جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)

عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)
سایت استاد فرج نژاد
شروع کنید
0
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
شروع کنید

وبلاگ

موسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد > مطالب سایت > دسته‌بندی ساختاری > یادداشت > نقد برنامه عشق ابدی | نمایش عشق‌های بی‌ریشه و روابط بی‌هویت

نقد برنامه عشق ابدی | نمایش عشق‌های بی‌ریشه و روابط بی‌هویت

۱۴۰۴-۰۵-۰۱
دسته‌بندی ساختاری، سرویس‌های سایت، سینما و تلویزیون ایران، سینما و تلویزیون غرب، مطالب سایت، یادداشت
نقد برنامه عشق ابدی

نقد برنامه عشق ابدی | مقدمه

در قسمت پیشین، به کاوش تبارشناسی و ریشه‌های تاریخی برنامۀ عشق ابدی پرداختیم و نشان دادیم چگونه این برنامه محصول تحولات فرهنگی گسترده‌ای است که از انقلاب جنسی دهۀ ۱۹۶۰ آغاز شد و با نفوذ رسانه‌های دیجیتال جهانی ادامه یافت.

بررسی کردیم که برنامه‌های واقع‌نمایی عاشقانه، مانند عشق ابدی، بخشی از استراتژی نظام‌مند سرمایه‌داری غربی و ایدئولوژی لیبرالیستی اومانیستی هستند؛ استراتژی‌ که ارزش‌های دینی و خانوادگی را تضعیف می‌کند، لذت‌گرایی فردی را ترویج می‌دهد و روابط انسانی را به تجربیات گذرا و مصرفی تبدیل می‌کند.

با مثال‌هایی مانند نقش دیزنی در تغییر نگرش‌ها از طریق شخصیت‌هایی چون میکی‌موس و اشاره به فرآیند شرطی‌سازی و یادگیری جامعه نشان دادیم که رسانه‌ها چگونه باورها را نامحسوس تغییر می‌دهند و نسل‌به‌نسل بر تربیت خانوادگی تأثیر می‌گذارند. همچنین، ساختار برنامه را واکاوی کردیم، از جمله نقش مجری پرستو صالحی در ترویج الگوهای غربی و معیارهای موفقیت آن را برشمردیم که بر پایۀ بی‌ثبات‌سازی خانواده، تبلیغ لذت جنسی و خودمحوری استوار است.

در نهایت، جایگاه عشق ابدی را در نظام لیبرال سرمایه‌داری بررسی کردیم و تأکید کردیم که این برنامه ابزاری برای نابودی نهاد خانواده به عنوان ستون جامعه است، جایی که فرد تنها و مصرف‌گر بهترین گزینه برای سلطه فرهنگی به شمار می‌رود.

حال در این قسمت، به عمق محتوای برنامه نفوذ می‌کنیم و با نگاهی تحلیلی به رفتارها، گفتارها و تعاملات شرکت‌کنندگان، لایه‌های پنهان ایدئولوژیک آن را آشکار می‌سازیم. تمرکزمان بر این است که چگونه عشق ابدی واژۀ مقدس عشق را هجو می‌کند، روابط آزاد و مقطعی را عادی جلوه می‌دهد و ارزش‌هایی مانند حسادت، دورویی و لذت‌گرایی را به عنوان هنجارهای جدید ترویج می‌دهد.

با بررسی شخصیت‌هایی مانند نگار، سیاوش، ماهرخ، علی و دیگران، نشان می‌دهیم که این برنامه روابط انسانی را به سطحی سخیف و شهوانی تقلیل می‌دهد و مفاهیم خرافی مانند انرژی، سپاسگزاری بدون شریعت، قانون جذب و ایمان فعال را با فرهنگ مصرفی غربی آمیخته می‌کند.

ماهیت سخیف، دروغین، بی‌اصالت و گاه بیمارگونۀ این نمایش انسان عاقل را حیرت زده می‌کند. این بخش، آینۀ بحران ارزش‌ها است؛ جایی که عشق به ابتذال کشیده می‌شود، هویت و اصالت به حاشیه رانده می‌شود، روابط از معنا تهی شده و دوگانگی و تظاهر جایگزین واقعیت اجتماعی می‌گردد. در این بخش، نمونه‌های عینی در سطح زبان، سبک زندگی، ارتقای سطح ظاهری، رقابت بی‌روح، برهنگی، اختلاط شعارهای شبه‌معنوی با بی‌بندوباری و احترام‌زدایی از مفاهیم اصیل انسانی را رصد خواهیم کرد.

همچنین، به آسیب‌های مدلینگ، ترویج فرهنگ مهاجرت بدون آگاهی از ابعاد و آسیب‌های آن، غیبت مداوم، قضاوت ظاهری و حتی استفادۀ بیجا از برخی فحش‌ها و کری خواندن‌ها می‌پردازیم و توضیح می‌دهیم چرا این عناصر، بخشی از چرخۀ بزرگ‌تر برای تغییر زبان، فرهنگ و روابط اجتماعی هستند.

این تحلیل گام‌به‌گام به شما کمک می‌کند تا ببینید چگونه چنین برنامه‌ای، زیر پوشش سرگرمی، به تربیت نسل جوان آسیب می‌رساند و ضرورت آگاهی برای مقاومت در برابر آن را برجسته می‌سازد.

موج شهوانیت آشکار و بدنسازی نمایشی | بدن به مثابه کالا

یکی از بارزترین جلوه‌هایی که ماهیت سخیف عشق ابدی را آشکار می‌سازد، تمرکز شدید و تقریباً انحصاری بر ظاهر فیزیکی افراد است. آنچه در این برنامه تحت عنوان «جذابیت» یا «کشش» معرفی می‌شود، در واقع سطحی‌ترین و مادی‌گرایانه‌ترین جنبه‌های انسانی است: شکل ظاهری بدن! در برنامۀ عشق ابدی، عشق عمدتاً بر اساس اغواگری فیزیکی تعریف می‌شود. شرکت‌کنندگان از همان لحظات اولیه ورود، بر اساس شکل بدن، عضلات برجسته، لباس‌های تنگ و بدن‌نما و حتی حرکات نمایشی(رقص‌های جنسی زنان و مردان) قضاوت و انتخاب می‌شوند.

مثلاً: مردان اغلب با اندام‌های تراشیده‌شده و نسبتاً عضلانی ظاهر می‌شوند، مانند بدنسازانی که برای «پیک شدن»(اوج فرم بدنی) تلاش کرده‌اند و این را به عنوان جذابیت اصلی برجسته می‌کنند. زنان با لباس‌های کوتاه، آرایش غلیظ و حرکات اغواکننده(مثل رقص جلوی بار) خود را عرضه می‌کنند. گفت‌وگوها پر از جملاتی مانند انرژی شبیه به من داری، تایپ من هستی، وایبت به من می‌خوره یا ظاهرت منو جذب کرد، است، اما این «انرژی» در عمل به کشش جنسی و ظاهری خلاصه می‌شود، نه به ویژگی‌های شخصیتی و هویتی! از کی تا به‌حال کشاننده‌های جنسی قرار است ما را به عشق ابدی برسانند؟ عشق بی‌ریشه دقیقاً همین است.

این تعریف، عشق را به سطحی‌ترین لایۀ انگیزۀ معنایابی انسانی می‌رساند: اغواگری جسمانی و شهوترانی! برنامه این کانسپت را پیشنهاد می‌کند که عشق واقعی از طریق این اغواگری آغاز می‌شود، اما در واقعیت، این فقط یک توهم است که روابط را به تجربیات کوتاه‌مدت و شهوانی تبدیل می‌کند. حال وقت آن رسیده که بپرسیم چگونه این مسئله به نظام فروش و مصرف مربوط می‌شود؟ چگونه این اغواگری، برنامه را به یک محصول قابل فروش و استفاده(marketable) تبدیل می‌کند.

عشق بی‌ریشه به عنوان کالایی است که بازدید و درآمد می‌آورد

در فرهنگ سرمایه‌داری، هر چیزی باید قابلیت فروش داشته باشد تا سودآور شود. «عشق ابدی» عشق و روابط نزدیک ما را دقیقاً به چنین کالایی تبدیل می‌کند:

اغواگری به عنوان ابزار بازاریابی: صحنه‌های اغواکننده(مانند بوسه‌های روبروی دوربین، رقص‌های جنسی و نمایش اندام‌-زوم شدن دوربین بر اندام زنان به هنگام رقصیدن و معرفی کردنشان و به هنگام طی شدن داستان برنامه) مانند تبلیغات عمل می‌کنند. این صحنه‌ها مخاطبان را جذب می‌کنند، چون هیجان جنسی و بصری ایجاد می‌کنند. در پلتفرم‌هایی مانند یوتیوب، الگوریتم‌ها محتوایی را که بازدید بالا دارد(مثل ویدیوهای شهوانی) بیشتر پیشنهاد می‌دهند.

الگوریتم‌های یوتیوب و پلتفرم‌های مشابه، محتوایی با عناصر شهوانی را اولویت می‌دهند، چون نرخ نگه‌داری مخاطب(retention rate) را افزایش می‌دهد. مثلاً، یک کلیپ کوتاه از رقص ورود یک شرکت‌کننده می‌تواند وایرال شود، بازدیدها را به میلیون‌ها برساند و درآمد از تبلیغات گوگل(که بر اساس بازدید محاسبه می‌شود) را چند برابر کند.

این نمایش بدن، شرکت‌کنندگان را به مدل‌هایی برای برندها تبدیل می‌کند. لباس‌های بدن‌نما که در رقص پوشیده می‌شوند، لوازم آرایشی برای برجسته کردن نقاط جنسی، یا حتی مکمل‌های بدنسازی برای مردان، همه قابل فروش هستند.

برنامه، اسپانسرهایی مانند برندهای مد یا فیتنس را جذب می‌کند، چون مخاطبان فکر می‌کنند «اگر من هم این بدن را داشته باشم، عشق پیدا می‌کنم» – این چرخۀ مصرفی است که از تقلیل انسانی به سطح حیوانی سود می‌برد.

برنامه این ایده را ترویج می‌دهد که روابط انسانی مانند روابط حیوانی است؛ مبتنی بر ظاهر و غریزه، بدون نیاز به تعهد! این مسئله به مصرف‌گرایی عاطفی منجر می‌شود: روابط را مصرف کن، تمام شد، سراغ بعدی برو. در بلندمدت، این مسئله آسیب به هویت انسانی می‌رساند و جامعه را به سمت روابط ناپایدار و سطحی سوق می‌دهد.

نتیجه؟ برنامه وایرال می‌شود، بازدیدها افزایش می‌یابد و درآمد از تبلیغات، اسپانسرها و حتی فروش محصولات مرتبط(مانند لباس‌های برند یا لوازم آرایشی که شرکت‌کنندگان استفاده می‌کنند) به دست می‌آید.

جالب است زمانی که شرکت‌کننده‌ها وارد برنامه می‌شوند، فرآیند معرفی‌شان با رقص آغاز می‌شود – نه با گفتگوی معنادار یا بیان ویژگی‌های شخصیتی، بلکه با حرکات بدنی که مستقیماً به غرایز جنسی اشاره دارد. این رقص‌ها اغلب شامل چرخش‌های بدن، حرکات لگن و نمایش اندام‌های حساس است، که یادآور رفتارهای جفت‌یابی در حیوانات(نمایش قدرت در پستانداران) است.

برنامۀ عشق ابدی، چنین مسئله‌ای را به عنوان معرفی جذاب یا تعریف بیننده از معرفی انسان جلوه می‌دهد، اما در واقعیت، انسان را از سطح عقلانی و عاطفی پایین می‌کشد و او را به موجودی تعریف می‌کند که کارکرد اصلی‌اش اغواگری جنسی است؛ دقیقاً شبیه به نقش آلت تناسلی در روابط حیوانی که فقط برای جفت‌گیری و ادامه نسل عمل می‌کند، بدون قواعد اخلاقی، تعهد یا عمق عاطفی.

زوم دوربین بر نقاط اغواکننده: همزمان با رقص، دوربین عمداً روی اندام‌های خاص بدن افراد زوم می‌کند. مثلاً، وقتی یک زن شرکت‌کننده می‌رقصد، لنز دوربین از پایین به بالا حرکت می‌کند و بر شکل بدن تمرکز دارد، انگار که بدن را قطعه‌قطعه می‌کند و هر بخش را به عنوان یک «جاذبه» جداگانه برجسته می‌سازد. این تکنیک فیلمبرداری(که در صنعت پورن هم رایج است) بدن را به کالایی جنسی تبدیل می‌کند، جایی که ارزش انسان در قابلیت تحریک جنسی خلاصه می‌شود. برای مردان هم مشابه است: زوم روی عضلات شکم یا بازوها که آن‌ها را به نمادی از قدرت جنسی حیوانی می‌رساند.

هم‌زمانی دیالوگ و موسیقی: در حالی که این نمایش بصری در جریان است، دیالوگ معرفی(مانند نام، محل اشتغال-عمدتاً خارج از ایران و در ترکیه- اهلیت، سن یا شغل) با موسیقی تند و ریتمیک پخش می‌شود. موسیقی اغلب شامل بیس‌ها و ملودی‌های هیجان‌انگیز است که ضربان قلب را افزایش می‌دهد و باعث ترشح کورتیزول و آدرنالین می‌شود. این ترکیب، معرفی را به یک تبلیغ شهوانی تبدیل می‌کند:

مخاطب همزمان با دیدن نقاط اغواکننده، صدای معرفی را می‌شنود، که این شرطی‌سازی نامحسوس است – انگار برنامه می‌گوید «این انسان را بر اساس بدنش بشناس، نه بر اساس حرف‌هایش». نتیجه؟ کارکرد انسانی به سطح حیوانی شهوانی می‌رسد، جایی که تنها هدف، تحریک و جفت‌گیری لحظه‌ای است. تا به حال به این فکر کرده‌ید که برنامۀ عشق ابدی چه کاری فراتر از تحریک انجام می‌دهد؟ ایدئولوژی درستی را رواج داده یا الگوی درستی از روابط را به نمایش می‌گذارد؟

انسان به عنوان کالا: همانطور که گفته شد، شرکت‌کنندگان مانند مدل‌های تبلیغاتی هستند. بدن‌های تراشیده‌شدۀشان «فروخته» می‌شود تا مخاطب را نگه دارد. مثلاً، اگر یک شرکت‌کننده بدنساز و همزمان پزشک باشد، این نه تنها جذابیت برنامه را افزایش می‌دهد، بلکه می‌تواند به تبلیغ برندهای فیتنس یا لباس‌های ورزشی منجر شود. برنامه این را عادی جلوه می‌دهد که عشق = جذابیت فیزیکی و چنین ایدئولوژی‌، جذابیت را به کالایی قابل فروش تبدیل می‌کند – مانند یک محصول در ویترین فروشگاه که باید چشم‌نواز باشد تا خریدار جذب شود.

در برنامه‌هایی مشابه مانند «Love Island»، بودجۀ تولید(تا ۲۰ میلیون دلار در فصل) از طریق بازدیدهای میلیاردی(مثل ۱٫۴۷ میلیارد دقیقه تماشا) جبران می‌شود. اغواگری مستقیماً به این فروش کمک می‌کند، چون مخاطبان برای دیدن صحنه‌های هیجان‌انگیز برمی‌گردند و پلتفرم درآمدزایی می‌کند.

در «عشق ابدی»، جایزۀ ۳۰ هزار دلاری هم بخشی از این فروش است: آن را به عنوان انگیزۀ مالی انکار می‌کنند(مثل سیاوش که می‌گوید برای عشق آمده)، اما در واقع، این جایزه برنامه را به یک مسابقۀ مصرفی تبدیل می‌کند که عشق را به کالایی با ارزش پولی می‌رساند. این قابلیت فروش عشق تا اینگونه تعبیر می‌کند که می‌شود آن را بسته‌بندی کرد، تبلیغ کرد و فروخت! دقیقاً مانند یک محصول در بازار سرمایه‌داری.

قابلیت مصرف: عشق به‌عنوان تجربه‌ای گذرا و یک‌بارمصرف

سرمایه‌داری بر مصرف مداوم تأکید دارد: محصولات باید مصرف شوند و جایگزین گردند تا چرخ اقتصادی بچرخد. برنامه، عشق را دقیقاً به چنین چیزی تبدیل می‌کند:

اغواگری اولیه(بر اساس ظاهر) منجر به روابط مقطعی می‌شود؛ شرکت‌کنندگان شریک را انتخاب می‌کنند، تجربه می‌کنند(مثل بوسه یا رقص) و اگر «جذابیت» کم شد، عوض می‌کنند. این مانند مصرف یک کالا است: لذت می‌بری، تمام می‌شود و سراغ بعدی می‌روی! برنامه این پیام را منتقل می‌کند که عشق یک تجربۀ مصرفی است، مانند خوردن یک شکلات یا خرید یک لباس جدید که باید انواع آن در زندگی تجربه شود و هر انسانی هم مستحق این تجربه کردن در این چارچوب است! مگر از نظرشان چه اشکالی دارد!

صحنه‌های شهوانی و حسادت‌های دراماتیک، مخاطبان را به مصرف بیشتر محتوا وادار می‌کند(مانند دیالوگ وایرال شده و کش دار اسم شاهین در فضای مجازی که توسط مردم و دیگر بلاگرها نیز تقلید می‌شود این مسئله تا جایی پیش رفته که در فضای مجازی تبدیل به میم شده است. شما یک قسمت را می‌بینید، هیجان می‌گیرید و برای قسمت بعدی برمی‌گردید. این چرخۀ مصرفی است. در بلندمدت، این تعریف عشق را در زندگی واقعی مخاطبان برای نیل به معنایابی تفسیر می‌کند.

جوانان فکر می‌کنند روابط باید همیشه هیجان‌انگیز و اغواکننده باشد و اگر نبود، آن را دور بیندازند و سراغ بعدی بروند؛ چرا که اصلاً ما کانسپت و چارچوب دیگری را نمی‌توانیم جز این در روابط تصور کنیم! که این به افزایش نرخ طلاق و روابط آزاد و خودآسیب‌رسان عاطفی منجر می‌شود.

مطالعۀ بیشتر در مورد معضل طلاق

همچنین، برنامۀ عشق ابدی با ترویج ایدۀ مدلینگ ــ به‌طوری‌که تقریباً تمام شرکت‌کنندگان یا خود را مدل می‌دانند یا قصد مهاجرت دارند یا مهاجرت کرده‌‌اند ــ این ایده را پیش روی جوانانی قرار می‌دهد که هیچ برنامه‌ای برای زندگی‌‌شان ندارند و بحران هویت و سردرگمی نقش نوجوانی را به‌درستی پشت سر نگذاشته‌اند. چرا؟ چون آن‌ها می‌توانند در صنعت مدلینگ به صورت فیک بدرخشند و دیگر بیخیال دغدغۀ هدفمندی و منعنایابی و هویت‌یابی مستقلانه شوند؛ شما زمانی که با ویترینتان بدرخشید دیگر به چیزی که می‌خواستید رسیدید! در نتیجه بیش از این سعی نمی‌کنید به صورت واقعی هم دستاوردی داشته باشید و بدرخشید! اینگونه است که تحول پیدا نکرده و به فردیت نمی‌رسید!

اما موضوع مهاجرت، به‌ویژه زندگی مستقل در ترکیه ــ جایی که تقریباً تمامی شرکت‌کنندگان، چه مرد و چه زن، یا مدت‌هاست ساکن هستند، یا به‌تازگی مهاجرت کرده‌اند، یا قصد مهاجرت در آینده را دارند ــ این تصور را تقویت می‌کند که ایران جایی برای ماندن نیست و اگر می‌خواهید مانند ما زندگی بی‌نقص و لوکسی داشته باشید، کافی است همین مسیری را که ما پیموده‌ایم، شما هم دنبال کنید. اما آیا مخاطبان ما می‌دانند که مسئلۀ مهاجرت چه چالش‌هایی را بر سر راه ما می‌گذارد؟

دقیقاً وضعیت چه چیزی در مملکت بد است که شما نمی‌توانید در آن با رفاه و آسایش زندگی کنید؟ چرا راه حل عدم تحول‌یافتگی و عدم به فردیت رسیدن خودتان را که مهاجرت است روی مردم فرافکنی می‌کنید؟ خودتان از رفتن مسیر اشتباه آسیب دیدید سیر نشدید حال این ایده را به خورد بقیه می‌دهید؟

چرا این ارتباط مهم است و چگونه آسیب می‌رساند؟ | نقد برنامه عشق ابدی

این فرآیند نامحسوس است، اما قدرتمند: برنامه با اغواگری، عشق را به کالایی قابل فروش و مصرف تبدیل می‌کند تا سود ببرد، اما در عوض، ارزش‌های اصیل مانند تعهد، اخلاق و خانواده را نابود می‌کند. مخاطبان جوان، بدون آگاهی، این مدل را در زندگی واقعی تقلید می‌کنند – روابطشان سطحی می‌شود، حسادت و دورویی افزایش می‌یابد (مثل گریه‌های نگار از انرژی سنگین دیگران) و جامعه به سمت فردگرایی مصرفی می‌رود. این دقیقاً هدف سرمایه‌داری است: افراد تنها و مصرف‌گر، آسان‌تر کنترل می‌شوند و بیشتر خرج می‌کنند.

اگر بخواهیم خلاصه کنیم، اغواگری در «عشق ابدی» عشق را به عنوان امری تعریف می‌کند که قابلیت فروش دارد(جذب بازدید و درآمد) و مصرفی است(تجربۀ گذرا بدون تعهد).

بدنسازی و فیتنس نمایشی: در حالی که تناسب اندام و حفظ سلامت امری پسندیده است، در «عشق ابدی» تناسب اندام زنان و مردان به یک نمایش اغراق‌آمیز تبدیل شده است. هدف از نمایش این اندام‌های ایده‌آل شده، سلامت جسمانی نیست! بلکه جلب توجه و ایجاد حس برتری ظاهری است. آیا دقت کرده‌اید که معیارهای زیبایی اندام و لباس‌ها در هر قسمت به عنوان سنجۀ شرکت‌کنندگان برای انتخاب عشق خودشان از دستۀ اولین معیارها است؟

این موضوع، جوانان را به سمت پیمودن مسیرهای ناپایدار و ناسالم به منظور دستیابی به ظاهری «مناسب» برای اغواگری سوق می‌دهد. مثال بارز آن، این باور است که داشتن شکمی شش‌تکه، دختران را جذب خواهد کرد. این طرحوارۀ پذیرش‌جویی که با هدف جلب توجه صورت می‌گیرد، غالباً با رژیم‌های غذایی افراطی و جراحی‌های زیبایی همراه است. این دستاوردها، با احساس شرمساری پیوند خورده‌اند؛ اما چگونه؟ تمرینات طاقت‌فرسا نیز بخشی از این فرایند است. تمرکز بر «نمایش» بدن، ارزش ذاتی انسان را نادیده گرفته و او را به مجموعه‌ای از عضلات و تناسبات تقلیل می‌دهد.

مطالعۀ بیشتر در مورد تأثیرات رسانه بر طرحوارۀ نقص و شرم

این تمرکز بر بدن، به‌صورت طبیعی به نمایش شهوانیت و تحریک جنسی دامن می‌زند. لباس‌های زننده، حرکات تحریک‌آمیز و زبان بدن اغواگرانه، همه در خدمت ایجاد فضایی هستند که در آن، روابط انسانی به صرفاً یک بازی جنسی تنزل می‌یابد.

این رویکرد، ارزش عشق و احترام متقابل را زیر سؤال برده و جوانان را در معرض نوعی «دیدن» و «دیده شدن» در جهت پوشاندن نقص و شرم، رهاشدگی و محرومیت عاطفی‌شان قرار می‌دهد که در آن، روح و احساسات انسانی نادیده گرفته می‌شوند. این همان «هجوم تدریجی فرهنگ‌های لیبرال» است که در قسمت پیشین به آن اشاره شد؛ فرهنگی که بدن را به ابزاری برای لذت‌گرایی صرف تبدیل می‌کند.

عشق بی‌ریشه | از قداست تا کالا

برنامۀ عشق ابدی، یکی از اهداف اصلی خود را سخیف‌سازی و ابتذال بخشیدن به مفهوم «عشق» قرار داده است. در فضای این برنامه، عشق از معنای عمیق، متعالی و گاه معنوی خود تهی شده و به مجموعه‌ای از احساسات زودگذر، نیازهای جسمانی و صرفاً یک «بازی» برای رسیدن به اهداف دیگر مانند رضای ناهشیار تکانه‌های هیجانی و رفتاری بدل شده است.

مطالعۀ بیشتر در مورد تأثیر رسانه بر عدم خویشتن‌داری

عشق به مثابۀ ابزار: در عشق ابدی، ابراز علاقه، دادن هدیه و حتی «قول و قرار» گذاشتن، بیشتر به چشم یک «استراتژی» برای رسیدن به مقصود چه ازدواج، چه جلب توجه و چه صرفاً بقا در برنامه دیده می‌شود تا ابراز صادقانۀ احساسات.

مفهوم «وفاداری» و «تعهد» به‌شدت کمرنگ شده و رقابت ناسالم بین افراد، بر این موضوع دامن می‌زند. تا جایی که ویدئوهایی از بازیگران این برنامه در فضای مجازی وایرال شده و با هم در مورد این مسئله صحبت می‌کنند که این فقط یک برنامه است و ما هم به این‌جا آمدیم تا در فضای مجازی خودی نشان دهیم و پولی به جیب بزنیم!

آنچه برای افراد در انتخاب «شریک زندگی» مهم است، بیشتر «جذابیت فیزیکی» و «وضعیت مالی» است که در برخی نسخه‌های خارجی این برنامه به وضوح دیده می‌شود و «توانایی ایجاد هیجان زودگذر جنسی و عاطفی» است. این رویکرد، در تضاد کامل با چارچوب‌های اخلاقی، عقلانی و اسلامی از عشق قرار دارد که بر پایۀ احترام، همدلی، همراهی در سختی‌ها و رشد معنوی بنا شده است.

در ادامۀ این بحث، اصلاً به نظرتان شرکت‌کننده‌ها و بیننده‌های این برنامه می‌دانند همدلی فعالانه چه معنایی‌ در روابط دارد؟ احتمالاً خیر، چون برنامه هیچ فضایی برای نمایش یا ترویج این مفهوم ایجاد نکرده و متأسفانه اکثر والدین هم این حرفه را به فرزندان خود نیاموختند و حالا هم هیچ ایده‌ای برای این آموزش و فراگیری ندارند و این یعنی فرزندان ما باید همدلی را از کوچه و خیابان و  فضای مجازی بیاموزند! شرکت‌کننده‌ها اغلب در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند که روابطشان بر پایۀ رقابت، حسادت و کشش‌های لحظه‌ای ساخته می‌شود.

مثلاً وقتی یکی از آن‌ها مثل نگار یا ماهرخ از «انرژی سنگین» دیگران شکایت می‌کند، هیچ تلاشی برای درک عمیق احساسات طرف مقابل دیده نمی‌شود؛ در عوض، همه چیز به درگیری و فحاشی و فاش کردن رازهای دیگران ختم شده. بیننده‌ها نیز که عمدتاً جوانان تحت تأثیر فرهنگ مصرفی هستند، همدلی را با همزبانی ساده یا حمایت ظاهری اشتباه می‌گیرند.

همچنین برنامه، با نمایش جدایی‌های عجولانه و تغییر سریع معشوق، این تصور را در ذهن بیننده ایجاد می‌کند که عشق یک مفهوم ناپایدار و به راحتی قابل جایگزین است. این امر، ارزش و اهمیت شکل‌گیری روابط پایدار و عمیق را زیر سوال می‌برد و جوانان را با دیدگاهی سطحی و مصرف‌گرایانه به روابط عاطفی مواجه می‌سازد.

هجو هویت | اصالت گم‌شده در هزارتوی تظاهر

به نظر شما هویت یعنی چه؟ آیا هویت فقط مجموعه‌ای از ویژگی‌های ظاهری و نقش‌های اجتماعی است، یا چیزی عمیق‌تر که ریشه در ارزش‌ها، تجربیات و انتخاب‌های شخصی دارد؟ حال بیایید این مفهوم را دقیق‌تر بررسی کنیم تا بفهمیم چقدر برنامه‌هایی مثل «عشق ابدی» می‌توانند آن را تهدید کنند.

ارتباط هویت‌مدار بودن با انتخاب مقاصد و اهداف چیست؟

هویت در ساده‌ترین تعریف، حس درونی و پایدار فرد از «خود» است، یعنی اینکه چه کسی هستید، از کجا آمده‌اید و به کجا می‌روید. از دیدگاه روانشناختی مثل نظریه‌های اریک اریکسون، هویت شامل جنبه‌های مختلفی مثل هویت شخصی از جمله ارزش‌ها و باورهای فردی، هویت اجتماعی یعنی نقش در خانواده و جامعه و هویت فرهنگی به‌معنای ارتباط با ریشه‌های قومی و ملی می‌شود. این میل به انسجام‌یابی، از نوجوانی و جوانی شروع می‌شود و اگر چالش‌هایش درست طی نشده باشد، به بحران هویت منجر می‌شود، جایی که فرد احساس سردرگمی می‌کند و نمی‌تواند خودش را مستقل از نظرات دیگران تعریف کند.

هویت‌مدار بودن، یعنی زندگی‌ات و برنامه‌هایش را بر پایۀ این میل و گرایش به حفظ انسجام شناختی و هیجانی پایدار بنا کنید، نه بر اساس فشارهای خارجی یا نقش‌های موقتی. این مسئله مستقیماً با انتخاب مقاصد و اهداف شما مرتبط است: وقتی هویت‌مدار باشید، اهدافتان را بر اساس ارزش‌های درونی شده انتخاب می‌کنید.

مثلا اگر هویت‌تان ریشه در اخلاق و رشد معنوی داشته باشد، مقاصدی مثل تحصیل برای کمک به جامعه یا ساختن روابط پایدار را دنبال می‌کنید. اما اگر هویت شما بر پایۀ هیجانات و قالب‌های ذهنی ناسازگار بنا شده باشد، اهداف شما از هم گسیخته و وابسته به تأیید و تعابیر محیط و افراد پیرامونتان می‌شود.

مانند دنبال کردن شهرت ظاهری یا مهاجرت بدون برنامه. در اسلام، هویت‌مدار بودن بخشی از معرفت نفس(شناخت خود) است که امام علی سلام الله علیه فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» (کسی که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت) یعنی شناخت خداوند از فیلتر شناخت خود شما تعبیر می‌شود. این شناخت، انتخاب اهداف را به سمت کمال انسانی هدایت می‌کند، نه فرار از واقعیت. حالا بیایید ببینیم برنامۀ «عشق ابدی» چطور این هویت را به سخره می‌گیرد و باعث فقدان اصالت در روابط انسانی می‌شود؟

«عشق ابدی» نه تنها مفهوم عشق، بلکه خودِ هویت را نیز به سخره می‌گیرد. در این برنامه، افراد برای بقا و جلب نظر، مجبور به تغییر مداوم خود، حذف بخش‌هایی از شخصیتشان و ایفای نقش‌های از پیش تعیین شده می‌شوند. این رویکرد، به ترویج نوعی فقدان هویت و از خودبیگانگی در میان شرکت‌کنندگان و بینندگان منجر می‌شود.

تظاهر و نقاب: شرکت‌کنندگان در برنامۀ عشق ابدی، اغلب مجبور به پوشیدن نقاب‌هایی هستند که با واقعیت وجودی آن‌ها فاصله دارد. رقابت برای جلب توجه، باعث می‌شود افراد، بخش‌هایی از خود را پنهان کرده و بخش‌های دیگر را به صورت اغراق‌آمیز نمایش دهند. این نمایش مداوم «چهره‌ای دیگر» باعث می‌شود فرد از حقیقت وجودی خود دور شده و در نهایت، نتواند رابطه‌ای صادقانه و مبتنی بر شناخت واقعی بنا کند.

از بین رفتن اصالت فرهنگی: در یک برنامه با مضمون «ایرانی»، انتظار می‌رود که هنجارها، ارزش‌ها و سبک زندگی ایرانی مورد توجه قرار بگیرد اما برنامۀ عشق ابدی با پذیرش و ترویج الگوهای غربی در پوشش، رفتار و حتی روابط، به‌نوعی به هجو هویت ایرانی دست می‌زند. این امر برای نسل جوان که هنوز در حال شکل‌گیری هویت خود است، بسیار خطرناک بوده و آن‌ها را به سمت پذیرش الگوهای بیگانه سوق می‌دهد، گویی که هیچ جایگاه اخلاقی و عقلانی‌ ندارند.

موفقیت و شناس بودن: در این برنامه، موفقیت یا حداقل بقا به شدت بر مدار ظاهر و مقبولیت ظاهری می‌چرخد. افرادی که توانایی «نمایش» بهتری دارند، یا ظاهری جذاب‌تر و مطابق با معیارهای برنامه دارند، شانس بیشتری برای دیده شدن و پیشرفت دارند. این رویکرد، ارزش‌های درونی، شخصیت و استعدادهای واقعی افراد را نادیده گرفته و معیار موفقیت را به سطحی‌ترین اندازۀ ممکن تقلیل می‌دهد.

پوچی روابط | نمایشی از تهی‌شدگی عاطفی

مجموعه این عوامل یعنی سخیف‌سازی عشق، تظاهر به شناس‌ بودن و هویت‌مدار بودن در نهایت منجر به پوچی روابط در برنامۀ عشق ابدی می‌شود. روابط شکل گرفته در این برنامه، عاری از عمق، صداقت و پایبندی لازم برای بقا در دنیای واقعی هستند؛ زیرا برای زندگی کردن دنیای واقعی جایی است که در آن شما نمی‌توانید با توهمات و نقاب با کسی تعامل برقرار کنید! چون در این‌ صورت آن‌ها به شما پاسخ متقابل خواهند داد و بعد این شما هستید که تأثیر و پیامد رفتارها و الواطی خود را بر زندگی خود می‌بینید!

روابط سطحی و زودگذر: همانطور که پیش‌تر اشاره شد، جنس روابط در برنامۀ عشق ابدی از نوع زودگذر و مبتنی بر هیجان لحظه‌ای است. این موضوع باعث می‌شود که افراد نتوانند تعهد بلندمدت را تجربه کنند و همواره در جستجوی گزینۀ بهتر(تنوع‌طلبی حیوانی) باشند. این چرخۀ معیوب، لذت واقعی شکل‌گیری یک رابطۀ پایدار و عمیق را از آن‌ها سلب می‌کند. ممکن است فردی بگوید هر کسی آزاد است که انتخاب کند چگونه می‌خواهد زندگی کند و شما حق ندارید آزادی را با حرف‌های کلیشه‌ای خودتان از ما سلب کنید.

پاسخ این است که آزادی الواطی و هرزه‌گرایی نیست! آزادی به آگاهی است. پس مراقب باشید که آزادی بی حد و حصر، نقاب و شکل و شمایل آزادی به خود گرفته و شما را به  مقصود نخواهد رساند و نتیجه‌ای جز پوچی و از خودبیگانگی نخواهد داشت، با چنین تعبیری می‌توان گفت از خودبیگانگی با پوچی پیوند ناگسستنی دارد.

شما در کدامین قسمت برنامۀ عشق ابدی اثری از آگاهی می‌بینید؟ کسانی که از آزادی دم می‌زنند و معرفت ندارند کشک می‌سابند. اصلاً اگر شما از آن‌ها بپرسید آزادی یعنی چه؟ نمی‌توانند بفهمند! به این مثال دقت کنید؛ یک حیوان آزاد است و ما هر جا رهایش کنیم و بخواهد می‌رود. آیا به نظر شما حالا این حیوان می‌فهمد آزادی یعنی چه؟ پس هر کاری را خواستن و انجام دادن آزادی نیست! آزادی گاهی به معنای انجام ندادن کاری است. آزاد کسی است که برخی کارها را انجام نمی‌دهد! آنجا که آگاهی نیست، آزادی هم نیست و آن‌جا که آگاهی هست، آزادی هم هست. خانم پرستو صالحی اینقدر یقه چاک نکنید معنای آزادی را بفهمید.

حال اینکه مخاطبان چگونه با این از خودبیگانگی همذات‌پنداری می‌کنند مسئلۀ دیگری است که بیانش از حوصلۀ این نوشته خارج است.

عدم وجود همدلی و درک متقابل: در رقابت تنگاتنگ برنامۀ عشق ابدی، فضایی برای همدلی و درک متقابل وجود ندارد. افراد، بیشتر به فکر پیروزی برای دستیابی به جایزۀ 30هزار دلاری خود هستند تا موفقیت در رابطۀ خود و یافتن عشقشان! اما شما به عنوان بیننده در حال مصرف الگوی رفتاری و هیجانی آن‌ها هستید! این رویکرد، باعث می‌شود که نیازهای عاطفی واقعی افراد نادیده گرفته شود و روابط شکل گرفته، فاقد پشتوانۀ حمایتی و عاطفی باشند، دقیقاً برعکس همان چیزی که در روابط متعهدانۀ پدر و مادرانمان دیدیم.

شکاف بین واقعیت و نمایش: مهم‌ترین عامل پوچی روابط در برنامۀ عشق ابدی، شکاف عمیق بین آنچه در برنامه نمایش داده می‌شود و واقعیت زندگی واقعی است. این روابط که در بستری مصنوعی و تحت فشار رسانه‌ای شکل گرفته‌اند، غالباً تاب تحمل سختی‌ها و چالش‌های زندگی واقعی را ندارند و به سرعت از هم می‌پاشند. این امر، پیامد مخربی بر نگرش جوانان نسبت به ازدواج و روابط پایدار دارد.

نمایشی از بیماری‌های روانی و هیجانی | آینه شکسته ارزش‌ها

در این قسمت به شکل عمیق‌تری به رصد نمونه‌های عینی در سطح زبان، سبک زندگی، احترام‌زدایی از مفاهیم اصیل انسانی و اختلاط شعارهای شبه‌معنوی با بی‌بندوباری خواهیم پرداخت. برنامۀ عشق ابدی روابط غیرواقع‌بینانه به چالش‌های زندگی مشترک را ترویج می‌دهد و بستری برای نمایش انواع بیماری‌های روانی و هیجانی فراهم می‌آورد که خود، حاصل فروپاشی معنایابی اصیل انسانی در زندگی است.

اختلاط شعارهای شبه‌معنوی با بی‌بندوباری | تزویر و ریا

یکی از شیوه‌های فریبندۀ برنامۀ عشق ابدی برای جذب مخاطب و توجیه رفتارهای غیراخلاقی، استفاده از پوشش معنویت یا ارزش‌های والا در کنار نمایش بی‌بندوباری است. این رویکرد مصداق تزویر و ریا است که دو روی یک سکه هستند و به تقدس‌زدایی از مفاهیم معنوی و دینی نیز منجر می‌شود.

استفاده از واژگان دینی و معنوی در بستری غیرمتعارف: گاهی شاهد استفاده از عباراتی مانند تقدیر، قضا و قدر، خداوند یا عشق الهی در میان گفتگوهایی هستیم که حول محور روابط جنسی، خیانت و فریبکاری می‌چرخد. این اختلاط باعث می‌شود که این مفاهیم در اذهان عمومی با رفتارهای غیراخلاقی پیوند بخورند و معنای حقیقی خود را در ذهن مخاطب از دست بدهند که این دقیقاً همان‌ چیزی است که دشمن می‌خواهد. شما فکر می‌کنید دشمن به هر چه می‌خواهد می‌رسد یا توان انجام دادنش را دارد؟ مثلا اگر بخواهد تمام ایرانی‌ها را به‌وسیلۀ بمب اتم به قتل برساند، می‌تواند؟

مگر می‌شود هویت و روح انسان ایرانی که تاریخش، فرهنگش، اشعار و ادبیاتش که سال‌ها متأثر از اسلام بوده را با بمب اتم از میان برداشت؟ ایران را هیچ‌زمان با بمب نمی‌توان از بین برد اما آگاه باشید با جنگ نرم می‌شود روح و اصالت شما را دزدید و جنگ نرم دقیقاً همین است که شما از پیشینۀ فرهنگی، اخلاقی و دینی خود دست‌ بردارید و غافل شوید!

توجیه رفتارهای غیراخلاقی با عناوین ظاهری: شرکت‌کنندگان، گاهی رفتارهای نادرست خود را با ظاهرسازی‌های معنوی یا اخلاقی توجیه می‌کنند. مثلاً ممکن است ادعا کنند که ازدواج، هدف نهایی آن‌ها است، در حالی که تمام رفتارشان در برنامه، مبتنی بر رقابت ناسالم و جلب توجه است. این هدف‌گذاری ظاهری، ماهیت واقعی برنامه و افراد را پنهان می‌کند.

مفهوم‌سازی مجدد عشق در چارچوب روحانی: در نگاه سطحی برنامه، گاهی ارتباط عمیق یا پیوند روحی به شکلی وارونه تعریف می‌شود. این پیوند روحی اغلب به‌معنای کشش جنسی یا همدلی در لذت‌گرایی تقلیل می‌یابد و از معنای واقعی خود که رشد معنوی و همدلی در سختی‌های واقع‌گرایانۀ زندگی است دور می‌ماند.

آیا گمان کردید که تمام ابعاد یک رابطۀ واقعی را به شما نشان داده‌اند که بر سر آن در دانشگاه‌ها گفت‌وگو می‌کنید و زمان خود را پای آن به اتلاف می‌رسانید؟ از خودتان بپرسید که اصلاً رابطه در این برنامه روی چه مبنایی بنا شده که بخواهد واقعیت‌های زندگی مشترک را به شما معرفی کند.

احترام‌زدایی از رفتار انسانی| توهین به کرامت

برنامۀ عشق ابدی به شکلی سازمان‌یافته، به احترام‌زدایی از مفاهیم اصیل انسانی مانند عشق، ازدواج، خانواده و حتی خودِ انسان، دامن می‌زند. این رویکرد، آسیب‌های جدی به ساختار فرهنگی و اجتماعی وارد می‌کند.

ازدواج به مثابه قرارداد موقت: برنامه، مفهوم ازدواج را از پیمانی مقدس و پایدار، به قراردادی موقت و با قابلیت فسخ زودهنگام تقلیل می‌دهد. شرکت‌کنندگان، با معیارها و پیشینه‌های نادرست وارد این قرارداد می‌شوند و به همان سادگی نیز از آن خارج می‌گردند. این، ارزش نهاد خانواده را که بر پایۀ تعهد و مسئولیت‌پذیری بنا شده خدشه‌دار می‌کند. تا به حال لذت تجربۀ اصیل احساس مسئولیت‌پذیری و تعهد را تجربه کردید؟ گمان می‌کنید برنامۀ عشق ابدی قرار است با این پیشینه‌هایی که تا به الآن مرور کردیم این احساس ناب را به شما ببخشد؟ اصلاً چنین چیزی در این برنامه ممکن است؟

توهین به کرامت انسانی از طریق قضاوت‌های خودخواهانه: شرکت‌کنندگان، پیوسته مورد قضاوت‌های بیرونی توسط یکدیگر قرار می‌گیرند. این قضاوت‌ها بر اساس رفتار و امتیاز کسب شده در برنامه و مقبولیت در میان دیگر شرکت‌کنندگان است. شما نظر بدهید؛ آخر مگر می‌شود میان جمعی از انسان‌های خودخواه و کوته‌فکر مقبولیتی کسب کرد؟ این رویکرد، کرامت انسانی را مورد هتک قرار داده و افراد را به سمت خودقضاوت‌گری بیمارگونه سوق می‌دهد.

کما اینکه ما در خود قسمت‌های متوالی برنامه نیز نظاره‌گر این خودقضاوت‌گری و دگرقضاوت‌گری بیمارگونه توسط شرکت‌کنندگان هستیم که این امر به صورت مداوم تنش و پرخاشگری(چه در زنان و چه در مردان) را در ارتباط آن‌ها با یکدیگر برمی‌انگیزاند. آخر این‌ها چگونه می‌خواهند نمایندۀ به‌دست آوردن عشق ابدی باشند؟ این عشق بی‌ریشه است!

تقلیل روابط خانوادگی به درام: در نسخه‌های خارجی این برنامه، گاهی شاهد دخالت خانواده‌ها و نمایش درام‌های خانوادگی برای افزایش هیجان برنامه هستیم. این رویکرد، فضای خصوصی خانواده را به صحنه‌ای برای سرگرمی تبدیل کرده و به حریم شخصی و روابط عاطفی درون خانواده توهین می‌کند. همین اتفاق در برنامۀ عشق ابدی نیز برای شرکت‌کنندگان جدیدی که در اواسط برنامه پا به جزیره می‌گذارند می‌افتد. فرض کنید رضایت داده‌اید همسرتان یا نامزدتان برای جذب مخاطب و بلاگری پربازدید به عشق ابدی برود اما ناگهان متوجه می‌شوید او دیگر تمایلی ندارد نامزد شما باشد!

نمایش انواع بیماری‌های روانی و هیجانی | اضطراب، افسردگی و خودشیفتگی

برنامۀ عشق ابدی، به دلیل فشار روانی، رقابت شدید و عدم ثبات در روابط، بستری مناسب برای بروز و نمایش انواع بیماری‌ها و امراض روانی و هیجانی فراهم می‌آورد. این نمایش، اگرچه ممکن است برای برخی بینندگان جذاب باشد(جذابیت طرحواره‌ای)، اما در واقع نشان‌دهندۀ عمق بحران روانی است که این برنامه در شرکت‌کنندگان خود ایجاد می‌کند.

اضطراب و ناامنی مزمن: رقابت دائم برای جلب توجه، ترس از طرد شدن و عدم قطعیت در روابط، باعث ایجاد اضطراب و ناامنی مزمن در شرکت‌کنندگان می‌شود. این اضطراب، اغلب به صورت رفتارهای عصبی، بی‌ثباتی هیجانی و افکار وسواسی بروز می‌کند.

افسردگی ناشی از عدم پذیرش: افرادی که در این برنامه مورد پذیرش قرار نمی‌گیرند یا شکست می‌خورند، دچار احساسات شدید ناامیدی، غم و افسردگی می‌شوند. این احساسات، غالباً به دلیل اتکا به تأیید بیرونی و خودارزش‌گذاری مبتنی بر مقبولیت در برنامه تشدید می‌شود

مطالعۀ بیشتر در مورد حوزۀ دگرجهتمندی در رسانه‌ها

ترس از قضاوت و انطباق اجباری: ترس دائمی از قضاوت شدن، باعث می‌شود شرکت‌کنندگان، خود را با معیارهای برنامه و انتظارات دیگران «منطبق» کنند. این انطباق اجباری، خلاقیت، اصالت و فردیت را سرکوب کرده و روحیه‌ای «مطیع» و «بی‌اراده» پرورش می‌دهد.

خودشیفتگی و نمایش‌درمانی: بسیاری از شرکت‌کنندگان برنامۀ عشق ابدی، ویژگی‌های بارز خودشیفتگی را از خود نشان می‌دهند. نیاز به توجه مداوم، خودبزرگ‌بینی و تمایل به نمایش و درخشش مداوم خود از جمله این ویژگی‌ها است. برنامه، با فراهم کردن فرصت برای درخشیدن، این ویژگی‌های خودشیفتگی را تقویت می‌کند. اما این تقویت به ایدۀ مدلینگ نیز دامن زده! زمانی که فردی سعی کرده در نظر دیگران بدرخشد، دیگر در زندگی واقعی سعی نخواهد کرد که واقعا دستاوردی کسب کند و واقعاً هم بدرخشد! چون او چیزی که می‌خواسته را به دست آورده! یعنی تایید و جلب نظر دیگران.

مطالعۀ بیشتر در مورد استحقاق و بزرگمنشی در رسانه

وابستگی عاطفی و رفتارهای سمی: در نتیجۀ فشارها و ناامنی‌های موجود، شاهد شکل‌گیری وابستگی‌های عاطفی ناسالم و رفتارهای سمی بین شرکت‌کنندگان هستیم که دائماً زیرآب یکدیگر را در جمع باقی شرکت‌کنندگان می‌زنند. «کافی است رابطۀ من با تو تمام شود یا تو کاری بکنی که مرزهای رابطۀ من را با تو تهدید کند تا من تمام رازها و عیب‌های تو را فاش کنم» شما پاسخ دهید که این مسئله اگر کنترل‌گری بیمارگونه نیست پس چیست؟ شما چه احساسی پیدا می‌کنید اگر کسی چنین بازی روانی را با شما در رابطه‌تان راه بیندازد و همین الگو را تکرار کند؟

این وابستگی‌های اضطرابی که بر پایۀ نیاز به تأیید و ترس از تنهایی بنا شده‌اند، به جای عشق، بیشتر شبیه به نوعی مکیدن انرژی روانی طرف مقابل هستند. برنامۀ عشق ابدی چنین رفتار و وابستگی عاطفی سمی‌ را به عنوان الگوی رفتاری برای روابط عاشقانۀ با جنس مخالف تبلیغ می‌کند

مطالعۀ بیشتر در مورد کنترل‌گری بیمارگونه

تصور کنید زبانی که روزی با شعرهای سعدی و حافظ بال می‌گرفت، حالا در چنگال الفاظ سخیف جنسی و بی‌معنا اسیر شده؛ آیا این همان میراثی است که می‌خواهیم به فرزندانمان بسپاریم؟ البته که ضرورت و نگرانی این جملات را تنها کسی متوجه می‌شود که توانسته با ادبیات اسلامی و تاریخی خودش انس گرفته باشد و هویتش را با پیام‌های پوچ امروز رسانه‌ها پر نکرده باشد!

در این برنامه افراد از واژه‌های مختلف وارداتی انگلیسی استفاده می‌کنند که این واژگان با خود فرهنگ جدیدی را می‌آورند و البته در ادامه باعث می‌شوند در صورت تداوم، زبان فارسی را دچار خدشه کرده و کم‌کم در گذر زمان پس از زخمی کردن این زبان، ارتباط نسل جدید را با میراث ادبی و حکمی قدیم قطع کنند. البته که ضرورت و نگرانی این جملات را تنها کسی متوجه می‌شود که توانسته با ادبیات اسلامی و تاریخی خودش انس گرفته باشد و هویتش را با پیام‌های پوچ امروز رسانه‌ها پر نکرده باشد!

برنامۀ عشق ابدی، برای جذب مخاطبان جوان و ایجاد حس نزدیکی و هم‌ذات‌پنداری، اغلب به زبان ساده و گاهی مبتذل روی می‌آورد؛ برای نمونه، به جای کاوش در ارزش و معنای واقعی تعهد در روابط، شاهد تکرار عباراتی مانند «تو مال منی» هستیم. حالا بیایید کمی تأمل کنیم: این عبارت که در نگاه اول ممکن است عاطفی به نظر برسد، در واقع مفهوم مالکیت را وارد روابط می‌کند؛ انگار که یک فرد می‌تواند «صاحب» دیگری باشد اما آیا روابط سالم بر پایه چنین ایده‌ای شکل می‌گیرند؟ در روابط پایدار، تعهد بیشتر دربارۀ همراهی و همدلی متقابل است نه مالکیت یا کنترل! شما حتی خودتان هم مال خودتان نیستید و دست‌پروردۀ همین اندیشه‌های سخیف غربی هستید!

این برنامه با تکرار چنین عباراتی، فرصتی برای بررسی عمیق‌تر فراهم نمی‌کند و کلمات را به ابزارهایی برای هیجان لحظه‌ای تبدیل می‌کند. این رویکرد زبان را به «نشانه‌های خالی» تقلیل می‌دهد؛ زمانی که کلمات معنای اصیلشان را از دست می‌دهند و فقط نقش ایجاد هیجان یا درام را ایفا می‌کنند.

تصور کنید اگر در زندگی واقعی، به جای گفتگوی معنادار دربارۀ آینده مشترک، فقط به چنین عبارات سطحی بسنده کنیم؛ آیا این به تقویت روابط کمک می‌کند یا فقط توهم نزدیکی ایجاد می‌کند؟ با بررسی دقیق‌تر، می‌بینیم که این سبک زبانی، عمق بیان را کاهش می‌دهد و مخاطبان را از ابزارهای زبانی غنی برای توصیف احساسات واقعی محروم می‌سازد.

و این یعنی به جای تشویق به‌تحلیل و تفکر عمیق، برنامه بر تکرار عبارات و شعارهای سطحی تکیه دارد. عباراتی مثل عشق ابدی که مدام تکرار می‌شوند اما هیچ عمقی ندارند. شرکت‌کننده‌ها در قسمت‌های مختلف، جملاتی کلیشه‌ای مانند «من عاشقتم» یا «تو بهترینی» را بدون زمینۀ واقعی تکرار می‌کنند که این امر زبان را از ابزاری برای بیان اندیشه به مجموعه‌ای از عبارات بی‌معنا تبدیل می‌کند.

از منظر علم ادبیات این مسئله شبیه به شعار دادن‌ها در رسانه‌های پوپولیستی است، جایی که تکرار(مانند تکنیک‌های تبلیغاتی جوزف گوبلز) جای استدلال را می‌گیرد و ذهن مخاطب را شرطی می‌کند. کما اینکه در برنامۀ عشق ابدی، این تکرارها تنش را افزایش می‌دهند؛ مثلاً وقتی یک شرکت‌کننده بارها «تو خیانتکاری» را فریاد می‌زند، بدون اینکه به ریشۀ مشکل بپردازد.

فکر می‌کنید این تکرارها واقعاً به درک عشق کمک می‌کنند یا فقط هیجان کاذب ایجاد می‌کنند و زبان را مسموم؟ آخر این‌ها چگونه می‌خواهند الگویی برای گفتگوی معنادار باشند؟ این زبان مثل همان عشق بی‌ریشه است!

نسل جوان که بیشترین مخاطبان این برنامه‌ها هستند، تحت تأثیر این زبان قرار می‌گیرند و آن را در گفتار روزمره‌شان وارد می‌کنند؛ نتیجه‌اش غنی‌زدایی تدریجی از زبان فارسی و کاهش توانایی بیان فعال مفاهیم و هیجانات است. بیننده‌های نوجوان و جوان، عبارات عامیانه برنامه را تقلید می‌کنند، این برنامه به سرمایۀ زبانی نسل جوان آسیب می‌زند، تصور کنید یک جوان که ساعت‌ها برنامه را تماشا کرده، حالا در بحث‌های جدی فقط به شعارها پناه می‌برد.

آیا این همان آینده‌ای است که برای زبان مادری‌مان می‌خواهیم؟ شما چه احساسی پیدا می‌کنید اگر ببینید فرزندان‌تان با چنین زبانی بزرگ شوند و از مهارت بیان کنترل شدۀ خشم و هیجاناتش دور بمانند؟ این مسمومیت، بحران زبانی واقعی است و برنامۀ عشق ابدی آن را تبلیغ می‌کند.

قبلی مروری بر مبانی و اصول مقاومت اسلامی
بعدی غزه: چکاد شجاعت، آذرخش خشم، تجلی تحسین

مطالب مرتبط

۱۴۰۴-۰۹-۰۳

نگاهی به فیلم انتخابی اسرائیل برای اسکار

ادامه مطلب
پرده‌برداری از جنایات صهیونیست‌ها در مستند شبکه ITV انگلیس | پروتکل پشه چیست؟

۱۴۰۴-۰۹-۰۲

پرده‌برداری از جنایات صهیونیست‌ها در مستند شبکه ITV انگلیس | پروتکل پشه چیست؟

ادامه مطلب
نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick 2022

۱۴۰۴-۰۹-۰۲

نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick 2022

ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو در مطالب سایت
جستجو برای:
آرشیو مطالب
  • آذر ۱۴۰۴ (۴)
  • آبان ۱۴۰۴ (۲۵)
  • مهر ۱۴۰۴ (۲۴)
  • شهریور ۱۴۰۴ (۵۰)
  • مرداد ۱۴۰۴ (۳۳)
  • تیر ۱۴۰۴ (۲۶)
  • خرداد ۱۴۰۴ (۱۹)
  • اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱۱)
  • فروردین ۱۴۰۴ (۱۵)
  • اسفند ۱۴۰۳ (۲۱)
  • بهمن ۱۴۰۳ (۲۳)
  • دی ۱۴۰۳ (۱۹)
  • آذر ۱۴۰۳ (۲۹)
  • آبان ۱۴۰۳ (۲۰)
  • مهر ۱۴۰۳ (۳۱)
  • شهریور ۱۴۰۳ (۱۵)
  • مرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
  • تیر ۱۴۰۳ (۱۱)
  • خرداد ۱۴۰۳ (۱۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۳ (۱۳)
  • فروردین ۱۴۰۳ (۱۶)
  • اسفند ۱۴۰۲ (۱۷)
  • بهمن ۱۴۰۲ (۱۸)
  • دی ۱۴۰۲ (۹)
  • آذر ۱۴۰۲ (۵)
  • آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
  • مهر ۱۴۰۲ (۳۴)
  • شهریور ۱۴۰۲ (۳)
  • مرداد ۱۴۰۲ (۱۵)
  • تیر ۱۴۰۲ (۱۰)
  • خرداد ۱۴۰۲ (۳۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۲ (۳۵)
  • فروردین ۱۴۰۲ (۱۳)
  • اسفند ۱۴۰۱ (۵۳)
  • بهمن ۱۴۰۱ (۷)
  • دی ۱۴۰۱ (۱)
  • تیر ۱۴۰۱ (۷)
نوشته‌های تازه
  • نگاهی به فیلم انتخابی اسرائیل برای اسکار
  • پرده‌برداری از جنایات صهیونیست‌ها در مستند شبکه ITV انگلیس | پروتکل پشه چیست؟
  • نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick 2022
  • بزرگترین جشنواره مستند جهان(IDFA) اسرائیل را تحریم کرد
  • بلک فرایدی دیجیکالا و تبلیغ صرافی تبدیل
آخرین دیدگاه‌ها
  • بهنام در کاملترین زندگینامه شهید امیرحسین فقهی | مهندس هسته‌ای
  • پژوهشگر در زندگینامه سردار غلامعلی رشید | کاملترین زندگینامه از نابغۀ جنگ
  • محقق در زندگینامه استاد محمد حسین فرج نژاد
  • سعید محمدزاده در زندگینامه سردار غلامعلی رشید | کاملترین زندگینامه از نابغۀ جنگ
  • آرزومند شهادت در سردار امیرعلی حاجی زاده | کامل‌ترین بیوگرافی
محصولات
  • نشریه تخصصی تیه نشریه تخصصی تیه شماره 1
    نمره 4.00 از 5

    تومان 110.000
  • کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی در سینما کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی در سینما
    تومان 250.000
  • کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
    تومان 240.000
  • دوره آموزش تصویربرداری دوره آموزش تصویربرداری (عکاسی و فیلمبرداری)
    تومان 800.000
  • دوره جامع مستندسازی دوره جامع مستندسازی
    تومان 1.000.000
  • کتاب بازنمایی الگوی شخصیت مرد و زن کتاب بازنمایی الگوی شخصیت مرد و زن در سینمای ایران
    تومان 260.000
  • درباره استاد فرج نژاد مجله خردورزی | درباره استاد فرج نژاد
    تومان 110.000
  • مجله خردورزی مجله خردورزی | سیره استاد فرج نژاد
    تومان 110.000
  • کتاب فقه رسانه و فضای مجازی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    تومان 320.000
  • دوره اسطوره‌های صهیونیستی در سینما دوره اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
    نمره 5.00 از 5

    تومان 500.000
سایت استاد فرج نژاد

مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد در سال ۱۴۰۱ فعالیت خود را در زمینۀ تربیت نیروهای رسانه‌ای دشمن‌شناس انقلابی آغاز کرد. این مؤسسه به یاد مرحوم استاد دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، نامگذاری شده است. استاد فرج‌نژاد طلبۀ جهادی دشمن‌شناس و استاد مبرز سواد رسانه‌ای بود که به چندین زبان تسلط داشت و صدها شاگرد در حیات کوتاه اما پربرکت خود تربیت کرد.

دسترسی سریع
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • رهگیری خرید
نماد اعتماد الکترونیک
شبکه های اجتماعی
icon--white Telegram-plane Instagram ویراستی سایت استاد فرج نژاد حساب توییتر استاد فرج نژاد حساب ایتا سایت استاد فرج نژاد Youtube

قم، خیابان بسیج (هنرستان)، جنب خیابان شهید تراب نجف‌زاده، مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد

ورود
استفاده از شماره تلفن
آیا هنوز عضو نشده اید؟ ثبت نام کنید
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ ورود به سیستم