آزادی چیست؟ فریبی بزرگ به نام آزادی
آزادی چیست فریبی بزرگ به نام آزادی
آزادی و استقلال از نیازهای فطری بشر و از مفاهیم عالی و مورد قبول اغلب مکاتب بشری است. آزادی از جمله مفاهیمی است که بشر از ابتدای خلقت همواره در پی آن بوده است. به گفتۀ امام خمینی: «آزادی یک مسئلهای نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیدهشان آزاد است. کسی الزامشان نمیکند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسی الزامتان نمیکند که در کجا مسکن داشته باشید، یا در آنجا چه شغلی را انتخاب کنید، آزادی یک چیز واضحی است. آزادی در فطرت بشر است.»[1]
در حالی که فرهنگ آزادی از بدو تولد انسان با او بوده است، اما عمر استفاده از کلمۀ آزادی به دویست سال پیش و به بعد از جنگ جهانی دوم باز میگردد. طبق دیدگاه برخی متفکران، واژۀ «آزادی» با معنای امروزیاش از چند قرن گذشته و با نهضت تمدن اروپایی وارد زبانها و گفتمان عمومی شد.
این تعریف به تدریج در اسناد بینالملی مانند اعلامیۀ جهانی حقوق بشر سازمان ملل[2] و یا میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی[3] وارد شد. گویا علت جعل این معنا برای این کلمه، نهضت تمدن اروپاست. با وجود گسترده شدن این معنا از آزادی در اسناد و زبانهای بینالمللی، هر کشور و هر اندیشمندی تعریفی جدید از معنای آزادی ارائه کرد و معنای مورد نظر را برای این واژه جعل کرد.
تعریف آزادی به جهانبینی و ایدئولوژی فرد بستگی پیدا کرد. اما سؤال اصلی اینجاست: آیا جوامع با توجه به تعریفی که از آزادی دارند، آزادی را در جامعۀ خود بر قرار کردهاند؟
آزادی چیست از عینک غربی
لاک، ژان ژاک روسو، جان استوارت میل، ایزایا برلین و ایمانوئل کانت از افرادی بودند که موردتوجهترین تعاریف آزادی در غرب را ارائه کردند. در ادامه بعضی از تعاریف آزادی را از نگاه اندیشمندان غربی بررسی میکنیم:
- جان استوارت میل آزادی را همان آزادی اندیشه میداند.
- جان لاک آزادی را به اعمال و منابع مادی انسان همچون پول، مسکن و… محدود کرده است.
- اسپینوزا میگوید: انسان آزاد کسی است که تنها به موجب حکم عقل زندگی میکند.
- کانت میگوید: آزادی عبارت است از استقلال از هر چیز سوای قانون اخلاقی که توسط وجدان یا عقل عملی درک می شود.[4]
تعاریف متعدد است. همانگونه که برلین میگوید: تاکنون بیش از دویست تعریف برای آزادی ذکر شده است. اما آزادی فقط محدود به اندیشمندان نبوده است. همانگونه که کلمۀ آزادی به قوانین و منشورنامههای کشورهای غربی راهیافته است.
در مادۀ یک اعلامیۀ حقوق بشر در انقلاب فرانسه آمده است: «افراد بشر آزاد متولدشدهاند و مادامالعمر آزاد میمانند.[5] در مادۀ اول اعلامیۀ جهانی حقوق بشر که توسط سازمان ملل متحد در دسامبر 1948 صادر شد نیز چنین آمده است: «تمام افراد، آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حقوق با هم برابرند.[6]
با همۀ این اوصاف در گفتۀ تمام اندیشمندان غربی یک نکتۀ قابل تأمل وجود دارد. آنها معتقدند که سیاست جدایی دین از سیاست و پروتستانتیسم به آنها آزادی بخشیده است. «آزادی بسیار محدود بود و کلیسا کنترل زیادی بر زندگی مردم داشت. اما با جنبشهایی مثل رنسانس و اصلاحات دینی، مردم کمکم به آزادی اندیشه و بیان فکر کردند.» اینجا نقطۀ آغاز محل اختلاف اسلام با غرب است.
آزادی در اسلام
مفهوم آزادی که در سدههای اخیر از سوی غرب مصادره شده است، سالها پیش در آیات، روایات و متون اسلامی مطرح شده است. همانگونه که رهبر انقلاب این نکته را در خطبههایشان در سال 65 توضیح دادهاند: «مفهوم آزاد بودن انسان، قرنها پیش از آنکه در اروپا مطرح بشود، در اسلام مطرح شد و قرنها پیش از آنکه متفکرین و روشنفکران و انقلابیون و رهبران اروپایی به فکر بیفتند که آزادی بشر را یکی از حقوق اساسی بشر بدانند، این در اسلام مطرح شده.»[7]
یا اینکه در جایی دیگر میفرمایند: «آزادی از زبان امیرالمؤمنین(علیه الصّلاه و السّلام) وارد شده است که فرمودند: «انّ ادم لمیلد عبدا و لا امه و انّ النّاس کلّهم احرار؛ یعنی آدم، غلام و کنیز به دنیا نیامده است؛ همۀ انسانها آزادند. آزادیهایی که امروز غرب و شرق و تمدنها و فرهنگهای جهانی از آن دم میزنند، در اسلام بوده است.[8]
دعوای اصلی اسلام و غرب در تعریف آزادی، توجه به الهیت است. غرب آزادی را جدایی از دین و اسلام آزادی را نزدیکی به دین میداند. «در اسلام مبنای اصلی آزادی انسان، توحید است. توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت. عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا. تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا».
اما آزادی از دیدگاه اسلام چیست؟ از نظر قرآن انسان موجودى است که در انتخاب راه پس از هدایت، آزاد است. در آیۀ سوم سورۀ انسان پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفى مىکند، مىفرماید: انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه را به او نشان دادیم, خواه شاکر باشد یا ناسپاس.[9]
در جای دیگری از قرآن آمده است: ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم را تغییر نمیدهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.[10] امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرمایند: لا تَکُونَنَّ عَبدَ غَیرِکَ و قَد جَعلَکَ اللّه ُ سُبْحانَه حُرّا؛ بندۀ دیگران مباش که خداوند سبحان تو را آزاد آفریده است.»[11]
در تقابل اسلام و غرب مسئلۀ اساسی این است که کدام سمت توانستهاند به آزادی واقعی برسند؟ کدام سمت معنای آزادی را اجرا کردهاند؟
آزادی در عمل | آزادی چیست؟
حال این سؤال مطرح میشود که شعار آزادی در غرب واقعاً عملی شده است؟ امام در جواب این پرسش فرمودهاند: «آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است. بر همۀ ما و همۀ مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است.[12]
در ادامه به نمونههایی از نقض آزادی در کشورها میپردازیم:
- بازداشت فعالان و روزنامهنگاران: در فرانسه، بازداشت خودسرانۀ فعالانی مانند مهدیه اسفندیاری به دلیل حمایت از فلسطین، بهعنوان نقض آشکار آزادی بیان شناخته شده است.
- ممنوعیت تحقیق دربارۀ هولوکاست: در برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه، حتی پرسش یا تردید دربارۀ روایت رسمی هولوکاست میتواند منجر به زندان شود.
- استفاده از زور افراطی: گزارشهایی از استفادۀ پلیس فرانسه از نارنجکهای شوکر، گاز اشکآور و گلولههای لاستیکی علیه معترضان منتشر شدهاند.
- جینا کارانو، بازیگر جنگ ستارگان و سومین بوکسور زن دنیا به خاطر توئیتی در نقد هولوکاست اخراج شد.
- مل گیبسون، کارگردان مشهور، به خاطر انتقاد از رفتار یهودیان کنار گذاشته شد.
- نیوزویک: به دلیل اینکه بنگلادش در سازمان ملل علیه روسیه رأی نداده، لیتوانی اهدای نیم میلیون واکسن به این کشور را لغو کرد.
سالها بود که دم از عدالت و آزادی میزدند اما در عمل روش گذشتۀ خود را ادامه میدادند. با شعار آزادی سر مردم را گرم میکردند تا بتوانند بیسروصدا به اهداف مادی خود برسند. نتیجۀ دوری از الهیات در مفاهیم به همین نتیجه منتهی میشود که میتوان گفت: خود غلط بود آنچه میپنداشتیم.
[1]. صحیفۀ امام، ج 10، ص: 94.
[2]. اعلامیۀ سازمان ملل، ۱۹۴۸.
[3]. میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، 1968.
[4]. موریس کرنستون، ص 15 و 16، ص 30 و 31.
[5]. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر حقوق اسلامی، ص 239 / ص 242.
[6]. لیبرالیسم و دموکراسی، ترجمۀ بابک گلستان، ص 29
[7]. خطبههای نماز جمعۀ تهران، 14/09/۱۳۶۵.
[8].خطبههای نمازجمعۀ تهران، 05/10/1365.
[9]. سورۀ مبارکۀ انسان، آیۀ سوم.
[10]. سورۀ مبارکۀ رعد، آیۀ 11.
[11]. نهج السعاده: 1/198
[12]. صحیفه امام، ج 21، ص 435 و 436.
دیدگاهتان را بنویسید