جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)

عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)
سایت استاد فرج نژاد
شروع کنید
0
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
شروع کنید

وبلاگ

موسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج نژاد > مطالب سایت > دسته‌بندی ساختاری > یادداشت > طرحواره معیارهای سختگیرانه | عیب‌جویی افراطی؛ تله کمال‌گرایی در قاب رسانه | قسمت بیست و هفتم

طرحواره معیارهای سختگیرانه | عیب‌جویی افراطی؛ تله کمال‌گرایی در قاب رسانه | قسمت بیست و هفتم

۱۴۰۳-۱۲-۲۵
دسته‌بندی ساختاری، رسانه و روانشناسی، سرویس‌های سایت، مطالب سایت، یادداشت
طرحواره معیارهای سختگیرانه

نویسنده: احمدرضا مرادی

ساختار طرحواره معیارهای سختگیرانه و عیب‌جویی افراطی | ذهن و آینۀ تحریف‌ شدۀ کمال 

در ساختار هیجانات و شناختواره‌های فردی که مبتلا به طرخواره معیارهای سختگیرانه است، فرد برای خود قواعدی بسیار سخت‌گیرانه وضع می‌کند؛ این قواعد یا به‌طور کامل ناسالم هستند و یا اگر سالم باشند، به شیوه‌ای سرسخت با آن‌ها برخورد می‌کند و خود را به آن‌ها محدود می‌سازد.

همچنین در زمینۀ عیب‌جویی افراطی، فرد نسبت به خود و دیگران عیب‌جویی می‌کند و نخستین خطای مشاهده‌ شده در هر موجودی را در ذهن خود ثبت می‌نماید. به بیان دیگر هر جا که می‌رود معایب محیط و ارگانیسم برای او دم دست‌تر هستند؛ اگر رفتاری در شخص دیگری مشاهده کند، بلافاصله معایب آن که ممکن است با عیب‌جویی‌های والدین خودش هم سازگاری داشته باشد در ذهنش تداعی می‌شود.

به‌عنوان مثال در برخی مواردِ مراجعه، پدر فردی را دعوت کرده بودیم و مشاهده کردیم که پسر دچار تغییرات قابل‌توجهی شده و وضعیتش بهبود یافته است. در همین راستا، زمانی که قصد داشتیم گزارشی از ایشان تهیه کنیم، مادر اظهار داشت که وضعیت پسر خوب شده است؛ اما پدر عنوان نمود: آقای مرادی، من هنوز با دیر بیدار شدنش مشکل دارم؛ او هنوز هم اکثراً ساعت ده صبح از خواب بیدار می‌شود

ما پاسخ دادیم که خب سایر مشکلات پسر شما حل شده‌اند و بسیار نسبت به قبل بهبود پیدا کرده است؛ در این میان پدر افزود: بازم یکی از مهم‌ترین مسائل همچنان بیدار شدن زودهنگام اوست. وقتی از ایشان پرسیدیم که آیا این موارد را به پسرشان هم سرکوفت کرده‌اند، ایشان گفتند: آره ولی فایده هم مگه داره؟ هنوز هم این مشکل داره! در ادامه به پدر گفتم دقیقا همین کارها باعث می‌شود که این بچه گاهی تغییر را کنار بگذارد که نشان‌دهندۀ تأثیر منفی قواعد سخت‌گیرانه و عیب‌جویی افراطی شما است.

تفاوت این طرحواره با جبران نقص و شرم در اینجاست که در حالت جبران نقص و شرم، فرد عیب‌های دیگران را به گونه‌ای مطرح می‌کند که قصد تخریب دارد؛ در حالی که در طرحواره معیارهای سختگیرانه، نیت اصلاح و بهبود وجود دارد و حتی فرد سختگیر به دلیل نارسایی‌های مشاهده‌ شده دچار ناراحتی هم می‌شود.

درست است که افرادی که طرحواره معیارهای سختگیرانه و عیب‌جویی افراطی دارند ممکن است در حوزه‌های کاری، علمی و اقتصادی به موفقیت و رشد دست یابند؛ اما در عوض زندگی شخصی آن‌ها از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست، سلامت‌ روان، احساس ایمنی و احساس کافی بودن در محیط خانه را برای خودشان و اعضای خانواده از بین می‌برند.

به دلیل تمایل به کمال‌گرایی، برخی از این افراد دچار کمال‌طلبی(perfectionism) می‌شوند؛ یعنی به حدی برای رسیدن به بی‌نقص بودن تلاش می‌کنند که انرژی‌شان به شدت تخلیه شده و در هر پروژه یا فعالیتی که می‌گیرند خود را به گونه‌ای مشغول می‌کنند که حتی در مسیر یادگیری به خود آسیب وارد می‌کنند.

به عبارت دیگر کمال طلبی یعنی تلاش افراد برای عملکردی با استاندارد بسیار بالا به طوری که کاملا بی‌نقص باشد و با ارزیابی سنگین روی خود و دیگران همراه می‌شود. برای یک فرد کمال‌گرا، هر چیزی که کمتر از حد کمال باشد غیر قابل قبول است.

علاوه بر این، افراد مبتلا به طرحواره معیارهای سختگیرانه و عیب‌جویی افراطی در هر پروژه یا فعالیتی که به عهده می‌گیرند، با اعمال قواعد و بایدها و نبایدهای غیرمنعطف، خود را بیش از حد اذیت می‌کنند. اندیشیدن بیش از حد(Overthinking)، سرزنشگری، قضاوت‌گرایی و تعمیم افراطی از ویژگی‌های غالب آن‌هاست؛ به‌گونه‌ای که حتی در صورت ارتکاب یک اشتباه توسط خود یا دیگران به شدت خود یا آن‌ها را سرزنش می‌کنند.

در این میان، دو ذهنیت منفی مشاهده می‌شود: یکی ذهنیت والد پُر توقع و دیگری والد سرزنش‌گر که انتظارات بسیار زیادی از خود و دیگران دارند و با سرزنش و حمله شروع به عمل می‌کنند. سپس، به دلیل سرزنش مداوم خود و دیگران سعی می‌کنند با وضع قواعد و الزامات سخت‌تر، از بروز دوبارۀ سرزنش جلوگیری نمایند چون خودشان هم ممکن است از سرزنش کردن متنفر باشند پس می‌خواهند قوانینی سخت‌تر برای عدم فعال شدن دوبارۀ سرزنشگری در درونشان وضع کنند!

آدلر(Alfred Adler) می‌گوید که این افراد حتی از خدا نیز سخت‌گیرترند؛ به عبارت دیگر آنچه که خدا به عنوان حلال و حرام تعیین کرده است این افراد به شیوه‌ای تند و بدون انعطاف ارزیابی می‌کنند. همچنین، برخی از این افراد به شدت مشغول تفکر دربارۀ زمان و بازدهی کار هستند؛ اگر کاری در زمان مقرر انجام شود قابل قبول است و در غیر این صورت آن را بی‌فایده می‌دانند و ترجیح می‌دهند انجام نشود.

رابطۀ بین بیش از حد فکر کردن(Overthinking) و والد سرزنشگر و پرتوقع، چرخه‌ای خودتخریب‌کننده است که از همان مراحل اولیه رشد کودک شکل می‌گیرد و در طول زمان به الگوهای فکری هیجانی ناپایدار و اضطراب‌آور منجر می‌شود. شناخت این الگوها و آگاهی از تأثیرات آن‌ها، نخستین قدم در جهت تغییر نگرش‌ها و بهبود سلامت روان افراد است.

در محیط‌های خانوادگی که والدین سرزنشگر و پرتوقع عمل می‌کنند، کودکان به‌طور ناخودآگاه با الگوهایی از انتقاد دائمی و بی‌وقفه مواجه می‌شوند. این برخورد مداوم تأثیرات مخرب و عمیق روانشناختی‌ دارند که در ادامه به توضیح آن‌ها می‌پردازیم:

۱. شکل‌گیری صدای درونی انتقادی

والدین سرزنشگر با تأکید بر اشتباهات و نقص‌های کوچک، الگویی برای خودانتقادگری در فرزند ایجاد می‌کنند. این انتقادات مداوم به تدریج در ذهن کودک به صدای درونی‌ تبدیل می‌شود که هر اقدام یا تصمیمی را مورد تحلیل و بازبینی شدید قرار می‌دهد.

نتیجۀ این فرآیند، ورود به چرخۀ بیش از حد فکر کردنی است که همراه با هیجانات خاصی مثل پشیمانی، احساس گناه، عدم توانمندی، عدم ارشمندی و احساس بی‌کفایتی است؛ تفکر بیش از حد دربارۀ هر اتفاق و غرق شدن در جزئیات، به‌گونه‌ای که حتی کوچک‌ترین تصمیم هم با شک و تردید روبه‌رو می‌شود.

۲. تقویت الگوی کمال‌گرایی

والدین پرتوقع معمولاً استانداردهای غیرقابل دسترس و ایده‌آلی را برای موفقیت تعیین می‌کنند. کودکی که در چنین محیطی رشد می‌کند و از اشتباه به عنوان نشانه‌ای از نارسایی مطلق می‌ترسد، در واقع به جستجوی مداوم کمال می‌پردازد؛ زیرا نمی‌خواهد ناکام و شکست‌خورده به نظر برسد. اما ناکام و شکست‌خورده در چه چیزی؟ در کسب توجه، محبت، همدلی و تأیید والدین خود! این چیست؟ پذیرش مشروط!

پذیرش مشروط به این معنا است که ارزش و محبت والدین یا مراقبان، تنها در صورتی به کودک ارائه می‌شود که او به استانداردهای خاصی دست یابد. این نوع پذیرش، منجر به ایجاد ارزشمندی وابسته به موفقیت‌های خارجی در کودک می‌شود؛ به عبارت دیگر کودک یاد می‌گیرد که اگر نتواند معیارهای تعیین‌شده را برآورده کند سزاوار محبت، قبول شدن و پذیرفته شدن نیست. این نگرش، زمینه‌ساز کمال‌گرایی افراطی و اضطراب مداوم می‌شود و در نهایت به کاهش اعتماد به نفس و خودکارآمدی(طرحوارۀ شکست- شکست آموخته شده) منجر می‌گردد.

در درازمدت، پذیرش مشروط بر رشد شخصیت کودک تأثیر منفی گذاشته و رابطۀ او با خود و دیگران را دچار اختلال می‌کند. کودکی که محبت و پذیرش او مشروط به موفقیت‌های خاص است، خودپندارۀ شفافی نداشته و دچار ترس از شکست و قضاوت شدید خود می‌شود؛ این امر به اجتناب از ریسک‌های سالم و توسعه الگوهای انزوایی در روابط اجتماعی منتهی می‌شود.

به‌علاوه فقدان تجربۀ محبت بی‌قید و شرط در دوران کودکی، پایه‌های روابط عاطفی ناسالم در بزرگسالی را شکل می‌دهد(طرحوارۀ بازداری هیجانی) و زمینه‌ساز مشکلات روانی نظیر افسردگی و اضطراب(طرحوارۀ رهاشدگی بی‌ثباتی- محرومیت عاطفی- بدرفتاری) می‌شود.

در نتیجه، این نگرش منجر به آن می‌شود که هر نکتۀ کوچک مورد ارزیابی و تفسیر دقیق قرار گیرد، چرا که حتی اشتباهی جزئی می‌تواند پیامدهای انتقادی والدین را به همراه داشته باشد. در نتیجه ذهن فرد به‌طور مداوم درگیر بازبینی و تحلیل‌های افراطی می‌شود.

۳. ترس از اشتباه و تأثیر آن بر تفکر

انتقادات مداوم والدین سبب می‌شود کودک از هر گونه خطا بترسد. این ترس از اشتباه، فرد را به حالت آماده‌باش ذهنی دائمی می‌کشاند؛ به گونه‌ای که او همیشه در حال بررسی و ارزیابی احتمالات منفی بوده و اصطلاحاً گوش به زنگ است. این گوش به زنگی به خلق الگوی بیش از حد فکر کردن(Overthinking) دامن می‌زند که در آن، ذهن، به‌شدت مشفول اشتباهات گذشته و احتمالات آینده بوده و ثبات و آرامش درونی را از دست می‌دهد.

۴. وابستگی به تأیید خارجی و خودسرزنشی

در چنین محیطی نیاز به کسب تأیید والدین و اجتناب از سرزنش‌های آینده، کودک را به وضعیتی می‌رساند که هر تصمیم و انتخابی نیازمند تأیید و تجزیه و تحلیل مکرر می‌شود(طرحوارۀ وابستگی بی‌کفایتی- خود تحول نیافته و گرفتار). این وابستگی به تأیید خارجی، باعث می‌شود که فرد نتواند به راحتی به تصمیم‌گیری بپردازد و همواره خود را به علت نتیجه‌ای که هنوز به وقوع نپیوسته مورد سرزنش قرار دهد. این چرخۀ خودسرزنشگری و تجزیه و تحلیل بیش از حد زمینه‌ساز Overthinking کردن و اضطراب دائمی می‌شود.

۵. پیامدهای بلندمدت بر سلامت روان

ترکیب صدای درونی انتقادی، کمال‌گرایی افراطی و ترس از اشتباه منجر به ایجاد اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی می‌شود. افراد تحت تأثیر چنین الگوهایی در محیط‌های اجتماعی و حرفه‌ای دچار سردرگمی می‌شوند و به دلیل تکیه بیش از حد بر ارزیابی‌های خود نمی‌توانند به تجربه‌های مثبت زندگی دست یابند(خطای ادراکی منفی). این وضعیت، علاوه بر کاهش کیفیت زندگی، مانعی بر سر راه رشد شخصی و حرفه‌ای فرد ایجاد می‌کند.

خطای ادراکی منفی به تمایلاتی در ذهن اشاره دارد که افراد، در آن‌ تمایلات، رویدادها، تجربیات و اطلاعات را به شکلی تندرو و اغراق‌آمیز یا منفی تفسیر می‌کنند. به عبارت دیگر این خطا منجر می‌شود که فرد تنها جنبه‌های منفی یک رویداد را برجسته کرده و مثبت‌ها یا نکات خنثی را نادیده بگیرد. این نوع ادراک اغلب ناشی از باورهای پیش‌فرض منفی، تجربیات گذشته یا شرایط خلقی افسرده و اضطرابی است که موجب می‌شود واقعیت را تحریف و تحمیل ذهن منفی بر آن شود.

در عمل، خطای ادراکی منفی اشکال مختلفی مانند تفکر «همه یا هیچ»، تعمیم افراطی از یک شکست به تمام جنبه‌های زندگی، فیلتر کردن اطلاعات مثبت و تمرکز بیش از حد بر جزئیات منفی دارد. این الگو باعث می‌شود که فرد در مواجهه با مشکلات به‌سرعت به نتیجه‌گیری‌های منفی برسد، خود را سرزنش کند و از ریسک‌های سالم دوری کند. در نهایت، این فرآیند به کاهش احساس توانمندی، افزایش اضطراب و احتمال بروز اختلالات خلقی مانند افسردگی منجر می‌شود.

عوامل ایجادکنندۀ طرحواره معیارهای سختگیرانه و عیب‌جویی افراطی در پدیدایی

۱. والدین سخت‌گیر و نتیجه‌گرا که فرآیند تلاش کودک را نادیده می‌گیرند

والدینی که به‌جای توجه به تلاش و رشد کودک، تنها به نتیجۀ نهایی اهمیت می‌دهند، ناخواسته طرحواره معیارهای سخت‌گیرانه را در ذهن او تثبیت می‌کنند. این نوع والدین معمولاً جملاتی مانند این‌همه درس خوندی، آخرش چی شد؟(عیب‌جویی میان انجام دادن کار) را بیان می‌کنند، که باعث می‌شود کودک احساس کند که زحماتش بی‌ارزش است مگر اینکه به موفقیت چشم‌گیری دست یابد. چنین نگرشی باعث می‌شود کودک در بزرگسالی همیشه احساس کند که تلاش‌هایش کافی نیست و باید بیشتر و بیشتر کار کند تا شایستگی دریافت پذیرش و ارزشمندی را داشته باشد.

۲. درونی‌سازی والد پرتوقع و سرزنشگر | صدای درونی خودسرزنشگر

همانطور که بیان شد وقتی کودک با والدینی مواجه باشد که به طور مداوم به او انتقاد می‌کنند به مرور زمان این صدای سرزنشگر را درونی می‌کند. در نتیجه حتی زمانی که دیگر کسی او را سرزنش نمی‌کند یا اصلا کسی نیست که سرزنشش کند؛ خود او نقش این والد را بازی کرده و با سخت‌گیری بی‌رحمانه‌ای، خودش را مورد انتقاد قرار می‌دهد. چنین فردی بدون نیاز به محرک بیرونی همواره به خود فشار می‌آورد، از شکست‌ها وحشت دارد و خود را مستحق تنبیه(طرحوارۀ تنبیه- منفی‌گرایی بد بینی) می‌داند.

۳. همانندسازی با والدین کمال‌گرا و سخت‌گیر

گاهی کودک برای الگو قرار دادن و مطابقت با والدین کمال‌گرای خود شروع به همانندسازی با آن‌ها می‌کند. اگر پدر و مادر فرد، خودشان استانداردهای سخت‌گیرانه‌ای داشته باشند، کودک برای جلوگیری از احساس نقص و حقارت همین مسیر را دنبال کرده و به فردی وسواسی و کمال‌گرا تبدیل می‌شود.

این مکانیزم دفاعی به او کمک می‌کند که از مواجهه با انتقادهای والدین اجتناب کند و به خیال خود از شر مسخره شدن و سرزنش شدن در امان بماند. اما در واقع این امر باعث می‌شود که فرد هیچ‌گاه احساس رضایت از خود نداشته باشد و دائماً درگیر رقابت با استانداردهای دست‌نیافتنی باشد.

۴. پوشاندن طرحواره‌های نقص و شرم و بی‌اعتمادی | بدرفتاری با کمال‌گرایی

بسیاری از افراد، معیارهای سخت‌گیرانه را به‌عنوان راهی برای کاور کردن طرحواره‌های عمیق‌تر خود، مانند نقص و شرم و بی‌اعتمادی-بدرفتاری به کار می‌برند. برای مثال کودکی که به دلیل تحقیر شدن توسط والدین احساس شرم و ناکافی بودن دارد تصمیم می‌گیرد که برای جلوگیری از این احساس، بی‌نقص شود.

او تلاش می‌کند همیشه کامل باشد تا کسی نتواند او را مسخره کند یا مورد بدرفتاری قرار دهد. اما مشکل اینجاست که این استانداردهای سخت‌گیرانه، نه‌تنها باعث کاهش اضطراب او نمی‌شوند بلکه او را در چرخه‌ای بی‌پایان از استرس و خودسرزنشی گرفتار می‌کنند.

۵. تبدیل شدن کمال‌گرایی به اعتیاد به کار | دوندگی بی‌پایان

افرادی که طرحواره معیارهای سختگیرانه را دارند، اغلب در حال فرار از یک ترس درونی هستند؛ درست مانند کسی که از شیر درنده فرار می‌کند. اما مشکل اینجاست که آن شیر دیگر وجود ندارد، اما فرد همچنان به دویدن ادامه می‌دهد! این افراد به کار و تلاش بی‌وقفه اعتیاد پیدا می‌کنند، چرا که در ناخودآگاه خود معتقدند اگر توقف کنند احساس بی‌کفایتی و شرم به آن‌ها حمله‌ور خواهد شد. این فرایند باعث می‌شود که زندگی این افراد صرف کار کردن شود و از لذت‌ها و تفریحات زندگی محروم بمانند(در دریا سخت شنا می‌کرده؛ به ساحل که می‌رسه دیگه پاهایش را زمین نمی‌گذارد).

۶. ترکیب بازداری هیجانی با معیارهای سخت‌گیرانه | ایجاد شخصیت وسواسی(OCPD)

هنگامی که این طرحواره با بازداری هیجانی ترکیب شود، فرد به‌شدت کنترل‌گر، خسیس و انعطاف‌ناپذیر می‌شود. او نه‌تنها برای خودش بلکه برای دیگران هم استانداردهای سخت‌گیرانه‌ای وضع می‌کند و زندگی را بر اساس قوانین خشک و کلیشه‌ای تنظیم می‌کند.

چنین فردی در تصمیم‌گیری‌های مالی نیز وسواس دارد و حتی برای هزینه‌های جزئی نیز دچار اضطراب می‌شود. این ترکیب در نهایت منجر به ایجاد اختلال شخصیت وسواسی-جبری(OCPD) می‌شود که فرد را به سمت زندگی‌ای پر از تنش، اجبار و فقدان لذت سوق می‌دهد.

۷. معیارهای سخت‌گیرانه به عنوان پوششی برای طرحواره بی‌اعتمادی و بدرفتاری | طعمه‌ای برای کلاهبرداران

یکی از پیامدهای خطرناک طرحواره معیارهای سختگیرانه شکل‌گیری سازوکار دفاعی ناکارآمدی در برابر طرحواره بی‌اعتمادی-بدرفتاری است. فردی که در کودکی با والدین نامطمئن و آسیب‌زا مواجه بوده، ممکن است در بزرگسالی برای محافظت از خود، معیارهای سخت‌گیرانه‌ای برای انتخاب افراد اطرافش تعیین کند. اما مشکل اینجاست که کلاهبرداران دقیقاً از همین دریچه وارد می‌شوند! آن‌ها ابتدا رفتارشان را با معیارهای این فرد هماهنگ می‌کنند و پس از جلب اعتماد، او را در نهایت فریب می‌دهند.

مثلاً اگر فرد خود را روشنفکر بداند، کلاهبردار هم نقش فردی روشنفکر را بازی می‌کند. اگر فرد مذهبی باشد، کلاهبردار از طریق نماز و نذری دادن وارد می‌شود. وقتی فردی که همیشه در حال ارزیابی و کنترل دیگران بوده، یک نفر را مطابق معیارهایش می‌بیند، دچار خستگی شناختی شده و کاملاً به او اعتماد می‌کند. اینجاست که بیشترین احتمال فریب‌خوردگی برای او وجود دارد چرا که فکر می‌کند بالاخره کسی را یافته که قابل اعتماد است.

سبک‌های مقابله‌ای طرحواره معیارهای سختگیرانه و عیب‌جویی

تسلیم

در این سبک، فرد خود را کاملاً با استانداردهای سخت‌گیرانه‌ای که از دوران کودکی درونی کرده تطبیق می‌دهد. او به جای مقاومت در برابر این معیارهای طاقت‌فرسا یا نادیده گرفتن آن‌ها خود را ملزم می‌داند که دقیقاً مطابق با آن‌ها عمل کند. نتیجه این رویکرد، کمال‌گرایی افراطی، سخت‌گیری شدید نسبت به خود و دیگران و ترس مداوم از ناکافی بودن است.

فردی را تصور کنید که در حال نگارش پایان‌نامۀ خود است. او نمی‌تواند نقصی را در کارش بپذیرد و مدام در تلاش است که بهترین و بی‌نقص‌ترین پایان‌نامه را ارائه دهد. حتی اگر پروژه‌اش از استانداردهای علمی نیز فراتر رفته باشد، باز هم احساس می‌کند که کافی نیست. او ممکن است بارها و بارها متون را بازنویسی کند، منابع جدید اضافه کند و به‌دنبال بهترین استدلال‌ها باشد، اما در نهایت به جای رسیدن به نتیجه‌ای مطلوب، در چرخه‌ای بی‌پایان از اصلاح و تکمیل گرفتار می‌شود.

این افراد فقط در حوزۀ تحصیلی سخت‌گیر نیستند، بلکه در جنبه‌های مختلف زندگی خود نیز قواعد سفت و سختی برای خود و دیگران وضع می‌کنند. به‌عنوان مثال اگر برای انجام کاری ساعتی مشخص تعیین کرده‌اند، حتی دقیقه‌ای تأخیر را هم برای خود غیرقابل قبول می‌دانند. اگر مهمانی ترتیب داده‌اند، انتظار دارند که همه چیز دقیقاً طبق برنامه پیش برود و کوچک‌ترین نقص یا تأخیر، برایشان غیرقابل تحمل است.

در مقایسه با پذیرش‌جویی که در آن فرد برای تأیید شدن از سوی دیگران تلاش می‌کند بدرخشد، در سبک تسلیم طرحواره معیارهای سختگیرانه و عیب‌جویی، فرد صرفاً برای آرام شدن خودش سخت می‌گیرد. او حتی اگر تحسین دیگران را هم دریافت نکند، همچنان تحت فشار استانداردهای درونی خودش رنج می‌برد. به همین دلیل این افراد به جای این‌که از دستاوردهای خود لذت ببرند، بیشتر احساس فرسودگی، اضطراب و نارضایتی دارند.

اجتناب

در سبک اجتناب، فرد به دلیل فشار سنگین استانداردهای سخت‌گیرانه، از انجام کارها فاصله می‌گیرد. او احساس می‌کند که هر کاری را باید در بهترین شرایط ممکن انجام دهد یعنی زمانی که انرژی، تمرکز و شرایط ایده‌آل دارد؛ در غیر اینصورت ارزش انجام دادن ندارد. اما چون این شرایط کامل و بی‌نقص به‌ندرت فراهم می‌شود، او کار را عقب می‌اندازد و به‌نوعی از آن فرار می‌کند.

برای مثال، فردی می‌خواهد ازدواج کند، مدام به این فکر می‌کند که باید در روزی دست به اقدام ببرد که ذهنش کاملاً آماده باشد، ایده‌هایش بی‌نقص باشند و بتواند تمام نیازهای مالی و غیرمالی را برطرف کند. اما چون چنین روزی را در دسترس نمی‌بیند، امر ازدواج را به تعویق می‌اندازد. هر بار که قصد شروع دارد این فکر که اگر الان شروع کنم اما نتیجه‌ام عالی نباشد، شکست خورده‌ام و این باعث می‌شود دوباره کار را به تعویق بیندازد.

نکته جالب این است که فردی که تحت تأثیر این طرحواره نیست، کارهایش را به‌طور پیوسته انجام می‌دهد و حتی اگر عملکردش در برخی روزها ضعیف باشد آن را می‌پذیرد و ادامه می‌دهد. اما فردی که در دام اجتناب افتاده، به‌دلیل ترس از ناتوانی در رسیدن به استانداردهایش، به‌کلی از مسیر دور می‌شود و عملاً از پیشرفت باز می‌ماند. این چرخه‌ی معیوب اضطراب و احساس گناه بیشتری ایجاد می‌کند و در نهایت او را بیشتر از رسیدن به اهدافش باز می‌دارد.

جبران افراطی

در این سبک، فرد پس از دوره‌ای از فشار و سخت‌گیری بیش از حد بر خودش از اجرای همان استانداردها فرار می‌کند. او که مدت‌ها تلاش کرده تا هر کار را در بالاترین کیفیت ممکن انجام دهد، سرانجام خسته و فرسوده می‌شود و ناگهان دست از همه آن سخت‌گیری‌ها برمی‌دارد. در این حالت، نه‌تنها دیگر قوانین و معیارهای سخت‌گیرانه خودش را رعایت نمی‌کند، بلکه حتی از استانداردهای معمولی نیز پایین‌تر عمل می‌کند.

فرض کنید فردی که روی پایان‌نامه‌اش وسواس داشته آن‌قدر درگیر کمال‌گرایی شده که زمان را از دست داده است. حالا که موعد تحویل رسیده و فرصت کافی ندارد، در اقدامی جبرانی، پایان‌نامه را به فردی دیگر می‌سپارد تا سریعاً برایش آماده کند یا خودش به‌سرعت و سرسری آن را می‌نویسد، بدون اینکه به کیفیت یا اصولی که قبلاً برای خودش تعیین کرده بود یا حتی اصول معمولی و استاندارد اهمیت بدهد.

مثال دیگر در حوزۀ ساخت‌وساز دیده می‌شود. مهندسی که از ابتدا درگیر جزئیات و استانداردهای سخت‌گیرانه بوده، در میانه راه آن‌قدر خسته و فرسوده می‌شود که در نهایت کار را با کمترین دقت ممکن و بدون رعایت همان معیارهای اولیه‌اش تمام می‌کند. اگر در ابتدا وسواس داشت که همه چیز کاملاً تراز و استاندارد باشد، حالا در مرحله نهایی، دیگر به کیفیت کار توجهی ندارد و فقط می‌خواهد پروژه را تمام کند و از آن خلاص شود(ماله را می‌کشد و می‌رود).

این الگو در بسیاری از جنبه‌های زندگی دیده می‌شود: فردی که در ابتدا برای هر مهمانی‌اش وسواس دارد و همه چیز را بی‌نقص می‌خواهد، اما پس از مدتی فرسودگی، کاملاً بی‌برنامه و بدون توجه به جزئیات، مهمانی‌ معمولی برگزار می‌کند یا اصلا دیگر مهمانی‌ برگزار نمی‌کند(بازگشت به اجتناب). یا کسی که در ابتدای برنامه‌ریزی تحصیلی‌اش بسیار دقیق و منظم بوده، اما ناگهان به نقطه‌ای می‌رسد که حتی کارهای معمولی‌اش را هم با بی‌دقتی انجام می‌دهد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری(OCPD) اغلب در دام تسلیم این طرحواره می‌افتند، جایی که زندگی‌شان خشک، سخت و پر از قوانین غیرمنعطف می‌شود، اما در مواردی، فشار این سخت‌گیری‌ها آن‌قدر زیاد می‌شود که در برهه‌ای خاص فرد به‌طور ناگهانی مسیرش را تغییر می‌دهد و وارد سبک جبران می‌شود، جایی که دیگر نه‌تنها به معیارهایش پایبند نیست بلکه حتی از حداقل استانداردهای قابل قبول هم پایین‌تر عمل می‌کند.

سبک جبران به‌عنوان واکنشی دفاعی نسبت به فشارهای مداوم کمال‌گرایی و سخت‌گیری، اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت درد و رنج استرس و عیب‌حویی از خود را کاهش دهد، اما در بلندمدت منجر به کاهش کیفیت عملکرد، احساس نارضایتی و فرسودگی عمیق می‌شود.

تأثیر رسانه بر طرحواره معیارهای سختگیرانه | نمایش بی‌نقص، وسواس بی‌پایان

دانستیم که طرحواره معیارهای سختگیرانه فرد را در چرخه‌ای بی‌پایان از کمال‌گرایی، اجبار به موفقیت، و ترس از ناکامی گرفتار می‌کند. تمایل رسانه‌ها به تشدید طرحواره معیارهای سختگیرانه تصادفی نیست؛ فضای مجازی و رسانه‌ها خصوصاً شبکه‌های اجتماعی، این طرحواره را به صورت ناهوشیار از طریق اثرگذاری بر مکانیسم تسلیم و جبران و اجتناب آن تقویت می‌کنند.

برخی از فیلم‌ها و سریال‌ها از طریق نمایش شخصیت‌هایی که برای رسیدن به استانداردهای غیرواقع‌بینانه تقلا می‌کنند، ترس از شکست را القاء کرده یا موفقیت را به بهای از دست دادن تعادل روانی، روابط و لذت‌های زندگی نشان می‌دهند. در اینجا چند نمونه را همراه تحلیل مکانیسم اثرگذاری آن‌ها بر این طرحواره ذکر می‌کنیم:

فیلم شلاق Whiplash (2014)

کارگردان: دیمین شزل(Damien Chazelle)
بازیگران مطرح: Miles Teller, J.K. Simmons, Paul Reiser
جوایز: برندۀ ۳ جایزه اسکار(بهترین بازیگر نقش مکمل، بهترین تدوین، بهترین میکس صدا)

دیمین شزل فیلم‌ساز آمریکایی، با این فیلم در سطح جهانی مطرح شد. او اغلب به موضوعاتی مثل فشار برای رسیدن به موفقیت، وسواس برتری، و تأثیر محیط‌های رقابتی بر روان شخصیت‌ها می‌پردازد. فیلم ویپلش نمونه‌ای از همین دغدغه است که بعدها در فیلم‌های دیگر او مثل لالالند(۲۰۱۶) و اولین انسان(۲۰۱۸) هم دیده می‌شود.

ویژگی‌های کارگردانی شزل در Whiplash

ریتم و تدوین تند: شزل با تدوینی ضرب‌آهنگ‌دار، فضای پرتنش تمرینات موسیقی را بازسازی می‌کند.
شخصیت‌پردازی استاد-شاگرد: رابطۀ فلچر و اندرو نمونه‌ای از یک رابطه‌ی تخریبگرانه‌ی آموزشی است.
استفاده از صدا و موسیقی: فیلم سرشار از اجرای موسیقی در کنار تخریبگری آموزشی است که هیجان اضطراب و وسواس را به بیننده‌ای که با طرحواره معیارهای سختگیرانه دست و پنجه نرم کرده القاء می‌کند.

این فیلم دربارۀ اندرو نیمن جوان(Miles Teller)، نوازندۀ درام و بلندپرواز است که در یک کنسرواتوار موسیقی معتبر درس می‌خواند. او تحت نظر استاد بی‌رحم و سختگیر به نام ترنس فلچر(J.K. Simmons) آموزش می‌بیند که برای استخراج حداکثر استعداد دانشجویانش از روش‌هایی شدید، تحقیرکننده و بی‌رحمانه استفاده می‌کند.

اندرو که به‌شدت به موفقیت و برتری وسواس دارد، تحت فشار روانی شدید قرار می‌گیرد و مسیر او به سمت کمال‌گرایی به خودویرانگری تبدیل می‌شود. اما در خود فیلم این خودویرانگری به عنوان تلاش و پشت‌کار(امری ارزشمند) نمایش داده می‌شود.

نکتۀ جالب
جی. کی. سیمونز برای بازی در نقش فلچر جایزۀ اسکار بهترین بازیگر مکمل را گرفت و بسیاری از دیالوگ‌هایش در این فیلم نمادین شدند، مثل:

There are no two words in the English language more harmful than ‘good job.
(هیچ کلمۀ دو بخشی‌ای در زبان انگلیسی مضرتر از آفرین(good job) نیست.

Whiplash پر از دیالوگ‌هایی است که به دلیل شدت و بار عاطفی‌شان به‌خاطر دیدگاه بی‌رحمانۀ شخصیت ترنس فلچر دربارۀ موفقیت و کمال‌گرایی، در ذهن مخاطبان حک شده است. در ادامه چند نمونۀ دیگر اشاره می‌کنیم:

دربارۀ سخت‌گیری و فشار برای برتری:

If you want the fucking part, earn it!

اگه اون نقش لعنتی رو می‌خوای، به دستش بیار! این جمله را زمانی می‌گوید که اندرو در تلاش برای جلب رضایت اوست. این دیالوگ نشان‌دهندۀ فلسفه بی‌رحمانه فلچر است: یا به حد کمال برس، یا کنار گذاشته شود.

دربارۀ فشار و استانداردهای غیرقابل‌دسترس

Not my tempo.

این اون سرعتی که من می‌خوام نیست. یکی از نمادین‌ترین جملات فیلم که فلچر بارها با لحنی سرد و تحقیرآمیز به اندرو می‌گوید. این جمله نشان‌دهندۀ وسواس او روی دقت مطلق و عدم تحمل کوچک‌ترین اشتباه است.

دربارۀ انگیزه و نیاز به موفقیت

I’d rather die drunk, broke at 34 and have people at a dinner table talk about me than live to be rich and sober at 90 and nobody remembered who I was.

ترجیح می‌دم توی ۳۴ سالگی، مست و ورشکسته بمیرم ولی مردم پشت میز شام درباره‌ام حرف بزنند، تا این‌که تا ۹۰ سالگی زنده بمونم، پولدار و هوشیار باشم، اما هیچ‌کس یادش نباشه که من کی بودم. این جمله عمق وسواس اندرو نسبت به موفقیت را نشان می‌دهد. او حاضر است همه چیزش را حتی سلامت، شادی و زندگی اجتماعی خود را فدای جاودانگی در دنیای موسیقی کند.

I was there to push people beyond what’s expected of them. I believe that’s an absolute necessity.

من اونجا بودم تا آدما رو از حد انتظارشون فراتر ببرم. باور دارم که این یک ضرورت مطلقه. فلچر در این دیالوگ فلسفۀ خودش را توجیه می‌کند. او اعتقاد دارد که بدون فشار و سخت‌گیری، نوابغ هرگز شکوفا نمی‌شوند. این دیدگاه باعث می‌شود روش‌های تحقیرآمیز و غیرانسانی خود را موجه بداند.

چرا این دیالوگ‌ها مهم هستند؟

  • دیالوگ‌های فلچر انعکاس کمال‌گرایی سمی و بی‌رحمانه است.
  • دیالوگ‌های اندرو نشان‌دهنده تقلا و تسلیم شدن در برابر این فشار افراطی است.
  • این دیالوگ‌ها مخاطب را وادار به فکر می‌کنند: آیا فشار بیش از حد برای موفقیت ارزشش را دارد؟

کدام دیالوگ برای شما تأثیرگذارتر بود؟ آیا هنوز فکر می‌کنید فیلم تأثیری بر این طرحواره نداشته و کاری به کمال‌گرایی افراطی ندارد؟ افراد دارای طرحواره معیارهای سختگیرانه معمولاً:

  • استانداردهای غیرواقع‌بینانه برای خود تعیین می‌کنند.
  • خودانتقادی شدید و دائمی دارند(واعظ توبه‌فرما).
  • لذت و استراحت را کم‌ارزش یا گناه‌آلود می‌دانند.
  • همیشه در چرخۀ فرسایشی تلاش-ناکامی-سرزنش گیر می‌افتند.

مکانیزم تسلیم: پذیرش کورکورانۀ معیارهای سخت‌گیرانه

اندرو نیمن شخصیت اصلی فیلم، کاملاً تسلیم استانداردهای غیرواقعی و بی‌رحمانه فلچر می‌شود. او تحقیر، توهین و حتی خشونت فیزیکی را تحمل می‌کند چون باور دارد که رنج کشیدن مساوی با پیشرفت و موفقیت است. این تصویر در ناخودآگاه مخاطب این پیام را القاء می‌کند که اگر می‌خواهی موفق شوی، باید خودت را نابود کنی.

مکانیزم جبران افراطی: فرار از احساس نابسندگی از طریق تلاش بی‌وقفه

اندرو حتی بعد از تصادف رانندگی، خونریزی دست‌ها و از دست دادن روابط اجتماعی، همچنان وسواس اجرای کامل داشته و حتی بیشتر از قبل خودانضباط می‌شود و  سختگیری می‌کند. در رفتار او عزت‌نفس سرکوب شده و جایی در وجودش ندارد؛ اگر همیشه بیشتر از همه تلاش کنم، شاید به اندازه کافی خوب باشم. اما مخاطب چه می‌بیند؟این پیام به مخاطب القاء می‌شود که اگر به هدفت نرسیده‌ای، در عین این‌که بی‌ارزش هستی مشکل از توست که به‌اندازه کافی نخواسته‌ای یا تلاش نکرده‌ای.

مکانیزم اجتناب: بی‌حسی عاطفی و حذف نیازهای انسانی

اندرو تمام نیازهای غیرمرتبط با موفقیت(رابطه عاشقانه، تفریح، استراحت، آرامش) را سرکوب می‌کند. او به‌جای مقابله با اضطراب شکست، از هر چیزی که می‌تواند او را از مسیر کمال منحرف کند، اجتناب می‌کند. این باعث تقویت این باور در مخاطب می‌شود که انسانِ موفق کسی است که احساسات و نیازهای خود را فدای پیشرفت کند.

تأثیر عاطفی فیلم بر مخاطب: فعال‌سازی و تثبیت طرحواره این فیلم برای افرادی که از قبل این طرحواره را دارند، اثری تقویت‌کننده دارد. آن‌ها خود را در اندرو می‌بینند و رنج او را توجیه می‌کنند. پیام فیلم را به‌عنوان تأیید استانداردهای بی‌رحمانه خود تفسیر می‌کنند و ممکن است پس از فیلم احساس کنند که به اندازه کافی سخت‌کوش نیستم!

Black Swan (2010) – قوی سیاه

کارگردان: دارن آرونوفسکی(Darren Aronofsky)
بازیگران: Natalie Portman، Mila Kunis، Winona Ryder
جوایز: ناتالی پورتمن برنده اسکار بهترین بازیگر زن برای بازی در نقش نینا شد.

قوی سیاه در مراسم اسکار ۲۰۱۱ توجه بسیاری را به خود جلب کرد. این فیلم در چندین بخش نامزد شد و بزرگترین دستاورد آن کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن توسط ناتالی پورتمن برای اجرای نقش نینا سایرز بود. اگرچه فیلم در بخش‌های مختلفی مانند بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین تصویرنامه، و بهترین طراحی صحنه نیز نامزد بود، اما تنها برنده اسکار این اثر همان دستاورد بخش بازیگری به ناتالی پورتمن اختصاص پیدا بود.

اسکار به عنوان نمادی از موفقیت هنری در صنعت سینما، نشانگر سیستم‌هایی است که در پشت آن، منافع مالی، سیاسی و اقتصادی بیش از ارزش‌های واقعی هنری به چشم می‌آید. انتخاب فیلم‌هایی مانند قوی سیاه که پیامدهای تحولی مرضی را به دنبال دارند بی‌جهت نیست! چرا که این سیستم به جای ارزیابی محتوای واقعی و پیام‌های اخلاقی، به جنجال‌سازی و بازارپذیری بیش از حد اهمیت می‌دهد. در این بین، صدور جوایز به آثار بحث‌برانگیز به‌عنوان ابزاری برای افزایش درآمد اقتصادی و ترویج باور و ایدئولوژی‌های غیر اخلاقی و انسانی خودشان محسوب می‌شود.

فیلم قوی سیاه روایت زندگی نینا سایرز، بالرینی جوان است که در تلاش برای ایفای نقش قوی سیاه در تئاتر قوی سیاه است. قوی سیاه مسیر فروپاشی روانی یک بالرین را نشان می‌دهد که در تلاش است استانداردهای کمال‌گرایانه بی‌رحمانه‌ای را بر خود تحمیل کند. مادر کنترل‌گر و عیب‌جوی او نیز به‌عنوان عاملی محیطی طرحواره معیارهای سختگیرانه را تشدید می‌کند. فیلم نشان می‌دهد که چگونه ترس از ناکامی و نیاز به تأیید بیرونی باعث می‌شود فرد با فشاری بیش از حد، از نظر جسمی و روانی فرسوده شود. این کار باعث بروز مشکلات روانی و جسمی شدید در او می‌شود.

فشار برای کمال و رسیدن به ایده‌آل‌های ذهنی

نینا در تمام طول فیلم به‌طور فزاینده‌ای خود را تحت فشار قرار می‌دهد تا کامل‌ترین و بی‌نقص‌ترین باله‌رقص را ارائه بدهد. او برای نقش قوی سفید(که نمایانگر معصومیت و ظرافت است) و قوی سیاه(که نمایانگر وسوسه و تاریکی است)، تمام ویژگی‌های انسانی خود را نادیده می‌گیرد. این نمایش دوگانه او به معنای فشاری دائمی است که او به خود وارد می‌کند تا به کمال دست یابد، که نشانه‌ای از طرحواره معیارهای سخت‌گیرانه است.

محدودیت‌های بدنی خود را نادیده می‌گیرد: نینا علی‌رغم زخم‌ها و جراحات فیزیکی ناشی از تمرینات طاقت‌فرسا، از استراحت امتناع کرده و درد را سرکوب می‌کند. زخم‌های روی شانه و ناخن‌های شکسته‌اش نشان‌دهندۀ خودآزاری پنهان او هستند.

خواب و تغذیه را به حداقل می‌رساند: او به‌طور مداوم نشانه‌های سوءتغذیه و کمبود انرژی را نشان می‌دهد که خود عاملی در تضعیف قوای جسمانی و تشدید بی‌ثباتی ذهنی‌اش است.

مرزهای واقعیت را از دست می‌دهد: توهمات دیداری و شنیداری، مانند دیدن بدل خود(دوبل‌گنگر)، نشانۀ زوال روانی او است. این از دست دادن تمایز میان واقعیت و خیال، محصول فشار روانی شدیدی است که نینا به خود تحمیل می‌کند.

ترس از ناکامی و عدم تأیید بیرونی

نینا خودارزشمندی‌اش را کاملاً به تأیید کارگردان(توماس لروا) و مادرش وابسته کرده است.

در برابر توماس، رفتار تسلیم‌گونه دارد: او برای جلب رضایت توماس حتی از مرزهای شخصی خود عبور می‌کند و اجازه می‌دهد که او از نظر روانی و جنسی تحت تأثیر قرار دهد.

در برابر مادر، دچار اضطراب مفرط است: نینا در اتاقی زندگی می‌کند که مانند اتاق یک کودک طراحی شده است و مادرش(اریکا) کنترل کامل زندگی او را در اختیار دارد. مادرش دائماً نینا را تشویق می‌کند که بی‌نقص باشد و هرگونه شکایت یا درخواست استقلال را با سرزنش و احساس گناه پاسخ می‌دهد.

او از هویت و خودارزشمندی خود به‌طور کامل وابسته به این تأییدات است و این دقیقا همان ویژگی‌ای است که طرحواره معیارهای سخت‌گیرانه را تقویت می‌کند: بیش از حد خود را به نظر دیگران و موفقیت وابسته کردن.

فشارهای محیطی و مادر کنترل‌گر

مادر نینا زنی کنترل‌گر، وابسته به فرزند و در عین حال عیب‌جوی او است(طرحواره وابستگی بی‌کفایتی) که به‌طور مداوم در تلاش است تا نینا را در دایرۀ کنترل خود نگه دارد. او همواره به نینا می‌گوید که تو باید همیشه بهترین باشی که باعث می‌شود نینا احساس کند برای جلب محبت و تأیید مادرش باید همیشه کمال را به نمایش بگذارد.

این ارتباط کنترل‌گرانۀ مادر، استرس اضافی بر نینا وارد می‌آورد که به‎عنوان عاملی خارجی، تمام طرحواره‌های حوزۀ پنجم(منفی‌گرایی بدبینی– معیارهای سختگیرانه- تنبیه– بازداری هیجانی) را تشدید می‌کند. مادر نینا نماد رابطه‌ای ناسالم و وابسته است که تنها بر اساس موفقیت نینا در زندگی حرفه‌ای آن هم بدون هیچ نقصی، ارزش و توجه او را به دست می‌آورد.

پیشرفت شخصیت نینا در طول فیلم نشان‌دهندۀ این است که چگونه افراد دارای این طرحواره به مرحله‌ای از خودویرانگری(رشد واعظ توبه‌فرما در درونشان) می‌رسند:

تشدید وسواس و رفتارهای خودآزارانه: نینا در آینه‌ها به دنبال نقص‌های خود می‌گردد و به‌طور ناخودآگاه پوست خود را می‌کند(اختلال وسواس کندن پوست–Excoriation disorde-Dermatillomania).

فروپاشی کامل روانی در اوج اجرا: در نهایت، او با توهم قتل همکارش(لیلی) و فرو کردن شیشه در شکمش، به نقطه اوج فروپاشی خود می‌رسد. با این حال، به دلیل ماهیت روان‌پریشانه‌اش، متوجه زخم واقعی خود نمی‌شود و اجرای نهایی‌اش را با حس پیروزی به پایان می‌رساند. پس پایان داستان نشان‌دهندۀ شکست روانی کامل و فقدان رضایت از خود است،

تأثیر عاطفی فیلم بر مخاطب

فیلم به‌وضوح نشان می‌دهد که کمال‌گرایی افراطی چگونه می‌تواند به انزوای روانی، از خودبیگانگی و حتی خودویرانگری منتهی شود. پایان فیلم با جملۀ من کامل بودم یادآور این واقعیت تلخ است که کمال‌گرایی هیچ‌گاه رضایت واقعی به همراه ندارد، بلکه تنها به نابودی فرد منجر می‌شود.

  • فیلم به‌طور مؤثری احساس اضطراب، افسردگی و دلسردی را در مخاطب ایجاد می‌کند. تلاش‌های مداوم نینا برای رسیدن به کمال و عدم توانایی در دستیابی به آن، از آسیب‌های روحی و سخت‌گیری‌های افراطی در محیط‌های حرفه‌ای سخن می‌گوید.

فیلم با به تصویر کشیدن فروپاشی روانی شخصیت نینا، در بین مخاطبانی که به کمال‌گرایی و اضطراب عملکردی حساس هستند، اضطراب و خودانتقادی را تشدید می‌کند. پیام‌های پنهان فیلم مبنی بر این‌که برای دستیابی به موفقیت باید از خود گذشت و هرگونه ضعف، نشانۀ شکست محسوب می‌شود، باعث می‌شود مخاطبان خود را به شدت تحت فشار قرار دهند و احساس ناکافی بودن عمیقی در آن‌ها ایجاد شود.

تصویری که از تلاش بیش از حد برای رسیدن به کمال در فیلم ارائه می‌شود، مفهوم رنج کشیدن برای موفقیت را عمیق‌تر در ذهن مخاطبی که طرحواره معیارهای سختگیرانه دارد تغذیه می‌کند. این نوع بازنمایی، رفتارهای خودآزارانه و نادیده گرفتن نیازهای جسمی و روانی را به عنوان لازمه‌ای برای برتری نمایش می‌دهد؛ امری که برای افراد مستعد، عادی به نظر می‌رسد و ممکن است آن‌ها را به اتخاذ الگوهای ناسالم تشویق کند.

همچنین، فیلم با هم‌آمیختن مرزهای واقعیت و خیال، نوعی تردید در درک واقعیات زندگی ایجاد می‌کند که به تثبیت انزوای روانی در مخاطبین منجر می‌شود. مخاطبانی که پس از دیدن این اثر احساس می‌کنند تنها از طریق تحمل فشار و آسیب‌های روحی می‌توانند موفقیت را تجربه کنند، در طول زمان دچار کاهش اعتماد به نفس و بی‌ثباتی روانی می‌شوند.

حتی افرادی که ممکن است به طور فعال دارای طرحواره معیارهای سخت‌گیرانه نباشند، پس از تماشای فیلم و القاء عمیقی که فیلم انجام می‌دهد می‌توانند احساس کنند که آیا به اندازه کافی برای رسیدن به موفقیت تلاش نکرده‌ام؟

حاصل آن‌که در دولت‌های فاسد، روند اعطای جوایز اسکار به‌عنوان ابزاری جهت جهت‌دهی به فضای فرهنگی و اجتماعی به‌کار گرفته می‌شود. این سیستم با حمایت از فیلم‌هایی که ارزش‌های اصیل هنری را نادیده گرفته و استانداردهای ناپسند را ترویج می‌کنند، موجب ایجاد هنجارهایی می‌شود که فشار روانی و سوءاستفاده‌های فرهنگی را در جامعه تشدید می‌کند.

این تغییرات فرهنگی توجه عمومی را از مسائل جدی و مهم سیاسی منحرف کرده و امکان اعمال کنترل‌های دقیق‌تر بر افکار عمومی را برای دولت‌ها فراهم می‌آورد؛ به عبارت دیگر، تمرکز رسانه‌ای و عمومی بر آثار خودآسیب‌رسان، فضای کافی برای نادیده گرفتن چالش‌های ساختاری و انتقادی در عملکرد حکومت ایجاد می‌کند.

افزون بر این، بهره‌برداری دولت‌های فاسد از این سیستم، ابزاری برای تقویت خود در جنگ نرم و نفوذ اقتصادی آن‌ها محسوب می‌شود. این روند به‌عنوان عاملی در جذب سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی در صنعت فیلم و افزایش درآمدهای صادراتی از حوزۀ فرهنگ و هنر عمل می‌کند.

با تعریف استانداردهای فرهنگی متناسب با منافع اقتصادی و سیاسی فاسدشان، این دولت‌های فاسق قادر به هدایت فضای فرهنگی در سطح داخلی و بین‌المللی شده و از این طریق قدرت و نفوذ خود را تثبیت می‌کنند؛ در نتیجه تحریف ارزش‌های هنری و ترویج پیامدهای منفی فرهنگی به نفع منافع اقتصادی و سیاسی حاکمان بهره‌برداری می‌شود.

در نهایت در محیطی که استانداردهای فرهنگی تحریف‌شده توسط جوایز و رسانه‌ها به‌عنوان الگو مطرح می‌شوند، تأثیرات منفی این الگوها در روابط عاطفی و جنسی جامعه نیز به‌شدت نمود پیدا می‌کند. افراد تحت تأثیر این پیامدهای فرهنگی دچار گرایش به رفتارهای خودآسیب‌رسان در زندگی خصوصی شده و این امر به‌طور مستقیم ساختار خانواده را مختل می‌کند(طلاق)؛

پذیرش پیامدهای منفی فرهنگی به‌عنوان معیار مرسوم، ایجاد فضای امن و پایدار برای روابط زناشویی را دشوار ساخته و تنش‌های روانی و عاطفی را در جامعه به‌طور مستمر تقویت می‌کند. این بهره‌برداری از تحریف فرهنگی، به‌عنوان ابزاری برای تقویت منافع اقتصادی و سیاسی در نهایت به ناپایداری ساختارهای خانوادگی و کاهش کیفیت روابط اجتماعی و از بین رفتن باور‌ها، ارز‌ش‌ها و عقاید راسخ دینی منجر می‌شود.

قبلی برای تمام 365 روز سال برنامه داشت
بعدی نقد آهنگ ساسی | مارمولکی که از ابتذال تغذیه می‌کند

مطالب مرتبط

دیدار با آیت‌الله میرباقری

۱۴۰۴-۰۴-۲۳

گزارش تصویری | کادر مؤسسه استاد فرج‌نژاد در دیدار با آیت‌الله میرباقری

ادامه مطلب
سیر نقش‌آفرینی زن مسلمان در مقاومت

۱۴۰۴-۰۴-۲۳

از حضرت آسیه تا مادر شهید: سیر نقش‌آفرینی زن مسلمان در مقاومت | گزارش پانزدهمین پیش‌نشست

ادامه مطلب
پیوریتن‌ها، بانک‌ها و پردۀ نقره‌ای

۱۴۰۴-۰۴-۲۲

زنجیر پنهان؛ پیوریتن‌ها، بانک‌ها و پردۀ نقره‌ای | گزارش چهاردهمین پیش‌نشست

ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو در مطالب سایت
جستجو برای:
نوشته‌های تازه
  • گزارش تصویری | کادر مؤسسه استاد فرج‌نژاد در دیدار با آیت‌الله میرباقری
  • از حضرت آسیه تا مادر شهید: سیر نقش‌آفرینی زن مسلمان در مقاومت | گزارش پانزدهمین پیش‌نشست
  • زنجیر پنهان؛ پیوریتن‌ها، بانک‌ها و پردۀ نقره‌ای | گزارش چهاردهمین پیش‌نشست
  • الگوی عاشورا در محور مقاومت
  • گزارش سومین پیش‌نشست سومین همایش دشمن‌شناسی؛ تأکید بر مقاومت اجتماعی و قدرت نرم
آخرین دیدگاه‌ها
  • جیکو در نقد فیلم آنها زنده اند-۱۹۸۸ | زیر نقاب نئولیبرالیسم؛ چشم‌های باز در دنیای بستۀ کارپنتر
  • ماهی در نقد فیلم تلماسه Dune قسمت اول ۲۰۲۱ | امام زمان بر پردۀ سینمای هالیوود
  • حسنا در کاملترین زندگینامه شهید امیرحسین فقهی | مهندس هسته‌ای
  • Ali در باغ یاس یا باغ یأس | آسیب‌شناسی موسیقی باغ یاس
  • امید مملکت در سردار امیرعلی حاجی زاده | کامل‌ترین بیوگرافی
آرشیو مطالب
  • تیر ۱۴۰۴ (۶)
  • خرداد ۱۴۰۴ (۱۹)
  • اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱۱)
  • فروردین ۱۴۰۴ (۱۵)
  • اسفند ۱۴۰۳ (۲۱)
  • بهمن ۱۴۰۳ (۲۳)
  • دی ۱۴۰۳ (۱۹)
  • آذر ۱۴۰۳ (۳۰)
  • آبان ۱۴۰۳ (۲۰)
  • مهر ۱۴۰۳ (۳۰)
  • شهریور ۱۴۰۳ (۱۵)
  • مرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
  • تیر ۱۴۰۳ (۱۱)
  • خرداد ۱۴۰۳ (۱۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۳ (۱۳)
  • فروردین ۱۴۰۳ (۱۶)
  • اسفند ۱۴۰۲ (۱۷)
  • بهمن ۱۴۰۲ (۱۸)
  • دی ۱۴۰۲ (۹)
  • آذر ۱۴۰۲ (۵)
  • آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
  • مهر ۱۴۰۲ (۳۴)
  • شهریور ۱۴۰۲ (۳)
  • مرداد ۱۴۰۲ (۱۵)
  • تیر ۱۴۰۲ (۱۰)
  • خرداد ۱۴۰۲ (۳۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۲ (۳۵)
  • فروردین ۱۴۰۲ (۱۳)
  • اسفند ۱۴۰۱ (۵۳)
  • بهمن ۱۴۰۱ (۷)
  • دی ۱۴۰۱ (۱)
  • تیر ۱۴۰۱ (۷)
سایت استاد فرج نژاد

مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد در سال ۱۴۰۱ فعالیت خود را در زمینۀ تربیت نیروهای رسانه‌ای دشمن‌شناس انقلابی آغاز کرد. این مؤسسه به یاد مرحوم استاد دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، نامگذاری شده است. استاد فرج‌نژاد طلبۀ جهادی دشمن‌شناس و استاد مبرز سواد رسانه‌ای بود که به چندین زبان تسلط داشت و صدها شاگرد در حیات کوتاه اما پربرکت خود تربیت کرد.

دسترسی سریع
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • رهگیری خرید
نماد اعتماد الکترونیک
شبکه های اجتماعی
icon--white Telegram-plane Instagram ویراستی سایت استاد فرج نژاد حساب توییتر استاد فرج نژاد حساب ایتا سایت استاد فرج نژاد Youtube

قم، خیابان بسیج (هنرستان)، جنب خیابان شهید تراب نجف‌زاده، مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد

ورود
استفاده از شماره تلفن
آیا هنوز عضو نشده اید؟ ثبت نام کنید
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ ورود به سیستم