مقدمه نقد انیمه اتک آن تایتان
انیمه اتک آن تایتان یا تایتانِ مهاجم، یکی از پر بینندهترین، خوشساختترین و پر طرفدارترین انیمههای طول تاریخ است. این انیمه با کسب نمره ۹.۱ از ۱۰، جزو بهترین سریالهای سایت آیامدیبی به حساب میآید.
این انیمه با شروعی بسیار جذاب، میانهای بسیار خوب و پایانی ضعیف، حدود ده سال مخاطبان بزرگ و کوچک را درگیر خود کرد. تایتان مهاجم با موسیقی قوی، صداگذاری حرفهای، طراحی جذاب و داستان پرکشش و خلاقانه، بدون شک یکی از تاثیرگذارترین انیمه های تاریخ است.
در سه فصل ابتدایی انیمه، خیلی حرف مهمی زده نمیشود؛ در ابتدای انیمه، پس از حمله تایتانها به سرزمین پارادیس(بهشت، Paradise) صرفا شاهد درگیری مردم الدیا با انسانهای غولپیکر آدمخوار، هستیم.
در اواخر فصل سوم، متوجه میشویم این تایتانها در واقع همین الدیاییها هستند که در خارج از پارادیس در اسارت بوده و به دولت مارلی که مهمترین دشمن الدیاییها است، خدمت میکنند.
در کش و قوسهای داستان، پی میبریم که نُه تایتان وجود دارد که میتواند به صورت خودآگاه پیکر عظیمالجثهٔ خود را جابجا کند و باقی تایتانها شبیه یک زامبی، صرفا انسانهای بیچاره را زندهزنده میبلعند.
یعنی از ابتدای فیلم ما با یک جهان پر از درد و رنج و جنگ و شخصیتهایی با دغدغههای نظامیگرایانه(میلیتاریستی) روبهرو هستیم.
در ادامه به نقد و بررسی این انیمه مهم و استراتژیک خواهیم پرداخت.
پیشنهاد میشود پس از مطالعۀ نقد، اساطیر یهودی در کتاب اسطورههای صهیونیستی در سینمای مرحوم استاد محمدحسین فرجنژاد نیز مطالعه شود تا مخاطب محترم در کنار آشنایی با اسامی این اسطورهها، به اقتباسهای متعدد این انیمه از این اساطیر احاطۀ بهتری پیدا کند. اقتباس های دیگری نیز در انیمه از یونان و نورس و… وجود دارد که چون همگی در کابالیسم شیطانگرا حل شدهاند، نیازی نیست به صورت مستقل به این موارد بپردازیم. بافت انیمه کاملا یهودی-کابالیستی بوده و باقی عناصر نیز باید در همین بافت مورد توجه و تحلیل قرار گیرد.
مفاهیم کلی انیمه اتک آن تایتان
۱. الدیاییها، قوم برگزیده
در تمام جهان، صرفا افرادی که از نسل یمیر هستند میتوانند تبدیل به تایتان یا انسانهای غولپیکر شوند؛ لذا الدیاییها(کسانی که از نسل یمیر هستند) در جهان ابرقدرت بوده و به اقوام و کشورهای مختلفی ظلم میکردند. اما پادشاه فریتز از این ظلمها پشیمان شده و به یک جزیرهٔ خالی از سکنه (اسطوره سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین) پناه میبرد؛ وی تمام الدیاییها را نیز به آنجا کوچ داده، با هزاران تایتان، دیوارهایی عظیم ساخته و کشور پارادیس یا بهشت را بنیان میگذارد.
تایتانها به دلیل قدرت فوق انسانی و ظلم به دیگر اقوام، مورد علاقه مردم جهان نبوده و به قوم یمیر به چشم شیاطین نابودگر مینگرند. اما شخصیتهای اصلی فیلم و قهرمانان انیمه تایتان مهاجم، همین الدیاییها هستند و ما به عنوان مخاطب همیشه همراه الدیاییهای شیطانصفت هستیم. طبیعتا در جهانی پر از جنگ و جدال، قدرت نظامی حرف اول را میزند؛ پادشاه فریتز نیز مردم خارج از پارادیس را تهدید کرد که اگر به این شهر حمله کنند، هزاران تایتان را رها کرده و تمام جهانیان را به خاک و خون میکشاند.
سالها میگذرد پادشاهی که از نسل فریتز باقی مانده، به دلیل جنایات بیبدیل اهل الدیا، حتی پس از حمله مارلی به پارادیس نیز چنین تصمیمی نگرفته و الدیاییها را مستحق نابودی میداند؛ اما پدر اِرِن(از شخصیتهای اصلی انیمه) قدرت تایتان بنیانگذار یا پادشاه را با کشتن و خوردن وی، میرباید و با نگاهی جنگطلبانه خواستار دفاع از الدیا و حمله به مارلی میشود.
پس علاوه بر فضای جنگ طلبانهٔ انیمه، قدرت فوق بشری الدیایی ها تهدیدی همیشگی برای جهان است و اگر کسی به پارادیس حمله کند، اعقاب یمیر نیز تمام جهان را نابود میکنند.
این قدرت خارقالعاده که موروثی است و نسل به نسل به الدیایی های امروز رسیده، یادآور نگاه های نژادپرستانهٔ اقوام مختلف، از جمله یهودیان است.
۲.هولوکاست و مارلی نازی
در اواخر فصل سوم، درمییابیم که الدیاییها همان یهودیاناند. پدر ارن که از اسیران مارلیایی است، در گِتو (محل زندگی یهودیان که غیریهودی در آن حضور ندارد) توسط سربازان نازی نگهداری میشود.
پدر ارن علاوه بر شباهتی که با دکتر اشترن در فیلم فهرست شیندلر دارد، همچون باقی الدیاییها، بازوبندی با ستاره نُهپر(به جای ششپر، چون تایتانهای اصلی نه تا هستند) میبندد؛ در تیتراژ نیز شاهد سربازان هولوکاستی نازیها در حال آتشافروزی هستیم.
شباهت پدر ارن با شخصیت اشترن در فهرست شیندلر
عناصر بصری انیمه در ابتدای فصل چهارم کاملا تحت تأثیر فیلم فهرست شیندلر بوده و یهودیان را در اسارت آلمان نازی نشان میدهد؛ اما یهودیان در انیمه، الدیایی بوده و به جای اینکه از نسل اسرائیل باشند(بنیاسرائیل) به عنوان اعقاب یمیر(کسانی که از نسل یمیر هستند) شناخته میشوند.پس برگزیده بودن ذاتی الدیاییها، نشاندهندهٔ برگزیده بودن ذاتی یهودیان است. اما این قوم برگزیده، در چشم افراد ضعیف، شیطانی بوده و در فیلم طوری نشان داده میشود که الدیاییها حق دارند در دفاع از خود، نه فقط مارلی بلکه تمام جهان را نابود کنند.
بازوبند یهودیان و کودک قرمزپوش در انیمه، از فهرست شیندلر و یهودیان اقتباس شده است.
ما در فیلم شاهد تاریخ خونبار الدیاییها و ظلم و ستمشان نیستیم؛ پس بدیهی است که حمله مارلی و نابودی هزاران بیگناه الدیایی بیشتر در ذهن ما بماند تا چند دیالوگ در مورد ظلم بنییمیر در طول تاریخ.
زاویه روایت داستان نیز از دید ارن و دوستانش است که همگی جنگطلب و الدیایی هستند. پس هر چند قوم یمیر، قوم شیطان خطاب میشوند، اما در جهان بیرحم اتک آن تایتان، قوم یمیر نیز مثل باقی اقوام صرفا به دنبال بقای خود هستند؛ الدیاییها سلاحی فرابشری در اختیار دارند که میتواند به اندازهٔ بمب اتم، نابودگر باشد.
اسلامستیزی نیز در انیمه اتک آن تایتان پر رنگ است. مسلمانان و اهالی خاورمیانه در انیمه، یا تروریست هستند یا توسط دولت مارلی سرکوب میشوند؛ اسلامستیزی از مؤلفههای مهم اساطیر یهودی است.
۳. جاینتها و قوم یأجوج و مأجوج
در کتاب پیدایش از کتاب مقدس عبری، آمده است: پیدایش 6:4
در آن روزها و نیز پس از آن، وقتی پسران خدا و دختران انسانها با هم وصلت نمودند، مردانی غولآسا از آنان به وجود آمدند. اینان دلاوران معروف دوران قدیم هستند.
مردان غولآسا یا Giants در این کتاب تحریفشده، حاصل ازدواج پسران خدا با دختران انسان است؛ جالب توجه است که کلمه Kyoujin در ژاپنی نیز با دقت، به معنی Giant یا انسان غولآسا است و نه تایتان.[1]
در کتاب مقدس یهودیان، بیش از این به جایِنت ها (انسان های غولآسا) پرداخته نشده است؛ اما در یکی از کتاب های اپوکریفایی (غیررسمی) به نام کتاب انسانهای غولآسا(The Book Of Giants)، شاهد توصیفهای بیشتری از ماجراهای جاینتها هستیم[2]
در کتاب مقدس عبری اشارههای دیگری به وجود جاینتها شده است:
اعداد ۱۳:۱۷
[17]هنگامی که موسی آنها را برای بررسی سرزمین کنعان فرستاد، به ایشان گفت: «از اینجا به سمت شمال بروید و از صحرای نِگِب گذشته، خود را به سرزمین کوهستانی برسانید، [19] زمینشان حاصلخیز است یا نه؟ شهرهایشان چگونهاند، حصار دارند یا بیحصارند؟ [20] زمینشان بارور است یا بایر؟ در آنجا درخت زیاد است یا کم؟ هراس به خود راه ندهید و مقداری از محصولات آنجا را به عنوان نمونه با خود بیاورید.» (آن موقع فصل نوبر انگور بود.) [21] پس ایشان رفته، وضع زمین را از بیابان صین تا رحوب نزدیک گذرگاه حمات بررسی کردند. [22] در مسیر خود به سوی شمال، اول از صحرای نگب گذشته، به حبرون رسیدند. در آنجا قبایل اخیمان، شیشای و تلمای را که از نسل عناق بودند دیدند. (حبرون هفت سال قبل از صوعن مصر، بنا شده بود.) [23] سپس به جایی رسیدند که امروزه به درۀ اشکول معروف است و در آنجا یک خوشه انگور چیدند و با خود آوردند. این خوشۀ انگور به قدری بزرگ بود که آن را به چوبی آویخته دو نفر آن را حمل میکردند! مقداری انار و انجیر نیز برای نمونه با خود آوردند. [24] آن دره به سبب آن خوشهٔ انگوری که چیده شده بود اشکول (یعنی «خوشه») نامیده شد. [25] پس از چهل روز ایشان از مأموریت خود بازگشتند. [26] آنان به موسی، هارون و تمام قوم اسرائیل که در قادش واقع در صحرای فاران بودند، از وضعیت آنجا گزارش داده، میوههایی را هم که با خود آورده بودند به آنها نشان دادند. [27] گزارش ایشان از این قرار بود: «به سرزمینی که ما را جهت بررسی آن فرستادی، رفتیم، سرزمینی است حاصلخیز که شیر و عسل در آن جاری است. این هم میوههایی است که با خود آوردهایم. [28] اما ساکنان آنجا خیلی قوی هستند و شهرهایشان حصاردار و بسیار بزرگ است. از این گذشته غولهای عناقی را هم در آنجا دیدیم. [29] عمالیقیها در صحرای نگب، حیتیها و یبوسیها و اموریها در نقاط کوهستانی، و کنعانیها در ساحل دریای مدیترانه و کنارۀ رود اردن سکونت دارند.» [30] کالیب، بنیاسرائیل را که در حضور موسی ایستاده بودند ساکت کرده، گفت: «بیایید بیدرنگ هجوم ببریم و آنجا را تصرف کنیم، چون میتوانیم آن را فتح نماییم.» [31] اما همراهان کالیب گفتند: «ما از عهدۀ این اقوام نیرومند بر نمیآییم، چون از ما قویترند.» [32] بنابراین، گزارش آنها منفی و حاکی از آن بود که آن سرزمین آنها را از پای در خواهد آورد. آنها گفتند: «اهالی آنجا قوی هیکل هستند. [33] ما در آنجا مردمانی غولپیکر از نسل عناقیم دیدیم. چنان قد بلندی داشتند که ما در برابرشان همچون ملخ بودیم»
در اساطیر یهودی نیز مطالب مختلفی در مورد جاینتها گفته شده است؛ مثلا نقل شده است که اُگ اهل باشان، جاینتی که با نوح دشمنی داشت، سنگی بسیار بزرگ را بلند کرده و به قصد نابودی قبیله نوح، به سمت محل سکونت وی حرکت کرد؛ اما خدای یهودی مانع وی شد.[3]
در انیمه نیز ارن شبیه به این کار را برای بستن یکی از منافذ ورود دشمن به خاک پارادیس، انجام میدهد.
در اسطورههای یهودی گفته شده است این فرزندان خدا، نه موجوداتی الهی بلکه فرشتگان سقوط کرده یا همان شیاطین بودهاند. در کنار اینکه جاینتها، دشمنان خدا بودهاند، به انسانخوار بودن این موجودات غولپیکر نیز اشاره شده است.[4]
در اساطیر یهودی، نمرود سازنده برج بابل (مرکز پرستش بت مردوک و هسته جادوگری و سحر که گفته شده یهودیان نیز با زندگی در آنجا با علوم غریبه آشنا و درگیر شدهاند بوده[5] و در همان جا نیز مردم را به پرستش خود یا بتپرستی، دعوت میکرده است.[6]
در بخشهای بعدی به برج بابل و کارکردی که در انیمه دارد اشاره خواهیم کرد.
پس به صورت کلی میتوان گفت که طبق اسطورههای یهودی، جاینتها موجوداتی شیطانصفت، غولپیکر، ضد خدا و آدمخوار بودهاند؛ دقیقا همین ویژگیها در انیمه اتک آن تایتان یا دقیقترAttack On Giant به تایتانها نسبت داده شده است.
همچنین در انیمه، این موجودات شیطانصفت (از نظر دیگر اقوام و نه مخاطبین انیمه) و آدمخوار، همان یهودیان و قوم برگزیده هستند.
نکته قابل توجه اینکه غیر از تایتانهای نهگانه، باقی تایتانها به نوعی ابله و تحت فرمان تایتانهای اصلی هستند؛ این مساله به اسطورۀ گولِم و خلق موجودی از گل که تحت فرمان خالقش کار میکند، شباهت زیادی دارد.[7]
خلق گولم توسط حاخام یهودی؛ خلق تایتان ها توسط یمیر
نکتۀ مهم دیگر مسالۀ فریاد خدا و صاعقۀ خلقت است. در یهودیت، یکی از مراحل خلقتِ بهشت، با فریاد خداوند صورت میگیرد.[8] البته در بخش بعدی خواهیم گفت که در انیمه، پادشاه بهشت همان خدا-انسان است که به مدد شیطان به قدرت تایتان ها دست پیدا کرده است.
در تایتان مهاجم، خلق و تبدیل اهالی پارادیس (بهشت) به تایتان به واسطه فریاد زیک (دارای خون پادشاهی/خدایی/شیطانی) صورت میگیرد.
همچنین صاعقۀ خلقت در درخت کابالا، نشان از نزول و خلق اشیاء دارد؛ در انیمه نیز هر وقت انسان ها تبدیل به تایتان میشوند، ابتدا صاعقهای ایجاد شده (خلقت تایتان توسط یمیر) و سپس از نوری عظیم، تایتان مربوطه بوجود میآید[9].
پس به صورت کلی میتوان گفت ماجرای تایتانها با به عبارت دقیقتر، جاینتها، تماما از فرهنگ یهودی-کابالیستی اقتباس شده است.
صاعقهٔ خلقت در کابالا و صاعقهٔ خلق شدن تایتانها در انیمه تایتان مهاجم
۴. خدای شیطانی در بهشت زمینی
اتفاقات مهم در انیمه تایتان مهاجم، در سرزمینی به نام پارادیس یا همان بهشت اتفاق میافتد. پادشاه پارادیس نیز در واقع همان پادشاه بهشت یا خدای یهودی است. در انیمه، این قدرت به صورت موروثی به الدیاییهایی که خون پادشاهی دارند، میرسد. پادشاه پارادیس صاحب تایتان بنیانگزار و عالیمقامترین تایتان روی زمین است.برای دریافتن مفهوم انسان-خدا و جایگاهش در کابالا، بایستی بعضی از اسطورههای یهودی را مرور کنیم؛ شیعور قوما متونی است که در میراث یهودی، درباره اندازهگیری جسم خداوند نوشته شده است.[10]
خدا دستانی دارد که با دست راستش بهشت را حمل میکند و با چپ، زمین را.[11]
حتی اندام های جنسی خداوند نیز با اندازهاش در شیعور قوما ذکر شده است.[12]
پس فارغ از بعضی عبارات کتاب عبری که اشاره به جسمانی بودن خدای یهودی دارد، در برخی میراث عرفانی یهود نیز خداوند به صورت جسمانی ترسیم شده است.
در انیمه اتک آن تایتان، خدای مجرد از جسم وجود ندارد و هر چه هست همین موجودات جسمانی و اندازهدار است و خبری از خداوند بینهایت نیست؛ لذا مقام خدایی نیز مساوی با قدرتمندترین موجود جسمانی (طبیعتا دارای جسم بسیار بزرگ) خواهد بود. همان موجودی که ارن در پایان انیمه به آن تبدیل میشود. چنانکه در کابالیسم شیطانگرا نیز خدایان موجوداتی خاکستری، دارای قوت و ضعف و در یک کلام، انسان-خدا هستند.
در آثار کابالیستی شیطانگرا، بارها به مشخصات ظاهری شیاطین یا خدایگان دوزخی، اشاره شده است؛ خدا دانستن شیاطین در نگاه منحط فراماسونهایی همچون آلبرت پایک نیز اشاره شده است. (دین ماسونی باید به واسطۀ همۀ ما ماسونها از دونپایه گرفته تا عالی رتبه، باید در خلوص دکترین لوسیفری باشد، دکترین شیطانگرایی [شیطان دانستن ابلیس لعین] کفر و ارتداد است و فهم فلسفی درست و خالص دین، باور به لوسیفر به عنوان همتای آدونای [خدای یهودی] است.[13]
در انیمه تایتان مهاجم، ریشه حیات به یک موجود باستانی به نام هالوسیجنیا باز میگردد که کاملا مادی و جسمانی است. اتحاد هالوسیجنیا با یمیر (اولین کسی که قدرت تایتان ها را بدست میآورد و الدیایی ها از نسل وی هستند) منجر به قدرت یافتن وی و تبدیل یمیر به اولین تایتان میشود. در واقع یمیر نه وجه مونث خداوندِ مجرد (که جلوتر خواهد آمد) بلکه وجه مونث هالوسیجِنیا، یک موجود شبهِ انگلی زمینی و مادی است.
شکل ظاهری و اسم این موجود، از فسیلی به همین نام اقتباس شده است؛ موجودی بسیار پیشرفته که به با قدمت چند میلیون ساله، برخلاف نگاه تکاملی، بسیار پیشرفته بوده است.
پس منشأ حیات در انیمه، نه خدای ادیانی، بلکه یک موجود فسیلی انگلگونه است.از طرفی ریشۀ تایتانهای شیطانی نیز همین موجود است؛ پس ریشۀ حیات، همان ریشۀ شیاطین بوده و قدرت و حیات در این جهان، ریشهای شیطانی و نه الهی دارد. چنانکه در مکاتب کابالیسم شیطانگرا نیز شاهد همین نگاه شرگرا به هستی و عالم وجود، هستیم.
۵. یمیر، شخینای زمینی شده
شخصیت یمیر به عنوان جد تمام اهالی الدیا، بسیار مهم است. یمیر دختری است که گفته میشود در ارتباط با شیطان، قدرت تایتان ها را به دست میآورد.
یمیر پس از مرگ، سال ها تحت تسلط تایتان های بنیانگذار عمل کرده و در جهانی ماورائی، به خلق تایتان ها و اطاعت امر از تایتان پادشاه میپردازد؛ اما در مواجهۀ با ارن از بردگی درآمده و به یک نوع بیداری دست مییابد.
در کابالا (عرفان یهود) شخینا یا وجه مونث خدا، به همراه قوم یهود به تبعید میرود و همیشه همراه آنان است. شخینا به صورت یک زن ترسیم شده و نزدیک و دارای دسترسی به خلقت است؛ سفیروت دهم نیز با نماد درخت، همان شخینا یا عروس خداست.[14]
وجه مونث خدا، شخینا، در کتاب دین در سینما اثر مرحوم استاد فرجنژاد و همکاران، اینگونه توصیف شده است:
شخینا رابط میان خلق و خداست. اعضای شخینا اعضای قوم یهودند. گناه ازلی انسان باعث دور شدن این وجه الهی از خدا شده و هنگامی که معبد در مکان مقدس قبلی خود بناگردد، شخینا دوباره با خدا به وحدت میرسد. اما تا قبل از آن شخینا توسط شیطان مورد تجاوز قرار گرفته و خدایان یا شبه خدایان از وی کام میگیرند. هنگامی که زمان انتقام شخینا از شکنجهکنندگان قوم یهود فرا برسد، او به حیوانی وحشی تبدیل شده و کسی توان گریختن از وی را ندارد.[15]
در انیمه تایتان مهاجم، شاهد سوء استفاده پادشاه فریتز و دیگر تایتانهای بنیانگذار (انسان-خدایان) از قدرت یمیر هستیم. همچنین یمیر وظیفۀ خلق را بر عهده داشته، تایتانها توسط وی خلق میشوند.
گفته شده است که سفیروت دهم، پادشاهی، شخینا یا درخت، با بُعد زمان مرتبط است.[16]
پس درخت، شخینا و واسطه خلقت یک چیز هستند.
در انیمه نیز یمیر، واسطه خلقت و درخت بزرگ الدیاییها در جهان ماوراء، همگی در یک مکان نشان داده میشود.
الدیاییها یا یهودیان، یک قوم واحد هستند که زیر درخت کابالا با هم دیدار میکنند؛ اسطورهٔ یهودی قوم واحد در انیمه به این شکل نشان داده میشود.
اما چون خلقتی در کار نیست و منشأ حیات یک کرم به نام هالوسیجنیا است، لذا یمیر نیز نه واسطه خدا، بلکه واسطه هالوسیجنیا یا همان منشأ شر، شیطان، است.
ارن هم وقتی در زمان سیر میکند که ما وی را در همان محیط ماورائی و متصل به قدرت درخت/یمیر، میبینیم. قابل ذکر است که انتقام یمیر/شخینا از غیر یهودیان/الدیایی ها نیز در قسمت پایانی انیمه با نابودی هشتاد درصد کره زمین توسط ارن و با رضایت و حمایت یمیر، نمایان میشود.
یمیر با رسیدن به ارن و آزاد شدن از بردگی، دوباره همچون شخینا احیا میشود. قبل از آن حتی توسط زیک نیز به بردگی کشیده شده بود.
۶. آخرالزمان یهودی و پایان دوران
به صورت خلاصه میتوان آخرالزمان یهودی را در چهار بند زیر خلاصه کرد:
۱. بازگشت مردم اسرائیل به سرزمین اسرائیل (معمولا با اعتقاد بر بازگشت ده سبط گم شده)
۲. برپایی نظام دینی دین اسرائیلی (یهودیت) بازسازی معبد و پادشاهی ماشیح ابن داود
۳. پایان هرج و مرج در بین مردم و طبیعت و پادشاهی و پیروزی خداوند بر همه
۴. دگرگونی نظم جهانی که با پایان تاریخ جهان و سرنوشت مردگان همراه است.
ممکن است این اتفاقات با هم یا جدای از هم رخ دهد.[17]
در تایتان مهاجم، شاهد سکونت قوم برگزیده در بهشت زمینی و حمله دشمنان یهود به سرزمین مقدس هستیم.
طبق تعالیم صهیونیستی، پس از بازگشت بنی اسرائیل از تبعید، حملۀ یاجوج و ماجوج یا ضد مسیح، رخ میدهد. دقیقا در فیلم نیز پس از اتحاد ارن با یمیر، ماجراهای آخرالزمانی اتفاق میافتد.[18]
اما این قوم یاجوج و ماجوج، در تایتان مهاجم، همان الدیاییها، یهودیان و انسانهای غول پیکر هستند؛ چرا که گفته شد قوم برگزیده، نه برگزیدۀ الهی، بلکه نظرکرده از سمت شیطان است و اساسا در انیمه خدایی وجود ندارد.
پس قوم برگزیدۀ شیطان به عنوان قدرتمندترین کشور، با تایتانهایی که هر کدام حکم یک بمب اتم را دارد، قصد نابودی تمام مردم زمین و زیر پا له کردن افراد و فرهنگها را دارد.
البته این اتفاق به عنوان یک انتقام از مردم جهان، در پاسخ به حمله به سرزمین مقدس خواهد بود.
همچنین در انیمه شاهد هرج و مرج جهانی و طلیعۀ یک دوران جدید را هستیم؛ اما تفاوت اساسی پایان تاریخ در انیمه با نگاه یهودیان سنتی، در کابالیسم است.
کابالیستها دارای فرقه های متعددی هستند که از خداپرستی تا شیطانپرستی را دربرمیگیرد؛ متاسفانه در هالیوود از کابالیسم خداگرای یهودی، که افرادی همچون گرشوم شولم از آن دفاع میکنند، خبری نیست و غلبه فیلمها بر کابالیسم شیطانگراست.
باید دقت کنیم که در یهودیت، تاریخ نه فقط تکرار و دور، بلکه رسیدن به یک پایان ویژه است. یعنی ظهور منجی و برپایی نظمی جهانی و صلحآمیز که پایان تاریخ به حساب آمده و قبلا نیز رخ نداده است.
اما غالب مردمان چندخدا و مشرک، در نگاهی اسطورهای به زمان، تاریخ را در سیکلهای تکرار شونده توصیف میکنند که اتفاقات محدودی در این سیکل با گذشته متفاوت است.
پس تاریخ در نگاه پیامبران کتاب مقدس، به سمت غایتی پیش میرود که در قیاس با تمام اتفاقات گذشته، منحصر به فرد است. اما در نگاه مشرکانه، شاهد تکرار دورانهای تاریخ در یک دور باطل هستیم.[19]
پایان انیمه تایتان مهاجم نیز، نه یک پایان صرفا یهودی، بلکه پایانی کابالیستی از نوع شیطانگراست؛ طبیعتا همراهی ما با الدیاییهای خونریز و نابودی هشتاد درصد جمعیت جهان توسط ارن، قهرمان فیلم، همراهی با دین الهی نیست. حتی دوستان ارن نیز نابودی جهان توسط وی را تأیید کرده و جنایت چند میلیون نفری ارن را با جبرگرایی و اینکه «منم اگه بودم همین کارو میکردم» توجیه میکنند.
در پایان که جهان به خاک و خون کشیده شده است، ارن توسط میکاسا کشته شده و در تیتراژ نیز شاهد مرگ میکاسا و رخ دادن جنگهایی مخرب پس از مرگ وی، هستیم.
در تیتراژ پایانی، نابودی جهان پس از مرگ میکاسا نشان داده میشود؛ اما پس از گذر زمان شاهد سفر یک رهگذر جدید به درون درخت حیات (درختی که منشا حیات/شیطان/خدا/منشأ که تایتانها در آنجا ساکن است) و شروع دوباره جهان، هستیم.
همانطور که گفته شد، این نگاه دوری به فلسفه تاریخ، کاملا برخلاف افق متعالی در آخرالزمان اسلامی و پایان جهان است.
در نگاه اسطورهایِ کابالیستهای شیطانپرست، دورۀ پایانی جهان، دورۀ زنانه بوده و برای انتقال از دوره قبلی به دوره زنانه، بایستی خونریزیهای وسیعی(مثل انیمه) صورت گیرد. همچنین پس از دوره زنانه (که میکاسا بعد از ارن محوریت دارد) جهان نابود شده و دوباره در یک حالت سیکلی، به ابتدای تاریخ باز میگردد.[20]
در مقابل این نگاه اسطورهای، در ادیان الهی محوریت با ظهور منجی، رشد یافتن عقل و دل مردم و فراهم شدن جهانی پر از عدل و داد در جهان پساآخرالزمان است.
بنابراین تایتان مهاجم از حیث فلسفه تاریخ نیز کاملا همان نگاههای شیطانگرا را ترویج کرده و از بین فرقههای کابالیستی، بدترین مورد را به عنوان فلسفه و پایه فکری خویش رواج میدهد.
برج بابل یا تپۀ صهیون نیز در انیمه قابل توجه است؛ کوه صهیون یا زایان، در آخرالزمان مسیحی و یهودی، محوریّت دارد و جنگ آخرالزمانی در آنجا اتفاق میافتد. البته تپۀ صهیون گاهی به معنای اورشلیم نیز استفاده میشود.[21]
گفته شده است که برج بابل توسط جاینتها و نمرود که خودش اولین جاینت بعد از سیل نوح علیه السلام بوده، ساخته شده است.
برج برای فرار و اثبات برتری بر عذاب الهی بوده و چیرگی بر خدا را به رخ میکشد.
جاینت ها بعد از نابودی برج در جهان پخش شدهاند و لذا در اساطیر مختلف رد پای انسانهای غولپیکر، دیده میشود.
گفته شده است معبد بعلبک در لبنان نیز که ستونهایی بسیار سنگین دارد، احتمالا توسط جاینتها ایجاد شده است.[22]
در تایتان مهاجم، آخرین محلی که سپاه متحد در مقابل عذاب خدای شیطانی ایستادگی میکنند، بر روی تپهای است که از زاویهای شبیه به برج بابل است.
در واقع فیلمساز دو اسطوره را یکی کرده و با ترسیم زایان/بابل، سعی دارد اسطورۀ فرار از عذاب خدای شیطانی (خدا در اتک آن تایتان همان شیطان است) و محوریت تپه صهیون در آخرالزمان یهودی را ترسیم کند.
در پایان نیز وقتی هشتاد درصد مردم جهان توسط ارن که قدرتی خداگونه دارد، نابود میشوند، جهان در صلحی موقتی رفته و پس از مرگ میکاسا دوباره همین جنگ و خونریزی تکرار میشود تا نوزایی جهان جدید با دورانی جدید.
توجیه این قتل و نسلکشی توسط ارن نیز در کنار اینکه با قهرمان نشان دادن وی، توجیه میشود، دارای محملی فلسفی نیز هست. در دیالوگهای متعددی ارن خود را مجبور دانسته و اتفاقات جهان را ناشی از یک جبر فراگیر میداند.
جبر در طول تاریخ بهترین بهانه برای توجیه گناهان و القاء انفعال در مقابل ظلم، بوده است.
جمعبندی و نتیجهگیری نقد اتک آن تایتان
از ابتدای انیمه تایتان مهاجم، عناصر مختلفی از یهودی بودن الدیاییها وجود دارد. یهودیت به عنوان یک نژاد، تأکیدی بر آموزههای وحیانی ندارد؛ لذا در آثار یهودزده و یهودیساز همچون بازی تاج و تخت نیز شاهد ترویج بیخدایی، خشونت، مفاسد جنسی و انواع و اقسام ناهنجاریهای اجتماعی هستیم.
این نگاه در کابالیسم شیطانگرا تا حدی پیش رفته که نعوذ بالله شیطان را جایگزین خدا کرده و علنا شیطان را به جای خداوند، منشأ حیات معرفی میکند.
در انیمههای مختلفی از جمله کیمیاگر تمام فلزی نیز شاهد همین شیطانگرایی کابالیستی هستیم. تایتان مهاجم نیز با بهرهگیری از عناصر یهودی همچون جاینتها، نژادپرستی، محوریت سرزمین، شرگرایی، نمادهای کابالیستی مثل شخینا و درخت، منجی قومی یهود و اسطورههای دیگر، به خوبی توانست پیامهای مخرب خود را در دل و جان مخاطبان میلیونی خود، حک کند.
به مسالۀ هدف زندگی نیز در انیمه پرداخته شده و سعی دارد در عین حال که وجود خدا را رد میکند، در یک جهان پوچ، برای مخاطب هدفگذاری کند؛ به این شکل که هدف انسان نه به دنبال خدا رفتن است، نه رسیدن به لذت بینهایت، نه سیر در جهانهای بیکران هستی چنانکه در عرفان اسلامی شاهد هستیم؛ بلکه هدف انسان باید خوش بودن به لذتهای جزئی دنیوی تا رسیدن به لحظۀ مرگ باشد! لذا باید به مخاطب هوشمند حق بدهیم که این هدفگذاری را بیشتر ترویج پوچگرایی بنامد تا ارائۀ طریق و امیدافزایی برای مخاطب.
کارکرد دین نیز در انیمه جای تأمل دارد؛ عدهای دیوارپرست که تثلیثی بوده و هیأتی شبیه به کشیشهای مسیحی دارند، در ظاهر دین دیوارپرستی را ترویج میکنند، اما در باطن به یک مرام اسطورهای وفادارند.
دینی که برای تحمیق مردم، از خدا دیوارهای سهگانه سخن میگوید و در باطن زیر کلیسا، خدا-انسان کابالیست را میپرستد.
در اساطیر یهودی، عالیترین درجۀ بهشت، قصری کریستالی است که خدا نیز در آنجا حضور دارد. در این خرافات یهودی، خداوند با موهای پشمگونۀ سفیدش در این قصر شناخته میشود.[23]
خدا در اسطورههای یهودی، با ریش بلند سفید نیز توصیف شده است.[24]
در تایتان مهاجم، در ظاهر پادشاهی تثلیثی حضور دارد با موهای پشمینه و ریشی سفید؛ اما او پادشاه حقیقی نبوده و یک پیرمرد خرفت است. یعنی خدای اسطورهای یهودیت سنتی نیز به صورت نمادین در فیلم کنار زده شده و پادشاهان حقیقی، در یک محیط اسطورهای، خدایگان زمین و مرکز قدرت شناخته میشوند. قدرت در ظاهر و باور عامه در دست یک پادشاه/خدا است، اما در باطن، قدرت واقعی در یک دودمان و در فضایی مشرکانه به خدایان متعدد، منتقل میشود.
انواع و اقسام اساطیر یهودی در فیلم گنجانده شده، تا حدی که میتوان این انیمه را دایرة المعارفی برای شناخت اساطیر یهودی دانست.
متأسفانه این انیمه در بسترهای مختلف داخلی نیز در حال پخش بوده و بدون هیچ تحلیلی، مخاطبان نوجوان و جوان با فلسفههای باطل و معنویتهای شیطانگرا خو گرفته، مسیر باطل در چشمانش جذاب جلوه میکند.
به امید روزی که نقد فیلم و نگاه استاد فقید مرحوم محمد حسین فرجنژاد بین تودۀ مردم جا افتاده و تعالیم صهیونیستی به این راحتی در ناخودآگاه مخاطبان، جا باز نکند./201/203
پینوشتها
[1] . https://glosbe.com/ja/en/kyojin
[2] . https://en.m.wikipedia.org/wiki/The_Book_of_Giants
رجوع کنید به
The book of giants, joseph lumpkin:
[3] . Encyclopedia of jewish myth, magic and mysticism,geoffrey w.dennis, og of bashan
[4] . Ibid, Giants. Ibid, The Book Of Giants.
[5] . Ibid, p93
[6] . Ibid, p533
[7] . دین در سینمای شرق و غرب،فرجنژاد و همکاران، ص۱۹۰
[8] . Tree of souls, p90
[9] . https://hermetic.com/caduceus/qabalah/03_kab
[10] . Tree of souls, the mythology of judaism, howard schwartz, p22
[11] . Ibid, p23
[12] . Ibid, p24
[13] . Albert Pike, 33rd Degree, 1889
Scarlet and the beast,P321
[14] . Tree of souls, p17
Encyclopedia of jewish myth, magic and mysticism, shekhinah
[15] . دین در سینمای شرق و غرب، صص۲۰۸ تا ۲۱۰
[16] . Symbols of the Kabbalah, Sanford L.Drob, p226-229
[17] . Encyclopedia of jewish myth, magic and mysticism, p230
[18] . https://www.logos.com/grow/gog-magog-whats-evil-north/
[19] . Encyclopedia of jewish myth, magic and mysticism, eschatology, p229
[20] . Aleister crowley and the hidden god, kenneth grant ,p67
[21] . https://www.britannica.com/place/Zion-hill-Jerusalem
[22] . https://carljosephministries.com/tower-of-babel-gateway-to-the-gods/
[23] . Tree of life, p192
[24] . Tree Of Souls, p xlvii
اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان اتک آن تایتان
یک پاسخ
راه استاد فرج نژاد پر رهرو باد. تشکر از شما 👏🙏