برای تمام 365 روز سال برنامه داشت

گفتگو با آقای حسام سالکی در نشریه خردورزی
مرحوم فرجنژاد را چقدر میشناختید؟
مرحوم فرجنژاد از نخبگان و تیزهوشان استعدادهای درخشان بود؛ ولی با همۀ اوصاف، ایشان با تصمیم و عزم جدی خودش وارد حوزه علمیه شد. ایشان در حوزه علمیه، فوقالعاده موفق بود و غیر از آن، ایشان در رشتۀ اقتصاد مؤسسه امام خمینی(ره) مشغول بود و ارشد خود را در دانشگاه مفید در رشته ادیان و دکترای خودشان را در زمینه فلسفه هنر مطالعه میکردند.
مرحوم فرجنژاد از ابتدای طلبگی، تمرکز مطالعاتی، پژوهشی، تألیف و تدریسی خودشان را روی بحث صهیونیسمشناسی و مبارزه با صهیونیسم گذاشتند. از همان زمان، سه چهار وبلاگ با عنوانهای مختلف در اختیار داشت که همگی آنها را شخصاً مدیریت میکرد و در هر کدام، محوری از بحث صهیونیسم را کار میکرد.
کتابهایی بعداً ایشان تألیف کرد مانند کتاب «اسطورههای صهیونیستی سینما» که نشر موعود آن کتاب را چاپ کرد. آخرین کتاب ایشان نیز دین در سینمای شرق و غرب بود. کتاب کابالا در سینما نیز همزمان با کتاب دین در سینمای شرق و غرب توسط انتشارات دانشگاه امام حسین(ع) چاپ شد.
درباره فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مرحوم فرجنژاد توضیح میدهید؟
نکتۀ عجیبی که ایشان داشت، تمرکز در بحثهای تشکیلاتی و موضوع تمرکز در بحث کادرسازی و تربیت نیرو بود. مرحوم فرجنژاد یک روحیه شاگردپروری داشت و بهشدت برای افراد مستعد طلبه و غیر طلبه، بهخصوص حلقههای دانشجویی و حلقههای طلبگی وقتهای مبسوط میگذاشت. ایشان از آنها تعهد میگرفت که اگر میخواهید کار کنید باید دو الی سه سال وقت بگذارید تا این مبحث را من برای شما آموزش بدهم. البته ایشان واقعاً سه سال برای این افراد وقت تشکیلاتی میگذاشت.
مرحوم فرجنژاد تنها در قم حدود 25 حلقه داشت که برای هرکدام از این حلقهها پروژه تعریف کرده بود؛ یعنی این افراد همزمان با آموزش، خودشان به کار پژوهشی و تولیدی دست میزدند. اینگونه نبود که آن افراد تنها دوسال بهعنوان شاگرد باشند. مرحوم فرجنژاد از جلسه پنجم و ششم برای این افراد حلقهها پروژه تعریف میکرد. ایشان برای کارهایشان متد خاصی داشت.
شاید این از زبان من بهعنوان غلوّ باشد، ولی مرحوم فرجنژاد یک استثنای بهمعنای واقعی بود. ما که در جمع طلاب و فعالان فرهنگی بودهایم این موضوع را درک میکردیم که اصلاً حسین فرجنژاد واقعاً تافتۀ جدا بافته در کار کردن برای خدا و انرژی گذاشتن برای دین بود. من که از نزدیک آن مرحوم را میشناختم و ارتباطات خانوادگی داشتیم، میتوانم به یقین بگویم که در طول بیست سال گذشته، روزی بر حسین فرجنژاد شب نشده بود که در آن روز برای خدا کار نکرده باشد.
منظور کار عمومی نیست؛ یک وقتی شما یک نانی را بهفقیری میدهید و کاری کردهاید. منظور از کار برای خدا کار پژوهشی، تدریسی و … نکرده باشد. ایشان روز عید نوروز جلسه داشت! اصلاً نه عاشورا داشت، نه عید نوروز داشت، نه شب داشت، نه روز داشت و هیچ روز تعطیلی برای استاد فرجنژاد وجود نداشت.
مرحوم فرجنژاد تمام 365 روز سال برنامه، کلاس، حلقه و … داشت. آنچه که من اطلاع دارم، تا الآن سه پیشنهاد عضویت هیأت علمی را در مجموعههای مختلفی که دوتای آن در دانشگاههای تهران و یکی دیگر در یکی از دانشگاههای قم بود، رد کرده بود. به او میگفتم برادر چرا نمیروید؟ او میگفت که نمیرسم و خودم الآن کلی طلبه و دانشجو دارم که باید برای آنها وقت بگذارم. من که در حوزه علمیه هستم بیاغراق میتوانم بگویم که از 10 هزار طلبه در حوزه علمیه، شاید یک محمدحسین فرجنژاد تربیت شود!
دیدگاهتان را بنویسید