حکومت به دلیل در دست داشتن منابع قدرت مادی، از جمله قدرت نظامی، قدرت اطلاعاتی، قدرت اقتصادی و… توانایی محافظت و حفظ یک جریان و در مقابل، سرکوب جریان دیگر را دارد. از این جهت، یکی از استراتژیهای مهم صهیونیسم برای تنفس در خاک ایران، نفوذ در دستگاه حاکمیتی بود.
اوج قدرت صهیونیسم در ایران را باید در دوران حکومت محمدرضا پهلوی دانست(علت این مسأله را در ادامه خواهیم گفت). با شدت گرفتن قدرت صهیونیسم در این عصر، مرکزیت این حزب بیشترین بهره را در طول تاریخ دریافت کرد و پایههای آن برای تأسیس حکومتی قدرتمند در قلب جهان اسلام قوت گرفت.
حرکت صهیونیسم در این زمان، بیشتر جنبههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی دارد. قدرت حزب صهیونی در ایران توانست نفوذ آنها را تا عمیقترین لایههای امنیتی کشور بکشاند و این حضور در اعماق امنیت فعالیت اقتصادی عاملان این تفکر را تأمین میکرد.
در این نوشتار، خواستار آشنایی خواننده محترم با حضور حزب صهیون در عصر پهلوی دوم در خاک ایران هستیم تا بهتر بتوان جنبه صهیونیسمستیزی حرکت انقلاب را درک کرد که اگر خوب درک شده بود، هر کسی جرأت تفسیر قرآن به نفع صهیونیسم در آنتن زنده صدا و سیما را نداشت.
فراماسونری در دستگاه حکومتی
مبحث فراماسونری، یکی از مباحث عمیق و گستردهای است که این نوشتار، گنجایش بررسی کامل آن را ندارد و فقط به بخش کوچکی از آن که مرتبط با موضوع آن است میپردازد.
فراماسونری یکی از مؤسسات صهیونی بود که توانست نفوذ چشمگیری را در سراسر جهان به دست آورد و فعالیتهای گوناگونی را در جهت منافع آن حزب انجام دهد. به نظر محتوای جلسات این مؤسسات دلیل خوبی برای یهودی بودن آن است. در لژهای ماسونی، یهوه خدای اسرائیل عبادت میشود و برای شروع هر جلسه سرودههای مخصوصی را مینوازند که مفهوم آن این عبارات است:
متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل که او فقط کارهای عجیب میکند. یهوه تو را برکت میدهد.[1] یهوه روی خود را بر تو تابان سازد و بر تو رحمت کند.[2] نام یهوه را بر بنیاسرائیل بگذارند من ایشان را برکت خواهم داد. [3]
علاوه بر آن، مهرههای اصلی این سازمان در ایران از اسناد مستندی درباره اسرائیلی بودن آن حکایت میکند. مهرههای فعال شبکه فراماسونری در ایران، یهودیان انگلیسی بودند که برخی از آنها مشغول فعالیتهای اقتصادی و برخی دیگر نیز مشغول فعالیتهای فرهنگی بودند؛ کریستو اسحاقفری، کلنل استراکر، صالح چتایات و شاتون ناتان از جمله این مهرهها بودند و چتایات، مرکز فساد و فحشای آشکاری را به نام «کلوپ تهران» تأسیس کرد که از طرف ساواک و نیروهای امنیتی-صهیونیستی حمایت میشد.
لژ تهران که اولین لژ فراماسونری در ایران است، نفوذ بسیاری در دربار ایران داشت. با کودتای 28 مرداد، قدرت این لژ کمکم کاهش یافت. محمدرضا پهلوی، در آذر ماه سال 1333ش همراه با بعضی از رؤسای لژ تهران به لندن رفت و در «لژ مرکزی لندن» به نام عضو رسمی مؤسسه «فرایمیسن» شناخته شد.
اتفاقی که در این ماجرا افتاد این است که یک سازمان صهیونی به طور رسمی در رأس حکومت بر مسلمین قرار گرفت؛ طبعاً با قدرت گرفتن تفکر صهیونیسم در این عصر، باید شاهد حمایت از فعالیتهای صهیونی و تلاش در جهت تشکیل دولت اسرائیل باشیم.
ساواک فرزندخواندۀ صهیونیسم
حزب صهیونیسم، علاوه بر آنکه در تشکیلات حکومتی راه یافت، نیاز داشت نیروهایی را تربیت کند تا در راستای فعالیتهای صهیونی در این خاک و کمک به سرکوب حرکتهای آزادیبخش در این منطقه عملیاتهای اطلاعاتی انجام دهد.
یهودیان صهیونیسم، تجربههای مهمی را در عرصه امنیتی و اطلاعاتی دارند. بخش مهمی از این تجارب به نیاکان ایشان باز میگردد که زمانی که پشت دیوارهای قدس به رهبری موسی(ع) اروگاههایی با ساختارهای منظم بنا کردند، علوم و روشهای امنیتی از جمله چهرهشناسی را آموختند.
در کودتای 28 مرداد، رسماً سه سازمان اطلاعاتی که شامل سازمان اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل میشود وارد کارزار شدند و نقشۀ عملیات در سفارت آمریکا در ایران کشیده شد. در این قضیه، نقش دستگاه اطلاعاتی موساد تربیت نیروهای امنیتی بود. [4]
ساواک، سازمان امنیتی و اطلاعاتی ایران به کمک نیروهای اطلاعاتی یهودی و صهیونی اسرائیل تشکیل شد و از همان ابتدا با نگاه بنیادین یهودی ایجاد شد. عملیات امنیتی ساواک، حدود مشخصی نداشت و علاوه بر منطقه، اروپا نیز شاهد علمیاتهای این سازمان بود. با چنین نفوذی که سرویس امنیتی ایران یافت، قدرت اطلاعاتی یهود نیز تقویت شد؛ چرا که جزء لاینفک غلبه سرویس امنیتی اسرائیل بر این سازمان، آگاهی از حرکات و سکنات و اطلاعات درون این سازمان است و با توجه به اینکه سرویس امنیتی ایران محصول یهود است، گسترش آن به منزلۀ گسترش نفوذ موساد خواهد بود.
ساواک کمکهای شایانی را به فعالیتهای صهیونی در این مرز داد و عملاً امنیت و حفاظت از آنها را بر عهده داشت. فعالیتهای صهیونی همچنان که در قبل گفته شد، شامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی میشد که در صورت عدم حضور ساواک بخش اعظمی از آن قابل اجرا نبود. قطعا در جامعهای که صدای اذان از مناره مساجد آن به گوش میرسد، راهاندازی مراکز فساد همچون «کلوپ تهران» کار آسانی به نظر نمیرسد اما با حضور نیروی کارآمد اطلاعاتی ساواک، امنیت آن حفظ و حیاتش استمرار یافت.
فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی صهونیسم در ایران
با نفوذ اطلاعاتی و سیاسی صهیونیسم به ایران، زمینه برای فعالیتهای دیگر آغاز شد. مهمترین فعالیتی که حزب صهیونیسم برای تقویت حیات خود انجام داد، اقدامات اقتصادی بود. در پی مسافرتی که شاه در سال 1349ش به آمریکا کرد، از سران یهود صهیونیستی جهت تشکیل کنسرسیوم به نام «کمیته سرمایهگذاران آمریکایی»، دعوت کرد. طی ورود سرمایهداران یهودی در ایران، خاک کلیه منابع نفتخیز و پالایشگاههای کشور در اختیار آنها قرار گرفت.
یهود هیچگاه از خباثتی که دارد دست نمیکشد و به فرمودۀ قرآن کریم همواره در حال توطئه علیه مسلمانان خواهد بود. با چنین وضعیتی، شاید برخی از سلطنتطلبهایی که هیچ فهمی از فضای سیاسی آن دوران ندارند، چنین توجیه کنند که دعوت شاه از سرمایهداران صهیونیستی به کشور در جهت رشد و توسعه اقتصاد بود؛ اما جامعۀ دینی که قرآن نماد حقیقت آن است، هیچگاه نگاه خیرخواهانه یهود به مسلمین را قبول نخواهد کرد.
نفت یکی از گرانبهاترین و سودمندترین پدیدهای ابزاری است که میتواند قدرت تولید و صنایع دفاعی یک کشور را افزایش دهد. به همین جهت است که میگوییم سلطنت پهلوی بیشترین کمکها را به اسرائیل در جهت تشکیل، تقویت و استمرار آن کرد.
در چنین اوضاعی، مسلمانانی که از مبانی دشمنشناسی قرآن بهره گرفته بودند، دست به قلم شدند و یا منابر را رسانه حقیقت یافتند و شروع به انتقاد کردند. در چنین فضایی، از طرف جبهه باطل دو کار برای مقابله انجام شد؛
1- اقدام سیاسی: قطعا امنیت مستشاران صهیونیستی در کشور در خطر بود. از همین رو، لایحه کاپیتولاسیون توانست امنیت آنها را تأمین کرده و عرصه را برای آنها بگشاید تا هر غلطی که دوست دارند انجام دهند.
2- اقدام امنیتی: در فضای امنیتی آن دوره، چنین مشهور بود که: «هر کس به مستشاران خارجی در شرکت نفت خردهگیری نماید، تحت عنوان اخلال در صنایع نفت ایران بازداشت خواهد شد».[5] با وجود چنین مواضعی از سوی نیروهای امنیتی، نویسندگان ایرانی که علیه صهیونیسم قلمفرسایی میکردند به شدت تحت تعقیب بودند. البته که از شاگردان سازمان موساد بیش از این انتظاری نیست.
در کنار فعالیت اقتصادی و بهرهکشی اقتصاد از کشور ایران، صهیونیسم بینالملل دست به تهاجم فرهنگی زد.
عملیاتهای فرهنگی در این عصر را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: نخست اقدامات فرهنگی غیررسمی بود که از سوی ساواک حمایت میشد. برخی از تفکرات انقلابی، همچون اسلام خمینی(ره) یا کمونیسم، سلطنت پهلوی را به خطر میانداخت. راهکار این مسأله، رواج فحشاء در جامعه بود که میتوانست آن روحیه امیدوارانه و مقاومتی جوانان را سرکوب کرده و پای آنان را برای مقاومت شل کند. وارد کردن اجناس لوکس و به راه انداختن انواع کابارهها و مراکز فساد از جمله استراتژیهای صهیونیستی بود که توسط برخی از یهودیان سرمایهدار وارد کشور شد و رواج یافت.
دوم، تهاجماتی بود که رسماً از سوی دستگاه حاکم انجام میشد. این بخش، آن چنان مفصل است که نیاز به یک کتاب دارد اما به عنوان اشاره و مثال، میتوان به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی توجه کرد. در این لایحه، رسمیت و قدرت قرآن و اسلام کاهش یافت و راه برای تسلط امتهای دیگر بر امت اسلامی گشوده شد. اما خمینی(ره) با تیزبینی که داشت آینده این توطئه علیه اسلام را دید و انتقادات محکمی را علیه دستگاه حاکم کرد.
یکی از مباحث مهم که کمتر کسی را میتوان یافت که به آن توجه کرده باشد، این است که با توجه به آنچه تا به حال گفته شد، حرکت و مبارزه امت حزبالله به رهبری امام خمینی(رحمةالله علیه) در ایران، تنها نبرد علیه سلطنت پهلوی نبود؛ بلکه نبردی برای مبارزه با یهود بود. از همین جهت یکی از مؤلفههای شخصیتی حضرت امام(ره)، یهودستیزی ایشان است. با چنین مؤلفه مهمی، امکان ندارد کسی پیرو ایشان باشد اما قرآن را به گونهای تفسیر کند که نتیجه آن صلح با جبهۀ صهیونیسم بینالملل باشد. بیخود نیست که شبکههای صهیونیستی همچون اینترنشنال شب و روز را نمیشناسند و همواره در حال تخریب مبانی و یا شخصیتها و الگوهای این انقلاب هستند.
امتی که در تلاش برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است، هرگز تحت بیرق و حاکمیت یهود، توان اجرا نخواهد داشت. پس باید از ورود عناصری که کشور را به وابستگی نسبت به جبهه استعمار میکشاند، به داخل مراکز تصمیمگیری کلان کشور جلوگیری کرد و با بصیرت کامل، گول تفسیر کردن و قرآن و نهجالبلاغه خواندن ایشان را نخورد.
در پایان، تنها یک سؤال باقی میماند و آن این است که چرا در روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی، برای تشکیل سازمان امنیتی ایران از عناصر اطلاعاتی ساواک بهره گرفته شد؟ بهتر است این گونه سوال کنیم: چرا بنیانهای سازمان اطلاعاتی ایران با کمک عناصر صهیونیستی بنا شد؟!…[6]
منابع
1- عهد عتیق، مزامیر داوود، آیه18
2- همان، سفر اعداد، آیات 24 و 25
3- همان
4- علمالهدی، عبدالجواد، صهیونیسم بین الملل و نقش یهود در دین و سیاست، قم: انتشارات رسول اعظم، صفحه 309
5- همان، صفحه 321
6 https://vista.ir/article/2949126-
/203
یک پاسخ
استفاده از این عناصر تیغ دو دمی بود
که اجبارا به نظام تحمیل شد.
اگر اسناد و اسامی رکن دو ارتش به غارت نبرده بودند بالطبع نیاز به این افراد نبود
ضربه ای که ابتدا آن خیلی قبل از وقوع انقلاب زمینه آن فراهم شده بود