در گفتگو با حجت الاسلام سیدسلیمانی: نزاع ما با یهود ۱۶۰۰ ساله است
حجت السلام سیدسلیمانی: نزاع ما با یهود ۱۶۰۰ ساله است
آنچه در ادامه میآید، گفتگویی با حجتالاسلام استاد سید مجتبی سیدسلیمانی، پژوهشگر مبانی دینی و تحولات منطقه است. در این گفتگو، به شبهات کلیدی دربارۀ سیاست خارجی ایران، از جمله چرایی دشمنی با اسرائیل، اولویت فلسطین بر سایر بحرانهای جهانی و منطق اتحاد با قدرتهای شرقی پرداخته میشود. حجتالاسلام سیدسلیمانی در این مصاحبه، روایتی تاریخی و قرآنی از این موضوعات ارائه میدهد و تقابل امروز ما با یهودیان را نتیجۀ یک نزاع ۱۶۰۰ ساله میداند.
مصاحبهکننده: جواد انبارداران
پرسش: عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرامی، برخی افراد مانند یکی از روحانیونی که بهتازگی خلع لباس شده، معتقدند علت دشمنی اسرائیل با ایران این است که ما از ابتدا به دنبال نابودی آن بودیم و شعار «مرگ بر اسرائیل» سر دادیم. آیا اگر ما دشمنی خود را با اسرائیل اعلام نمیکردیم، امروز با آنها در جنگ نبودیم و کاری به ما نداشتند؟
پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، گمان میکنم پاسخ این پرسش را پیشتر در سخنرانی ۳۳ دقیقهای [مراسم افتتاحیه اردیو نبرد مقدس] دادهام. کسی که چنین سخنی میگوید یا واقعاً خود دشمن است و میخواهد چشمان ما را بر مسیر دشمنی بیش از ۱۶۰۰ سالۀ یهود علیه ما ببندد یا از تاریخ بیاطلاع است.
حدود ۱۶۰۰ سال پیش یعنی صد سال قبل از ولادت پیامبر اسلام(ص)، یهودیان در شهر مکۀ بیآبوعلف ساختمانسازی میکردند. چرا یهودیانی که همیشه به دنبال بهترین سرزمینها و بهشت زمینی بودهاند و میخواهند هزار سال در آن زندگی کنند، به مکانی میروند که نفس کشیدن در آن دشوار است؟
پاسخ این است که آنها از طریق پیشگوییها از اتفاقات آخرالزمان و ظهور پیامبر خاتم(ص) آگاه بودند و میخواستند همه چیز تحت سلطۀ خودشان باشد. پس این دشمنی یکروزه و دوروزه نیست؛ دشمنی است که ریشه در بیش از ۱۶۰۰ سال پیش دارد. آنها پیش از بعثت پیامبر، در همان منطقه حدود ۳۰۰ معبد ساخته بودند.
باید ببینیم انقلاب اسلامی در چه شرایطی شکل گرفت. انقلاب زمانی به وقوع پیوست که آنها نقطهبهنقطۀ جهان تشیع را در حال تضعیف، خنثیسازی و حتی عقیمسازی بودند. عقیمسازی یعنی کاری کنند که حتی نسل شیعه ادامه پیدا نکند. همانطور که با فرزندان حضرت زهرا(س) در دوران بنیعباس آنگونه رفتار کردند. جالب است در همان زمانی که هارونالرشید میگفت: «ای آفتاب، هر کجا که میتابی آنجا ملک هارون است» یهودیان در بغداد کنار او حضور داشتند. پس ابتدا باید تاریخچۀ یهود و سابقۀ دشمنی آنها را بهدرستی بشناسیم.
ما در جنگی قرار داریم که شیعه آنها را بیچاره کرده و اینچنین در مقابلش ایستادهاند. حالا شما آمدهاید و هیبت آنها را شکستهاید؛ چون میگویید این قدرتی که گمان میکنی شکستناپذیر است، نابود خواهد شد پس نترس و در برابرش بایست. اگر امام خمینی(ره) ما را بینا نمیکرد و به ما هویت نمیبخشید، ما این ۴۶ سال را نفس نمیکشیدیم.
همان آقایی که این جمله را گفته، هنوز باید سوار الاغ میشد و در کوچههای دو متری زندگی میکرد. ببینید رضاخان چند سال حکومت کرد؟ ورودی صنعت به کشور از چه زمانی بود؟ رضاخان و محمدرضا پهلوی چه کردند؟ من اصلاً پهلوی را در دایرۀ حکومت به حساب نمیآورم؛ زیرا ماندگاری و سستی حکومتهای پیش از آن مانند قاجار، آنقدر شدید بود که پهلوی فقط آمد تا کشور را تحویل دهد و برود.
وقتی زندگی دوران پهلوی را بررسی میکنیم باید از خود بپرسیم چه اتفاقی افتاده بود؟ ما که با صهیونیستها دشمنی نداشتیم؛ دوست بودیم، آژان منطقه بودیم، نوکر و مدافع اسرائیل بودیم. زیرساختهای ایجاد اسرائیل با کمک ما هموار شد تا اعراب سکوت کنند و حرفی نزنند.
اسرائیل در زمان پهلوی شکل گرفت؛ یعنی مهرهها را چیدند و زمینه را آماده کردند. اگر دشمنی نداشتیم، پس چرا در آن زمان تمام ایرانیان برق نداشتند؟ چرا از منابع خود بهرهمند نبودند و حداقل مانند مردم فرانسه یا آلمان زندگی نمیکردند؟ چون قرار نبود شما جایگاهی داشته باشید.
چرا امروز به خودت اجازه میدهی در حالی که بزرگترین قطبهای سکولاریسم، لیبرالیسم و مادیگرایی عالم، یعنی آمریکا و اسرائیل، مقابلت ایستادهاند و این همه دشمنی میکنند، خودت را با یک جوان در کالیفرنیا یا لندن مقایسه کنی؟ مگر ۶۰ سال پیش جرأت داشتی خودت را با یک نفر در فرانسه مقایسه کنی؟
این یعنی چه؟ یعنی یک سگ آمریکایی مطابق قانون کاپیتولاسیون از یک افسر ایرانی برتر بود. تو اول تاریخچۀ خودت را بدان. بدان که دشمن تو را به حساب نمیآورد. انقلاب اسلامی آمد، به تو هویت داد و تو را آدم حساب کرد. بعد گفت تو نباید گاریسوار باشی؛ تو باید آنچه بهترین مردم دنیا دارند را داشته باشی.
آن وقت است که به نقطههایی در زندگیات میرسی که باورت نمیشد. پهلوی میخواست ما را در جایگاه حقیرمان نگه دارد؛ دین، آیین و تفکراتمان را از ما بگیرد و زندگی حداقلی را هم به ما نمیداد، مگر آنکه پایمان را از گلیممان درازتر نمیکردیم که در آن صورت هم پایمان را قطع میکرد. بنابراین، کسی که این حرف را میزند، دشمن را نشناخته و جایگاه خود را قبل و بعد از انقلاب نمیداند. اگر بتوانیم جملۀ حضرت آقا را که بارها فرمودهاند «تاریخ معاصر خود را بخوانید که واجب است» بهدرستی درک کنیم، این پرسشها از بین میرود.
پرسش: شبهۀ دیگری که مطرح میشود این است که اگر شما به دلیل دفاع از مظلوم وارد جنگ با اسرائیل شدهاید و از فلسطینیان دفاع میکنید، چرا از دیگر مظلومان مانند مسلمانان اویغور در چین یا مردم اوکراین دفاع نمیکنید؟ حتی گفته میشود شما به روسیه سلاح میفروشید تا زنان و کودکان اوکراینی را بکشند. آیا اگر بخواهیم خالصانه اسلامی عمل کنیم، نباید از تمام این افراد مظلوم حمایت کنیم؟
پاسخ: این پرسش بسیار جالب است. وقتی انقلاب اسلامی شکل گرفت، ما بر اساس اولویتبندی از فلسطین دفاع کردیم. اهمیت سر برای بدن بیشتر از سایر اعضاست. اگر شما تومور مغزی داشته باشید، درمان آن بر درد چشم اولویت دارد؛ چون اگر تومور را درمان نکنید، تمام اعضا و حرکاتتان از کار میافتد.
غدۀ سرطانی به نام اسرائیل در یک منطقۀ بسیار مؤثر و استراتژیک قرار گرفته است؛ «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» آنجا قبلۀ اول شما و جایگاهی استراتژیک برای حکومت اسلامی بوده است. دشمن هم این را میداند و همانجا را هدف قرار داده است. پس سابقۀ این موضوع قدیمیتر است و شما طبق اولویت اول در مقابل آن ایستادهاید.
فلسطین فقط یک منطقه نیست؛ یک خط حملۀ استراتژیک است. اگر شما بتوانید این خط حمله را بشکنید، قدرت صهیونیسم را در تمام مناطقی که امروز به شیعه ظلم میکند، در هم میشکنید و هیبتش را از بین میبرید. پیش از انقلاب، وقتی اسرائیل قدرت پیدا کرد، نفس شیعه را در مناطق مختلف میبرید.
امروز به برکت انقلاب اسلامی شما جرأت پیدا کردهاید مناطقی را که در آنها به شیعه ظلم میشود، بشناسید. در گذشته کسی جرأت نداشت حرف بزند و اخباری هم مخابره نمیشد. پس ما اول خط حمله و جبهۀ اصلی را میشناسیم و اولویت را درک میکنیم.
وقتی شما رأس را هدف قرار میدهید و صهیونیسم را میزنید، اگر این رأس قطع شود، تمام بازوهای قدرتش شکسته و سست میشود. آن زمان بسیار راحتتر میتوانید به مشکلات دیگر رسیدگی کنید. امروز عربستان سعودی در حال پمپاژ پول به مناطق وهابینشین پاکستان است.
این پول از کجا میآید؟ از طریق همین نظام سلطه. وقتی ما به اسرائیل ضربه میزنیم، عربستان مجبور میشود در رفتارش با ایران انعطاف نشان دهد. حالا تصور کنید شما این رأس را حذف کردهاید و قرار است کشورهای یکپارچۀ اسلامی به مدیریت ایران شکل بگیرند. آنگاه قوانین و قواعد تغییر خواهد کرد.
در مورد اوکراین هم باید بگویم هرگاه وارد بازی صهیونیستها شدهایم، کار برایمان سخت شده است. این شبهه را خود صهیونیستها ایجاد میکنند که چرا به ما کمک نمیکنید. دعوای اوکراین و روسیه، دعوای منافع آمریکاست. روسیه باید تضعیف شود تا قدرت آمریکا در منطقه حفظ شود.
بعد همان صهیونیستی که مسلمانان را از خانههایشان بیرون کرده، خانههایشان را تخریب کرده و در آن نشسته، میآید و ادعای مظلومیت میکند. ما با فلسطین مبانی مشترک داریم. چطور میتوانیم چشممان را بر کشتار ۶۵ هزار نفری و این همه فاجعه ببندیم؟
تمام دنیا پشت اسرائیل ایستادهاند. برای فلسطین چه کسی بود؟ ناتو با آن بود؟ دنیا حاضر نشد به آنها آب بدهد. حالا شما در کدام سمت تاریخ میایستید؟ آیا به کسی که آب برای خوردن ندارد کمک میکنید یا به کسی که برقش یک ساعت قطع شده و تمام دنیا پشتش ایستادهاند؟ اروپا، آمریکا و ناتو کجا هستند؟ پشت اوکراین. بعد به شما میگویند بیایید پشت ما بایستید تا نابودتان کنیم. نه، از این خبرها نیست.
پرسش: روایتی که شما از تاریخ اسلام و بر اساس کتابهایی مانند «تبار انحراف» مطرح میکنید، به نقش گروهی از یهودیان قبل از ولادت پیامبر (ص) و فعالیتهایشان در طول زندگی و شهادت ایشان میپردازد. آیا این نوع روایت، موجب تقویت بیش از حد یهودیان و ایجاد هراس از آنها نمیشود؟ شبیه به آنچه قبلاً درباره نمادهای ماسونی و یهودی مطرح میشد و این انگاره را ترویج میکرد که کل جهان در دست یهودیان است. آیا ما دشمنان دیگری غیر از یهود نداریم؟
پاسخ: پاسخ این پرسش را قرآن داده است و قرآن کلام خداست. نمیتوانیم بگوییم این یک روایت است. آیۀ ۸۲ سورۀ مائده چرا اینقدر با صراحت و تأکید میفرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا»؟ چرا اینقدر تأکید وجود دارد؟ استفاده از «الف و لام» بر سر کلمۀ «الیهود» (الف و لام جنس) و مقدم دانستن یهود بر مشرکین در دشمنی، یک تأکید معنوی است.
چرا میگوییم معنوی؟ به خاطر همین نکتهای که شما اشاره کردید. وقتی قرآن میفرماید: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ»، کلمۀ «أَطِیعُوا» برای خدا و رسول تکرار میشود اما برای «اولی الامر» تکرار نمیشود و با «واو» عطف میآید. این چینش نحوی دارای تأکید و معناست.
وقتی قرآن دائماً بر دشمنی یهود تأکید میکند، «الیهود» را با الف و لام جنس میآورد و آن را مقدم بر مشرکین میشمارد، این یک پیام روشن دارد. جالب است که در مقابل یهود، نصارا را قرار میدهد و ویژگیشان را بیان میکند: «وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّهً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ» اینها شاخصههای دقیقی است. پس چرا قرآن اینقدر بر یهود تمرکز میکند؟
این توهم نیست. زمانی میتوانیم بگوییم توهم است که آیهای در قرآن در این باره نباشد. اما وقتی از میان هزاران آیه، تعداد بسیار زیادی حدود یک سوم آیات قرآن به موضوع یهود اختصاص دارد، دیگر نمیتوان آن را توهم دانست؛ این یک حقیقت است. حالا باید بیاییم و این حقیقت را تحلیل، تفسیر و شأن نزولش را بررسی کنیم.
یهودیان چه کردهاند که قرآن اینقدر دربارهشان هشدار میدهد؟ چون آنها اثرگذار هستند و راهبردهایشان مهم است. این تفاسیر و روایات، در کنار آیات قرآن، عرصه را برای شناخت دشمن باز میکنند.
پرسش: بر اساس همان مبنای قرآنی، عدهای میگویند بیایید با آمریکا صلح کنید. آنها معتقدند شما در حال باج دادن به روسیه و چین هستید؛ پس بهتر است به آمریکاییها باج بدهید که حداقل مسیحی هستند، در حالی که چینیها کمونیستاند. مبنای این رویکرد چیست؟
پاسخ: مبنای این موضوع را امیرالمؤمنین(ع) به زیبایی مشخص کردهاند. ایشان دوست و دشمن را در سه دسته تعریف میکنند. دشمن شما کسی است که مقابلتان ایستاده. همچنین، کسی که با دشمن شما دوستی میکند، او نیز دشمن شماست. دوست شما کیست؟
قطعاً آمریکا دوست ما نیست. دوست شما کسی است که کنارتان است. کسی که دوست شما را یاری میکند، دوست شماست؛ زیرا با تقویت او، شما هم تقویت میشوید. سومین دسته، کسی است که با دشمن شما دشمنی میکند. او کار شما را راحت میکند، پس باید او را دوست خود بدانید.
امروز چین با تمام تفکراتش، آیا در زمین دشمن ما بازی میکند یا مقابل دشمن ما ایستاده است؟ من میتوانم پنج دشمن داشته باشم و با سیاست، آنها را به جان هم بیندازم. میتوانم از کشوری که با من همراه نیست، در یک امر مشترک مانند ضربه زدن به آمریکا، اشتراک منافع پیدا کنم. این طبق ایدئولوژی حضرت امیر(ع) تثبیت شده است.
پرسش: به عنوان پرسش آخر، نظرتان دربارۀ دورۀ «نبرد مقدس» چیست و توصیهتان به شرکتکنندگان در این دوره چیست؟
پاسخ: چون دوره هنوز به پایان نرسیده، نمیتوانم دربارۀ محتوای آن نظر قطعی بدهم. اما ایدهای که این دوره را ایجاد کرده، یکی از واجبات شرعی است. جهاد تبیین قالبهای مشخصی دارد و یکی از مهمترین قالبهای آن، دشمنشناسی است. مخاطب باید بداند که در میدان نبرد است؛ اگر نداند، ضربه میخورد. پس برگزاری چنین دورههایی واجب و لازم است و شاید در این زمینه کوتاهی هم کردهایم و باید ۲۰ یا ۳۰ سال پیش این حرکتها را آغاز میکردیم.
نکتۀ دوم و صحبت من این است که اگر جهاد تبیین طبق فرمایش حضرت آقا یک فریضۀ عینی، یعنی واجبی بر گردن همگان است، ما اگر در انجام این فریضه کوتاهی کنیم، اول چادرمان میرود، دوم نسبمان از بین میرود و سوم هویت و ماهیت کلیمان نابود میشود.
چیزی از ما باقی نخواهند گذاشت؛ زیرا امروز هجمۀ تفکر و رسانه بسیار بالاست و کارکرد رسانه، فکرسازی است. هوش مصنوعی میخواهد به جای شما فکر کند. پس ما باید آماده شویم؛ آماده برای هجوم، نه فقط دفاع. متأسفانه ما هنوز در بسیاری از مناطق برای دفاع هم آمادگی کامل نداریم. انشاءالله خداوند به همۀ ما توفیق دهد تا در جهاد تبیین، آنچه را در این دوره آموختهایم با ابزارهای مختلف منتشر کنیم و قدمی در این راه برداریم.
دیدگاهتان را بنویسید