معرفی کتاب درام و دردسر

نویسنده: سیدمحمدمهدی موسوی
«درام و دردسر»؛ بازخوانی مبانی معرفتی سریال پایتخت
کتابی برای تحلیل دقیقتر و عمیقتر سریال «پایتخت»
نمایشگاه کتاب سال گذشته بود که موفق به خرید کتاب «درام و دردسر» شدم که البته یک سال قبلترش یعنی سال ۱۴۰۲ به همت انتشارات «راهیار» و به قلم «نعمت الله سعیدی» به زیور طبع آراسته شده بود.
عکس و طرح جلد نشریه بیهیچ ادلۀ دیگری گواه از آن دارد که صحبت از سریال «پایتخت» است و عنوان جالب توجه کتاب نیز اجمالاً حاکی از آن است که با قلم و اثری به نسبت متفاوت مواجه هستیم.
تحلیل 6 فصل سریال در 9 فصل کتاب | معرفی کتاب درام و دردسر
«درام و دردسر» کتابی است افزون بر پانصد صفحه که در قالب نُه فصل به تحلیلی معرفتی دربارۀ شش فصل مجموعه پایتخت بر اساس مبانی زیباییشناسی دینی می پردازد و توضیح بیشتر هم این که طبعاً بحثی از فصل هفتم این سریال در کتاب وجود ندارد و چه خوب بود که در چاپهای جدیدتر نگاه تحلیلی به فصل اخیر نیز به حجم کتاب افزوده شود تا به این طریق، مخاطب بیشتر و بهتر با رویکرد نوینِ سازندگان «پایتخت» آشنا شود.
یکی از ویژگیهای این کتاب آن است که صرفاً نگاه انحصاری به سریال پایتخت از منظر فرمی و یا حتی محتوایی ندارد چرا که نویسنده در لابلای تحلیل شناختی و معرفتی سکانسهای مهم فصول مختلف سریال، اشاراتی صریح و بیپرده هم به برخی فیلمها و حتی سریالهای ایرانی و خارجی دارد تا آنجا که دربارۀ سریال «بریکینگ بد» و البته برخی فیلم های سینمای ایران همچون «متری شیش و نیم» و «ابد و یک روز» در همان فصل نخست مینویسد: «در سریال بریکینگ بد شخصیتی را داریم که اتفاقاً وقتی متوجه میشود به مرگ نزدیک شده است نهتنها «توبه» و تلاش برای کار خیر نمیکند بلکه شروع به بزهکاری و قتل و گناه میکند. تازه متوجه میشود که حتی عشق به همسر و فرزند نیز تنها با میزان پول معنا پیدا میکند؛ هدفی که استفاده یا سوءاستفاده از هر ابزاری را توجیه میکند. در این سریال، هنک باجناق قهرمان داستان پلیس است. ساده ترین و بدیهیترین تعریف پلیس چیست؟ نیرو و مأمور اجرای قانون در جامعه و نماینده حکومت و حاکمیت بین شهروندان. بزرگترین لحظات تراژیک این درام آنجاست که همین نیروی پلیس ناخواسته و به اجبار در مقابل قهرمان اصلی قرار میگیرد یا اگر دقیقتر بگوییم فقط در سکانسها و ماجراهایی که نهایتا باعث رویارویی قهرمان داستان و این نیروی پلیس نماینده قانون و حاکمیت میشود ما به عنوان مخاطب ممکن است به جای همدلی با مستر وایت با هنک به همدلی بیشتری برسیم.
همین تصاویر و مضامین را مقایسه کنیم با فیلمی مثل «متری شش و نیم». در این فیلم معلوم نیست «پلیس» مأمور قانون است یا خودش قربانی آن. قاضی به کمترین بهانه ممکن است نیروهای پلیس را بازداشت و محکوم کند. اصلاً معلوم نیست صمد افسر مبارزه با مواد مخدر قهرمان داستان است یا ناصر خاکزاد، قاچاقچی اعدامی با بازی نوید محمدزاده. اینجا اعدام سرکردۀ باند مواد مخدر، شبیه «شهید» و قربانی مشکلات و کاستیهای جامعه بهتصویر کشیده میشود و آنجا مرگ یک پلیس مبارزه با مواد مخدر، اینجا برای پیدا کردن سرنخ باید «گُله» به گُله معتاد و قاچاقچی را دستگیر کرد و آنجا «آدم به آدم». اینجا از قاچاقچی و مصرفکننده و پلیس و قاضی انگار واقعاً هیچ فردی مقصر نیست و همگی قربانی حاکمیت قوانینی ناکارآمد و جامعهای بیرحم هستند؛ اما در «بریکینگ بد» دقیقاً برعکس افراد استثنایی مقصر هستند. نهایتاً اینجا صمد به عنوان مأمور قانون هرقدر هم که از خود نبوغ و فداکاری نشان بدهد در انتهای داستان به نقطهای میرسد که بعد از این حتی باید از سایۀ خودش هم بترسد؛ شخصیتی فرصتطلب، ترسو، توسری خور و ناخوشایند اما هنک در کمال خونسردی و آرامش به چشمهای قاتل خود خیره میشود و به استقبال مرگ میرود.
در فیلمی مثل «ابد و یک روز» هم نهایتاً گویی تمام آدمها بیتقصیرند و همگی قربانی اوضاع جامعهای هستند که نقشی در ایجاد آن نداشتهاند؛ جامعه و محیطی بهشدت ناامیدکننده که جوانی آدمها را تباه و مجبورشان میکند برای حداقلیترین امکانات سادۀ زندگی دست به هر کار غیرقانونی و غیراخلاقی بزنند.»
پوچی پیچیده و جدال گفتمانی
سعیدی، همچنین در بخشهایی از کتاب به مباحث گفتمانی نیز ورود پیدا میکند و به بهانه تهاجم فرهنگی و نوع رویکرد هالیوود در این زمینه به نکتۀ مهمی اشاره میکند :«بنیادیترین تضاد و اختلاف انسانها و تمدنها با یکدیگر، رقابت بر سر توان تعریف کردن دنیا و جهان هستی است» و البته در ادامه از «پوچی پیچیده» در بسیاری از آثار آمریکایی و غربی سخن به میان میآورد و در همین زمینه مینویسد: «انگار کارگردانهای سینما بیشتر از هر هنرمند دیگری فرصت دخل و تصرف در ذهن مخاطب را نیز پیدا میکنند، یعنی در عین حالی که به مخاطب میگویند چه چیزی را ببین، برایش تعیین میکنند که چگونه ببین. همین ویژگی باعث شده سینما یکی از قویترین رشتههای هنری برای بازتاب سوبژکتیویته و ابژکتیویته فلسفی باشد.
آیا بعد از پایان ساخت فیلم این فرصت اخیر دیگر وجود ندارد؟ پاسخ اجمالی: خير حالا نقد هنری نیز ممکن است مداخلههای اساسی داشته باشد؛ به دو صورت اول عوض کردن معنا یا تحمیل معنی جدید به فیلم؛ و دوم کشف و ضریب دادن و آشکار کردن چنین معناهایی؛ حالت نخست، همان تداوم ذهنیتگرایی تا نهیلیسم و پوچگرایی است.»
ماهیهای بزرگ، ماهیهای کوچک را میخورند!
در جای دیگری از کتاب، نویسنده ضمن نقد مکاتب لیبرالیسم و سوسیالیسم از منظر بحث جمعگرایی یا فردگرایی تأکید میکند:« قطب سوسیالیسم اساساً بر مبنای تضاد با فردگرایی در لیبرالیسم شکل گرفته است؛ در صورتی که اگر دقت کنیم در قطب لیبرالیسم اقتصاد و فرهنگ بیشتر محوریت دارند. لیبرالیسم در رویکرد سیاسی، ذاتاً همان شکل تغییر یافتۀ آنارشیسم و هرج و مرج است؛ همان رویکردی که در اقتصاد ماهیهای بزرگ به راحتی میتوانند ماهیهای کوچک را بخورند؛ ماهیهای کوچکی که البته آزادند قبل از خورده شدن توسط ماهیهای بزرگ تر هم جنسگرایی کنند؛ اما حق ندارند با هم نوع خود متحد شوند. دقیقاً بر همین اساس است که تا مدتها تمام انقلابهای سیاسی جهان، ماهیتی مارکسیستی و سوسیالیستی داشتهاند.
الغرض سریال پایتخت ۳ همان قدر فردگرایی لیبرالیسم را به چالش میکشد که از سویی دیگر، سوسیالیسم را. ماهیت اصلی داستان کاملاً مبتنی بر جمعگرایی است اما مثلاً شاید کوچکترین اشارهای به مفهوم طبقات اجتماعی در بستر مارکسیستی آن ندارد مثلاً در جای جای داستان میبینیم که نهاد دولت توسط پلیس انتظامی راهنمایی و رانندگی، مأمور شهرداری، مأمور اماکن و مأمور بیمه در مسائل شخصی قهرمانان داستان دخالت دارد. اجتماع در مسائل شخصی نقی و ارسطو دخالت میکند و میخواهد آشتی شان بدهد، نقی و باقی افراد خانواده در ازدواج ارسطو دخالت دارند…»
غایتِ دوگانهسازیهای کاذب چیست؟!
یکی از ویژگیهای «درام و دردسر» نوع رویکرد نویسنده به مباحث معرفتشناختی است و این که متکی به آموزههای دینی به روایت حقیقت آثار هنری خصوصاً فیلم و سریال سالهای اخیر اهتمام دارد.
در فصل پایانی کتاب، نویسنده از همین منظر به نکتۀ مهمی اشاره کرده و مینگارد:«کار اصلی تمامی شیاطین «وسوسهگری» و اغواست. وسوسه یعنی ایجاد گرایش و پرسشهایی که کاذب و دروغ هستند. گفتوگوهای ما یا الهی است یا شیطانی، اگر سؤالها کاذب باشند دیگر بعد از آن بسیار بعید است که متفکر، متوجه پاسخهای غلط شود!
نخستین تبعات این ماجرا، شکل گرفتن دوگانههای کاذب است؛ دوگانههای کاذبی چون سنت یا مدرنیته، ذهنیت یا عینیت، دنیا یا آخرت، فردگرایی یا جمعگرایی، فرمگرایی یا محتواگرایی، آزادی بیان آری یا نه، ایدئولوژی آری یا نه، مذاکره آری یا نه، آزادیهای جنسی آری یا نه و دهها صورت مسئلهای که بر اساس پرسشی کاذب یا حتی ابلهانه شکل گرفتهاند! به همین دلیل خیلی وقتها اصلاً معلوم نیست چطور ممکن است یک عده با طرح بحث سنت و مدرنیته مخالفان خود را مخالفان با توسعهیافتگی معرفی کنند یا چطور ممکن است در کشوری چهل سال آزادی بیان وجود نداشته باشد؛ اما اجازه دهد این همه اعتراض به نبود آزادی، بیان آزادانه مطرح شود؟! پرسش کاذب آزادی بیان آری یا نه به جای آزادگی یا سرسپردگی یا کدام ابلهی ممکن است به جای پاکدامنی یا فحشا سؤالش این باشد که رابطه جنسی آری یا نه؟
الغرض پرسش از ذهنیت یا عینیت به جای واقعیت یا توهم همان قدر کاذب است که «مذاکره؛ آری یا نه به جای سازش یا مقاومت یا دوگانه «فرم یا محتوا» به جای تقوا یا اغوا در هنر یا فردگرایی آری یا نه، به جای اشرافیتطلبی آری یا نه؛ «دمکراسی» یا «دیکتاتوری در عالم سیاست نیز شکل کاذب صورت مسئله عدالت یا ظلم بوده است. دمکراسی یا دیکتاتوری، ساختارهایی از شکل حکومت هستند که هدف و آرمانشان باید رسیدن به عدالت باشد. بنابراین دمکراسی مطلوب ذاتی نیست بلکه فقط پیشنهاد نوعی ساختار و روش برای شکل حکومت است. دلیل این امر این است که وقتی صحبت از ساختار میشود صورت مسئله اصلی سیاست تبدیل میشود به نظم یا هرج و مرج و سپس «امنیت» یا نبود امنیت و سپس صلح یا جنگ وقتی همین طور، حجم صورت مسئلههای کاذب اضافه میشود گاهی حتی اجازه نمیدهد به صورت مسئلههایی چون نتیجهگرایی و تکلیفگرایی برسیم»
و در نهایت در پایان کتاب شاهد تصاویری هستیم از فصول یک تا شش سریال که در کنار هر تصویری، توضیحی نوشته شده که نشاندهنده رویکرد نویسنده به محتوا و فرم این اثر است و از این حیث مخاطب با نوع نگاه و جهان بینی نویسنده بیشتر آشنا میشود.
مطالب مرتبط
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
نقد جالبی بود وطبق معمول صهیونیسم به صورتی نرم به جامعه ی ایران نفوذ کرده ومی کندوجامعه باید برای این نفوذ عملی انجام دهدکه اگرندهد بشود آن چیزی که نباید بشود!!!!!!!!!!! 😵