تحلیل فرهنگی-رسانهای از اتفاقی ضدارزش در جشنواره فیلم فجر 1403

تحلیل فرهنگی – رسانهای از اتفاقی ضد ارزش در جشنوارۀ فیلم فجر 1403
از منظر سیاستگذاری فرهنگی اسلامی
نویسنده: ابراهیم کارگران[1]
سیاستگذاری فرهنگی در رویکرد اسلامی مبتنی بر اصولی است که جامعه را به سمت تعالی معنوی، رشد عقلانی و عدالت اجتماعی هدایت میکند. اتفاق اخیر در جشنوارۀ فیلم فجر که در آن یک زن(مرضیه برومند) و مرد(رضا بابک) نامحرم در حضور مسئولان رسمی جمهوری اسلامی اقدام به رفتار مغایر با ارزشهای دینی کرده و این صحنهها از رسانهها پخش شد، نمونهای از ضعف در سیاستگذاری فرهنگی و نفوذ برنامهریزیشده است. این رخداد نهتنها نشانهای از ضعف نظارت بر محتواهای رسانهای بلکه غفلت از اصول سیاستگذاری فرهنگی اسلامی است که برای مقابله با اینگونه هجمهها طراحی شده است.
در ادامه به نقض برخی از اصول و ارزشهای دینی میپردازیم:
۱. خدشه به محوریت عبودیت خداوند و گسترش سکولاریسم رسانهای
در سیاستگذاری فرهنگی اسلامی، عبودیت خداوند به عنوان محور اصلی برنامهها در نظر گرفته میشود. اما در این رویداد، شاهد آن هستیم که ترویج سبک زندگی غربی، جایگزین ارزشهای دینی شده است. رسانهها و جشنوارههای فرهنگی باید در جهت تقویت معنویت و ارتباط انسان با خداوند فعالیت کنند، اما سکوت مسئولان فرهنگی و صداوسیما در قبال این ناهنجاری، نشاندهنده نفوذ سکولاریسم رسانهای در ساختار فرهنگی کشور است.
۲. نقض کرامت انسانی و تبدیل فرهنگ به ابزاری برای انحراف
کرامت انسانی یکی از ارکان سیاستگذاری فرهنگی اسلامی است. هر سیاست فرهنگی باید با احترام به شأن و منزلت انسانها طراحی شود. اما عادیسازی ارتباطهای ناسالم و پخش عمومی آن از رسانهها، مصداق کاهش ارزشهای انسانی و ترویج سبک زندگی غربی است. این امر فرهنگ جامعه را از هویت متعالی خود تهی میکند و جامعه را به سمت ابتذال فرهنگی و تخریب بنیانهای اخلاقی سوق میدهد.
۳. تهدید هویت اسلامی–ایرانی و پروژه نفوذ فرهنگی
هویت اسلامی-ایرانی، ترکیبی از ارزشهای دینی و میراث فرهنگی ایران است که نقش کلیدی در همبستگی اجتماعی و مقاومت فرهنگی در برابر نفوذ بیگانه ایفا میکند. اما پروژۀ نفوذ فرهنگی، در پی تضعیف این هویت از طریق عادیسازی هنجارشکنیهای فرهنگی در رسانهها است. متأسفانه در برخی سالها این نوع برنامهها و جشنوارهها، به جای تقویت هویت ملی و دینی، مروج سبک زندگی غربی شدهاند و رسانههای بیگانه نیز با برجستهسازی این موارد، تلاش میکنند جامعه ایران را به سمت دگردیسی فرهنگی سوق دهند.
۴. ضعف عقلانیت و تحلیل انتقادی در جامعۀ نخبگانی
رشد عقلانیت و خردورزی، یکی از اهداف مهم سیاستگذاری فرهنگی اسلامی است. اما سکوت نخبگان، دانشجویان، بسیج و حوزههای علمیه در برابر این رخداد، نشاندهندۀ ضعف در بینش انتقادی و تحلیل رسانهای در جامعه است که شاید مصلحتاندیشی دارد. این انفعال، خود یکی از اهداف پروژه نفوذ فرهنگی است؛ زیرا بدخواهان ایران اسلامی میدانند که اگر نخبگان و نیروهای انقلابی مطالبهگری نکنند، جامعه به تدریج حساسیت خود را از دست میدهد و هویت دینی-ملیاش کمرنگ میشود.
۵.عدم استقلال فرهنگی و استحاله تدریجی ارزشهای اسلامی
سیاستگذاری فرهنگی اسلامی بر حفظ استقلال فرهنگی و مقابله با نفوذ فرهنگی بیگانگان تأکید دارد. امام خمینی (ره) فرمودند: «فرهنگ، مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است.» این رخداد، نتیجۀ غفلت از سیاستهای مقابله با تهاجم فرهنگی است. جشنوارههایی که به جای تولید محتوای بومی و اسلامی، بازتولیدکننده ارزشهای غربی هستند، عملاً در زمین دشمن بازی میکنند.
۶. هنر اسلامی؛ ابزاری برای ترویج ارزشهای دینی یا سکوی تهاجم فرهنگی؟
در اسلام، هنر وسیلهای برای انتقال مفاهیم معنوی و ترویج ارزشهای دینی است. علامه طباطبایی هنر را ابزاری برای تعمیق معرفت دینی میداند. اما در این جشنواره، به جای بهرهگیری از ظرفیتهای هنری در راستای اهداف اسلامی، از هنر برای عادیسازی روابط نامشروع و سبک زندگی غربی استفاده شده است. این موضوع نشاندهندۀ بحران در سیاستگذاری فرهنگی و عدم توجه به هدایت هنری جامعه در مسیر اسلامی است.
۷. غفلت از ظرفیت نخبگان و مسئولیت آنها در مطالبهگری فرهنگی
یکی از اصول سیاستگذاری فرهنگی اسلامی، بهرهگیری از ظرفیت نخبگان و عالمان دینی در مدیریت فرهنگی جامعه است. اما در این ماجرا، نخبگان فرهنگی، روحانیون و تشکلهای دانشجویی، واکنش درخوری نشان ندادهاند. این انفعال، زمینه را برای پیشروی بیشتر پروژه نفوذ فرهنگی فراهم میکند.
جمعبندی و راهکارها:
رخداد اخیر نشان میدهد که در حوزه سیاستگذاری فرهنگی، خلأهای جدی در نظارت، مدیریت رسانهای و مواجهه با نفوذ فرهنگی وجود دارد. برای جلوگیری از تکرار چنین وقایعی، باید:
۱. صداوسیما و رسانههای رسمی، نقش روشنگری خود را ایفا کرده و از انتشار و عادیسازی این نوع محتواها جلوگیری کنند.
۲. علما، حوزههای علمیه و مراجع تقلید، با واکنش قاطع و تبیین اصول اسلامی، حساسیت جامعه را حفظ کنند.
۳. دانشجویان و بسیج، با مطالبهگری فعال، از مسئولان فرهنگی خواستار برخورد جدی شوند.
۴. نخبگان فرهنگی، تولیدات بومی را تقویت کرده و رسانههای مستقل، این هجمهها را تحلیل و افشا کنند.
در دوران جنگ شناختی، سکوت و انفعال، همان همراهی با بدخواهان مردم در راستای رشد و تعالی است. اگر نهادهای انقلابی و مذهبی به وظایف خود عمل نکنند، پروژه نفوذ فرهنگی دشمن و بتدریج بدون هیچ مقاومتی به ثمر خواهد نشست.
و در آخر باید گفت جوانان و به طور کلی مردم، نوع عملکرد ما را مبنای رفتارهای اجتماعی، سیاسی و … قرار میدهند. اگر در آیندهای نه چندان دور، وضع عفاف و حجاب و آسیبهای اجتماعی تشدید شد به دنبال مقصر کردن نوجوانان، جوانان و دیگر اقشار جامعه نباشید، مقصر کسی که سیاستگذاری اشتباه میکند و در فرآیند سیاستگذاری نیز نظارت هم نمیکند و مسئولین مربوطه آنجا که باید کنش فعال و هوشمند میکردند، متأسفانه اقدامی نکردند.
[1] . طلبه سطح سه حوزه علیمه قم و دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام قم.
دیدگاهتان را بنویسید