نقد فیلم عطرآلود 1401 | ردپای اگزیستانسیالیسم در سینما
مقدمه نقد فیلم عطرآلود
فیلم عطرآلود به کارگردانی هادی مقدمدوست و تهیهکنندگی یوسف منصوری در سال 1401 اکران شده است. نویسندۀ این اثر حسین حسنی است. بازیگران آن عبارتند از مصطفی زمانی، هدی زینالعابدین، کوروش تهامی، همایون ارشادی، حسام محمودی، سودابه بیضایی و شهروز ابراهیمی.
موسیقی این اثر را مسعود سخاوتدوست بر عهده داشته است و سازمان سینمایی سوره و حوزه هنری شرکتهای تولیدکننده آن هستند.
این اثر ابتدا در جشنوارۀ فجر سال 1401 در بهمن ۱۴۰۱ به نمایش در آمد و سپس در ۱۶خرداد ۱۴۰۳
اکران عمومی شد. این فیلم توانست در گیشه ۶٬۰۲۰٬۹۸۷٬۰۰۰ تومان بفروشد.
فیلم عطرآلود در چهل و یکمین جشنوارۀ فیلم فجر، نامزد بهترین طراحی صحنه برای محمدرضا میرزامحمدی، نامزد بهترین فیلمبرداری برای روزبه رایگا، برندۀ بهترین موسیقی متن برای مسعود سخاوتدوست، نامزد بهترین نقش اول زن برای هدی زینالعابدین و نامزد بهترین نقش اول مردبرای مصطفی زمانی شد.
همچنین هادی مقدمدوست و حسین حسنی برای فیلم «عطرآلود» جایزه بهترین کارگردانی و نویسندگی را به صورت مشترک دریافت کردند. این جایزه از سوی آستان قدس رضوی اهدا شد. حسین حسنی برای نگارش فیلمنامه «عطرآلود» جایزۀ بهترین فیلمنامه را از سوی ستاد مبارزه با قاچاق کالا دریافت کرد. هادی مقدمدوست همچنین جایزۀ بهترین کارگردانی را از سوی پارک علم و فناوری قم دریافت کرد.
هادی مقدمدوست، متولد سال 1350، کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی است. او کارگردانی آثاری همچون سریال سرباز، فیلم سینمایی سر به مهر، عطرآلود، هیهات و نویسندگی آثاری همچون فیلم سینمایی شعلهور، بیپولی، تولدی دیگر، سریال وضعیت سفید و… را بر عهده داشته است. او دیپلم افتخار بهترین فیلمنامۀ جشنواره فجر و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بخش نگاه نو از جشنواره فجر را دریافت کرده است و از فیلمنامهنویسان برجسته کشور در سینما و تلویزیون میباشد.
خلاصۀ داستان
«عطرآلود» قصه علی رزاقی است که در عطرسازی استعداد دارد اما هنوز نتوانسته است که عطر منحصر به فرد خود را به تأیید شرکت مدنظر برساند. او که اتفاقی با عاطفه آشنا میشود و با او ازدواج میکند، درست زمانی که در انتظار به دنیا آمدن فرزند خود است، متوجه میشود روزهای پایانی عمر خود را میگذراند.[1]
فیلم عطرآلود از نگاه منتقدان
مهمترین نکتۀ گلدرشت که از چشم منتقدان سینمای ایران دور نمانده است عدم پردازش شخصیتها و بهرهگیری از اتفاق برای پیش بردن قصهای نابسامان است به عنوان مثال نویسنده و کارگردان چون نمیتواند روی کاغذ(فیلمنامه) و در اجرا اثر استانداری ارائه کنند، دنیای انسانی شخصیتهایشان در حوادث و سکانسهای پراکنده فیلم گم میشود. فیلمساز تلاش خود را بر اساس توصیف شخصیت اصلیاش بنا نهاده و در سکانسی خاص شخصیت علی را از زبان یکی از کاراکترهایش توصیف میکند.[2]
منتقدی دیگر معتقد است: مهمترین اشکال فیلم، تکیه بیش از حد بر عنصر اتفاق است و بدون اینکه این اتفاقات را دراماتیزه کند و به عمق برسد، در سطح آن را روایت میکند. علی اتفاقی با عاطفه آشنا میشود و بدون هیچ مقدمهسازی با یکدیگر ازدواج میکنند و بلافاصله هم در انتظار فرزند خود هستند. سرعت تعریف قصه در دقایق ابتدایی فیلم، شاید نشأت گرفته از ذهن مضطرب و آشفته شخصیت باشد اما اجازه نزدیک شدن مخاطب به شخصیتها را نمیدهد و در همین قدم اول با شکست مواجه میشود.[3]
منتقد دیگری فیلم عطرآلود را این گونه توصیف کرده است؛ «تکهای از قصه ناتمام مانده و رها میشود. برای مثال میتوان به حضور نصفه و نیمه علی در رویدادهای مربوط به تولید در حوزه عطر اشاره کرد که به هیچ وجه با شخصیت پیگیر و علاقمند ابتدای فیلم همخوانی ندارد. موضوعی که به کیفیت پرداخت قهرمان لطمه وارد کرده و فیلم را به لکنت میاندازد. در طرف دیگر، عاطفه با وجود کمرنگتر بودن، شخصیت کنشمندتری داشته و در یک سوم پایانی کاملا تماشاگر را به سمت خود میکشاند.»[4]
کالبدشناسی موضوع در نقد فیلم عطرآلود
موضوع فیلم عطرآلود نحوۀ برخورد انسان با مسأله مرگ ناشی از سرطان است. فیلم عطرآلود نمایشدهندۀ تلاشها و تحولات انسان در آخرین ماهها و روزهای زندگیاش است.
ماجرایی که نمونهاش را قبلا در فیلم زیستن(Ikiru1952) آکیراکوروساوا شاهد بودیم که داستان و پرداختی آنقدر قدرتمند داشت که هفتاد سال بعد از فیلم کوروساوا توسط الیور هرمنس عینا بازسازی شد و با نام زندگی(Living2022) روی پردۀ سینما رفت.
اما فیلم عطرآلود نتوانسته است این دستمایۀ قوی داستانی را به خوبی تبدیل به فیلم کند. فیلم هادی مقدمدوست داستان عطرآلود را بر مبنای مکتب روانشناسی اگزیستانسیالیسم روایت میکند.
اگزیستانسیالیستها همچون ویکتور فرانکل، روانشناس یهودی معنای زندگی انسان را در به نتیجه رساندن اهداف انساندوستانه و مفید قبل از مرگ تعریف میکنند.
درک مفهوم لوگوتراپی یا معنادرمانی
لوگوتراپی یا معنادرمانی رویکردی درمانی است که به افراد کمک میکند معنای زندگیشان را پیدا کنند. این روش نوعی رواندرمانی است که بر آینده و توانایی افراد برای تحمل سختیها و رنجها از طریق جستوجوی هدف متمرکز است. لوگوتراپی جنبههای فیزیکی، روانی و روحی انسان را با توجه به عملکرد او بررسی میکند.
12 مترجم 10 ناشر 10 ترجمه برای تبلیغ مظلومیت یهود
بر خلاف «اراده به لذت» فروید و «اراده به قدرت» آدلر، معنادرمانی مبتنی بر این ایده است که ما توسط یک «اراده به معنا» یا یک میل درونی برای یافتن هدف و معنا در زندگی هدایت میشویم.[5]
با تمام این تفاسیر و تعابیر برای ایجاد معنا در زندگی انسان باز میبینیم که اگزیستانسیالیستها به دنیای پس از مرگ ایمان و لاجرم اعتنا ندارند، آنان زندگی را آن زمان معنادار میدانند که انسان با آثار ارزشمندی که از خود به جا میگذارد احساس وجود یا اگزیست پیدا کند.
برای آشنایی بیشتر با مکتب و یا مذهب مصنوعی اگزیستانسیالیسم قطعاتی از کتاب مرجع رواندرمانی اگزیستانسیالیسم نوشته دکتر اروین د یالوم را با هم مرور میکنیم:«گرچه نفس مرگ آدمی را نابود میکند اندیشه مرگ نجاتش می دهد»[6]
«پیشبینی مرگ چشماندازی فاخر از دلواپسیهای زندگی پیش روی انسان میگسترد»[7]
«بسیاری از بیماران سرطانی گزارش میکنند که زندگیشان در زمان حال پربارتر شده است… زمان جاودانی اکنون است نه آینده»[8]
دکتر یالوم نویسنده رمانهای پرطرفدار رواندرمانی در مکتب اگزیستانسیال با ذکر این جملات توجه مخاطب را به اثر مثبت یاد مرگ در واگذاشتن دلواپسیهای بیهودۀ زندگی و تصمیم به بهرهگیری از زمان حال معطوف میکند و طبق ایدئولوژی اگزیستانسیالیسم توصیه به مفید بودن و نام نیک برجای گذاشتن در پایان عمر میکند:« او (یک بیمار ناتوان شده از یک بیماری مزمن) برنامههایی با اهداف دستیافتنی برای خود ریخت: تکمیل برنامههای ناتمام شخصی و حرفهای، بیان احساسات بر زبان نیامده نسبت به بیماران دیگر، دوستان، پزشکان و فرزندانش»[9]
«بیمار آموخت به جای شتاب برای پر کردن وقت با آنچه حواسش را پرت میکند در جستجوی زمان و زندگیای پربارتر از آنی باشد که قبلا داشت»[10]
و پرباری زندگی را در نام نیک برجای گذاشتن میداند همچون این شعر سعدی؛
بماند سالها این نظم و ترتیب
ز ما هر ذره خاک افتاده جایی
غرض نقشی است کز ما بازماند
که هستی را نمیبینم بقایی
جالب اینجاست که هادی مقدمدوست نیز این دو بیت شعر سعدی را در اپیزود چهارم فیلم هیهات از زبان بازیگر عربزبان فیلم بازگو میکند تا این باور را تلقین کند که شاید شهدای مدافع حرم نیز دنبال برجای گذاشتن نام نیک بودهاند و نه سعادتمندی اخروی.
دکتر ارویندیالوم که در جایجای آثارش خودش را یهودیزادۀ خداناباور و شکگرا معرفی میکند در هر فرصتی دست به تمسخر اندیشۀ زندگی پس از مرگ میزند؛ یالوم در کتاب خیره به خورشید چنین مینویسد:«هر دورۀ تاریخی روشهای خاصی برای مقابله با مرگ دارد مثلا یونان باستان مرگ را کتمان کرده و به افراد قول زندگی پس از مرگ را میداد»[11]
«از آنجایی که مسیحیت همواره قول زندگی پس از مرگ را میدهد و روحانیان حامل کلیدهای ورود و خروج به زندگی هستند اکثر مردم برای تسلی پیدا کردن سراغ آن می روند تا بار دیگر وعده زندگی پس از مرگ را بشنوند»[12]
رد پای پررنگ اگزیستانسیالیسم در فیلم عطرآلود
روایت حاکم بر فیلم عطرآلود بیش از آنکه روایت خالص دینی باشد روایتی شبیه به آن چیزی است که نویسندۀ کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال یعنی دکتر اروین یالوم از سرطان دارد.
شخصیت اصلی فیلم هادی مقدمدوست بسیار شبیه است به مراجعان سرطانی دکتر اروین یالوم است که داستان آنها را در کتابهایی همچون خیره به خورشید و مخلوقات فانی میتوان مشاهده کرد.
انگاری که فیلم عطرآلود در حقیقت ترویج دهندۀ توصیههای آموزشی رواندرمانگران مکتب اگزیستانسیالیم به بیماران صعبالعلاج برای مواجهه با مرگ قریبالوقوع است. توصیههایی که جز بیخیالی و یا تمرکز بر خلق یادگاری عظیم برای بازماندگان چیزی برای انسان در حال سفر به سوی خالق و سرای ماندگار ندارد.
علی شخصیت اول فیلم عطرآلود تلاش میکند پیش از مرگ، عطر اختراعی خودش را به ثبت برساند و سپس با خیال آسوده بمیرد. علی حالا که فهمیده قرار است بمیرد دنبال جلب رضایت خلقالله و رفع بدهیها و دیون خود نمیرود بلکه فقط میخواهد از خود نام نیکی در میان بگذارد طبق توصیه سعدی:
غرض نقشی است کز ما بازماند
که هستی را نمیبینم بقایی
او به ملاقات با خدا نمیاندیشد اگر چه از سر وظیفه یا عادت نماز هم میخواند.
خداناباوری و کتمان زندگی پس از مرگ اگر چه در سینمای معناگرا در ایران در حال رشد است ولی در همان هالیوود این ضداندیشۀ منسوخ همچون نظریه داروین دستمایه تمسخر بسیاری از آثار سینمایی قرار میگیرد.
به عنوان نمونه در فیلم پر هیجان فیلم پسران بد 4 در اوایل فیلم مارکوس یکی از دو شخصیت اصلی دچار تجربۀ مرگ میشود و بقیه ماجرا برای او بر این اعتقاد طی میشود که دنیای پس از مرگ وجود دارد.
در ایران متأسفانه آثاری که به مسأله زندگی پس از مرگ میپردازند عموما در غالب طنز و یا به سبک فیلمهای علمی تخیلی ساخته شدهاند. از آثار طنز در مورد زندگی پس از مرگ میتوان به «شبنشینی در جهنم» و «توبه نصوح» اشاره کرد و از فیلمهای تخیلی این موضوع میتوان «پوست موز» و «دموکراسی در روز روشن» را نام برد.
پینوشتها
[1] . https://www.honaronline.ir/fa/tiny/news-192844
[2] . mshrgh.ir/1461410
[3] https://www.honaronline.ir/fa/tiny/news-192844
[4] . https://maavaraa.com/film-fragrant-atr-aalood/
[5] . https://ariyazcenter.com/logotherapy-or-meaning-therapy/
[6] . ص 232
[7] . ص 233
[8] . ص 234
[9] . صص 238-239
[10] . ص 242
[11] . ص 100
[12] . ص 100
/202
نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود نقد فیلم عطرآلود
دیدگاهتان را بنویسید