استاد فرجنژاد؛ الگوی جوان گام دوم انقلاب

نویسنده: دکتر حسن محمدی
بیانیۀ گام دوم انقلاب بهقلم امام جامعه نوشته شده تا ضمن اشاره به دستاوردهای انقلاب، چشمانداز آینده را روشن نماید. در این بیانیه جوانان بهعنوان مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور برای اجرای برنامهها و آرمانهای انقلاب مشخص شدهاند. در واقع میدانداری جوانان نهتنها از برکات انقلاب، بلکه مهمترین نقطۀ امید انقلاب اسلامی برای پیشرفت کشور بهشمار رفته است. رهبر معظم انقلاب در شاهبیت بیانیۀ گام دوم انقلاب میفرمایند که نسل جوان مؤمن، دانا و پرانگیزه باید محور پیشرفت جامعه اسلامی باشند.
علم و دانایی استاد فرجنژاد
اندکی آشنایی با دکتر فرجنژاد کافی بود تا تبلور شاخصهای جوان گام دومی در ایشان دیده شود. مرحوم فرجنژاد از نوجوانی بهدنبال علم بود. اولین شاخص ایشان، دانایی است. او عمیقاً باسواد بود و بهدلیل مطالعات میانرشتهای فوقالعادهاش، در بسیاری از علوم قدیم و جدید سخنان قابل اعتنایی داشت. این روحانی مجاهد علاوهبر فقه، فلسفه و عرفان، در ارتباطات و رسانه، اقتصاد، تاریخ و بخشی از حوزههای استراتژیک، حرفهای زیادی برای گفتن داشت.
دکتر فرجنژاد در طرحریزی استراتژیک خود، بهطور ویژه بر دشمنشناسی، صهیونیسمشناسی، جریانشناسی، شناخت شیوههای نفوذ دشمن و طراحی نقشۀ عملیاتی برای مقابله با دشمن تأکید داشت. وی همچنان که عمیقاً به ناکارآمدی علوم سکولار و دانشمندان این علوم اعتقاد داشت، اقدامات غیرعلمی در جبهۀ انقلاب را هم برنمیتافت و باور داشت که باید حرف جدید؛ اما علمی بزنیم.
مرحوم فرجنژاد که آیتالله مصباح را الگوی خود میدانست، همت خود را بر تربیت نیرو و جریانسازی گماشته و زندگی خود را وقف این امر کرده بود. با اینکه استاد روششناسی بود؛ اما در پژوهش علمی روش خاصی را تحمیل نمیکرد؛ زیرا معتقد بود که پژوهشگر خودش باید راه را پیدا کند تا بزرگ شود. دکتر فرجنژاد تمام داشتههای علمی خود را بدون هیچ چشمداشتی در اختیار دیگران میگذاشت و برخلاف بسیاری از مدعیان، علم را ارث پدری خود نمیدانست، برایش فرقی هم نداشت که مخاطبش آیتالله است یا طلبۀ مبتدی، استاد تمام است یا ترم اول دانشگاه، هر مخاطبی را با انرژی و نکات علمی خود شگفتزده و سیراب میکرد.
مرحوم فرجنژاد، انصاف علمی داشت و دربرابر اتهامات غیرعلمی، حتی در مقابل عناصر غیرانقلابی، ایستادگی میکرد. از ضعف در کارآمدی مراکز علمیِ انقلابی ناراحت بود و امید داشت که رشد کنند. همیشه دست به قلم بود؛ چون ارزش علم را میفهمید و با احترام گذاشتن به مخاطب، نکات او را یادداشتبرداری میکرد. در بحث علمی اجازۀ انتقاد و حتی دعوا هم میداد و تأکید داشت که هیچ کار علمی بهصورت دستوری پیش نمیرود، بلکه باید نظر حقیقی نویسنده اعمال شود. اعتقاد ویژۀ او این بود که علم در مباحثه بهدست میآید، بههمین دلیل بخش مهمی از ساعات عمر خود را برای مباحثههای عالمانه در موضوعات از پیش تعیین شده با افراد مشخص صرف میکرد. وی در مراکز مختلف علمی حوزوی و دانشگاهی حضور فعالی داشت و حاضران در جلسات علمی از سطح دانش او تمجید میکردند. میگفت پدرم در کودکی مرا به کتابخانه میبرد و ساعتها کنارم مینشست تا مطالعه کنم، قطعاً چنین تدبیر و تربیتی بر کنش علمی دکتر فرجنژاد تأثیرات عمیقی داشته است.
ایمان مستحکم استاد فرجنژاد
شاخص دوم، ایمان مستحکم استاد فرجنژاد است، شخصیتی خستگیناپذیر، شجاع و درعینحال صبور و خوشاخلاق را به نمایش گذاشته بود. مردی که هرگز خسته نمیشد و علیرغم همۀ جفاها وظیفه خودش را انجام میداد.. غیرت دینی داشت و غالباً فعالیتهایش بدون مزد مادی و صرفاً برای خدمت به انقلاب و مردم بود. سادهزیستی و زهد او نشانۀ ایمان راسخش بود و دنیای مادی برایش حقیر و ناچیز بود و با اینکه میدانست که برخی از فعالیتهای ضدصهیونیستیاش ممکن است به قیمت جانش تمام شود؛ اما دربرابر دشمنیها عقب نمینشست و هر روز دامنۀ فعالیت خود را گسترش میداد.
در انتخابات خبرگان مشهد که آیتالله مصباح از مشهد شرکت کرده بودند، شبهای زیادی را تا صبح در اتاق میماند تا محتواهای لازم را تولید کند. در موارد زیادی فرزندان نازنین خود را هم میآورد تا نیازی نباشد که به خانه برود. علیرغم همۀ جفاها، او مانند همیشه تنها به فکر خدمتی دیگر بود؛ چون تنها به وظیفۀ برآمده از ایمان خویش عمل میکرد و تشویق یا بیاعتنایی دیگران، در ایمان او تأثیر نداشت.
انگیزۀ فوقالعاده و ارادۀ خستگیناپذیر استاد فرجنژاد
سومین شاخص، انگیزۀ فوقالعاده و ارادۀ خستگیناپذیری بود که از ایمان و اخلاص مرحوم فرجنژاد سرچشمه میگرفت. وی بهحدی پرانگیزه و دارای شور و حرارت انقلابی بود که هرگز خستگی را در او نمیدیدیم. در شرایطی که از ساعت شش صبح تا هشت غروب، بدون هیچ استراحتی در جلسات مختلف شرکت میکرد، بازهم برای شب چندین برنامه داشت و گاهی اوقات شبها هم نمیخوابید. میگفت تا چند سال پیش بسیاری از شبها نمیخوابیدم و پرانرژیتر بودم.
برای امثال نگارنده که لااقل بیست سال سابقۀ تلمذ در محضر اساتید حوزه و دانشگاه را داشتهایم، استاد فرجنژاد الگویی بینظیر در ایمان به خدا، علم مفید، انگیزۀ الهی و غیرت دینی بهشمار میرفت و علاوهبر ارادت علمی، عمیقاً او را دوست داشتیم. او استادی بود که علم خود را صادقانه و مشتاقانه در اختیار دیگران میگذاشت و تنها دغدغهاش رشد مخاطب و خدمت به جبهه انقلاب بود. انگیزۀ بیپایان او مانند میدان مغناطیسی بود که دیگران را جذب و وادار به تلاش مضاعف مینمود.
استاد فرجنژاد مصداق یک الگوی تمامعیار برای جوانان انقلابی است که میخواهند در گام دوم انقلاب نقشآفرینی کنند. وی که مصداق کامل واژۀ ما میتوانیم (بهعنوان عصارۀ بیانیۀ گام دوم) بود، به دیگران نیز اعتمادبهنفس میداد و آنها را آمادۀ انجام اقدامات بزرگ میکرد. رویکرد او برخلاف بخشی از مدعیان، سلبی و صرفاً انتقادی نبود، بلکه با پذیرش اشکالات موجود، برای رفع آنها نیرو تربیت میکرد و بر اهمیت علم و خردورزی در نیروهای انقلابی آگاه بود؛ زیرا باور داشت که تمدنسازی بدون خردورزی و سلوک عالمانه محقق نمیشود. از سوی دیگر، استاد فرجنژاد بسیار مردمی بود و به فعالیتها و تربیت نیروهای مردمی در جنگهای رسانهای و شناختی تأکید داشت و روی بسیج حساب ویژهای باز میکرد. او استادی نبود که خود و شاگردانش را محور دنیا بداند؛ بلکه بهعکس اعتقاد داشت که اگر کارها مردمی پیش نروند، نتیجه نخواهند داد.
نظام اسلامی برای موفقیت در گام دوم انقلاب نیازمند تربیت جوانانی مانند محمدحسین فرجنژاد است. جوانان باایمان و باانگیزهای که دولتسازی و جامعهسازی را بهصورت علمی و راهبردی دنبال کنند. طبعاً آموزش جوانان انقلابی و ارتقای انگیزههای جوانان انقلابی برای ورود به فعالیتهای راهبردی میتواند گام مؤثری در این مسیر باشد. جوانانی که با ایجاد امید در دیگران، پیشگام جهاد علمی و شکستن محاصرۀ تبلیغاتی دشمن باشند.
دیدگاهتان را بنویسید