شکوهیانراد: روایت فروپاشی سامانههای دشمن از دل میدان | گزارش پیشنشست چهارم همایش دشمنشناسی

استاد شکوهیانراد در پیشنشست چهارم سومین همایش ملی دشمنشناسی و مقاومت با عنوان «جبهۀ حقیقت در برابر جبهۀ افسانه؛ آیندهٔ جنگ ایران و اسرائیل»، سخنان خود را با سورۀ«اذا جاء نصر الله و الفتح» آغاز کرد و تاکید کرد که این نشست در امتداد تفکر شهید بزرگوار محمدحسین فرجنژاد و مبتنی بر جهانبینی توحیدی، خصوصاً در حوزهٔ دشمنشناسی است.
وی بیان کرد که شهید فرجنژاد، نقطۀ کانونی دشمنشناسی را قدرت نرم و شناخت عمیق نسبت به اهل ایمان و مسئله یهود میدانست و مثال زد که بسیاری از آثار ایشان با این نگرش تألیف شده است. وی افزود که راهاندازی همایش ملی دشمنشناسی و مدرسۀ استاد فرجنژاد حرکتهایی ارزشمند برای ترویج این نگاه کلان به موضوع دشمنشناسی محسوب میشود.
توان دفاعی ایران و تغییر معادلات بازدارندگی
آقای شکوهیانراد گفت که اتفاقات مهم دیروز و اعلام توقف موقت پس از دوازده روز درگیری که توسط دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملی اعلام شد، مردم را با دوگانهها و سؤالات اساسی روبهرو کرده است. وی طرح این سؤالات را فرصتی برای تحلیل عمیق جامعهٔ مقاومت خواند و اظهار داشت که موضوع پایان یا تداوم جنگ، وجود شادی قطعی یا نسبی و سطح منازعه—از راهبردی تا وجودی—سؤالاتی کلیدی هستند که این جلسه به آنها میپردازد.
وی تأکید کرد که درک درست از آینده به نگرشی ریشهدار در گذشته نیاز دارد و این نگرش باید کلاننگر و مبتنی بر منابع اصلی و دستِ اول باشد. وی همچنین گفت که تجربۀ حزن پس از دفاع مقدس و تحلیل تفاوت حس پیروزی و جام زهر امام خمینی(ره) در پذیرش قطعنامه، نمونهای روشن از پیچیدگی تحلیل و تفاوت دستگاههای اندیشهای در جامعه است.
آقای شکوهیانراد بیان کرد که این تفاوت تحلیل، مختص قطعنامه ۵۹۸ یا دفاع مقدس نیست، بلکه در بسیاری از رخدادهای اجتماعی ایران نیز در دهههای اخیر تکرار شده است. وی افزود که جامعه با دو حس متقابل پیروزی و تلخی مواجه است و تحلیل این مسئله، مستلزم تبیین عمیق مبانی معرفتی و تحلیلی است.
وی گفت که مطابق قاعدهٔ رایج بینالمللی برای ارزیابی پیروزی یا شکست در منازعات نظامی و دیپلماتیک، باید دید کدام طرف توانسته اهداف اصلی خود را محقق کند. وی بیان کرد که اهداف اعلامی رژیم صهیونیستی و حامیان منطقهای و فرامنطقهای آن، بهصورت کامل در این نبرد شکست خورده و هیچکدام حاصل نشده است.
آقای شکوهیانراد اظهار داشت که مهمترین هدف دشمن، تضعیف قدرت هستهای، از بین بردن ذخایر راهبردی، بر هم زدن شیرازهٔ انسجام اجتماعی و فعالشدن جریانات نفوذی با هدف فروپاشی ایران بوده است، اما این اهداف نهتنها به نتیجه نرسیده بلکه انسجام اجتماعی و آمادگی امنیتی کشور افزایش یافته است.
وی افزود که حملات اخیر و ضربات به مراکز حیاتی دشمن توسط قدرت موشکی و پهپادی ایران، سطح دفاعی و بازدارندگی کشور را به شکل بیسابقهای اثبات کرد. وی با اشاره به ساقطکردن جنگندهٔ اف۳۵ و نفوذ پهپادها تا تلآویو، گفت که «در کمتر از ۴۸ ساعت توان رزمی که سالها دربارهاش تبلیغ میشد، ناکام ماند و دشمن برای مهار ایران، سایر بازیگران را وارد صحنه کرد.»
آقای شکوهیانراد بیان کرد که تجربهٔ عملی جمهوری اسلامی ایران در این نبرد اثبات کرد که اتکاء به منابع توحیدی و معرفتی، توان پیشبینی و برخورد فعال با سناریوهای پیچیده و چندلایهٔ دشمن را افزایش میدهد. وی افزود که کارشناسان و حتی تحلیلگران نظامی بینالمللی با مشاهدهٔ فروپاشی بزرگترین و مدرنترین سامانههای پدافندی دشمن، که سالها به عنوان سپری آهنین تبلیغ میشد، برای اولین بار شاهد تغییر استانداردهای متعارف نبرد در منطقه بودند.
ساقط شدن اف۳۵ و پیامدهای جهانی آن
وی تأکید کرد که ساقط کردن اف۳۵، جنگندهای که به عنوان نماد فناوری آمریکا تبلیغ میشد و تا امروز هیچ کشوری موفق به نابودی آن نشده بود، نقطهٔ عطفی مهم در تاریخ نبردهاست. آقای شکوهیانراد ادامه داد که حتی پس از اعلام اولیهٔ تکذیب از سوی دشمن، روایت رسمی و تأییدهای مستمر مقامات گوناگون جهانی نشان داد که برتری فناورانهٔ رژیم دیگر وجه قالب منطقه نیست.
هدف قرار دادن پایگاه العُدید و تحولات راهبردی
وی ضمن اشاره به نقش نیروی تهاجمی ایران در هدف قرار دادن پایگاه العُدَید—مرکز فرماندهی ارشد آمریکا در منطقه—گفت که پیامدهای این حمله، نگاهی تازه به توان بازدارندگی ایران در سطح جهانی ایجاد کرده است؛ تا آنجا که حتی مقامات آمریکایی پس از اقدام محدود واکنش، تمایلی به ادامه درگیری مستقیم نشان ندادند و برای نخستینبار علنا به محدودیتهای راهبردی خود اذعان کردند.
معیارهای نظامی پیروزی و شکست در منازعات جدید
آقای شکوهیانراد بیان کرد که اگر معیارهای سندی و نظامی را ملاک قرار دهیم، قطعاً دشمن در این نبرد شکست خورد زیرا اهداف کلان چندده سالهٔ خود را ظرف چند روز از دست داد. وی با استناد به آثار جهانی و منابع دستهاول بیان کرد که این تحولات امتداد یک رویکرد تاریخی است که از پیش از جنگ جهانی اول تا اکنون به صورت نظاممند علیه منطقه و ایران طرحریزی شده بود.
وی در بخشی از سخنان خود به کتاب «نقشه جدید جهان» نوشته دنیل یرگین اشاره کرد و گفت این اثر بهدرستی نشان میدهد که نظمهای جهانی بعد از جنگهای بزرگ همواره برای بازطراحی ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا تلاش کردهاند و هدف اصلی همواره حاکمیت غرب بر قلمرو کنعان و سواحل شرقی مدیترانه بوده است.
بازخوانی ریشههای تاریخی و پروژههای استعماری
آقای شکوهیانراد افزود که نمونۀ بارز این تلاشها توافقنامهٔ سایکس-پیکو میان انگلستان و فرانسه بود که معمار خطوط مرزی جدید منطقه و آغاز طرح تجزیهٔ امپراتوری عثمانی بلافاصله پس از جنگ جهانی اول شد. وی با اشاره به نقشهکشی این توافق گفت که هدف اصلی از منظر غرب، تضعیف ساختارهای فرهنگی و اجتماعی منطقه، ترویج شکافهای مصنوعی و زمینهسازی برای سلطهٔ قدرتهای استعماری بوده است.
وی افزود که در جریان تقسیم قلمرو عثمانی، ایجاد کشورهایی همچون عراق، سوریه و لبنان، و طراحی خطوط مرزی مبتنی بر منافع استعمار، بستری را فراهم کرد که منازعات مستمر و درگیریهای جغرافیایی تا امروز تداوم یافته است. آقای شکوهیانراد همچنین بر نقش اساسی جریانهای یهودی در این فرآیند تأکید کرد و گفت که تشکیل «کانون ملی یهود» در انگلستان، دههها پیش از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی، برای مدیریت صحنهٔ فلسطین برنامهریزی شده بود.
وی توضیح داد که اعلامیهٔ بالفور که توسط انگلستان و با موافقت فرانسه و ایتالیا صادر شد، نقطهٔ مرکزی این طرح بود و در واقع با تضمین بینالمللی قدرتهای بزرگ، پروژه تملک اراضی فلسطین و مهاجرت یهودیان محقق شد. آقای شکوهیانراد خاطرنشان کرد که ایالات متحده آمریکا نیز با اعلام حمایت رئیسجمهور ویلسون از اهداف صهیونیسم، پروژهٔ ساخت رژیم اسرائیل را بهصورت تمامعیار پشتیبانی نمود.
وی افزود که درک دقیق ریشۀ چالش ایران با رژیم صهیونیستی و غرب، فقط با رجوع به همین منابع اصلی و روند تاریخی آن ممکن است. آقای شکوهیانراد ادامه داد که اسناد متعددی دو سده طرح و برنامهریزی بیوقفه برای تجزیه و تضعیف ملتهای مسلمان و تقویت رژیم صهیونیستی را نشان میدهد. وی بیان کرد که همین امروز هم بخش مهمی از اخبار و روایات رسمی توسط فاتحان و غلبهکنندگان تحریف میشود و مطالعات تطبیقی تاریخ، تنها راه کشف حقیقت است.
بازخوانی ریشههای تاریخی و پروژههای استعماری
وی تأکید کرد که امروز دیگر نمیتوان با نگاه صرف نمایشی و تبلیغاتی غرب به وقایع منطقه پرداخت و باید با عقلانیت راهبردی، منابع داخلی قدرت ملی و ریشههای معرفتی را ملاک تحلیل قرار داد. آقای شکوهیانراد با اشاره به نقش هویت ایرانی و اسلامی در انسجام اجتماعی و مقاومت جامعه، بیان کرد که بنیانهای معرفتی، فرهنگی و ایمانی، مهمترین پشتوانهٔ قدرت و امنیت کشور هستند.
وی با اشاره به تجربهٔ تاریخی پذیرش قطعنامه توسط امام خمینی(ره) و تحلیل حس تلخی یا پیروزی جامعه، گفت که در هر مقطع، جامعه باید مبانی معرفتی و زمینههای راهبردی را در نظر گیرد تا اسیر دوگانگیهای رسانهای و اغواگریهای تبلیغاتی دشمن نشود.
آقای شکوهیانراد تصریح کرد که امروز نیز همانطور که پس از دفاع مقدس، جامعهٔ مقاومت با حس تلخی و حزن مواجه شد، اما این تجربه تبدیل به درس و سرمایه بزرگ برای آینده شد. وی بیان کرد که آتشبس به معنای پایان راهبردی جنگ نیست و با قطعیت میتوان گفت رژیم صهیونیستی به دلایل اساسی از ادامه نبردهای فراگیر هراس دارد.
موانع تحقق اهداف دشمن و ارتقای توانمندی ایران
وی افزود که براساس ارزیابیهای راهبردی، طرحهای دشمن برای تضعیف زیرساختهای ایران طی سالهای اخیر نهتنها موفق نشد بلکه گامبهگام با افزایش قابلیتهای سایبری، موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی مواجه شد.
آقای شکوهیانراد با بررسی ابعاد حقوقی و سیاسی طرحهای استعماری، بیان کرد که حتی در سازمان ملل و توافقنامههای رسمی، تقسیمبندیهای استعماری با تایید قدرتهای بزرگ تثبیت شد و آثار آن تا امروز در بحرانهای امنیتی و اجتماعی منطقه هویداست.
وی ادامه داد که شکلدهی هویت جدید منطقهای و فرهنگی، اگرچه راهبرد صهیونیسم مسیحی و جریانهای سلطهگر بود اما جامعهٔ مسلمانان با تکیه بر ریشههای معرفتی و ظرفیتهای تمدنی، دائماً ساختارهای مقاومت و بقا را بازتولید کرده است.
آقای شکوهیانراد افزود که اسناد، نظریهها و حتی کتابهای مطرح جهانی، نظیر کتاب «حوالی مبارک فلسطین» که بر بررسی تاریخی یهود از ایران هخامنشی تا امروز تمرکز دارد، نشان میدهد تببین روند تاریخی چگونه پیوستگی پروژهٔ صهیونیسم را اثبات میکند.
وی بیان کرد که تشریح دقیق روندهای پنهان و آشکار ایجاد رژیم صهیونیستی، بررسی نقش انگلیس و آمریکا و تحلیل بازیگران منطقهای، لازمهٔ آیندهنگری و طراحی راهبردهای موفقیت در برابر چالشهای جدید است. آقای شکوهیانراد تأکید کرد که ملت ایران با اتکا بر ایمان، آرمان و قدرت دانایی و سازماندهی، همیشه میتواند با پویایی در تحلیل آینده، تهدیدات را به فرصت تبدیل کند.
وی خاطرنشان کرد که راهبرد استمرار مقاومت و تبیین وقایع با روایت اصیل خود، مهمترین ابزار برای شکست عملیات روانی و راهبردهای رسانهای دشمن محسوب میشود. آقای شکوهیانراد در پایان با اشاره به اهمیت مطالعه منابع اصلی و نقد روایتهای رسمی غرب، دعوت کرد که اساتید، پژوهشگران و فعالان عرصهٔ رسانه و فضای سایبری در تولید محتوا و انتقال پیام حقیقی مقاومت بیش از گذشته فعال باشند.
وی اضافه کرد که آیندهٔ نبرد و معادلات ژئوپلیتیک منطقه، وابسته به حضور فعال و مؤثر عناصر نخبه و جوان در عرصهٔ تحلیل، عملیات رسانهای و گسترش روایت مقاومت در سطح داخلی و بینالمللی است.
بازخوانی ریشههای تاریخی و پروژههای استعماری
آقای شکوهیانراد در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد که فهم عمیق روندهای استعماری و جریانهای سلطهگر، بدون بازخوانی اسناد و منابع اصلی مرتبط با وقایع منطقه، ممکن نیست. وی افزود که تاریخی که امپراتوری عثمانی را بهصورت مصنوعی تقسیمبندی کرد و کشورهایی چون عراق، سوریه و لبنان را بهوجود آورد، در واقع مقدمهای برای زمینهسازی تسلط صهیونیسم و بدنه استعماری غرب بود و این طراحی با حمایت اهداف کلی غربیها همراه شد.
وی ادامه داد که جریان سایکس-پیکو و توافقنامههای پس از آن، تنها بخشی از این پروژه بزرگ بودند و نقش دولتهای اروپایی نه در حمایت از ملتهای منطقه، بلکه در تضعیف و تسلط تدریجی بود. آقای شکوهیانراد اظهار داشت که این تقسیمات جغرافیایی و سیاسی با نفوذ اندیشههای صهیونیستی تقویت شد و به صورت تدریجی پروژه تشکیل دولت یهود قابل پیگیری است.
شکلگیری رژیم صهیونیستی و حمایت همهجانبه غرب
آقای شکوهیانراد بیان کرد که تاریخ سیاسی رژیم صهیونیستی را نمیتوان صرفاً به دهه ۱۹۴۰ و اعلام موجودیت رسمی محدود دانست و سیاستهای تامین زمین، مهاجرت، و حمایتهای آشکار و پنهان انگلیس و آمریکا باید مطالعه شود. وی افزود که اعلامیه بالفور و نقش کشورهای اروپایی، بهویژه انگلستان و فرانسه، کلید تحقق رؤیای دیرینه جریانهای صهیونیستی برای تثبیت حاکمیت بر سرزمین فلسطین بوده است.
وی تصریح کرد که حمایت ایالات متحده، در قالب تأیید سیاسی، نظامی و اطلاعاتی سبب شد که رژیم صهیونیستی با قدرت، سیاست توسعهطلبانه و تجاوزگرانه خود را دنبال کند و جلوی هر نوع پروژه وحدت و امنیت ملی در منطقه بایستد.
تبیین رویکرد مقاومت؛ تکیه بر ایمان و عقلانیت
آقای شکوهیانراد با تأکید بر اینکه نبرد اخیر با رژیم صهیونیستی، نتیجهٔ مستقیم تحولات تاریخی و پروژههای چندصدساله است، بیان کرد که رویکرد مقاومت باید بر پایهٔ ایمان راسخ و عقلانیت راهبردی بنا شود. وی افزود که ملت ایران با تکیه بر ارزشهای دینی و هویتی، همواره توانسته است تهدیدات بزرگ را به فرصتهای جدید تبدیل کند.
وی ادامه داد که در مواجهه با چالشهای جدید، ارتقاء سطح تحلیل و نقد روایتهای رسمی دشمن، وظیفهٔ آحاد جامعه و بهویژه نخبگان رسانهای و فرهنگی است. آقای شکوهیانراد با اشاره به سوابق علمی و اجرایی خود، بر اهمیت مطالعات تطبیقی و استفاده از دانشهای نوین در حوزهٔ شناخت دشمن تأکید کرد.
دعوت به مشارکت فعال در جبهه رسانهای مقاومت
در پایان، آقای شکوهیانراد جامعه را به مشارکت فعال در جبهه رسانهای مقاومت دعوت کرد و بیان داشت که تولید محتوای قوی، انتقال پیام حقیقی مقاومت و روشنگری دربارهٔ اهداف دشمن، مهمترین اقدام در این برهه است. وی اظهار داشت که آیندهٔ این نبرد، نهتنها در میدانهای نظامی، بلکه در عرصهٔ رسانه و جنگ روایتها رقم خواهد خورد. وی از فعالان فضای مجازی و رسانهای خواست تا با تولید محتوا و تبیین واقعیتها، نقش خود را در پیروزی نهایی ایفا کنند.
این جلسه با هدف روشنگری دربارهٔ ابعاد مختلف جنگ ایران و اسرائیل و تبیین ریشههای تاریخی این منازعه به پایان رسید و حضار با دیدگاهی عمیقتر نسبت به تحولات جاری، سالن نشست را ترک کردند.
دیدگاهتان را بنویسید