اصلا نقد فیلم و بازی برای چه؟
ایران بیش از 40 میلیون گیمر دارد
امروزه رسانههای دیجیتال در مقایسه با رسانههای سنتی، مخاطبان بسیار وسیعتری دارند. طبق گزارش مشرق در ایران بیش از چهل میلیون بازیکن(گیمر) داریم. در گزارشی که در مرکز فرهنگی رصد منتشر شده است، حدود ۸۰درصد مصاحبهشدگان در هیچ کتابخانهای عضو نبودند. در حالی که حدود شصت درصد از پاسخدهندگان فیلم خارجی میبینند.
داشتن نگاه تحلیلی و انتقادی به رسانههای جدید، خصوصا با توجه به اینکه رسانههای غربی که در کشور ما نیز ضریب نفوذ زیادی دارند عموما در اختیار صهیونیستها است(1)، کاملا ضروری به نظر میرسد. در این بین جای نقدهای دینشناسانه و فلسفی روی آثار رسانهای خالی است.
به نظر میرسد اثرگذاری رسانهها به طور کلی مورد انکار کسی نیست اما بررسی ضرورت نقد و تحلیل محتوایی آثار رسانهای، به خصوص سینما و بازیهای کامپیوتری که المانهای فرمی و هنری پیچیدهتری دارند، بایستی دقیقتر بررسی شود. در واقع اولا اثبات شود که آیا رسانه در ابعاد هنری خود به دنبال تأثیرگذاری بر تفکر مردم است و در وهلۀ بعد، اگر محصولات رسانهای ارائهدهنده و مبلغ افکار یا اعمال خاصی هستند، نقد این آثار چه کمکی به خنثی کردن و یا پیشگیری این چنین تأثیرهایی دارد.
دقت شود که اثرگذاری گاهی از دید جامعهشناسانه و با تحقیق میدانی بر مخاطبان انجام میشود و گاهی از نگاه رسانهای و هنری. با این توضیح که سازندگان آثار سینمایی برای القاء تعالیم خود از چه ابزارهایی برای تأثیرگذاری استفاده میکنند مورد توجه است؛ فارغ از اینکه چه تغییراتی در افکار، روحیات و رفتار مردم رخ میدهد.
در این بخش سعی شده است با تکیه بر خود آثار سینمایی و بررسی آنها، هدف سازندۀ اثر بیان شود اما اینکه تا چه حد این تأثیرگذاری بر مخاطب کارساز باشد و مثلا آیا یک فرد با تماشای یک فیلم مثلا ضد خدا، واقعا بیاعتقاد میشود یا خیر، برای هر فردی متفاوت است و نظرگاه این بخش ناظر به خود اثر است، نه جامعه یا روان مخاطب. دینی و فکری آثار سینمایی (به عنوان یک نمونه از محصولات رسانهای جدید) و پس از آن فوائد جانبی نقد این آثار، به پاسخ این سوالات میپردازیم.
چگونه فیلم های سینمایی بر انسان اثر میگذارد؟
پیش از وارد شدن به مصادیق، یادآوری میشود که رفتار انسان حاصل روحیات و آگاهیهای او است. یعنی گرایشها و دانستههای یک شخص رفتار او را میسازد و رفتار نیز متقابلا بر دو بعد دیگر مؤثر است. البته اگر ممکن است آگاهیها بر اثر غفلت اثرگذاری خود را بر رفتار از دست بدهد.(2)
با توجه به این مقدمه، تمام هدف فیلمهای سینمایی، اثرگذاری در سه بعد روانشناختی انسانها با هدف تغییر سبک زندگی(3)(4)، نمود گرایشها و باورهای انسان است. در ادامه با بررسی آگاهیبخشی، گرایشسازی و جهتدهی رفتاری فیلمهای سینمایی، تاثیرگذاری فکری و دینی این آثار را بررسی میکنیم.
۱. اثرگذاری بینشی در فیلمهای سینمایی
رفتارسازی یا تغییر گرایش به صورت غیرمستقیم بر آگاهیها مؤثر است. برای اثرگذاری مستقیم فکری و عقیدتی بر روی مخاطبان راههای مختلفی وجود دارد.
اول اینکه از ابزار تکرار برای تمرکززدایی و آگاهیسازی مخاطب استفاده شود. با این بیان که ابتدا فیلم با استفاده از جذابیتهای بصری(5)، توجه مخاطب را به خود جلب میکند و سپس تعالیم مورد نظر را القا میکند. در واقع فیلمهای سینمایی با تکرار و تلقین محتوا در موقعیتهای مختلف تصویری و ایجاد توجهِ تمرکز یافته در مخاطبان بُعد بینشی مخاطب را جهتدهی میکنند.
مثلا اسطورۀ قوم برگزیده در بین یهودیان، در فیلمهای ده فرمان و پرنس مصر بازنمایی میشود. تا جایی که حضرت موسی(علیه السلام) در این فیلم بارها عبارت «مردمِ من! مردم من!» را به کار میبرد اما هیچ خبری از هدایت الهی نیست.(6)
همچنین هولوکاست که فارغ از حقیقی یا جعلی بودن آن مهمترین دستاویز صهیونیسم برای غصب فلسطین بود، در فیلم «فهرست شیندلر» با ترسیم هنرمندانۀ مظلومیت یهودیان و پیامی که در پایان فیلم مبنی بر واقعی بودن هولوکاست بیان میشود، بدون شک هر مخاطبی پس از مشاهدۀ این فیلم، هولوکاست را قلبا میپذیرد.(7) جالب توجه است که اسطورۀ هولوکاست در انیمیشن فرار جوجهای نیز به صورت استعاری وجود دارد.
دوم اینکه آثار سینمایی با ایجاد تمرکز بر یک مسأله که باعث غفلت از مسائل دیگر میشود، اولویتهای مخاطب را تغییر داده و با همین روش باورسازی میکنند. مثلا در سری فیلمهای هریپاتر که پرفروشترین فیلم چندگانهی سینمای جهان است(8) با تأکید بر جادوگرایی و جانشین کردن سحر و جادو و ریاضتهای جادویی بر دین و شریعت توجه انسان را از خداوند متعال و پیامبران و فرستادههای الهی دور کرده و به شیادی و جادوگری گره میزند.(9)
نمونۀ دیگر فیلم کنستانتین است که با تمرکز بر قدرت بیش از حد شیطان و ترسیم شیطانی که از خداوند هم قدرتمندتر است، توجه بیننده را به جای قدرت خداوند به قدرت شیطان گره زده و با سکانسهای مختلف سعی میکند قدرتمندی شیطان را به رخ مخاطب بکشد و به او بقبولاند که «میتوانی برای کسب قدرت، به جای خداوند به شیاطین پناه ببری!» (10)
یا مثلا در فیلم آخرین وسوسۀ مسیح، حضرت عیسی شخصیتی دنیادوست ترسیم میشود که بین اینکه سراغ لذتهای دنیوی برود یا در راه هدایت مردم خود را فدا کند، دچار تردید میشود.(11)
پس سینما گاهی پیام خود را به واسطهی فرم هنری خود منتقل کرده و گاهی برای در سایه قرار دادن مفهومی دیگر، دست به تمرکززدایی میزند.
۲. ایجاد گرایش و سلیقهسازی
سینما اساسا از بعد هنری به دنبال القاء حس است(12) و معمولا به صورت مستقیم، پیامهای گلدرشت نمیدهد. فیلمهای سینمایی با ایجاد تداعیهای کاذب، حس مخاطب را جهتدهی میکنند.
مثالا در فیلمهای اسلام هراسانۀ هالیوودی، اعراب همیشه با درگیریهای جاهلی و قبیلهای افرادی بیعرضه ترسیم میشوند.(13) همچنین در این گونه فیلمها نماز مسلمانان با عملیاتهای تروریستی همراه میشود. در واقع سینما با کنار هم قرار دادن دو چیز باعث تداعیسازی کاذب در ذهن مخاطبان میشود.
اینکه در بسیاری از فیلمهای هالیوودی مثل پاپ جوان(Young Pope) جنگیر(Exorcist) سریال عشاءربانی نیمه شب(Midnight Mass) یا بازی دیابلو۴ (Diablo4) کشیشها یا مرتکب گناهان کبیرهای مثل همجنسبازی شده یا نمیتوانند شیاطین را از خود دور کرده و خودشان طعمۀ جنیان میشوند، در ذهن مخاطب کشیش یا مرد دین با مفاهیم شیطانی همراه و گاهی همسان دانسته میشود. این موضوع تا جایی است که در فیلم راهبه(NuN) خود شیطان جنی ظاهری شبیه راهبههای مسیحی دارد.
۳.رفتارسازی در فیلمهای سینمایی
علاوه بر موارد قبلی که غیر مستقیم در رفتار انسان مؤثر است، مهمترین روش رفتارسازی در سینما الگودهی است. فیلمهای سینمایی با همانندسازی موقعیتهای مختلف انسانها در فیلم و برجستهسازی قهرمان داستان، با مخاطب نوعی سمپاتی و همذاتپنداری ایجاد میکند.
در وهلۀ بعد چون مخاطب دوست دارد همچون قهرمان داستان باشد، به صورت ناخودآگاه شروع به تقلید از رفتارهای او میکند، به این شکل که فیلم با پیشزمینهسازی به مخاطب الگو میدهد که اگر در شرایط و موقعیتی مشابه با قهرمان فیلم قرار گرفت، همانند او رفتار کند.
مثلا در فیلمهای ابر قهرمانی از جمله مردآهنی، قهرمان فیلم نابغهای ثروتمند است که البته با زنان مختلفی ارتباط دارد. همچنین در فیلمهای هری پاتر، برای نوجوانان با هر طبقه یا جنسیتی، یک شخصیت حضور دارد تا مخاطب با وی همذاتپنداری کند. ران، هِرمایِنی و هری، در هر موقعیتی، با تمسک به آیینهای شیطانی جادوگری، مشکلگشایی میکنند. همچنین نماد قدرت در این فیلم، چشم شیطان است و قهرمان فیلم در قسمتهای پایانی، تجلیدهندۀ خدای شاخدار، بافومت یا شیطان میشود.(14)
تحت تأثیر همین فیلم در مغازههای کشورمان نماد هرم شیطانی و چشم شیطان، با اقتباس از هریپاتر، فروخته میشود.(15)
نمونۀ جالب دیگر تیراندازی در مدرسهی کلمباین است. در این عمل وحشیانه دو جوان که که منجر به کشته شدن ۱۳نفر و زخمی شدن ۲۱نفر دیگر شده است، احتمالا تحت تأثیر فیلمهای ماتریکس یا یادداشتهای روزانۀ بسکتبالیست بودهاند. چرا که لباس و شیوۀ قتلعام این دو جوان کاملا شبیه این دو فیلم بوده است.(16)
تاثیر سینما در جان و روان مخاطب باقی میماند
اگر با عینک روانشناسیِ سینما به سراغ مدیومهای جدید رسانهای برویم، درمییابیم که سینما در کنار سرگرم کردن مخاطبانش، تأثیرات مهمی در جان و روان آنها باقی میگذارد. به گفتۀ دکتر مجید شاهحسینی، کسی که به سینما میرود، در یک عمل خودهیپنوتیزمی، روح و روان خود را به فیلمساز سپرده و همزمان با سرگرم شدن، تحت آموزشی پنهان(Hidden Education) قرار میگیرد.
پس سینما و سایر آثار رسانهای و هنری مثل انیمیشن، انیمه، بازیهای کامپیوتری و… حامل پیام و تفکری خاص است و به دلیل جذابیتی که دارد، مخاطبان بسیار وسیعتری از کتاب دارد. اما در پاسخ به سوال دومی که مطرح شد که اگر سینما تاثیر دارد، حال نقد در اینجا چه نقشی پیدا میکند؟ باید گفت هر فایدهای که برای نقد کتاب مطرح است، برای رسانههای دیگر از جمله سینما نیز صدق میکند.
در واقع مخاطبان با شنیدن نقد این آثار، علاوه بر مصونیت فکری در مقابل آثار بعدی تأثیرات منفی آثاری که دیدهاند را در ناحیۀ بینش و تفکر خنثی میکنند؛ هر چند گرایش قلبی با خواندن نقد چندان تغییری نمیکند، اما طبق تجربه، اگر نگاه فرد نقادانه شود و دائم با دید نقد به آثار نگاه کند، کمکم تأثیرپذیری گرایشی وی نیز کم شده و همهی اینها به برکت نقد محتوایی و فلسفی است.
6 فایدۀ دیگر نقد رسانهای
۱.امروزه شاید معدودی از جوانان حوصلۀ جلسات طولانی آکادمیک را داشته و ذائقۀ نسل جدید به تصویر عادت کرده است. در این فضا، اساتید فلسفه و الهیات میتوانند به بهانۀ نقد فیلم، محتوای فکری خود را ارائه دهند. تجربه ثابت کرده است که این روش به دلیل جذابیت فیلمها برای جوانان، بسیار مؤثر و همچنین پرمخاطب است.
۲. تا وقتی مخاطبان سینما ندانند که در آثار سینمایی که داعیۀ سرگرمی دارد مسائل عمیق دینی و فلسفی مطرح میشود، بردۀ رسانه شده و با روحیهای متزلزل، در هر دورهای بر دین و روشی است که در آخرین فیلمی که دیده، تبلیغ شده است. القاء نگاه نقادانه به مخاطبان باعث میشود خودشان بتوانند به صورت حداقلی هم که شده، یک نگاه کلی از آثار به دست بیاورند و در واقع با این کار، از مخاطب منفعل به مخاطب فعال تبدیل شوند. با تحلیل میتوان گزارههای ناخودآگاهی را که در این آثار وجود داشت خودآگاه کرده و با نقد فلسفی و دقیق آثار میتوان تاثیر رسانههای جدید را به شدت کاهش داد.
۳. برای تحقیقات کلامی و فلسفی، آثار سینمایی بسیار میتواند کمک کند. به این شکل که بسیاری از شبهات فکری که هنوز در مجامع علمی کشور ما رواج نیافته است، در آثار سینمایی موجود است و چون معمولا آثار مکتوب در کشور ما یا ترجمه نمیشود و یا با تأخیری چند ساله، وارد فضای آکادمیک میشود، محققان علوم فلسفی و الهیات و کلام میتوانند با بررسی آثار سینمایی، به بروزترین شبهات دسترسی داشته باشند. در واقع سینما منبع خوبی برای آیندهپژوهی شبهات است تا پیش از رواج تفکرات غیرصحیح، از گسترش آن جلوگیری کنیم.
۴. نقد سینما میتواند کمک بزرگی به دشمنشناسی بکند؛ چرا که اگر محتوای آثار مشخص و ریشهیابی شود، میتوان مبانی ضدانسانی و غلط آثار را برای مخاطب از دل فیلم و بازی، بیرون کشید.
همچنین گاهی فیلم هایی از کارگردانهای منصف و مستقل ساخته میشود که بیانگر مشکلات مردم، ظلم سیاستمداران، پشت صحنۀ یک مسالۀ تاریخی و… است که با بررسی میانرشتهای این آثار و احراز صدق آن، میتوان با ابزار جذاب نقد، مخاطب را با حقایق ناگفته و مهمی راجع به ملل جهان آشنا کرد. اگر مردم دشمنان خود را نشناسند، طبیعتا انگیزهای هم برای دفاع نخواهند داشت.
۵. همانطور که ما از جهت طبی و جسمانی، پاتولوژیست داریم، بایستی بیماریهای فرهنگی هم ریشه یابی شود تا راحتتر به دوای آن دست یابیم. بدون شک یکی از مهمترین علل مشکلات و آسیبهای فرهنگی کشور، معلول فضای رسانهای مسموم است و بدون شناخت دقیق این فضا نمیتوان راهکار همه جانبهای را برای اصلاح وضع موجود اتخاذ کرد.
۶. نقد و تحلیل آقار پرمخاطب سینمایی، کمک میکند تا مخاطبین جوان خود را بهتر بشناسیم و بتوانیم ارتباط موثرتری برقرار کنیم. مثلا اگر کسی از موج کرهای، انیمه، یا بازی های کامپیوتری جدید مطلع باشد، با ذکر چند مثال از این فضا میتواند جوانی که مخاطب این آثار است را به راحتی جذب کند.
پاسخ به چند سؤال مهم دربارۀ نقد آثار
سوال: فیلمها واقعیت ندارند، خصوصا فیلمهای علمیتخیلی یا فانتزی که اساسا توهمی هستند و نقد این سنخ آثار، معقول جلوه نمیکند.
پاسخ: باید دقت کنیم که مخاطب با دیدن سریال مختار، اعتبار میکند که ابوالفضل پورعرب، مختار ثقفی است، اگر چه زمان آنچه میبیند مربوط به چندین قرن قبل است و دربارۀ مردم عرب است، پس نه تنها آثار فانتزی، که تمام آثار سینمایی آنچه مینمایانند، نیستند و این سوال ریشۀ نقد محتوایی تمام آثار و نه فقط فیلمهای فانتزی را میزند. مخاطبین سینما در مواجهه با فیلم اعتباری ذهنی دارند که :«هر آنچه میبینم، واقعی است.»
به همین دلیل وقتی قهرمان فیلم کشته میشود میگریند و از پیروزی قهرمان مسرور شده و با آزاد شدن زندانیهایی که در فیلم محوریت دارند احساس آزادی میکنند. پس اعتبار ذهنی مخاطب باعث میشود در برخورد با فیلم، به گونهای رفتار کند که گویا با جهان واقعی رو به روست و به همین دلیل با اینکه میداند درواقعیت خون از دماغ کسی درنمیآید، اما با دیدن فیلمهای ترسناک و ژانر هراس زهرهترک میشود.
سوال:آیا تا به حال تاثیرگذاری عینی از سینما و مدیومهای مشابه گزارش شده است؟
پاسخ: بله، کتابهای زیادی با عنوان «روانشناسی و سینما» یا «جامعهشناسی و سینما» چاپ شده است که شواهد زیادی از تأثیرگذاری فیلم و سینما بر مردم را دارد. در جهان ادیان جدیدی در حال ظهور است که یکی از علل آن، تبلیغ رسانهای جنبشهای جدید و پشتیبانی سینما از آن است.(16) تا حدی که یکی از ادیان جدید به نام جِداییسم، دینی متکی بر فیلمهای جنگ ستارگان(Star Wars) بوده و هیچ کتاب مقدسی ندارد!
مصادیق در ادیان جدید بسیار زیاد بوده و هالیوود با ترویج ادیان مشرکانه، از علل رشد فوقالعادۀ این ادیان است.
به طور کلی تمام آثار رسانهای، به دنبال تغییر در سبک زندگی مخاطبان و تربیت نیرو به نفع خود است؛ لذا همانطور که نقد کتاب در کشور ما امری مرسوم است، حتما نقد فیلم، سریال و بازی، انیمیشن و… نیز که مخاطبانی به مراتب بیشتر از کتاب دارد، ضروری به نظر میرسد.
میتوان با ابزار نقد، استفادهی بعضی از ادیان اسطورهای و خرافی همچون یهودیت از هنر (17) را به ضد خود تبدیل کرده و مثلا با نشان دادن نژادپرستی صهیونیستی در سینما، تهدید را تبدیل به فرصت کرد.
پینوشتها
1.صهیونیسم و رسانه، مجید صفاتاج، چاپ چهارم، ۱۳۹۱، ص۵ به بعد
2. کتاب معلم معرفت شناسی، محمدحسن وکیلی، چاپ اول، ۱۳۹۸، صص۵۱ تا ۵۷.
3.رسانه و سبک زندگی، عباس معلمی، ص۶۵.
4.دین انیمیشن سبک زندگی، محمدحسین فرجنژاد و همکاران، انتشارات جمکران: ۱۴۰۰، ص ۴۵۱.
5. در زمینه جذابیتهای بصری، انیمیشن بسیار جلوتر از سینمای واقعگرا است و به همین دلیل تأثیرگذاری بیشتری هم دارد. ر ک عناصر جذابیت در سینمای انیمیشن، محمدهادی ایراندوست، چاپ اول،ص ۸۰.
6.اسطورههای صهیونیستی در سینما، محمدحسین فرج نژاد، انتشارات هلال، چاپ اول، ۱۳۸۸، ص۹۴.
7.همان، صص ۲۹۷ به بعد.
8. https://www.mugglenet.com/2021/06/harry-potter-named-the-most-popular-movie-franchise-in-the-world-leads-in-75-countries
9. رک دین در سینمای شرق و غرب، فرجنژاد و دیگران، ص۲۴۶ و فرهنگ و اندیشۀ کابالیستی در فیلمهای هری پاتر، شیلا نیکوئی و فائزه حسنخانی، ص۱۷۹.
10.همان، ص۲۲۷.
11.کمدی الهی هالیوود، به کوشش عباس دانشطلب، ص۳۱.
12.رسانه و سبک زندگی، عباس معلمی، چاپ اول، صص۲۵۹ تا ۲۶۱.
13. و اینک آخرالزمان، سعید مستغاثی، ۱۳۹۶ ،ص۷۵.
14.کاوشی در معنویتهای نو ظهور، حمزه شریفی دوست، ۱۳۹۲، ص۳۰۵.
15.فرهنگ و اندیشه کابالیستی در فیلمهای هریپاتر، شیلا نیکویی و فائزه حسینخانی، ص۱۵۹.
16.دایرة المعارف ادیان جدید، ترجمه هادی وکیلی، ص۳۱.
17. رک پل نامرئی از هنر به سیاست، سید حسین زرهانی، چاپ دوم، ص۴۵ به بعد.
/201+203
دیدگاهتان را بنویسید