هایدگر و گادامر نیز به نحوی متأثر از اسپینوزا بودند: با توجه به این پرسش که «آیا ما در هستی میتوانیم خودمان را در خارج از حلقه هستی فرض کنیم و آنگاه برای رسیدن به مطلق هستی و حقیقت هستی، که برای اسپینوزا همان جوهر است، کوشش کنیم؟» این یک پرسش عمیق و فلسفی است، بهترین وجه توسط «هایدگر» و «گادامر» بازگو میشود.
اسپینوزا در تقاطع بسیاری از پیشینههای تاریخی و سنتها واقع شد و انسان گرایی او دقیقاً محصول تعادلی است که از میان بایدها و نبایدهایش از این دو [تاریخ و سنتها] پدید آمدند.
او شاید بهتر از هرکس دیگری دکارت را فهمید. انجمن فکری پیرو اسپینوزا در فرانسه، غوغایی برپا کرده است. از چند سال گذشته نیز توجه به اسپینوزا در دانشگاههای جهان، افزایش یافته است. «انجمن آمریکای شمالی اسپینوزا» هم در دهمین سالگردش گستردهتر میشود.
تحلیل نفوذ فرهنگی کابالیستی (عرفان یهودی) در سینما، صفحه ۱۳۸، محمد حسین فرجنژاد و رفیعالدین اسماعیلی