در روزهای اخیر، اخبار و اطلاعاتی در حال انتشار است که انسان را وادار به مطالعه عمق چارچوب گفتمانیاش میکند تا صحت و سقم آن را بسنجد.
مجلس شورای اسلامی، مجلسی که مدعی انقلابی بودن است و عهدهدار تنظیم طرحهای اجرایی برای به اجرا در آوردن ادعایش است، اینک پا در طرحریزی قانونی گذاشته است که میتواند ماهیت گفتمانی خیلی از کتشلواریهایی که آنجا نشستهاند را مشخص کند و همانطور که گفته شد، برای دیگر مدعیان فرصت نگاه انداختن به بطن گفتمان حاکم بر قلب و ذهنهایشان را ایجاد کند.
تعطیلی روز شنبه(סגור בשבת)، طرحی بود که از قبل در مجلس مطرح بوده و این روزها بیشتر به آن توجه میشود و فضای مطبوعاتی کشور را داغ کرده است.
به دلیل ریشه داشتن این مسأله در گفتمانها، مناظرات و بحث و جدل در صحن علنی مجلس و غیرعلنی آن به شدت افزایش یافته و به طور کلی، دو دسته را به وجود آورده است: طرفداران تعطیلی روز شنبه و مخالفان تعطیلی روز شنبه.
این نوشتار در صدد آن است تا صحت یکی از طرفین و اشتباه محاسباتی و بعضاً عمدی و جاسوسی طرف دیگر را اثبات کند؛ هر چند برای افرادی که پای درس استاد فرجنژاد نشسته باشند، حقانیت یکی از طرفین همچون روز روشن است.
تعطیلی روز جمعه در اسلام
در هر یک از ادیان ابراهیمی، روزهایی به مناسبت خاصی که فقط مختص به آن است، تعطیل است و عالمان و پیشوایان آن دین برای روز تعطیل اعمال و توصیههایی را ذکر میکند. اکنون با روزهای تعطیل در دین مسیحیت کاری نداریم؛ با روزهای تعطیلی که در دین مبین اسلام و یهودیت آمده است و با بحثهای این روزها سنخیتی عمیق، به عمق باورهای بنیادین دارد، مورد بحث ما است.
در دین اسلام، روز جمعه به عنوان افضل روزهای هفته شناخته شده است که به علت فضیات آن نزد پروردگار، اعمالی ویژه در آن توصیه شده است. در حدیثی از پیامبر مکرم اسلام(ص) آمده است: «يَومُ الجُمُعَةِ سَيِّدُ الأيّامِ»[1]. همچنین در فضیلت این روز، از امام صادق(ع) نقل است: « يَخرُجُ قائِمُنا أهَلَ البَيتِ يَومَ الجُمُعَةِ» قائم ما خاندان پیامبر، روز جمعه قیام میکند[2].
حال که این روز در اسلام چنین عظمتی دارد، پس باید اعمال مخصوص این روز نیز دارای ارج و قرب باعظمتی نزد خداوند باشد. از این جهت، مسلمانانی که این روز را با عظمت دانسته، آن را خالی از هر گونه کسب و کاری کردند تا فرصت برای انجام کارهای عبادی و اجتماعی ایجاد شود.
تعطیلی در یهودیت و علت وجود آن در جوامع دیگر
در دین یهودیت[3] روز جمعه تعطیل نیست، بلکه به جای آن، روز شنبه تعطیل است. علت تعطیلی این روز را باید از خود این دین بپرسیم. یهودیان معتقدند که روز شنبه، هفتمین روز آفرینش است که در آن روز، خداوند دست از آفرینش برداشت؛ بنابراین یهودیان نیز در این روز دست از بسیاری از کارها برمیدارند و مشغول عبادت میشوند.
این تعطیلی در میان یهودیان گسترش یافت و به بیرون از این دین نیز رسید. زرسالاران جهان و حکومتهای قدرتمند غربی، از آن جهت که خود را یا یهودی و یا مسیحی صهیونیستی میدانند (که این اعتراف را میتوان در صحبتهای جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در میان یهودیان دید)، علاقه شدیدی به یهود دارند، چرا که اساساً مسیحی صهیونیستی قرار است یهود را به ارض موعود برساند تا منجی ظهور کند؛ از همین جهت، برخی از سنن یهودی در میان برخی جوامع قدرتمند غربی نفوذ پیدا کرد و به اجرا رسید.
بنابر آنچه گفته شد، میتوان گفت که فلسفه تعطیلی روزهای شنبه، ریشه در یهودیت دارد و وجود این تعطیلی در جوامع دیگر، از باب «نفوذ گفتمان یهودی» در آن است. مسأله دیگری که میتواند این مدعا را قویتر کند، این است که چرا برخی جوامع غربی که قصد تعطیل کردن یکی از روزهای هفته را داشتند، شنبه را انتخاب کردند؟ چرا روزهای دیگر مثل یکشنبه(که منطبق بر آراء مسیحی است) را انتخاب نکردند؟ این مسأله وقتی روشن میشود که سردمداران آن جوامع، آگاهی کاملی دربارۀ تعطیل بودن این روز و ارتباط آن با یهود داشته و دارند.
تمثل به یهود در جامعه اسلامی؟!
حال بر این اساس، تعطیلی شنبهای که ریشه در عقاید یهود دارد، در جامعه اسلامی چه معنایی خواهد داشت؟ تشخص و تشابه و تمثل به یهود در جامعه اسلامی که قرآن کریم در آن تلاوت میشود، چه معنایی خواهد داشت؟ خداوند در آیاتی (مخصوصاً آیات سوره مائده) موضع خود را در برابر این سازمان باطل به صورت صریح به هر آن کس که در جامعه اسلامی زندگی میکند یا خارج از آن و هر آن کس که گوشهای خود را به شنیدن ندای اسلام میبندد، اعلام میکند.
این موضع راسخ به گونهای است که حتی در آیه 82 سوره مبارکه مائده، دشمنترین افراد نسبت به مسلمانان را یهودیان میداند و مشرکین را تحت اطاعت از آنها، دشمن مسلمانان خطاب میکند. بر اساس آنچه گفته شد، باید سوال را اینگونه پرسید که تمثل به کسانی که خداوند آنها را دشمنترین افراد نسبت به ما خطاب میکند، آن هم در جامعه اسلامی، چه معنایی دارد؟
جواب به یک شبهه
برخی از افراد، این چنین شبهه ایجاد میکنند که: «پس هر عملی که در اسلام آمده و در یهودیت نیز بدان عمل میشود، باید کنار گذاشت». در جواب به چنین شبهه سطحی باید گفت که اعمال دینی به دو نوع است: 1- اشتراکی 2- اختصاصی. اعمال اشتراکی میان یهود و اسلام، دو بُعد دارد: «این عمل از آن جهت که یهود انجام میدهد»، «این عمل از آن جهت که اسلام گفته است».
اعمالی که ما مسلمانان انجام میدهیم و بعضاً شاید نظیر آن را در یهودیت نیز ببینیم، از آن جهت بدان عمل میکنیم که خداوند و فرستاده او به ما گفته است نه از این جهت که یهودیت آن را انجام میدهد. یعنی در بطن این بُعد اشتراکی، یک بُعد اختصاصی نهفته است که نمیگذارد تمثل به باطل مصداق پیدا کند.
به عبارت دیگر، چون جهانبینی اسلامی و جهانبینی یهودی با هم در تضاد هستند، پس ایدئولوژی آنها نیز از جهت فلسفۀ عمل به آن و ماهیت و معنای آن در اختلافات است، گرچه ظاهری یکسان داشته باشند؛ به طور خلاصه، این عمل اشتراکی، ظاهری مشترک دارد اما تقاوتی ماهوی و معنوی.
بر این اساس اگر تعطیلی شنبه بخواهد تشخص و تمثل به یهود نباشد، باید ریشه در فلسفۀ ایدئولوژیکی اسلامی و بالتبع، در جهانبینی اسلامی داشته باشد تا بتوان گفت ما این عمل را انجام میدهیم با فلان فلسفه؛ ولی وقتی به دین مبین و متین اسلام نظاره میکنیم، میبینیم غیر از روز جمعه، روز دیگری در طول هفته با فضیلت نیست تا تعطیل شود. گفتنی است که اگر فلسفه عملی و ماهیت و معنا و غایت عمل مربوطه در دو دین، یکسان باشد، اینجا دیگر «ثنویت» و «دوتایی» ایجاد نمیشود تا بگوییم که آیا به یهود تمثل کردیم یا نه.
ایدئولوژی یا اقتصاد؟
برخی افراد برای تعطیلی روز شنبه، چنین استدلال میکنند که برای تجارت کشور، میبایست روز شنبه تعطیل شود. اما…
ایدئولوژی، یعنی نظام عملی هماهنگ مبتنی بر جهانبینی؛ به عبارتی دیگر، یعنی بایدها و نبایدهای زندگی. از همین جهت، خطوط قرمزی دور این ایدئولوژی کشیده شده است که انسان به موجب آن، حاضر است سرش بالای دار و نیزه برود ولی از آن «خط قرمزها» عبور نکند. همانطور که گفته شد، خداوند در آیه 82 سوره مائده یکی از بایدها و نبایدهای زندگی فردی و اجتماعی ما را تعیین میکند. وقتی قرآن کریم یهودیان را شدیدترین دشمنها نسبت به مسلمانها میداند، پس غیر مستقیم ما را از تمثل به آنها بر حذر میدارد.
برای کسی که ایدئولوژیاش را از قرآن گرفته باشد، حاضر به کوتاه آمدن از آن نیست، هر چند به ظاهر بر خلاف منافع مادیاش تمام شود. سیرۀ معصومان همچون امام حسین(ع) دقیقا گویای این مسأله است.
حال وقتی کسی، چیزی غیر ایدئولوژیاش را برتر از آن میبیند، این یعنی «عقبنشینی ایدئولوژیکی». از آن جهت که ایدئولوژی ریشه در جهانبینی دارد، باید بگوییم که عقبنشینی ایدئولوژیکی، ریشه در عقبنشینی و ضعف جهانبینی و بنیادین دارد. مجموع این دو عقبنشینی در اسلام را میتوان به صورت «عقبنشینی ضد اسلام» بیان کرد.
از کجا میتوان اطمینان پیدا کرد که اگر نظام تجاری جهان که به سمت ضدارزشهای اسلامی رفته و کل جهان به این سو کشیده شده، برخی از مسؤولان ایران دست به عقبنشینی نمیزنند و همین ضدارزشها را مانند صنعت پورن و شراب و… روزی به رسمیت نشناسند؟
کنار گذاشتن اسلام و توجه به چیز دیگر، یعنی آن فرد، فلسفه خلقت خود و برنامه زندگی حقیقیاش را از یاد برده است؛ چرا که اساساً اسلام آمده است تا برنامهای مبتنی بر نظام خلقت انسان و غایت حقیقی و نهایی او ارائه دهد. پس تعطیلی روز شنبه، یعنی «عقبنشینی ضد اسلام» و آغاز حرکتی به سوی باطل است.
بر این اساس، آن دسته از اعضای مجلس که طرفدار این طرح هستند، به چند طیف تقسیم میشوند:
1- مستعرههای گفتمانی: کسانی هستند که همچون برخی مسؤولان جوامع غربی، اسیر گفتمان یهودی-صهیونیستی شدند.
2- عقبنشینیکنندگان ایدئولوژیکی: کسانی هستند که از ایدئولوژی خود عقبنشینی کرده و چیز دیگر (اقتصاد و ثروت) را بر آن فزونی دادند.
3- نفوذیان: کسانی هستند که بر اساس آرمان صهیونیستی خود در بدنه مجلس شورای اسلامی نفوذ کرده و اهداف یهودی را دنبال میکنند.
منابع
1- بحارالنوار، جلد 89، صفحه 267.
2- بحارالنوار، جلد 52، صفحه 279.
3- البته باید بگوییم که ما یهود را دین نمیدانیم، بر اساس عرف این لفظ را به کار میبریم.
/203