بازار ارز و طلا : عدالت یا بحران؟

تلفیق دیدگاههای اسلامی، اصول اصل 44 قانون اساسی و سیاستهای مدرن
نویسنده: بیگلری
بازار ارز و طلا در ایران تحت تأثیر عوامل متعددی نظیر تورم، تحریمها و بیثباتی اقتصادی قرار دارد. سیاستهای اتخاذ شده توسط دولت در این حوزهها، هرچند بهظاهر با هدف حمایت از اقشار آسیبپذیر تدوین شده، اغلب به دلیل اجرا و نظارت ناکارآمد، نتایج متضاد به بار آورده است. این مقاله با بهرهگیری از دیدگاههایشهید محمدباقر صدر در “اقتصادنا“، اصول عدالت اسلامی، و سیاستهای اصل 44 قانون اساسی، به تحلیل سیاستهای دولت ایران در بازار ارز و طلا پرداخته و توصیههایی برای اصلاح و ارتقای عدالت اقتصادی ارائه میدهد.
بازار ارز و طلا بهعنوان ابزارهای کلیدی در مدیریت اقتصادی و شاخصهایی برای ارزیابی انتظارات تورمی، نقش تعیینکنندهای در پایداری اقتصادی کشورها ایفا میکنند. در ایران، این بازارها تحت فشار چالشهایی نظیر تحریمهای بینالمللی، تورم فزاینده و ضعف نظارتی هستند. سیاستهای متعددی از سوی دولت، نظیر کنترل نرخ ارز، تخصیص ارز ترجیحی و مداخلات مستقیم در بازار طلا اجرا شده است. با این وجود، عدم انسجام سیاستها و ضعف در نهادهای اجرایی، کارایی این رویکردها را محدود کرده است.
شهید محمدباقر صدر در “اقتصادنا“ تأکید میکند که اقتصاد اسلامی باید بر پایه عدالت اجتماعی، کاهش شکاف طبقاتی و تأمین نیازهای اساسی همه اقشار جامعه شکل گیرد. از سوی دیگر، اصل 44 قانون اساسی ایران بر کاهش تصدیگری دولت و واگذاری فعالیتهای اقتصادی به بخش خصوصی تأکید دارد. این دو رویکرد در کنار ابزارهای مدرن اقتصادی، چارچوبی مؤثر برای تحلیل و اصلاح سیاستهای اقتصادی فراهم میکنند.
تحلیل سیاستهای فعلی دولت در بازار ارز و طلا
دولت ایران برای حمایت از واردات کالاهای اساسی و کاهش فشار تورمی، نرخ ارز ترجیحی را معرفی کرده است. اما این سیاست به دلیل عدم شفافیت در تخصیص و نبود نظارت دقیق، به گسترش فساد و ایجاد رانت منجر شده است. این روند نهتنها نتوانسته از فشار اقتصادی بر اقشار ضعیف بکاهد، بلکه در برخی موارد موجب افزایش نابرابری شده است. از منظر عدالت اسلامی، این نوع سیاستگذاری ناقض اصل امانتداری و توزیع عادلانه منابع است.
همچنین عرضۀ مستقیم طلا توسط دولت برای کنترل قیمت، رویکردی است که در کوتاهمدت ممکن است از نوسانات بازار بکاهد. با این حال، استفادۀ مداوم از منابع استراتژیک در این مسیر، در بلندمدت ذخایر ملی را تحلیل برده و تقاضای احتکاری را افزایش داده است. دیدگاههای شهید صدر بر آن است که ثروتهای عمومی، از جمله منابع طبیعی و داراییهای ملی، باید به شکلی مدیریت شوند که سود آنها به تمامی مردم برسد و از بهرهکشی گروههای خاص جلوگیری شود.
و این درحالی است که بر اساس اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بخشهای کلیدی اقتصاد باید بهگونهای مدیریت شوند که ضمن کاهش تصدیگری دولت، عدالت اجتماعی به مخاطره نیفتد. با این حال، خصوصیسازی در ایران به دلیل نبود نظارت کافی و ضعف در تنظیم مقررات، گاه به انحصارگرایی و تضییع حقوق عمومی منجر شده است. این وضعیت، بهویژه در حوزههایی نظیر توزیع ارز و مدیریت منابع طلا، نشاندهندۀ تضاد میان اهداف قانونی و عملکرد اجرایی است.
با توجه به تبیین دقیق شهید سید محمدباقر صدر از عدالت در کتاب اقتصادنا، سه اصل کلیدی عدالت توزیعی، مسئولیت اجتماعی دولت و حفظ ثروتهای عمومی از اولویتهای مورد تأکید این فقیه برجسته قرار گرفته است.
در آثار شهید صدر، عدالت توزیعی یعنی منابع باید به گونهای توزیع شوند که نیازهای اساسی همۀ افراد تأمین شود و فاصلۀ طبقاتی کاهش یابد. همچنین براساس اصل مسئولیت اجتماعی، دولت میبایست با نظارت دقیق و سیاستگذاری شفاف، از انحرافات اقتصادی جلوگیری کرده و رفاه عمومی را تضمین کند و در عین حال در راستای حفظ ثروتهای عمومی منابع ملی باید به شکلی مدیریت شوند که به نفع تمامی اقشار جامعه باشند و از انباشت ثروت در دست گروهی خاص جلوگیری شود.
اصل 44 قانون اساسی نیز بر ضرورت کاهش تصدیگری دولت و توانمندسازی بخش خصوصی تأکید دارد. این دو دیدگاه در تضادی ذاتی نیستند، بلکه میتوان از ترکیب آنها برای طراحی سیاستهایی استفاده کرد که هم عدالت اجتماعی و هم کارایی اقتصادی را تضمین کنند.
با این تفاصیل میتوان با استفاده از دیدگاههای اقتصادی شهید صدر و در راستای سیاستهای اصل 44 پیشنهادات زیر را برای ارتقای عدالت اقتصادی در اقتصاد داخلی کشور پیشنهاد داد.
به نظر میرسد اصل شفافیت و نظارت دقیق بتواند در خدمت نهادهای اقتصادی قرار گرفته و بخشی از مشکلات نظارتی را در فرایندهای مرتبط با بازارهای معاملات ارز و طلا برطرف کند. دسترسی به آمارها وبه روزرسانی متادیتا در این بازارها در پیش بینی و جلوگیری از رانت و سوءاستفاده تاثیرات جدی خواهد داشت و می تواند به تنظیم سیاست های کارآمد کمک کند.
از سوی دیگر هدفمندی در خصوصیسازی بازار ارز و طلا همراه با نظارت دقیق و شفاف همراه با حفظ منافع عمومی و جلوگیری از انحصارگرایی مسئولیتی است که برای حفظ بیتالمال بر عهدۀ مدیران اقتصادی و سیاسی قرار خواهد گرفت و در راستای همین مسئولیت است که توسعۀ بازار داخلی و تولید محصولات وطنی به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها برای کاهش فشار بر بازار ارز و طلا تلقی میگردد.
اکنون با توجه به روشن بودن راه یکی از مهمترین آسیب های اجرایی این سیاستها در بخش شفاف سازی و پیش از آن پردازش دادهها نهفته است که معمولاً مسئولان اقتصادی، وجود دلالان و مافیای اقتصادی را در عدم شفاف سازی برجسته میکنند اما با همۀ این موانع، باز هم هزار راه نرفته در پیش روی ماست که از ظرفیتهای بازارتحلیل داده بهرهمند شویم و یکی از تواناییهای بالقوه در بخش دیتاماینیگ میتواند مدیریت انتظارات تورمی به نفع کنترل رشد نقدینگی، اصلاح ساختار بودجۀ دولت و تعدیل نیازهای بازار باشد.
در پایان باید گفت که براساس مبانی اقتصادی و اعتقادی و وجود راهکارهای شفاف با استفاده از ابزارهای کنترل داده میتوان مدیریت بهینه و افزایش ذخایر ارزی و طلای استراتژیک کشور را به عنوان ابزاری برای تثبیت بازارها در کوتاهمدت و ثبات اقتصادی در بلند مدت برای کشور تضمین کرد.
دیدگاهتان را بنویسید