دکتر حسنی: اسرائیل هزینه تمدنی غرب است | گزارش پنجمین پیشنشست سومین همایش
پنجمین پیشنشست از سومین همایش ملی دشمنشناسی و مقاومت با همت موسسه فرهنگی رسانهای استاد محمدحسین فرجنژاد و در قالب سلسله نشستهای تخصصی صهیونیسمشناسی (جلسۀ یازدهم)، عصر پنجشنبه ۵ تیر ۱۴۰۴ برگزار شد.
این نشست با سخنرانی دکتر محمد حسنی، محقق و استاد دانشگاه، به بررسی رمز و رازهای مواجهه آخرالزمانی با دشمن و تحلیل آخرین تحولات جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران اختصاص داشت.
فناوری ترور؛ ابزار اسرائیل برای مدیریت بحران و تشدید ناامنی
دکتر حسنی در تشریح نقش اسرائیل به عنوان موتور تداوم بحران در منطقه، توضیح داد: تخصص محوری اسرائیلیها از همان ابتدا، توسعه و بهکارگیری فنّاوری ترور و امنیتزدایی بوده است. وی افزود: پس از تأسیس رژیم صهیونیستی، موج بیسابقهای از ترورهای هدفمند علیه دانشمندان، رهبران سیاسی و فعالان جوامع گوناگون خاورمیانه آغاز شد و این روند تاکنون ادامه یافته است.
او بیان داشت: اگر به آمار رجوع کنیم، در طول چند دهۀ گذشته موارد متعددی از حذف فیزیکی چهرههای اثرگذار در کشورهای منطقه دیده میشود و همواره یک رد پای آشکار از سرویسهای اسرائیلی وجود دارد.
دکتر حسنی ادامه داد: غرب با ایجاد و حمایت از این منبع دائمی بحران، تلاش کرد فضای روانی و امنیتی منطقه را ناامن و متزلزل نگه دارد تا هر حرکت اجتماعی یا سیاسی نتواند به ثمر بنشیند.

وی تأکید کرد: «متأسفانه بسیاری از تحلیلها این واقعیت را نادیده میگیرند و به همین دلیل نمیتوانند تصویر دقیقی از وضعیت منطقه ارائه دهند. اگر میخواهیم بفهمیم چرا آمریکا همچنان از اسرائیل حمایت میکند، باید این بُعد تمدنی و راهبردی را در نظر بگیریم.»
دکتر حسنی افزود: «حمایت آمریکا از اسرائیل، بیش از آنکه ناشی از منافع اقتصادی یا سیاسی باشد، ریشه در دغدغههای هویتی و تمدنی دارد.»
از واقعیت تا وانمود؛ نقش هالیوود و پنتاگون در مدیریت روایت
دکتر حسنی در ادامه سخنانش به تحولات مهمی در سیاست و فرهنگ آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم اشاره کرد و گفت: «در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، همزمان با اوجگیری رقابت اتمی با شوروی و بحرانهایی نظیر خلیج خوکها و بحران موشکی کوبا، شاهد یک تغییر پارادایم اساسی در آمریکا بودیم: گذار از دوران واقعگرایی به دوران شبیهسازی و وانمود.»
وی افزود: «در این دوران، هالیوود و پنتاگون همکاری نزدیکی با یکدیگر آغاز کردند تا از طریق تولید فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی، افکار عمومی را برای مقابله با تهدیدات کمونیستی و هستهای آماده کنند. یکی از نمونههای برجسته این همکاری، فیلم «Fail Safe» است که در سال ۱۹۶۴ ساخته شد.»
دکتر حسنی توضیح داد: «این فیلم به خوبی نشان میدهد که چگونه یک اشتباه کوچک در سیستمهای خودکار میتواند به یک فاجعه هستهای منجر شود و مقامات آمریکایی را به وحشت بیندازد.»
دکتر حسنی با تأکید بر اهمیت درک صحیح این دوران در تاریخ سیاسی آمریکا، گفت: «بحران هستهای دهه ۷۰ میلادی، یک نقطه عطف اساسی در تاریخ آمریکا بود و تأثیرات عمیقی بر سیاست خارجی، فرهنگ و جامعه این کشور گذاشت. در این دوران، آمریکا به این نتیجه رسید که میتواند از طریق تولید روایتهای خیالی و استفاده از رسانهها، افکار عمومی جهان را مدیریت کند و هژمونی خود را حفظ کند.»
آمریکا و رؤیای مدیریت جهان از طریق رسانه و تصویرسازی
وی افزود: «آمریکا در این دوران به این باور رسید که میتواند با استفاده از قدرت رسانهای خود، تصویری دلخواه از جهان را به افکار عمومی ارائه دهد و از این طریق، منافع خود را تأمین کند. این رویکرد، در دهههای بعد و بهویژه پس از فروپاشی شوروی، به یک اصل اساسی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد.»
دکتر حسنی تأکید کرد: «امروزه، شاهد آن هستیم که آمریکا با استفاده از هالیوود، رسانههای بزرگ و شبکههای اجتماعی، تلاش میکند تا تصویری خاص از جهان را به افکار عمومی ارائه دهد و از این طریق، نظم جهانی مطلوب خود را حفظ کند. در این تصویر، اسرائیل به عنوان یک متحد استراتژیک و یک کشور دموکراتیک معرفی میشود که در خط مقدم مبارزه با تروریسم قرار دارد.»
وی در پایان این بخش از سخنانش گفت: «برای درک بهتر تحولات منطقه و سیاستهای آمریکا در قبال اسرائیل، باید این تحولات تاریخی و فرهنگی را در نظر بگیریم و به این نکته توجه کنیم که آمریکا چگونه از قدرت رسانهای خود برای مدیریت افکار عمومی و حفظ هژمونی خود استفاده میکند.»
عصر وانموده؛ تولید واقعیتهای جدید توسط آمریکا و اسرائیل
دکتر حسنی بیان داشت: بعد از دهه ۷۰ میلادی و اینکه آمریکا دریافت میتواند با ابزارهای رسانهای تصویری خیالی از پیروزیها، قدرت و برتری خود بسازد، سیاستمداران آمریکایی جهان را به سمت دورانی سوق دادند که در آن، تفکیک میان واقعیت و تخیل دشوار شدهاست.
وی افزود: امروز بسیاری از مردم و حتی نخبگان جهانی نمیتوانند تشخیص دهند که بخش اعظم آنچه بهعنوان «واقعیت» در ذهن و فرهنگ ما ایجاد شده، حاصل همین مهندسی رسانهای و سینمایی است.
او ادامه داد: کافی است هالیوود را رصد کنیم تا ببینیم که در طول سالهای گذشته، دهها بار فقط در فیلمها و سریالها آمریکا فاتح نبرد تمدنی جهان معرفی شده است. در این فیلمها، حتی نابودی کامل جهان نیز بارها توسط «قهرمانان آمریکایی» رفع و رجوع شده و این الگوبرداری و فضاسازی تا اعماق ناخودآگاه ملتها نفوذ کرده است.
وی افزود: در حالی که آمریکا در میدان واقعیت، کمتر با رقیبان واقعی روبهرو شده و اکثر جنگها و بحرانهای جدی این کشور با کشورهایی ضعیفتر، آشفته و تکهتکه بوده است، اما در ذهن تودهها و حتی نهادهای سیاستگذار، آمریکا همواره برنده و بیرقیب است.
بازنمایی هیمنه غرب و اسرائیل؛ از فیلم تا خبر
دکتر حسنی بیان داشت: یکی از اصلیترین دلایل بقای اسرائیل در قالب پروژه تمدنی غرب، همین فناوری روایت است.
او گفت: اسرائیل هرقدر در میدان واقعی، وارث بحران و عامل بیثباتی باشد، اما در اخبارها و فیلمهای هالیوودی همچون قهرمان یا قربانی شکستناپذیر بازنمایی میشود.
وی افزود: این تصویرسازیها کارکردی تعیینکننده دارد؛ زیرا لشکرِ رسانه، ذهنیت جوامع جهانی را مسخ میکند و مشروعیت ساختگی برای سیاستهای تجاوزکارانه تولید میکند.
دکتر حسنی گفت: رسانههای غربی و سینمای آمریکا دقیقاً در بزنگاههایی دست به تولید مستندها، گزارشهای خبری و حتی برنامههای سرگرمکننده میزنند که مخاطب را در وضعیت «دوقطبی خیر و شر» قرار دهد و همواره اسرائیل را در جبهه خیر نشان دهد.
وی ادامه داد: شبکهسازی جهانی رسانهها و دنیای سرگرمی غرب، اسرائیل را نه فقط با قدرت تسلیحاتی بلکه با قدرت نرم در فرهنگ عمومی جهان نگه داشته است.
دکتر حسنی تأکید کرد: حتی عملیاتهای نظامی و ترورهای هدفمند اسرائیل، با روایتهایی موجهساز و شبهانساندوستانه در دنیا معرفی میشود تا هر نوع مطالبهگری و مقاومتِ منطقی، با توهین، تهدید و تحریم رسانهای پاسخ داده شود.
اسرائیل؛ ویترین تمدن غرب و بازدارنده بدیلهای فرهنگی
دکتر حسنی تأکید کرد: غرب اسرائیل را نه فقط پیشمرگ منافع راهبردی خویش، بلکه به مثابه ویترین تمدنی معرفی کرده است. او بیان داشت که اسرائیل برای غرب همانند کارگاه آزمایش امنیتی و فرهنگی عمل میکند؛ قدرت برتر تکنولوژی نظامی، دستگاههای اطلاعاتی پیچیده و صنعت سرگرمی، همه و همه در اسرائیل به عنوان نماد غربیبودن، به کار گرفته شده است.
وی افزود: اگر زخمی و بحرانی در منطقه خاورمیانه پیش بیاید، بازتاب رسانهای آن با تمرکز بر امنیت اسرائیل و مظلومیت ساختگی آن بازسازی میشود و برعکس، اگر موفقیتی توسط ملتهای منطقه یا محور مقاومت رقم بخورد، یا سانسور میشود یا وارونه جلوه داده میشود.
دکتر حسنی گفت: این سیاست چند لایه بازنمایی، باعث شده بسیاری از جنبشهای آزادیبخش و مقاومتها در جهان اسلام، نه فقط با مشکلات و فشارهای سیاسی و اقتصادی، بلکه با سدی از هجمههای رسانهای و تحقیر خزنده روبرو شوند.
او ادامه داد: رسانههای غربی با ایجاد فضای امنیتی و روانی، راه هر نوع الگوپذیری جدید را مسدود میکنند تا بدیلهای فرهنگی—چه در ایران، چه در لبنان، چه در یمن—پیش از تولد و تکثیر، دفن شوند.
بحران ساختگی و جنگ روانی: از «سیاست قدرت» تا «قدرت روایت»
دکتر حسنی تأکید کرد که «قدرت روایت» اکنون همان اندازه که سلاح نظامی، تهدیدآفرین است، جنبهای مخرب بر ساخت ذهنیتها و نظام ترجیحات جوامع یافته است. سینما، شبکههای اجتماعی و خبرهای گزینششده، به راحتی تصویری معکوس از واقعیتها ارائه میدهند و جامعه مخاطب را از ریشهیابی مشکلات واقعی منطقه دور میسازند.
او بیان کرد: ساخت بحرانهای موقت، اعلام وضعیت خطر دائمی و پررنگکردن تهدیدها توسط اسرائیل، نه فقط شکلگیری هر نوع «گفتمان مقاومت» را به تأخیر میاندازد، بلکه جو ترس و بیاعتمادی را دائم در جوامع سیطره میدهد.
دکتر حسنی تصریح کرد: این وضعیت، درصدی از نخبگان هر کشور را به سوی مأموریتهای پوشالی، تقلید کورکورانه از مدلهای غربی و حتی تقابل و تخریب الگوهای بومی سوق میدهد.
وی افزود: امروز شاهد هستیم که حتی اگر یک اندیشۀ جدید یا سازمان مقاومت مردمی در منطقه ظهور کند، پیش از آنکه به عرصه موفقیت برسد، با ابزار رسانهای، جنگ روانی و عملیات روانی گسترده از سوی محور غرب-اسرائیل هدف قرار میگیرد.
مقاومت و بازسازی روایت؛ از فهم بحران تا مدیریت آینده
دکتر حسنی بیان داشت: باید باور کنیم که جنگ امروز منطقه فقط در میدان نظامی یا عرصۀ سیاست رسمی رخ نمیدهد؛ عرصۀ اصلی، میدان ذهنها و میدان روایتیست.
وی افزود: محور مقاومت فقط با موشک و مقاومت فیزیکی نمیتواند بر اسرائیل و پروژه تمدنی غرب غلبه کند؛ چراکه جبهه مقابل، روایت را در سطح جهان مدیریت میکند و هر موفقیت جبهه مقاومت را با امواج تحریف، سانسور و تصویرسازی معکوس خنثی میکند.
او ادامه داد: حتی بزرگترین پیروزیهای مقاومت اگر درست روایت نشود یا در لایههای تحریف و سوء تفاهمهای رسانهای محو گردد، برای افکار عمومی قدرت الهامبخشی و الگوسازی نخواهد داشت. بنابراین، باید آگاه باشیم که جبهۀ مقاومت نیاز به ارتقاء قطعی در مهندسی روایت، ارتقاء ادبیات رسانهای و تربیت نخبگان روایتساز دارد.
وی افزود: روح مقاومت فقط در سنگر جغرافیایی معنا نمیدهد؛ بلکه باید در سنگر روایت و ذهن نیز ریشه بدواند، تا نسل جدید بتواند شناخت روشنی از دشمن، ساختار قدرت و امید به پیروزی اصیل داشته باشد.
نقش راهبردی بنمایههای معنوی در پیشبرد نبرد تمدنی
دکتر حسنی تأکید کرد: محور مقاومت اگر صرفاً به ابزارهای مادی و عدد و رقم تکیه کند، در زمین حریف بازی میکند. او بیان داشت: مهمترین نقطه قوت جبهه مقاومت، پیوند با معنویت، ایمان عملی و ارتباط با الگوی عاشورایی است که هر نوع ترس، سرخوردگی و تردید را از بین میبرد.
وی افزود: امروز درک دوباره از عاشورا و نوع مواجهه سیدالشهدا(ع) با بحرانهای فراانسانی، رشته پیوند تمدنی میان ملتهای منطقه، جبهه مقاومت و نسل جدید را شکل داده است.
دکتر حسنی گفت: اگر محور مقاومت بخواهد برابر تکنولوژی روایت غرب و اسرائیل بایستد، باید از سرچشمههای معنوی و اخلاقی خود حقیقتاً الهام بگیرد، تا بتواند موجهای رسانهای، ترفندهای روانی و تحقیرهای هدفمند را بشکند.
الهام از میراث استاد فرجنژاد؛ ساختارشناسی دشمن و بازاندیشی راهبردی
دکتر حسنی ضمن تجلیل از مقام استاد فرجنژاد، بیان داشت: ویژگی ممتاز استاد فرجنژاد، درک عمیق او از لایههای پنهان تمدنی و راهبردی دشمن بود. وی افزود: او نه فقط به مسئلۀ ژئوپلیتیک و مهندسی رسانهای، بلکه به ریشههای ژرف معرفتی تمدن غرب توجه داشت و همواره تأکید میکرد که باید درکمان را از دشمن، «تمدنی» کنیم نه صرفاً سیاسی یا تاکتیکی.
او ادامه داد: این نوع نگاه بود که به او قدرت تحلیل آیندهنگر، جسارت در تشخیص الگوهای نوین دشمن و رویکرد فناورانۀ مقابله با جنگ روایتها را میداد. دکتر حسنی تصریح کرد: امروز رسالت همۀ ماست که با ادامه دادن مسیر فکری و تربیتی استاد فرجنژاد، نسل جدید پژوهشگران و کارشناسان مقاومت را به سمت نگاه ساختاری و کلان، مهارتهای روایتشناسی و فهم لایههای تمدنی سوق دهیم.
تجربه تشرینیها؛ شکاف در جبهه دشمن و الهام برای مقاومت
دکتر حسنی با اشاره به رخدادهای اعتراضی تشرینیها در عراق و جنبشهای مشابه در منطقه، بیان داشت: نقاط ضعف جبهه دشمن فقط از ناحیه فشار خارجی نیست، بلکه عمدتاً از ترکهای داخلی و جنبشهای عدالتخواهانه نشأت میگیرد.
وی افزود: تشرینیها نشان دادند که حتی در دل سیستمهای وابسته به غرب، لایههایی از نارضایتی و بیداری اجتماعی قابل رصد است که میتواند برای محور مقاومت فرصت باشد.
او ادامه داد: رسانههای غربی، تلاش وافری میکنند تا جنبشهای عدالتخواهانه منطقه را یا بیاهمیت جلوه دهند یا به انحراف ببرند، اما بذر تحول، در ذهنیت جامعه کاشته شده و این بیداری منطقهای اگر در گفتمان بومی و مقاومت روایت شود، میتواند ریشههایی عمیقتر و گستردهتر از هر ابزاری داشته باشد.
وی افزود: وظیفۀ نخبگان و فعالان رسانهای، بازتاب درست این واقعیتها و اتصال تجربه تشرینیها به الگوی جهانی مقاومت است تا امید و همبستگی واقعی، به جای ترس، بیاعتمادی و اختلاف، گسترش یابد.
جمعبندی: بازنگری ریشهای در تحلیل آمریکا و اسرائیل و الزامات تمدنی آینده
در پایان پنجمین پیشنشست سومین همایش ملی دشمنشناسی و مقاومت، دکتر حسنی تأکید کرد: برای فهم سیاستهای آمریکا و اسرائیل، باید از تحلیلهای رایج، سطحی و مقطعی فاصله بگیریم و وارد لایههای عمیق تمدنی، فرهنگی و معرفتی شویم. وی افزود: گرهگشایی بحران منطقه در گرو شناخت راهبرد دشمن در سه سطح است؛ سطح «میدان واقعیت»، سطح «روایت رسانهای» و سطح «جنگ تمدنی».
او بیان داشت: امروز حتی نخبگان غربی اعتراف میکنند که اسرائیل برایشان از جنبه اقتصادی و سیاسی به مراتب کمبازدهتر شده؛ اما همچنان به مثابه ستون حفظ هویت تمدنی و مانع ظهور الگوهای جایگزین، حمایت حداکثری میشود.
دکتر حسنی تصریح کرد: اگر ملتها و جریانهای عدالتطلب منطقه بتوانند همزمان در سه عرصه جغرافیا، روایت و فرهنگ بومی مقاومت کنند، ظرفیت عبور از وضعیت فعلی و خلق آیندهای اصیل و پویاتر امکانپذیر خواهد بود.
وی افزود: سیاست درست برای جبهه مقاومت، سرمایهگذاری بر تربیت نیروی انسانی توانمند در تحلیل روایتها، تقویت هویت فراسرزمینی امت اسلامی، و الهام از عاشورا و تجارب نخبگان اصیل چون استاد فرجنژاد است.
دکتر حسنی در پایان سخنانش تأکید کرد: راه آیندۀ منطقه در گرو شناخت حقیقی دشمن و بازسازی جدی تمدنی است؛ دستیابی به آیندهای روشن، جز با بازاندیشی عمیق و بازگشت به سرچشمههای الهی و انسانی ممکن نخواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید