سامبرانی: نقشه صهیونیسم برای نفوذ در آذربایجان | گزارش هفدهمین پیشنشست

در ساعت ۱۶ عصر سهشنبه ۲۴ تیرماه ۱۴۰۴، هفدهمین پیشنشست سومین همایش ملی دشمنشناسی و مقاومت در قالب سلسله نشستهای تخصصی صهیونیسمشناسی(جلسه بیست و سوم)، به صورت مجازی با حضور استاد محمدعلی سامبرانی، معاون بینالملل بسیج دانشجویی استان آذربایجان شرقی، برگزار شد.
این نشست تخصصی با هدف بررسی ابعاد نفوذ صهیونیسم در حوزه قفقاز و تبیین مواجهه مردمی جبهه مقاومت در برابر این مسئله، برگزار گردید. در جریان این نشست، استاد سامبرانی به طور مبسوط به ابعاد مختلف نفوذ صهیونیسم در منطقه قفقاز پرداخت و اهمیت راهبردی این منطقه در معادلات منطقهای و جهانی را مورد تأکید قرار داد.
قفقاز؛ صحنه تقاطع تمدنها و کانون نفوذ
استاد سامبرانی در ابتدا به اهمیت ژئوپلیتیکی و تمدنی منطقه قفقاز اشاره کرد و آن را نقطهای حساس در جغرافیای جهانی دانست که همواره شاهد تقاطع تمدنها و منافع قدرتهای بزرگ بوده است.
وی افزود که این منطقه به دلیل موقعیت منحصر به فرد خود، از دیرباز مورد توجه قدرتهای جهانی بوده و امروز نیز به یکی از عرصههای کلیدی برای گسترش نفوذ قدرتهای استعماری، بهویژه رژیم صهیونیستی، تبدیل شده است.
به گفته وی، رژیم صهیونیستی با درک اهمیت این منطقه، سالهاست که به دنبال گسترش حضور و تأثیرگذاری خود در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قفقاز است.
او با اشاره به اینکه قفقاز به عنوان یک گذرگاه مهم بین شرق و غرب، همواره محل عبور و مرور فرهنگها و ایدئولوژیهای مختلف بوده است، ادامه داد که این ویژگی، این منطقه را به بستری مناسب برای فعالیتهای اطلاعاتی و نفوذ فرهنگی تبدیل کرده است.
استاد سامبرانی تأکید کرد که صهیونیسم جهانی، با بهرهگیری از این ظرفیتها، تلاش میکند تا با ایجاد شکافهای فرهنگی، قومی و سیاسی، منافع خود را در منطقه تأمین کند.
اهمیت ژئوپلیتیک قفقاز در نگاه راهبردی
استاد سامبرانی در ادامه بر جایگاه ژئوپلیتیکی قفقاز تأکید کرد و یادآور شد که این منطقه همواره یک پل ارتباطی میان آسیا و اروپا بوده است.
وی افزود که قفقاز به دلیل ویژگیهای ترانزیتی، منابع انرژی و موقعیت ارتباطی، نقطه اتصال کریدورهای تجاری و اقتصادی شرق و غرب است.
وی توضیح داد که موقعیت قفقاز به ویژه در سالهای اخیر و پس از جنگ اوکراین، از لحاظ تجارت و انرژی اهمیت بیشتری یافته و کشورهای متعدد از جمله چین و روسیه، برنامهها و سیاستهایی برای بهرهبرداری از این منطقه تدوین کردهاند.
سامبرانی تشریح کرد که در گذر تاریخی، قفقاز به لحاظ فرهنگی، ادبی و قومی یکی از مناطق غنی منطقه اوراسیا محسوب میشود.
وی اشاره کرد که بیش از ۵۰ گروه قومی و حدود ۳۰۰ گویش مختلف در این حوزه زندگی میکنند و این تنوع، قفقاز را به چهارراه تمدنها تبدیل کرده است.
وی گفت که چنین ظرفیت فرهنگی و انسانی ویژهای، به همان اندازه که فرصت وحدت و پیشرفت است، میتواند زمینهساز بروز چالش و بستر نفوذ نیروهای بیگانه نیز باشد.
وی با مروری بر نظریه هارتلند و تمرکز قدرتهای بزرگ بر قلب اوراسیا، یادآور شد که کنترل مسیرهای انرژی و تجارت در قفقاز برای غرب، روسیه و چین از اهمیت ویژهای برخوردار است.
سامبرانی تصریح کرد که هر یک از این قدرتها، برای به دست آوردن برتری ژئوپلیتیک در این منطقه حساس، به تناسب منافع خود، از ابزارهای متفاوتی بهره میگیرند.
قفقاز؛ میدان رقابت پیجیده و نبرد انرژی
استاد سامبرانی تأکید کرد که منطقۀ قفقاز نه تنها به عنوان محوری برای انتقال کالا و انرژی، بلکه به عنوان هاب انرژی جهان در آینده مطرح است.
وی افزود که دسترسی محدود قفقاز به دریاها و اهمیت کریدورهای زمینی باعث شده تا این منطقه از حیث خطوط انتقال گاز و نفت، به سرچشمهای برای منازعه و همکاری همزمان میان کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای بدل گردد.
وی با اشاره به رقابت میان اروپا و روسیه پس از آغاز جنگ اوکراین، بیان کرد که اروپا برای جبران کمبود انرژی، به دنبال جایگزینی گاز روسیه با گاز آذربایجان رفته و این مسأله به افزایش اهمیت امنیتی و اقتصادی قفقاز سرعت بخشیده است.
به گفته سامبرانی، چین نیز با پروژه کمربند و جاده به دنبال حضور پررنگتر در این مسیر است و در این میان، ایران به خاطر موقعیت محوری خود، مانعی راهبردی برای حذف از نقشه انرژی جهان به شمار میرود.
وی ادامه داد که از نگاه قدرتهای غربی، حذف ایران از فرآیندهای راهبردی قفقاز یک هدف مطلوب است و به همین منظور، رژیم صهیونیستی نیز با تمام ظرفیت وارد میدان شده تا با نفوذ در جمهوری آذربایجان، موقعیت خود را در این بازی بزرگ تثبیت کند.
سامبرانی تصریح کرد که حمایت امنیتی، اطلاعاتی و اقتصادی رژیم صهیونیستی از آذربایجان در سالهای اخیر افزایش یافته و این همکاریها بهویژه در حوزۀ امنیت مرزی و فناوریهای نظامی مشهود است.
نفوذ صهیونیسم در بافت سیاسی و فرهنگی قفقاز
استاد سامبرانی در بخش دیگری از سخنان خود به ابزارهای نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه قفقاز اشاره کرد و نمونۀ بارز آن را رخنه بیسر و صدای این رژیم در ساختار سیاسی و فرهنگی جمهوری آذربایجان دانست.
وی توضیح داد که رژیم صهیونیستی پس از فروپاشی شوروی، سیاست نزدیکی به حلقه دوم همسایگان عرب را دنبال کرد و با تمرکز بر جمهوری آذربایجان و ترکیه، توانست با ابزارهایی نظیر دیپلماسی فرهنگی، تبادل فناوری و همچنین نفوذ در دستگاههای امنیتی و نظامی آذربایجان، حضوری فعال و روزافزون پیدا کند.
وی یادآور شد که بر پایه دکترین بنیانگذاران رژیم صهیونیستی، ایجاد حلقههای نفوذ در میان کشورهای غیرعرب پیرامون ایران در اولویت قرار گرفت و با استفاده از خلأهای سیاسی و فرهنگی، توانست در مدت کوتاهی جای پای خود را در این کشور مستحکم کند.
سامبرانی ادامه داد که یکی از آسیبهای مهم در سالهای اخیر، کمتوجهی برخی مسئولان داخلی ایران به روندهای تحولی منطقه بوده که موجب شد رژیم صهیونیستی، فرصتهای طلایی برای حضور و تأثیرگذاری بیشتر در جمهوری آذربایجان پیدا کند.
وی افزود که رژیم صهیونیستی در دو بخش اساسی سیاستگذاری خود در آذربایجان موفق عمل کرده است: نخست، در بعد نظامی و امنیتی، با صدور تکنولوژیهای نظامی، حضور مستشاران، تجهیز نیروهای مسلح و ایجاد پایگاههای ثابت در آذربایجان؛ و دوم، در بعد فرهنگی و اجتماعی، با انتقال ارزشهای سکولار، اثرگذاری بر تصمیمسازان و تغییر سبک زندگی بخشی از نخبگان و جوانان این کشور.
ابزارهای نفوذ رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان
استاد سامبرانی با پرداختن به مصادیق نفوذ صهیونیستی در جمهوری آذربایجان، بر تأکید رژیم صهیونیستی نسبت به بهرهگیری از ضعفهای فرهنگی و خلأ هویتی تأکید کرد. وی گفت که در دهههای اخیر، برنامهریزان صهیونیستی با طراحی راهبردهای هدفمند، تلاش داشتند تا جامعه آذربایجان را به سمت ارزشهای غربی و سکولار سوق دهند. این رویکرد، به گفته وی، با هدف تضعیف پیوندهای هویتی و فرهنگی جامعه آذربایجان و تسهیل نفوذ ایدئولوژیک صورت گرفته است.
سامبرانی ادامه داد که رژیم صهیونیستی از ظرفیتهای ارتباطی و رسانهای خود برای ترویج روایتهای خاص و ایجاد شبهه در میان افکار عمومی استفاده کرده است.
وی افزود که این اقدامات، غالباً با هدف ایجاد تفرقه، تضعیف همبستگیهای ملی و مذهبی و در نهایت، آمادهسازی بستر برای پذیرش هژمونی غرب و رژیم صهیونیستی در منطقه صورت میگیرد.
وی تأیید کرد که یکی از راهبردهای کلیدی صهیونیسم در این منطقه، بهرهبرداری از اختلافات قومی و مذهبی است.
استاد سامبرانی توضیح داد که با دامن زدن به این اختلافات، سعی در ایجاد بیثباتی و شکاف در بافت اجتماعی کشورهای منطقه دارند تا بتوانند از این آشوبها به نفع خود بهرهبرداری کنند.
مواجهه مردمی جبهه مقاومت با ابزارهای نفوذ
استاد سامبرانی با ابراز امیدواری نسبت به آگاهی و هوشیاری عمومی مردم منطقه در برابر پروژههای نفوذ و دسیسههای دشمن، گفت که بحمدالله مردم منطقه قفقاز در سالهای اخیر نشان دادهاند که نسبت به تحرکات دشمن حساس بوده و اجازه نخواهند داد که با ابزارهای نفوذ، هویت و منافع آنها خدشهدار شود.
وی افزود که این هوشیاری، نتیجه فعالیتهای فرهنگی، رسانهای و آموزشی است که در سالهای اخیر در منطقه صورت گرفته و توانسته سطح آگاهی عمومی را ارتقا دهد.
وی تأیید کرد که مقاومت مردمی و پایداری در برابر فشارهای خارجی، مهمترین عامل در خنثیسازی طرحهای دشمنان در منطقه قفقاز است.
استاد سامبرانی افزود که این مقاومت، نه تنها از جنس مقابله نظامی، بلکه از نوع دفاع فرهنگی، رسانهای و حفظ هویت بومی نیز محسوب میشود. وی گفت که حفظ فرهنگ، زبان و ارزشهای بومی، خود نوعی مقاومت در برابر تهاجم فرهنگی دشمنان است.
وی ادامه داد که وحدت و همبستگی میان کشورهای منطقه و همچنین درون هر کشور، علیه دسیسههای صهیونیستی، امری حیاتی است.
استاد سامبرانی معتقد است که هرگونه تفرقه و شکاف داخلی، راه را برای نفوذ دشمن هموارتر میکند و لذا باید با تقویت انسجام اجتماعی و ملی، از این تهدیدات پیشگیری کرد.
وی بر اهمیت دیپلماسی فعال و همکاریهای منطقهای برای مقابله با تهدیدات مشترک تأکید کرد.
راهکارهای مقابله با نفوذ صهیونیسم در قفقاز
استاد سامبرانی با تأکید بر ریشههای هویتی و فکری مقاومت در منطقه، بیان داشت که تقویت جبهه مقاومت مستلزم اتکا به هویت اسلامی و انقلابی است.
وی افزود که این هویت، منبع قدرت و پایداری در برابر تفکرات و ایدئولوژیهای بیگانه محسوب میشود و باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
وی گفت که بازگشت به ریشههای هویتی و تقویت باورهای دینی، میتواند سدی محکم در برابر نفوذ فرهنگی و ایدئولوژیک دشمنان باشد.
وی نقش رسانهها و فعالان فرهنگی را در جهاد تبیین و آگاهیبخشی به جامعه بسیار حیاتی دانست و گفت که تولید محتوای ارزشمند و روشنگرانه و همچنین مقابله فعال با روایتهای دروغین دشمن، از وظایف اصلی ما در این برهه است.
استاد سامبرانی تأکید کرد که در عصر اطلاعات، رسانهها به عنوان خط مقدم مبارزه با دشمن عمل میکنند و باید از ظرفیت آنها به بهترین نحو استفاده شود.
استاد سامبرانی در پایان به لزوم حمایت از جریانهای مردمی و مقاومتساز در منطقه قفقاز اشاره کرد و گفت که تقویت این جریانها، تضمینکننده موفقیت و پایداری جبهه مقاومت در برابر توطئههای دشمنان است. وی افزود که باید با تمام توان از نیروها و ظرفیتهای مردمی در جهت مقابله با نفوذ صهیونیسم حمایت کرد. به گفته وی، جبهه مقاومت، مردمی است و موفقیت آن در گرو حمایت از همین بدنه مردمی خواهد بود.
جمعبندی عوامل مؤثر در نفوذ صهیونیسم و پیامدهای راهبردی برای منطقه
استاد سامبرانی در بخش بعدی سخنانش، به تحولات عمیق و اثرگذار پس از فروپاشی شوروی و تحولات بزرگ قرن بیستویکم پرداخت و توضیح داد که این دگرگونیها زمینه را برای بازیگری گستردهتر صهیونیسم در قفقاز فراهم ساخت.
وی بیان کرد که با فروپاشی دولت مرکزی شوروی، خلأ قدرت و مدیریت، فرصتی کمنظیر را برای ورود و نفوذ بازیگران نسبتاً کوچک اما هدفمند، از جمله رژیم صهیونیستی، ایجاد کرد. در این مقطع، آذربایجان به سرعت به سمت روابط راهبردی با رژیم صهیونیستی گرایش پیدا کرد و این آغازگر فصل تازهای بود که پیامدهای ژئوپلتیکی آن تا امروز ادامه یافته است.
وی توضیح داد که ادارۀ امور قفقاز با چالشهایی همراه بود که شامل بحران مشروعیت دولتهای تازهتأسیس، ساختار امنیتی ضعیف، مشکلات اقتصادی و فقدان هویت مستحکم بود.
این چالشها باعث شد تا کشورهای خارجی، بهخصوص رژیم صهیونیستی، بتوانند با انواع ابزارهای نرم و سخت، نفوذ خود را تعمیق ببخشند.
صهیونیسم و آذربایجان: طراحی یک ائتلاف چندلایه
سامبرانی در این بخش اشاره کرد که رژیم صهیونیستی برنامهای چندلایه و متنوع را در آذربایجان پیگیری کرده است. به گفته وی، این طراحی نه تنها در سطوح نظامی و امنیتی، که در عرصههای رسانه، فناوری اطلاعات، کشاورزی پیشرفته، توسعه انرژی و حتی حوزههای هنری و گردشگری نیز صورت گرفته است.
دانشجویان و نخبگان بسیاری از آذربایجان در دورههای آموزشی کوتاهمدت و میانمدت در سرزمینهای اشغالی شرکت کردند و بخشی از ایشان جذب شبکههای فکری و سیاسی صهیونیسم شدند که بعدها برای این رژیم در ایجاد ظرفیتهای تصمیمسازی نقشآفرین شدند.
وی ادامه داد که صهیونیستها با ارائه فناوریهای نوین کشاورزی و تولید محصولات استراتژیک، توانستند نیازهای فوری آذربایجان را تأمین کرده و در مقابل، امتیازات سیاسی و اطلاعاتی دریافت کنند.
انتقال تکنولوژی و آموزش کادرهای علمی، عاملی کلیدی برای بسط نفوذ نرم صهیونسیم در ساختار تصمیمگیری این کشور بود.
سامبرانی گفت که نفوذ صهیونیسم در آذربایجان با امنیت و اقتصاد آغاز شد اما به تدریج فرهنگ و رسانه را نیز هدف قرار داد. شبکههایی برای تولید محتوای هماهنگ با اهداف غرب و صهیونیسم شکل گرفت تا روایتهای هویتزدایانه، ارزشهای سکولار و حتی الگوهای مصرف و سبک زندگی غربی را به صورت غیرمستقیم ترویج دهند.
رژیم صهیونیستی و تسخیر موقعیت استراتژیک قفقاز
وی افزود که رژیم صهیونیستی با هدف تثبیت جایگاه خود به عنوان «پایگاه پیشرفته اطلاعاتی» در جوار مرزهای ایران، پروژههای اطلاعاتی فراوانی را اجرا کرده است.
استاد سامبرانی اشاره کرد که استقرار تجهیزات امنیتی، پهپادهای تجسسی و شنود بر فراز مرزهای شمالی ایران، بخشی از این پروژهها محسوب میشود. این کار نه تنها تهدیدی برای امنیت ملی ایران بلکه خطری برای کل منطقه است، چرا که بیثباتی را عمیقتر و زمینه انفجار بحرانهای جدید را فراهم میکند.
وی افزود که رژیم صهیونیستی در مناقشات مرزی آذربایجان و ارمنستان رویکرد یکپهلو اتخاذ کرد و با ارسال تسلیحات و انتقال فناوری نظامی به باکو، نقش مستقیم در توازن قوا ایفا نمود.
به گفته او، حضور مستشاران اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در مراحل مختلف درگیری به وضوح محسوس بوده و نمونههایی از همکاری مستقیم در تهیه اطلاعات جنگی و حمایت از عملیاتهای پهپادی وجود دارد.
وی بیان داشت که این سطح از همکاری موجب شد تا رژیم صهیونیستی پلتفرمی چندجانبه در قفقاز شکل دهد، به نحوی که نه فقط در عرصه نظامی، بلکه در سیاست، رسانه، اقتصاد و حتی حوزه آموزش عالی بر روندهای کلان کشور آذربایجان تأثیر جدی بگذارد.
تحولات اجتماعی، دینی و فرهنگی؛ زنگ خطری برای هویت ملی
استاد سامبرانی در ارزیابی تحولات اجتماعی قفقاز تأکید کرد که رژیم صهیونیستی با بسط همکاری نخبگانی، سرمایهگذاری در آموزش و حتی تلاش برای شبکهسازی نهادهای مدنی و غیر دولتی، به تدریج هویت دینی و فرهنگی آذربایجانیها را مورد هدف قرار داده است.
به عقیده وی، اغلب این اقدامات در قالب پروژههای فرهنگی، نشستهای آموزشی و سفرهای مطالعاتی به سرزمینهای اشغالی یا دیگر کشورهای غربی انجام میشود تا فاصله میان نخبگان جوان آذربایجانی و ریشههای هویتی تشدید گردد.
او گفت که ترویج سبک زندگی غربی، الگوبرداری کورکورانه از نمادها و ارزشهای لیبرالی و سکولار، و کمرنگ کردن نقش دین و سنت، راهبرد اصلی صهیونیستها در ساختار فرهنگی آذربایجان بوده است.
سامبرانی افزود حضور صهیونیسم در مدرسهها و دانشگاهها، حمایت هدفمند آنها از انجمنهای شبهمذهبی و فرهنگی و حتی ورود مستقیم به بازارهای فرهنگی-رسانهای، نشانهای از این پروژه بلندمدت و پیچیده است.
نقش دولت ایران و چرایی ضعف واکنشهای منطقهای
استاد سامبرانی با اشاره به برخی رویکردهای غلط در سیاستگذاری ایران، ضمن نقد رویکرد منفعلانهی دهه گذشته، تأکید کرد که گاه دستگاه دیپلماسی کشور با سهلانگاری و سادهانگاری، نقش تسهیلگر را برای ورود صهیونیسم به آذربایجان بازی کرده است.
سامبرانی معتقد است که در سالهای اخیر، صرفاً با اعطای امتیازهای خاص یا حمایتهای مقطعی، فرصتهای طلایی برای تعمیق روابط راهبردی با همسایگان از دست رفته و این راهبرد باید به سرعت بازنگری شود.
او معتقد است ایران هنوز میتواند از طریق تقویت دیپلماسی فرهنگی، شبکهسازی مردمی و حمایت از جریان بیداری اسلامی در منطقه، شرایط را به نفع محور مقاومت تغییر دهد؛ اما این نیازمند خروج از رویکردهای محفلی، پاسخ قاطع، و طراحی برنامههای هوشمندانه منطقهای است.
وحدت اجتماعی و جبهه مقاومت؛ سدی در برابر پروژه نفوذ
سامبرانی تصریح کرد که مهمترین عامل موفقیت جبهه مقاومت در قفقاز وحدت مردمی و منطقهای است. به گفته وی، هویت مشترک فرهنگی، اعتقادی و تاریخی میان ایران، جمهوری آذربایجان و حتی بخشهایی از قفقاز جنوبی، سرمایهای استثنایی برای مقابله با تفرقهافکنی صهیونیسم به شمار میرود.
او باور دارد جریان بیداری اسلامی، مقاومت فرهنگی، و پایداری اعتقادی، پایههای قدرت محور مقاومت را تشکیل میدهد و باید با حمایت بیقید و شرط از حرکتهای مردمی، این اندیشه را تقویت کرد.
وی پیشنهاد کرد که حمایت از محافل مذهبی، گروههای فعال فرهنگی و جریانهای مردمی در مناطق شیعی آذربایجان باید به صورت جدیتر پیگیری شده و رسانههای مستقل و فرامرزی نیز ساختارشکنانه برای تبیین ابعاد توطئه صهیونیسم فعالیت کنند.
تقابل روایتها؛ رسانه، فضای مجازی و جنگ نرم
به عقیده سامبرانی، جنگ امروز بیش از آنکه میدانی باشد، روایتی است. وی ادامه داد که صهیونیسم با تولید انبوه روایتهای تحریفشده، ابهامپراکنی، قهرمانسازیهای ساختگی و بهرهگیری از فضاهای مجازی، در پی تضعیف اراده ملی و دینی ملتهای منطقه است.
او گفت فضای مجازی و رسانهها به مهمترین ابزارهای نبرد جبهه مقاومت و صهیونیسم تبدیل شدهاند.
وی افزود تهاجم روانی و سونامی محتوای مسموم علیه ریشههای اعتقادی ملتهای مسلمان منطقه باید با تولید محتوای بومی، حمایت رسانهای از دیدگاههای اصیل و آموزش مواجهه هوشمندانه با شبهات، پاسخ داده شود.
سامبرانی توصیه کرد نهادهای مردمی و اهالی فرهنگ، بهجای وادادگی، باید فعال و پیشدستانه به روایتسازی و جهاد تبیین بپردازند.
پیشنهادهای راهبردی؛ سناریوی آینده محور مقاومت
استاد سامبرانی پس از تشریح نقاط قوت و ضعف وضعیت فعلی جبهه مقاومت در قفقاز و روایت اتفاقات امتداد یافته تا سال ۱۴۰۴، بر تمرکز بر اقدامات زیر برای تضمین تثبیت جبهه مقاومت تأکید کرد:
۱. ارتقاء سواد رسانهای و اجتماعی: گسترش برنامههای آموزشی و تبیینی برای نسل جوان و نوجوان با هدف مقابله با روایتهای تحریف شده و شبهات موجود.
۲. حمایت از جریانهای بیداری اسلامی و مردمی: تقویت شبکههای همگرای فرهنگی، مذهبی و اجتماعی در جمهوری آذربایجان و دیگر مناطق قفقاز.
۳. تقویت همکاریهای اقتصادی منطقهای: طراحی و پشتیبانی پروژههای مشترک در حوزه انرژی، کشاورزی، علم و فناوری با کشورهای منطقه، تا وابستگی آذربایجان به رژیم صهیونیستی کاهش یابد.
۴. احیای دیپلماسی مردمی: پررنگ کردن نقش انجمنهای مردمی، نهادهای مذهبی و شبکهسازی میان نخبگان فرهنگی و دانشگاهی.
۵. پیشبرد دیپلماسی رسانهای: راهاندازی پلتفرمهای رسانهای چندزبانه برای تبیین مغالطات دشمن و تولید روایتهای فاخر و بومی.
۶. افزایش ارتباطات بینالمللی مقاومت: فعالسازی ظرفیت دانشجویی و جریانات اصیل انقلابی برای اثرگذاری بر نخبگان منطقه قفقاز و جهان اسلام.
وی در پایان جمعبندی کرد که مقاومت منطقهی قفقاز با تکیه بر اصالتهای فرهنگی و اعتقادی خویش، میتواند به نقطۀ قوتی برای بازدارندگی برابر پروژه نفوذ صهیونیسم بدل شود، مشروط به اینکه جبهه مقاومت با برنامهریزی، ابتکار و وحدت در میدان باقی بماند.
دیدگاهتان را بنویسید