معرفی کتاب اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخواندهها

کتاب اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخواندهها، نوشتۀ جهاندارامیری با پرداختن به پدیدۀ سیاسی انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ دست به تحلیل عمیق مبانی اندیشهای و میزان تاثیرپذیری آنها از سنتهای فکری غربی میزند و پیوند فکریشان را در نوگرایی دینی با گرایش تجدیدنظرطلبی جستجو میکند.
کتاب اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخواندهها در همین راستا سعی بر آن دارد تا به پرسشها و ابهامات مخاطبان در سه زمینهۀ چرایی شکلگیری، نوع سیاستها و برنامه اتخاذی آنها پاسخ دهد.
این کتاب به دست جهاندار امیری با همکاری آقایان منصور طبیعی، علی کردی و محمدرضا شمسا در مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهیه و تدوین شده است.
سرفصلهای کتاب اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخواندهها
این کتاب شامل ۳ فصل است که عبارتند از:
۱. نوگرایی و سکولاریسم
الف) نوگرایی و اهداف آن
ب) سکولاریسم و اهداف آن
۲. ماهیت رخداد دوم خرداد
الف) انقلاب، جنبش یا حرکت تودهوار
ب) زمینههای اقتصادی شکلگیری دوم خرداد
ج) تبیین فرهنگی – اجتماعی رخداد دوم خرداد
د) بانیان دوم خرداد
۳. بحران مفاهیم و افول
الف) نظریهپردازی برای تجدیدنظرطلبی
ب) جامعه مدنی
ج) اصلاحات و اصلاحطلبی
د) تساهل و تسامح
ه) مطبوعات دوم خردادی
و) تجدیدنظرطلبی
انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ چگونه رخدادی بود؟ انتخاباتی معمولی و عادی یا جنبشی انقلابی بود؟ کدام عامل و زمینه در ایجاد و استمرار آن و کدام عامل در روگردانی مردم از آن تاثیرگذار بود؟ درباره این رخداد که اکنون ابر و غبار احساسیِ گمراهکننده دربارۀ آن فرونشتسته است، ادعاهای فراوانی مطرح شده است.
بررسی علل و عوامل پیدایی استمرار و افول این رخداد از این جهت که هم اکنون هم در پاسخهای ارائه شده هیچ اشتراک نظری وجود ندارد و مدعیان و صاحبان آن عمدتا از ادعاهای خود دست برنداشتهاند کاری درخور توجه و تأمل است.
تحقیق حاضر در این کتاب در ۳ فصل و بر اساس نقش نوگرایی دینی در صعود و افول اصلاحطلبی به بررسی رابطه و تعامل این دو مفهوم با یکدیگر میپردازد.
نوگرایی دینی در مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر پلورالیسم از هرمنوتیک و دانش کشف قواعد و اصول تفسیر متون به عنوان وجه غالب تفکر فلسفی جهان غرب در دهههای قرن بیستم متأثر بوده است.
خاستگاه تاریخی هرمنوتیک به یونان باستان و واژه هرمنویین به معنای توضیح دادن، بیان کردن، ترجمه کردن و تأویل کردن برمیگردد.
سکولاریسم بر مبنای انکار تأثیرگذاری امور مقدس در زندگی انسانی، همۀ ارزشها و حقایق را بر محور انسان، عقل انحصاری، ابزاری و حسابگر او قرار میدهد. مذهب و دین در این نگاه متعلق به دوران ابتدایی حیات بشرهستند و حضور در دوران جدید شبیه زایدههای ارگانیسم بشری هستند که کارکرد آنها یادآوری مراحل خاصی در حیات بشری میباشد.
ایدئولوژیزدایی
در صفحه ۶۰ و ۶۱ کتاب کتاب اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخواندهها آمده است که: «نوگرایان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اولین کشاکش فکری خود به ایدئولوژیزدایی و عبور از ایدئولوژی پرداختند. برای این اقدام هم انگیزههای سیاسی و فکری وجود داشت و هم اقدامی اساسی به سوی عرفیگرایی و دنیوی شدن تلقی میشد.
از نظر فکری، نوگرایان ایدئولوژی را مفهومی مارکسیستی میدانستند که با نگرشهایی مطلقنگر در مقابل عقل گرایی، علم گرایی و آزادی لیبرالیستی قرار میگرفت. ایدئولوژی از نظر نوگرایان دینی، افراد را وادار به پذیرش عقایدی خاص میکرد، به آزادی آنها که لازمهٔ رشد و کمالشان بود خدشه وارد میآورد و با خط کشی، جامعه و قالببندی آن افراد را به موافق و مخالف تقسیم مینمود.
اصل این تعریف برگرفته از تفکرات سوسیالیستی است که ایدئولوژی را براساس نگرشهای سوسیالیستی، ترسیمکنندهٔ همه چیز میداند. ایدئولوژی نوعی مهندسی اجتماعی است که همه چیز را خط کشی و مضبوط میکند.
اینکه گفته میشود دین ایدئولوژی نیست و فربهتر از آن است، یعنی اینکه اسلام به عنوان یک مکتب هرگز اقدام به ترسیم الگو و قالبی معین و محدود برای جامعه اقتصاد و سیاست نکرده و نمیکند و در امور ذکر شده، عقل تجربه معیارهای انسانی را به عنوان ملاک معرفی میکند.
تشبیه دین به ایدئولوژی مارکسیستی در حقیقت معرفی آن به عنوان مزاحم و مانع رشد و توسعهٔ آزاد است. براساس دین ایدئولوژیک حوزههای آزاد افراد محدود میشوند و تفاسیر خاص دینی جلوی مطرح شدن تفاسیر لیبرالی و آزاد را میگیرد.»
مشارکت گسترده و ناگهانی مردم در دوم خرداد ١٣٧٦، رویداد، رخداد و اتفاق سیاسی غیرمنتظرهای بود که برداشتها و تحلیلهای مختلف و بیسابقهای دربارهٔ آن بیان شد. گستردگی دامنهٔ این تحلیلها به میزانی است که جمع آنها تقریباً ناممکن است.
نقش هاشمی رفسنجانی در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶
نویسنده در کتاب اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخواندهها با بیان اهمیت نقش آقای هاشمی در خرداد ۱۳۷۶ در صفحه ۱۱۲ مینویسد: «در کنار این تحولات، حمایت ضمنی آقای هاشمی رفسنجانی از یک جناح خاص در خطبههای اردیبهشت ١٣٧٦ تأکید بر برگزاری انتخابات، حمایت گستردهٔ کارگزاران از خاتمی و راهاندازی ماشین تبلیغاتی او، میتواند مؤید این دیدگاه باشد که توسعهٔ سیاسی، استمرار دوران توسعهٔ اقتصادی بوده است. به همین دلیل برخی به صراحت یادآوری کردند که کارگزاران زمینهساز ایجاد دوم خرداد بودند و آقای رفسنجانی هم در این زمینه نقش داشته است.»
دیدگاهتان را بنویسید