی استارک به او بیتوجهی شده است و حال به دنبال گرفتن انتقام است. تا جایی که یک تروریست با چادر و پوشیۀ اسلامی ظاهر میشود که در واقع زنی با موهای بلوند است.
در کنار قهرمانیها و پیروزیهای تونی استارک و غلبه بر دشمنان، استارک به دلیل سفر به جهان دیگر در سری انتقامجویان، دچار نوعی بیماری شده است. با این احوال، تروریستهای جدید را شکست داده و دوباره با نجات ریاستجمهوری آمریکا، صلح و آرامش را به ارمغان میآورد.
مسئلۀ نفوذ و خیانت از درون آمریکا مضمون مهم فیلم است. حتی معاون رئیسجمهور نیز با تروریستها دست به یکی کرده و میخواهد برای قدرت بیشتر، علیه مردم خود اقدام کند. اما حکومت، اشخاص فاسد را تصفیه کرده و استارک نیز رئیسجمهور وطندوست آمریکا را آزاد میکند.
پس اگر هم مشکلی پیش بیاید، کسانی در خود آمریکا هستند که آن را حل کنند و اگر نفوذ ردههای بالای حکومت را آلوده کرده باشد، خود حکومت میتواند سیستم را اصلاح کند.
این پیام بسیار مهم و امیدآفرین برای مردم آمریکاست که اولا تروریسم را دولت حمایت نمیکند و ثانیا با نفوذ برخورد جدی خواهد شد. در حالیکه در عمل میبینیم آمریکا از تروریستهایی همچون داعش یا رژیمهای تروریستی همچون اسرائیل حمایت تمام قد دارد و یک مرد آهنی هم وجود ندارد که صلح را فراهم سازد. اما سینما ابزار رؤیاپردازی است و میتوان با انتشار این فیلمها، واقعیت را در ذهن مخاطبان آن طور که سرمایهداران میپسندند، بازسازی کرد.
همچنین در فیلم، رئیسجمهور آمریکا بسیار وطندوست بوده و حاضر است با تروریستها تماس بگیرد تا از کشته شدن مردمش جلوگیری کند.
جمعبندی
سهگانۀ مرد آهنی، با تمرکز بر قهرمانی دانشمند، مبارز و سرمایهداری ضد تروریسم که از وطن خود دفاع میکند، سعی دارد یکی از مهمترین شخصیتهای جهان سینمایی مارول را بسازد. شخصیتی که اکثر جدالهایش شخصی است اما چون جبهۀ درگیری گسترش پیدا میکند، دفاع از خود به دفاع از مردم تبدیل میشود.
مرد آهنی در فیلمهای دیگری از جهان مارول حضور دارد که در یادداشتهای بعدی به نقش وی در آنها اشاره خواهیم کرد. در مجموع مرد آهنی همراه با ترویج سبک زندگی آمریکایی و نسبت دادن تروریسم ضعیف به خاورمیانه و ریشۀ تروریسم به خائنان غربی یا روسیه، قهرمانی به یادماندنی و جذاب را برای جهان سینمایی مارول ساخته و پرداخته است./204
[1] . https://en.m.wikipedia.org/wiki/Iron_Man
[2] . https://edition.cnn.com/2016/08/11/politics/donald-trump-hugh-hewitt-obama-founder-isis/index.html
بیشتر بخوانید:
دیدگاهتان را بنویسید